پيوند به ديگر نوشته های نويسنده در سکولاريسم نو
شبکه تلویزیونی انگليس، رسانۀ برون مرزی جمهوری اسلامی؟
پیمان، فرزندی از ایرانزمین
به نام خداوند جان و خرد
با گسترش شدید فنآوری، بهخصوص در امر ارتباطات و نیز رسانهها، شبکههای ماهوارهای نقش بسیار پررنگ در جهان امروز یافتهاند، بهگونه ای که امروزه میتوان با اجرای یکسری برنامه از هزاران کیلومتر دورتر مردم یک جامعه را از اینرو به آنرو نمود.
باتوجه به اختناق شدید در ایران پس از کودتای سال 1360 و کشتار دگراندیشان در آن سال و سال های بعد، و به خصوص سال 1367، بسیاری از مبارزان سیاسی و فرهنگی مجال ماندن نیافتند چون بیتردید جان خود را از دست میدادند (مثال بارز زنده یادان فروهرها و نیز نویسندگان شهید چون سعیدی سیرجانی، مختاری و پوینده و بسیاری دیگر). اما با آمدن ماهواره از اواخر دهه 80 میلادی و با گسترش شدید آن در ادک مدت و نیز آمدن اینترنت، مجالی اساسی برای مبارزان سیاسی در سراسر جهان برای نبرد با استبدادهای زورگو و سرکوبگری چون حکومت های کمونیستی چین، کوبا و کرهشمالی، نظامی برمه و تروریستی اسلامی ایران پدید آمد.
دلیل اساسی این امر نبرد شدید این حکومت ها با ابزار سنتی آزادی خواهی چون روزنامهها، احزاب سیاسی و حتی کلوپ های غیرسیاسی بود. از سوی ديگر، بسیاری از فعالان داخل این کشورها که نمیتوانستند صدای خود را به جایی برسانند و یا نمیخواستند شناخته شوند با استفاده از این ابزار صدای خود و ملت دربندشان به خارج رساندند.
این مساله در جمهوری اسلامی، به خصوص از زمان آمدن احمدینژاد، حادتر شده است. در سال 1383 سعید ابوطالب یکی از نمایندگان محافظهکار مجلس اسلامی اعلام نمود که 53 درصد ملت ایران از ماهواره استفاده میکنند. ناظران مستقل این آمار را بیشتر و در حدود 70 تا 80 درصد میدانند. حتی بخش مهمی از روستاییان و عشایر نیز از ماهواره استفاده میکنند. اینترنت چنان نفوذی بین جوانان یافته که حتی در شهرهای کوچک بسیاری از جوانان از آن استفاده میکنند و مردم ایران در استفاده از این ابزار در خاورمیانه رتبۀ اول را دارند.
اما مشکل آخوندها تنها این نیست و چه بسا فکر می کنند که اين امر به مشغول شدن جوانانی می انجامد که به مسایل الکی و پیش پا افتاده بسیار تمایل دارند (چون شبکههای سکسی و شهوانی که البته منظور نویسنده نفی این نیاز طبیعی نیست ولی مشکل اصلی ایران هم امروز این نیست).
شبکه های تلویزیونی ماهوارهای سیاسی و سایت ها و وبلاگ های سیاسی و عقیدتی هر روز چون قارچ سبز شدند. فیلترینگ و پارازیت یا حمله به منازل مردم نتوانست از رشد سریع آنها بین مردم جلوگیری کند. چه بسیار از جوانان علنا در این وبلاگ ها بحث در مورد امور ممنوعهای چون دین و خرافات مذهبی و نیز استبداد فعلی و قبلی را آغاز کردند و روزبهروز پیش بردند. امروز اگر حکومت کسی را در دور افتاده ترین نقطه ایران بگیرد به یقین این شبکهها و سایت ها و وبلاگ ها اسم او را اعلام میکنند اینها در واقع خاری شده اند در چشم آخوندها. سطح فرهنگ سیاسی و نیز آگاهی از مباحث بنيادی دینی با این ابزار بسیار بالا رفته و بیتردید ایران از نظر داشتن مردمی سکولار دارای رتبه نخست در جهان اسلام شدهاست. این سبب شده که آخوندکی از حوزه جهلیه قم به اینترنت لقب «سگهار» بدهد.
حکومت اسلامی نخست کوشيد تا جلوی اینها را بگیرد که نتوانست. بهعنوان مثال، در یکی از کوچکترین شهرهای استان یزد، اگر شبی ده دیش ماهوارهای را جمع میکردند فردا شب بیست دیش نصب میشد! از نظر فیلتر کردن سایت ها هم هر روز تعداد زیادی فیلترشکن به بازار میآید که عملاً فیلترینگ حکومت بیاثر شده است. پس راه جدیدی را دنبال کردند و آن گسترش تلویزیون دولتی (با پخش فیلم های اکشن و راه اندازی شبکههای نوین خبری، ورزشی و علمی)، و نيز شبکه های برون مرزی چون سحر و پرستیوی، سایت های حکومتی که گاهی مانند تابناک انتقادی نیز می کنند و وبلاگ های بسیجیان و حزباللهیها بود.
اما تمامی این بازیها و ترفندها شکست خورد، بهگونه ایکه گاهی به دردسر آنها تبدیل شد (به خاطر آشکار شدن رقابت های درون قدرتی از پی آمدن احمدینژاد) و نیز شبکههایی که بهترین برنامه های آنها عزاداری و لیگ برتر ایران و نیز سریال حضرت یوسف بود بیشتر حالتی مسخره داشتند و نتوانستند مخاطبی جذب کنند.
اما مشکل از زمانی بسیار حادتر شد که شبکۀ فارسی صدای آمریکا به صورتی فراگیرتر از گذشته کار خود را شروع کرد. و با وجود انتقاداتی که به این شبکه وارد بوده و هست، این شبکه به پرمخاطب ترین شبکه در ایران تبدیل شد، به طوری که اکنون حداقل در هر شبانه روز 20 میلیون بیننده و شونده پیدا کرده است. امروزه VOA، با استفاده از مجریان و خبرنگاران زبدهای که سال ها در ایران و خاورمیانه کار کردهاند (همچون جمشید چالنگی، احمدرضا بهارلو، ستاره درخشش و بیژن فرهودی) با مدیریت آقای کامبیز محمودی که سال ها در پست های مدیریتی تلویزیون دولتی ایران پیش از انقلاب کار کرده اند، و نیز با صحبت در مورد مسایلی چون آزادیهای اساسی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که مورد علاقه ایرانیان بهخصوص جوانان است، به پرمخاطب ترین شبکه فارسی زبان ماهوارهای تبدیل شدهاست. میزگردها با استفاده از آدم های معروف و سرشناس و آوردن چهره های مختلف مشهور هنری، سیاسی، اجتماعی، علمی و اقتصادی در برنامههای صدای آمریکا سبب اقبال شدید مردم به این تلویزیون شدهاست. از طرف ديگر، به دلیل اینکه این شبکه تنفر مردم از حکومت را بهخوبی نشان میدهد و در بسیاری از افشاگریها علیه جمهوریاسلامی نقش داشته مورد اقبال هرچه بیشتری واقع شده و میشود. شدت نفوذ این شبکه تا آنجا است که عدهای از عوامل وزارت اطلاعات اسلامی وظیفه دارند با زنگزدن به این تلویزیون پرت و پلا بگویند و در مورد فلسطین و صهونیستها یا ناکارآمدی آمریکا مرثیه بخوانند.
مشکل دیگر جمهوریاسلامی فقط این شبکه نیست و شبکههایی چون پارس یا کانال یک نیز مخاطبان زیادی دارند. بحث های افرادی چون بهرام مشیری، دکتر کلهر (مبلغ اسلامی امروزی و غیرسیاسی) یا کشیشان گوناگون و مبلغان آیین بهایی، از نظر عقیدتی سبب سستشدن اعتقادات خرافی بسیاری از مسلمانان قدیمی شده چه برسد به جوانان!
این امر یعنی پایان حکومت آخوند بر قلب های بسياری از پيروانش. این تلویزیون ها و سایت ها، باوجود اختلاف بين خود، همه یک هدف مشترک دارند و آن سرنگونی جمهوری اسلامی و جدایی مذهب از حکومت است. نفوذ اینها آنقدر است که سبب ایجاد تظاهرات گوناگون نیز شده و به محل هایی برای ابراز انزجار مردم از استبداد فعلی تبدیلشدهاند.
البته نویسنده بههیچ وجه قصد تایید کامل عملکرد این تلویزیونها را ندارد اما بههرحال بیلان کار آنها از نظر بازکردن افکار و نیز ارتقا سطح علمی، فرهنگی و سیاسی مناسب بوده است.
اکنون بنظر می رسد که این مسایل، و ناتوانی حکومت اسلامی در مقابله با آنها، سبب شده که استعمار پیر انگلیس در قالب شبکه BBC برای حفظ نوکرانش به میدان بیاید. دوستانی که سلسله مقالات بنده را در مورد «بنیادگرایی اسلامی» در خاورمیانه دنبال کرده اند میدانند که انگلیس در شکل گیری و گسترش این پديدۀ ديوآسا چقدر نقش داشته و دارد. بهیقین در ادامه آن بحث می توان به تفصیل در مورد اهداف انگلستان بحث کرد اما در اينجا فقط اینرا بگویم که جنگ انگلیس و آمریکا در حال حاضر است که در قالب بنیادگرایی اسلامی خود را نشان دادهاست.
انگلستان نمی خواهد آمریکا بر منطقه مسلط شود؛ پس به کمک بنیادگرایان و در راس آنها حکومت آخوندی ایران آمده است. با توجه به اینکه اهمیت رسانهها بسیار زیاد شده و جمهور یاسلامی عملا جنگ رسانهای را به آنها باخته، شبکه BBC ـ که شعبه رسانهای وزارت خارجه انگلیس است ـ با ایجاد شبکه فارسی سعی در نجات جمهوری اسلامی دارد.
از روزی که خبر ایجاد این شبکه منتشر شد، مسوولان امنیتی جمهوری اسلامی سعی کردند با ایجاد جنگ زرگری مبنی بر ممنوعیت این شبکه در ايران و گرفتن جاسوس های آن، حواس ها را به این شبکه معطوف کنند.
اما این شبکه در آغاز برنامه های خود، اولین کاری که انجام داد اعلام نتایج یک «نظر سنجی!» بود که بر اساس آن تنها یک درصد مردم ایران دموکراسی میخواهند و بیشتر آنها طرفدار بمب اتمی و جمهوری اسلامی هستند و تنها مشکل آنها اقتصادی است!؟
البته هر آدم نادانی به خوبی کذب این سخن را درک میکند. آقای صادق صبا، از مسوولان این کار، در توجيه اين امر گفته که این نظرسنجی بیشتر از ایرانیان مقیم خارج صورت گرفته است. اما بايد پرسيد که چگونه دغدغه اکثر ايرانی های خارج ازکشور مشکلات اقتصادی است و دموکراسی برای آنها اهمیتی ندارد؟
همچنین در این نظرسنجی بیشتر ایرانیان جهت گیری جمهوری اسلامی را که ایران را پیشرفت میدهد درست میدانند!
شما خود به برنامه های این شبکه نگاه کنید تا بینید که چگونه از انتخابات فرمایشی ایران حمایت کرده و تقصیر کودتای 28 مرداد را تنها به گردن آمریکا میاندازد! (مثل معروف «کی بود؟ کی بود؟ من نبودم!) يا در برنامهای ديگر به انتقاد از نحوه آرایش و لباس پوشیدن جوانان ایران میپردازد و از آخوندها و بسیجیان تروریست تجلیل به عمل میآورد و بيان می کند که فرهنگ جبهه و شهادت میتواند دوباره جوانان ايران را به راه راست برگرداند!
همچنين، در حالی که حکومت اسلامی مردم ایران را به صلابه کشيده، رییس «شعبه حقوق بشر اسلامی لندن!» را، که شعبهای از قوه قضاییه جمهوریاسلامی است، با چفیه و یک من ریش میآورند تا در مورد مظلومیت فلسطینیهای دربند اسراییل صحبت کند!
نویسنده بیتردید با جنایات اسراییل در غزه مخالف بوده و آنرا شدید محکوم میکند؛ ولی جرم حکومت اسلامی ایران و گروه تروریستی حماس را کمتر از اسراییل نمیداند. اما شبکه BBC در تحلیل ها و صحبت هایش جوری خبررسانی میکند که حکومت ایران بیچاره و مظلوم است و دیگران ظالم! اینها یعنی اینکه این شبکه ابزار برون مرزی جمهوری اسلامی برای تحمیق مردم و شکستدادن رسانههای دیگر بهخصوص صدای آمریکا است.
دوستان یادشان نرود که این شبکه در مورد معروف شدن خمینی و دیگر جنایتکاران اسلامی بسیار فعال بود و بعد از فتنه 15 خرداد 1342 خمینی را بزرگترین مرجع شیعیان جهان نامید، در حالی که او هنوز يک مرجع دست دوم هم نشده بود! اين شبکه هر روز در تحریک مردم، و به خصوص عوام شان، نقش داشت و در راهاندازی شایعات دروغین بسیار فعالیت کرد. هر روز سعی میکرد با خمینی مصاحبه کند و او را معروفتر نمايد و از «جنایات وحشیانه شاه خائن» بگوید! حال آنکه بعد ها مشخص شد که بسیاری از این قتلعام ها اصلاً انجام نشده بود!
اين شبکه، در عين حال، در مورد کشتارهای جمهوری اسلامی یک کلمه صحبت نمیکرد و نمیکند. یادتان است که این شبکه وقت حمله آمریکا به عراق از صدام جنایتکار به شدت طرفداری نمود؟ يا در یک خبر در مورد افغانستان تلویحاً از طالبان دفاع نموده و گفت که طالبان بخاطر اينکه جنگ حیوانات را ممنوع کرده بودند از حکومت کرزای بهتر هستند!؟
خوانندگان عزیز! به هوش باشند و به دیگران نیز اطلاع دهند که اين بار هدف اینها جذب حداقل بیست میلیون مخاطب در ایران ذکر شده است؛ و قصدشان آن است که شبکه های منتقد و مخالف را از صحنه خارج کنند. توجه کنيد که در يکی از بزنگاه های تاريخ معاصر، ديگرباره انگلستان با تلويزيون فارسی زبانش به ياری حکومت متزلزل اسلامی آمده است.
بنظر من اينکه موفق می شود يا نه به واکنش ما جوانان ايرانی بستگی دارد.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |