بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

بهمن   1387 ـ ژانويۀ 2009   

 

دو روی يک سکه

 

 

 

 

مقدمه و آرشيو

مهدويت يا دموکراسی؟

سيروس بهرامی

       اين هفته اجازه می خواهم، در عين تنها به قاضی رفتن، فقط آن روی سکهء يک فکر باشم که به خيلی ها مربوط می شود اما لزومی به بردن نام نمی بينم.  می خواهم از خود و خوانندگان بپرسم که آيا هيچ فکر کرده ايد که بين دموکراسی و مهدويت چه نسبتی برقرار است؟ من می گويم نسبت اين دو مفهوم با هم نسبت تنافر و تضاد است و يکی که مطرح باشد ديگری حتماً غايب است. آنگاه می خواهم توضيح دهم که چرا ملت ما در اين سی ساله، با پوست و گوشت و استخوان خود اين تنافر را آزموده و از يک قطب به سوی قطب ديگر رفته است.          

       بنظر من، اکنون در کشور ما کشتی مهدويت «در عمل» به گل نشسته است. در واقع، اين اتفاق نمی توانسته بدون «تجربهء عملی» محقق شود و، لذا، نبايد اين «تجربه» را با «تفکر و مداقه» در تاريخ يکی گرفت. بنظر من، تفکر در ميان توده های مردم چندان اثر کوتاه مدتی نمی گذارد اما تجربهء عملی بلافاصله آگاه کننده و درس آموز است. اگر چنين نبود همه کس می توانست به تاريخ يگانهء مهدويت در همهء اقوام بشری بنگرد، بی حاصلی کار را ببيند و دست از انتظار بردارد. مگر نه اينکه هزاره ای گذشته است، هزاره ای ديگر، و هزاره هائی ديگر، و هيچ «نجات بخش و رهاگری»، هيچ «سوشيانت و موعودی» نيامده است؟ پس چرا منتظران يقين نمی کنند که مهدی هرگز نخواهد آمد؟ چرا هنوز «خبر بزرگ» مبنی بر اينکه هيچ  عيسا و مسيحائی در راه نيست و نجات دهنده ای نخواهد آمد در بين توده ها جا نيفتاده است؟

       پاسخ من آن است که مبشران معمولاً دور از مسند قدرت می ايستند و، به اصطلاح امروزيان، هميشه در «اپوزيسيون» هستند. و تغيير عملی همين «موضع مخالف گو» است که کليد راهگشای کار ما شده است. يعنی، تجربهء سی سالهء اخير، رفته رفته، اين درس را به ما داده است که اکنون وقت آن رسيده تا ناجی را در راه های بی انتهای آمدنش رها کنيم و خود بفکر خويشتن باشيم. چرا که اکنون مبشران آمدن مهدی خود بر مسند ظلم نشسته اند و همچنان مژدهء آمدن موعود می دهند، و مردم، به تجربه، در می يابند که مطرح کردن مهدی و موعود از جانب ايشان تنها به اين خاطر است که خود مسئووليت نادانی ها و خرابکاری هاشان را نپذيرند و مورد پرسش قرار نگيرند و همه چيز را به گردن «آقا امام زمان» بياندازند.

مبشران خود به موهوم بودن انديشهء مهدی رأی عملی داده اند. توجه کنيم که اگرچه آقای خمينی و خامنه ای ادعا داشته اند که نمايندهء «آقا امام زمان» هستند اما مردم ناجی طلب ما، در عين حال، به آقای احمدی نژاد هم که خودش منتظر ظهور است و شايعه می گويد که هنگام نماز و نهار جای مخصوص «آقا امام زمان» را خالی می گذارد رأی داده اند تا شايد او، بمدد حمايت آقا امام زمان برايشان کاری کند. و حالا هم که اوضاع جهانی ايجاب می کند که احتمالاً چهرهء ديگری جای آقای احمدی نژاد را بگيرد، می بينند که حکومت وعدهء آمدن خاتمی را براه انداخته است، لابد از آنجا که آقای خاتمی مبشر و متخصص «گفتگوی تمدن ها» است و می تواند مدتی طرف مذاکره با غرب باشد، به ميدان آمده تا دوام حکومت اسلامی را تضمين کند.

اين تجربهء عملی نردبامی است که ما را از آسمان انتظار مهدی به زمين واقعيت مسئووليت های يکايک مان فرو می کشد. ملت ايران در عمل درمی يابد که نه رهبر و نايب آقا امام زمان دردش را دوا می کند، نه احمدی نژادی که خود دائم الانتظار است و نه آقای خاتمی که تازه يکبار هم امتحان داده و رفوزه شده است و ملت هنوز از ياد نبرده که در دوران ايشان هم دنيا پر از هيچ صلح و صفائی نشد.

