تشکيل سازمان «خيزش ايران نو» و به ميدان آمدن آقای پهلوی
در پی تشکيل جلسهء معرفی «گزینهء دموکراتیک» که، گويا به همت آقايان دکتر عليرضا نوری زاده و آقای پرويز خوانساری و چند نفر ديگر، هفتهء گذشته از 10 صبح تا 6 بعد از ظهر در لندن برقرار بود و آقای رضا پهلوی در آن حضور داشته، سخنرانی کرده و آمادگی خود برای رهبری اپوزيسيون را اعلام داشتند (و ديروز اشاره ای به اين ماجرا را در مقالهء احمد وحدت خواه خوانديم)، اکنون با خبر شديم که تشکل برگزار کننده نام «خيزش ايران نو» را برای خود برگزيده، يک سايت اينترنتی با نام «آلترناتيو» به فارسی و «تغيير رژيم» به انگليسی را نيز راه اندازی نموده و يک پتيشن به نام «هفتاد ميليون امضاء» نيز در آن تعبيه کرده است. امضاء کنندگان اعلام می دارند که آقای رضا پهلوی را بعنوان رهبر مبارزات خود انتخاب می کنند.
در اينجا، برای اطلاع بيشتر از اهداف «خيزش ايران نو»، متن دو بيانيه و پتيشن مزبور را در اينجا می آوريم و اظهار نظر راجع به اين جريان را به روزهای آينده موکول می کنيم.
آشنائی بيشتر با شاهزاده رضا پهلوی>>>
* من به جوهرآینده ایران ، ونه به شکلش اهمیت میدهم . هدف سیاسی من درحال حاضر، رهبری حمله ای قوی ، علیه رژیم مذهبی وخلع آن ، وتبدیل کردن آن به رژیمی مدرن ، لائیک ، دموکراتیک وپارلمانی. هنگامی که این هدف برآورده شد ، ملت ایران به صندوق های رای میرود، وبا آزادی تمام ، کسی راکه برآنها حکومت کند انتخاب میکند. آیندۀ من را خود ایرانیان، تعیین می کنند. ومن آمادۀ خدمت به آنها هستم ، درهرجایی که مناسب میدانند.
* رژیم ایران با مشت خفه کننده ، وبانیروی وحشی گری خود ، وسرکوب هرآنکس برعلیه اوقیام کند، هم چنان ادامه می دهد.( رژیم حاکم برایران ، تحمل هیچ نوع مخالفتی را ازسوی مردم ندارد. او ازآغاز با بکارگیری وحشی گری درسرکوب مخالفانش ، تا حال حاضر ، این سیاست را ادامه داده است ). رفتارها واعمال نادرست ( غیرانسانی ) همانند، اعدام های علنی ، سنگسارزنان ، واعدام جوانان خرد سال ، شیو ه های وحشیانه ای است، که رژیم آن را بکارمی برد ، تا به کسانی که ازاو جدا میشوند، ( مخالف او هستند ) هشداردهد. ( درواقع ) این شیوه ها بازندگی شرافتمندانۀ انسانی ( کاملا ) مغایرت دارد.
* قبل ازهرچیز، بایستی درپی دولتی دموکرات ومسئول دربرابرشهروندانش باشیم ، این دولت سعی خواهد کرد، فضایی از اخلاص وگرمی با همسایگانش داشته باشد. برآن دولت لازم است که نیرویش را بهدرندهد، چون منطقۀ ما ، عرصۀ تاخت وتازمیان شرق وغرب ، وشمال وجنوب بوده ، همانند دورا ن جنگ سرد. امروز همان کشمکش ها راداریم ، ولی بصورت های مختلف تجلی می کند، ازجملۀ آنها خطر تسلیحات ، وافزایش مسابقۀ تسلیحاتی درآن .
درآینده ما ازطریق دوباره بازسازی پیمان ها وتقویت روابط فرهنگی وحل اختلافات قدیمی وسرمایه گذاری با کشورهای منطقه ، تلاش خواهیم کرد . زمان هم تمام زخم ها را خوب می کند، تاریخ وآیندۀ ما ، بهیچ وجه ازهم جدا نمی شوند. به این نسل امیدوارم ، واز طریق دوستانی که درمنطقه دارم ، ( میتوانم بگویم ) که امکان تحقق آن درآینده نزیک بسیاراست.
* نقش حیاتی درمتحد کردن تمام گرایش های اپوزیسیون انجام میدهم ، تااینکه ، بنابراصولی یگانه ، گرد هم آیند، تا دربرابر دشمن مشترک قرارگیرند.
