بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

دوشنبه ها: مکتوبات فدوی

طنزنوشته های هفتگی حميد رضا رحيمی

 

اسفند 1387 ـ   مارچ 2009

آرشيو

 

مختصر، اما نه مفید!

فدوی گمان می کرد که ملت همیشه در صحنه ، با لمس صحنه های هولناک  و هراس انگیز ، از وقایع و فجایع جنگ بیهودهء هشت ساله گرفته تا اعدام های سال های شصت و شصت و هفت، پیش و پس از آن، ترور های مقدس و قتل های دولت های خدمتگزار ، ُمثله کردن منتقدین در داخل و خارج از کشور ـ که همگی ناشی از اهتمام جمهوری شکوهمند اسلامی در پاکسازی ام القرای مسلمانان جهان و کعبهء دوم آنان است ـ به اینگونه صحنه های دلخراش عادت کرده و، بقول فرانسویان، دیگر کک اش نمی گزد، لکن با مرور یک خبر و بررسی باز تاب آن، دریافت که ملت قهرمان و بخاک وُ خل خفتهء وطن اسلامی، اخیراً و بدلائل نا معلوم، بسیار نازکدل شده و اعصابش نیز شدیداً ضعیف گشته است؛ تا آنجا که حتا دیگر نقل اینگونه خبر ها در جراید شریفه ی دارالخُرافه را هم بر نمی تابد.

موضوع راجع است به نوع تازه ای از ذبح اسلامی و، بنظر فدوی، واجب عینی است که خوانندگان محترم ضد انقلاب این سطور نیز با آن آشنا شوند. مرور و اندکی تأمل در بازتاب این رویداد، و نیز شیوهء برخورد شهروندان، که همگی در پی می آید، فدوی را از شرح و بسط ماجرا بی نیاز می کند؛ گو اینکه ، گوهر خبر یک سطر هم بیشتر نیست: «پدری فقیر و درمانده، سر فرزند چهار ساله اش را بريده است!» به همین سادگی و مختصری اما مختصری که استثنائا ً مفید نیست. بهر حال بازتاب های خبر را در ذيل تعقيب می کنيم:

                    «امروز یک خبری در رابطه با سر بریدن یک بچه چهار ساله در روزنامه خواندم. خواهش می کنم این خبر ها را در روزنامه برای عموم چاپ نکنید (!) این را شخصا ً (!) در پاکت های مخصوص (؟!) برای مدیران اقتصادی کشور بفرستید که بدانند مردم چه وضعیتی دارند. هر کس از مردم که صبح زود این خبر را در روزنامه ی شما می خواند تا عصر از خوردن و آشامیدن می افتد!» [پایان نقل قول ـ همهء علامت های پرسش و حيرت و توجه و تألم، از فدوی ست].

ملاحظه می فرمائید که اعتراض این شهروند گرامی ، فقط به «زمان نشر» خبر وقوع واقعه است، که صبح زود بوده و گويا، از نظر اXشان، وقوع آن در ساعات دیگر بلا مانع است!

               «من یک پزشک هستم . در صفحهء حوادث روزنامهء امروز مطلبی خواندم در مورد بریدن سر یک پسر چهار ساله توسط پدرش. خواستم بگویم بهر حال کسی نیست نظارتی داشته باشد روی درج این اخبار؟..» (؟!؟!؟!)

فدوی به اینجا که رسید اندکی دلگرم شد که سرانجام شهروندی پیدا شده که به «نفس ِ عمل» اعتراض کند، لکن ادامهء جملهء برادر پزشک، فدوی را از اشتباه درآورد؛ ملاحظه کنید:

              «... هر چیزی، حادثه ای که هست، نباید در روزنامه نوشته شود. این ممکن است صد نفر را در بحران روحی فرو ببرد که حالا این صحنه را در ذهن شان  تصور کنند (!!!) خواهش می کنم این مطلب را با سر دبیرتان حتما ً مطرح کنید!» [پایان نقل قول]

اما ـ بعنوان زنگ نفس گيری و تفریح هم که شده ـ فدوی عرض می کند که همهء برخورد ها و اظهار نظرها در پیوند با این پدیدهء هولناک و تأمل بر انگیز چنین نبوده است؛ مثل این شهروند که، در دورخیزی نسبتاً درخشان، می کوشد چیزهائی را عنوان کند :

              «امروز در صفحهء حوادث خبری خواندم که واقعا ً حیران و  بهت زده چندین بار تیتر خبر را نگاه کردم: "پدر بیکار سر فرزند چهار ساله اش ر ا برید!"  آقایان مسؤل ـ دولتمردان ـ از ته دل فریاد می زنم شما را به دین و شرفتان، شما  را به خدائی که شما  بیشتر او را می شناسید و پرستش  می کنید قسم می دهم به داد این ملت برسید (!).. همه ی فکر و ذکرمان شده اسرائیل ـ لبنان و عراق و حل مشکلات جهانی (!) پس خودمان چه؟ آیا ایران جزو همان جهانی که شما بدنبال حل مشکلات آن هستید، نیست؟ ممکن است بگوئید این پدر خیلی قسی القلب بوده؛ به خدا این فقط  یک توجیه است؛ هر چقدر هم  که قسی القلب باشد این کار را نمی کند مگر اینکه ما حیوان و درنده اش کرده باشیم . شما را به آئین و وجدانتان قسم از روز قیامت بترسید!... رئیس جمهور ما در سازمان ملل هشتاد در صد سخنرانی اش به مشکلات جهانی  اختصاص داده می شود و آنوقت بیخ گوش خودمان در پایتخت یک کشور اسلامی که ُامّ القرای کشورهای اسلامی ست اتفاقی به این فجیعی می افتد. ما بکجا می رویم ؟ خدا ما را براه راست هدایت کند!» [پایان نقل قول]

همانطور که ملاحظه می کنید، شهروند معترض ما پس از آن دورخیز مبسوط ، به دلائل نامعلوم، ناگزیر به فرود اضطراری به سفینة النّجات شده و دوباره با ملاج به دامان اسلام عزیز و  "آقایان مسؤل  و دولتمردان" [اعلی الله مقامهم اجمعین (از فدوی است)] در غلتیده و حل مسائل و رفع مصائب اش را از حضرات آیات عظام و حجج اسلام کثرالله امثالهم [ايضاً] که بروز کنونی اش نشانده اند، مسئلت داشته و مجازات ُمسبّبین را نیز به قاصم الجبارین و جهانی دیگر موکول کرده است!

با این ترتیب، مژده می دهیم که این رویداد فجیع و هراس انگیز نیز، مثل سایر مواهبی که تاکنون جمهوری اسلامی شکوهمندمان به ملت بخاک و خون خفتهء ایران ارزانی  داشته (شلاق، شکنجه، تعزیر، حبس، ترور، اعدام و...) بزودی امری عادی و روزمره تلقی و به یکی دیگر از انواع ذبح اسلامی تبدیل خواهد شد .

از اين فرصت غم انگيز استفاده کرده و، ضمن التماس دعا و طلب مغفرت، از قارئان محترم اين اندوهنامه تقاضا دارد که شادباش های صمیمانهء فدوی را به مناسبت فرا رسيدن بهار (که برعکس نوروز هنوز در رساله ها تکفير نشده) پیشاپیش بپذیرید .

 آمین یا رب العالمین         

 بیست و ششم مارس المضزس سنه ی 2009 ترسائی

الاحقر ـ فدوی

www.hazl.com

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630