پس، «تجربهء عملی» توانسته است مبانی انتظار را سست کند. يعنی، انسانی که در اين مسير حرکت می کند ديگر منتظر نجات بخش نمی ماند و آنچه در افق ذهنش فرو می ميرد همان نگاهی است که بهنگام بروز هر هرج و مرجی تکرار کنان می گويد: «مملکت صاحب ندارد». اکنون آن انسان فرومايه و تو سری خوری که «صاحب زمان» می خواهد و خود را بهيچ روی صاحب تاريخ و سرزمينش نمی داند، به حکم تاريخ، رو به زوال است تا بجايش انسان مسئول و مستقل سر برکشد.

       خوشبختانه، در قرن بيستم چنان موجی از تعليم و تربيت وارد ايران شد که اکنون اثرات اش بصورت حرکت های انسان مدارانه (اومانيستی) و جرقه هائی اميدبخش در روزگار ما ظاهر شده است و به استناد آن می توان به حرکت ذهن ملی ما در مسير روشنگری اميدوار بود.

و اينحا است که اعتقاد دارم ـ با قطع اميد از مهدی و آماده شدن مردم برای پذيرش مسئووليت  امور خويش ـ مقدمات ظهور دموکراسی در کشور ما هم فراهم می شود. چرا که، بنظر من، انتخابات و رأی مردم، هرچقدر هم که ضعيف باشد، خود مدرسه ای است که انسان جويای منجی رفته رفته بقدرت خود، بعنوان انتخاب کنندهء منجی، پی می برد. اين بازی که دموکراسی نام دارد، حتی در نوع ضعيف و پر دست اندازش، برای ديکتاتورها سم است. و اگر از اين روزن به مسئله بنگريم آنوقت می فهميم که چرا حتی اگر آنها که ممکن است از صندوق رآی بيرون می آيند انتخاب شخص رهبر باشند باز اين مائيم که بين شان دست به انتخاب می زنيم  و آنکه را که فکر می کنيم زندگی مان را بهتر خواهد کرد بر می گزينيم.

بدين لحاظ است که من فکر می کنم هر «انتخاباتی» تيشه ای به ريشهء انديشهء «مهدويت» و مکتب «انتظار» است و، لذا، برای تمرين دموکراسی اهميت دارد. حتی آن حکومت سرکوبگری که در انتخابات به تقلب متوسل می شود، با همين عمل خود، به مردم نشان می دهد که قدرت اصلی و تعيين کننده دست آنها است و حکومت فقط می کوشد راه های اعمال اين قدرت را سد کند. آنگاه، مردمی که يقين يابند که تنها خودشان بايد دردها و حرمان های خويش را چاره کنند، به انتظار مهدی و نجاتگر و موعود مذاهب نخواهند نشست.

بنظر من فقط دموکراسی است که بما می آموزد ـ در سطح زندگی مادی و روز مره ـ تنها در نوميدی از آمدن رهاگران است که انسان به صرافت می افتد تا دريابد که خود چگونه می تواند خويشتن را از گرفتاری ها و بدبختی هاي روزمره اش نجات دهد و دريابد که فقط «ما» می توانيم ناجی خويش باشيم.

و اين مثل رخنه ای است که در ديوار سد ايجاد شده و عاقبت باعث فروپاشی سد خودکامگی خواهد شد. بجای آن مهدی که از آسمان غيب می آيد بايد در جستجوی کاوهء آهنگری بود که از ميان مردم بر می خيزد. انسان، بنا به تعرف، نمی تواند بالای حرف مهدی موعود سخنی بگويد اما اگر کاوهء آهنگر را قدرت فاسد کند، مردم بخود حق می دهند که هر کجا بتوانند پرچم و درفش را از دست او بگيرند و به ديگری بسپارند.

و نکتهء آخر اينکه وقوف به اين واقعيت که ما بخود وا گذاشته شده ايم تا سرگذشت مان را خود رقم زنيم لزوماً يک فکر ساخته در مغرب زمين نيست و فرهنگ ما نيز از موارد اينگونه تفکر کم ندارد. داستان سيمرغ را به ياد آورديد و آن را از با عينک تجربهء سياسی و اجتماعی بخوانيد: سی مرغ، در جستجوی سيمرغ، عاقبت در می يابند که سيمرغی در کار نيست و تنها خود سی تن شان هستند که بايد کاری سيمرغی کنند. اين پيام فرهنگ ما است. اگر خواستيد به فرنگی ترجمه اش کنيد. ترجمهء مفهومی سيمرغ، بنظر من، چيزی جز دموکراسی نيست.

 

 
 

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630