* ایران یک کشوری است که دارای 70 ملیون جمعیت ، وقرن ها اقوام وفرهنگ ها وادیان ( ومذاهب ) مختلفی را همچون موزائیک دربرگرفته ،غنی بودن تمدن ایران ، بعلت ذوب شدن همۀاین هویت ها بوده است. به اعتقاد من ، کرد ، عرب، بلوچ ، ( لر، آذری) شیعه وسنی ومسیحی وکلیمی ، باید چنین حس کنند ، که دربرابر قانون مساوی هستند( وازحقوق مساوی برخوردارهستند). یگانه راه تضمین این مساوات برقراری رژیم دموکراتیک ولائیک ، مبتنی براعلامیۀ جهانی حقوق بشر. واین چیزی است که جهت تحقق آن تلاش می کنم .
نمی توانید اقتصاد متمرکز دولتی داشته باشید ودرعین حال « بنیاد مستضعفان » یا نهاد های دیگری مانند آن ، بدون آنکه تابع مقررات دولتی باشند یا حساب به کسی پس بدهند ، با ارز دولتی کالا وارد کنند وآن را به قیمت بازار بفروشند.
نمی توایند از « قسط اسلامی » وحکومت مستضعفان سخن بگویید، ولی عملأ میدان برای زراندوزان وکسانی که ثروت های باد آورده به دست می آورند باز باشد وفاصله طبقاتی درجامعه روز به روز عمیق ترشود.
من رضا پهلوی هستم، مرا بهتربشناسید>>>
رضا پهلوی دروغ گویان را دوست ندارد!...
سرزمین معجزه گرایران ، بار دیگرمعجزه خود را به ظهور خواهد رساند
· من ایرانی را آرزو دارم که شهروندانش ، فرصت برابر برای دست یابی به خواست های شان داشته باشند ،ایرانی را آرزو دارم که زنانش درهمه عرصه های سیاسی واجتماعی فعالیت کنند، ایرانی را آرزو دارم که رسانه هایش ازفضایی آزاد وپاک برخوردارشوند.
· انتخابات را آزاد وعادلانه می خواهم وجدائی دین ودولت را مایه تعادل وثبات جامعه می دانم ...
• من فرزند زمانهء خود هستم . هیچوقت نخواسته ام نقش یک دیپلومات محیل ویا ( استراتژ) راایفا کنم ... ادعای چرچیل بودن یا رضاشاه بودن را ندارم ...
· من برای منافع جامعه ، وظیفه مبارزه را برعهده گرفته ام. اگربه من دروغ بگویید به ضرر جامعه است. دروغ وتملق نگویید .بیزارم ازریاکاران وعوام فریبان ...
· من همواره نیمه پرلیوان را می بینم . ترجیح میدهم درقطب چاره جویی باشم ، نه قطب مشکل آفرینی ...
· در رژیم گذشته ، اگرکسی عقیده مخالف سیاست وقت داشت ، ازآنجا که شخص شاه مستقیمأ مسئول سیاست ها وسیاست گذاری ها شناخته میشد ، برای این شخص چاره ای نمی ماند جز اینکه مستقیمأ با پادشاه ونظام پادشاهی درگیر شود ...
· بجا بود پدرم بیشترحوصله میکرد. راه هفتاد- هشتاد ساله را بیست ساله نمی پیمود. مملکت ازلحاظ توسعه وعمران ، نصف را ه را می پیمود، اما درعوض ، مردم ، درسرنوشت خود اجازه مشارکت پیدا می کردند ...
· انقلاب زاده اشتباه یک فرد یا یک طبقه نبود: نظام اشتباه کرد ، دستگاه اجرایی اشتباه کرد ، گروه های سیاسی اشتباه کردند، روحانیت اشتباه کرد، لیرال ها اشتباه کردند وهمه این اشتباه ها به سود خمینی تمام شد ...
امروز ایران درگردابی ژرف فروافتاده است ، گردابی که درآن ، چیزی جز انزوای جهانی ، افراط گری ، جزم اندیشی ، تورم، بیکاری با ابعاد گسترده وفسادی مزمن به چشم نمی خورد .
رژیم کیش سالار که برایران فرمان می راند بی رحمانه ، حقوق بنیادین شهروندان را در درون مرز های ایران پایمال می کند ودربرون مرز، صادرکنندۀ عمده ترور و وحشت است.
من رضا پهلوی، ایرانی را آرزو دارم که درآن، شهروندان ، با بهره وری ازیک اقتصاد پویا ، فرصت مساوی برای دست یابی به آرزو های شان ، داشته باشند. ایرانی را آرزو دارم که درآن ، زنان درتمامی امورسیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی وفرهنگی ، سهیم وفعال باشند. ایرانی را آرزو دارم که درآن ، رسانه ها دریک فضای خالی ازسرکوب واختناق وآزار وبازداشت وحبس برخوردار باشند.
این آرزو برای بنیان گذاری ساختارجامعه ای است پیشرو ، نوگرا وباثبات که درآن ، اصول جدایی دین از دولت شناخته شده ورعایت گردد. ایران فردا باید سرزمینی باشد که سیاست خارجی اش ، برمبنای توازن وهمزیستی مسالمت آمیز پایه ریزی شود.
درچنین ایرانی ، شهروندان خواستارحکومتی هستند که درآن مشارکت دریک انتخابات آزاد وعادلانه ، برای تمامی افراد و دیدگاههای آزادیخواهانه تضمین شود.
من همۀ گروه های را که به آزادی وآزاد منشی اعتقاد دارند ، به اتحاد دعوت کرده ام تا برای یک هدف واحد ، یعنی استقراردولتی مردم سالار ولائیک ، با یکدیگرهمکاری کنند. من مصمم هستم که پیشگام این حرکت شوم وآنرا تا برپایی یک رفراندوم ، ماورای نظام دین سالار فعلی وبا نظارت نهاد های بیطرف بین المللی به پیش ببرم . این همه پرسی وسیله ایست برای تضمین آزادی واستقلال مردم ایران .
من اطمینان دارم که روز به روز بر قوه وجاذبه این جنبش افزوده خواهدشد وجهانیان شاهد یک تحول مهیج تکاملی درصحنه سیاست ایران خواهند بود. امیدم برآنست که در راه این مبارزه ملی برای آزادی ، مردم دنیا پشتیبانی معنوی خود را از ایرانیان دریغ ندارند.
اکنون متأسفانه یک نظام واپسگرا ، ایران را دردنیای آخر قرن بیستم به قهقرای قرون وسطایی کشانده است ، حال آنکه ملت ایران حق خود میداند که درمرکزتحولات و پیشرفت های زمان حضورداشته باشد . شایستگی آنرا هم دارد. نکته ای که تصورمی کنم نا گفته ماند ومی خواهم آنرا یاد آوری وتأ کید کنم ، اهمیت غرورملی واراده ملی است درساختن آیندۀ کشور وملتمان .
عزم ملی ...
من ، آینده ایران را درگرو جنبش امروزی جوانان می بینم وبه ثمر رسیدن جنبش کنونی را موکول به این میدانم که ایرانیان ومخصوصأ جوانان هرچه بیشتراعتماد به نفس خودرا بازیابندبا عزم ملی به هرچه بخواهند می رسند.
ایرانیان، همانطور که برای رها شدن ازنظام قرون وسطایی مبارزه می کنند باید با عوارض نفرت انگیزخودباختگی وخود کم بینی نیز بستیزند.
تاریخ نشان میدهد که هرملتی درمبارزه برای دست یافتن به قله شایستگی وسربلندی موفق شده ابتدا برعقده های حقارت خود غلبه کرده و هنگامی که اعتماد به نفس خود را بازیافته ، هرمانعی را ازپیش پا برداشته است. درتاریخ ایران هم می بینیم که هربارایرانیان دچارحالت انفعالی شد ه ونیروی لایزال خود را ازیاد برده اند ، درگرداب بلا افتاده اند ، اما به محض آنکه همین ملت غرور خود را بازیافته وازحالت انفعالی خارج شد ه ، توانسته است قدرت وعظمت خود را احیاء کند.
هرگاه جامعه ما ، درطول تاریخ ، خود را ناتوان وزبون ودیگران را ازخود قابلتروبرترفرض کرده ، زمینۀ تسلط خارجی برایران فراهم شده است.
روحیۀ خارجی پرستی را عقده های خود کم بینی در دوره هایی ازتاریخ به ملت ما تزریق کرده است . باید به خود مان ایمان بیاوریم . تبلیغاتی ازین قبیل که خارجی ها هرچه بخواهند می توانند بکنند وسرنوشت ما دردست خارجی ها ست وبا عث وبانی مشکلات ما نیز خارجی ها بوده اند وهستند ، روحیۀ مبارزه ومقاومت را درمیان مردم ما تصعیف می کند. هدف سرکردگان نظام کنونی هم ازتوسل به این تبلیغات جز این نیست.
من وقتی موفقیت ودرخشش روزافزون ایرانی های مقیم خارج را به چشم می بینم بیش ازپیش معتقد ومطمئن می شوم که اگرامکانات آموزشی وفضای مساعد برای شکوفایی اندیشه ها واستعداد ها درداخل ایران نیز وجود داشته باشد، همین بالندگی را درآنجا نیزشاهد خواهیم بود وهنگامی که این چشمه پرمایۀ نبوغ و استعداد ایرانی در داخل وخارج به هم بپیوندد ، سرزمین معجزه گر ایران با ردیگر معجزۀ خود را به ظهور خواهد رساند.
جدائی دین ودولت ...
من طرفدار جامعه ای هستم که درآن، حکومت ودین ازهم جدا باشد. من نمی گویم مملکت، غیرمذهبی (سکولار) باشد می گویم حکومت غیرمذهبی باشد. مذهب به جای خود محفوظ و محترم. اما باید مرزی وجود داشته باشد بین مذهب و حکومت و هیچکدام در کار همدیگرمداخله نکنند. دموکراسی واقعی جز با تفکیک مذهت ازحکومت امکان پذیرنیست .
نگاه اقتصادی من ...
اصلاح وضع اقتصادی کشور در درجه اول موکول به این است که هرج ومرج موجود پایان پذیرد . این هرج ومرج هم یکی ازنتایج سوء اختلاط مذهب با حکومت است . شما وقتی دنبال اقتصاد شرعی بروید ، برخورد می کنید با مقتضیات زمانه ودچارمحذورات می شوید. مثلأ نمی توانید سیستم بانکی داشته باشید ولی « بهره » را درآن نداشته باشید.
بانکداری دردنیای امروز بدون بهره بانکی ممکن نیست. چنین پدیده ای یک صندوق خیریه است ودرقالب تعریفات مربوط به بانک وبانکداری نمی گنجد . پس مجبورید اسم « بهره » را عوض کنید ودرحقیقت هم سرشرع وهم سرعرف را شیره بمالید. به همین ترتیب نمی توانید اقتصاد سوسیالیستی برقرار کنید ولی درکنار آن ، بازار معاملات را دراختیار دلالان وسودا گران سودپرست قراردهید.
نمی توانید اقتصاد متمرکز دولتی داشته باشید ودرعین حال « بنیاد مستضعفان » یا نهاد های دیگری مانند آن ، بدون آنکه تابع مقررات دولتی باشند یا حساب به کسی پس بدهند ، با ارز دولتی کالا وارد کنند وآن را به قیمت بازار بفروشند.
نمی توایند از «قسط اسلامی» و حکومت مستضعفان سخن بگویید، ولی عملاً میدان برای زراندوزان و کسانی که ثروت های باد آورده به دست می آورند باز باشد و فاصله طبقاتی درجامعه روز به روز عمیق ترشود.
وقتی این هرج ومرج ازمیان رفت ویک نظام سنجیده اقتصادی برقرارشد ، دلیلی ندارد که اقتصاد ایران درمسیر پویایی وشکوفایی نیفتد. برنامه اقتصادی به وسیله کارشناسان واهل فن ارائه می شود که خوشبختانه از این حیث درمضیقه نیستیم. هم درداخل ودرخارج کارشناسانی داریم که درزمینه مسائل اقتصادی ، با تجربه وآگاه وصاحب نظرند. آنها می توانندیک برنامه اقتصادی را که هم متناسب بازمان وهم متناسب باشرایط واحوال خاص ایران باشد، طراحی و پیشنهادکنند. اما دریک نگاه کلی وگذرا ، به نظر من تقویت بخش خصوصی ، ایجاد ثبات سیاسی وامنیت اجتماعی ، ضامن موفقیت هرنوع برنامه اقتصادی است . درقوانین بازدارنده وضد ونقیض که مانع عمده سرمایه گذاری است باید تجدید نظرشود . مردم باید هرچه بیشتر درفعالیت های اقتصادی مشارکت داشته باشند وبه همان نسبت ، دولت ازدخالت مستقیم دراموراقتصادی وبازرگانی بپرهیزد وبه برنامه ریزی و نظارت اکتفا کند.
من از پنهان کاری بیزارم ...
من ، فرزند زمانۀ خود هستم . یکی ازاصولی که برای خود قایل شده ام این است که چیزی را از جامعه پنهان نکنم.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |