زنان، قربانی تفاوت های بدنی، اجتماعی و شغلی
سلیمان عبدی
زن و مرد از همان آغاز و حتي از لحظه انعقاد نطفه، با يكديگر تفاوت دارند به عبارت ديگر، مرد محصول تركيب دو كروموزوم y , x، و زن محصول تركيب دو كروموزوم x , x است. ضمنا" مي دانيم كه ژنهاي موجود در كروموزوم y غير از ژنهايي است كه در كروموزوم x وجود دارد.
بررسيهاي آماري نشان مي دهد كه در سراسر دنيا، تعداد نطفه هاي پسر به مراتب بيش از تعداد نطفه هاي دختر است ؛ يعني، در مقابل هر 100 دختر، تقريبا" 106 پسر به دنيا مي آيد و ميزان مرگ و مير در بين زنان و مردان، متفاوت است. در مجموع مي توان گفت جنس مرد آسيب پذيرتر از جنس زن است بعضي از بيماريها، نظير لخته شدن خون در عروق، سكته هاي قلبي، هموفيلي و نظاير آن بيشتر در بين مردان ديده مي شود و تعداد افراد مبتلا به لكنت زبان و كور رنگي نيز در بين مردها، بيشتر از زنان مشاهده مي شود.
جاي ترديد وجود ندارد كه اجتماع و آثار رفتار ديگران، مي تواند تفاوتهاي موجود بين زنان و مردان را تضعيف يا تشديد كند. براي مثـال، نتـايج تحقيقات زيست شنـاسان نشان داده است كه جنس نر به دليل وجود هورمونهـاي «آندروژن » در خون و تمايز مغز در جهت نر بودن، از جنس ماده پرخاشگر تر است. از طرف ديگر، رفتار ديگران مي تواند اين نوع تمايل يا ويژگي شخصيتي را كمتر يا بيشتر كند. براي مثال در بسياري از جوامع، خشونت و پرخاشگري را حق قانوني پسر مي دانند، ولي از دختر مي خواهند كه آرام باشد. به پسر اجازه داده مي شود كه تفنگ بازي كند، اما به دختر اجازه چنين كاري داده نمي شود و نظاير آن. به طور كلي مي توان گفت كه بين زن و مرد تفاوت هاي اساسي وجود دارد و آداب و رسوم، تعليم و تربيت و انتظارات يك جامعه، مي تواند اين تفاوتها را تشديد يا تعديل كند. ( روانشناسي كار، دكتر محمود ساعتچي ص 256 )
دختر و پسر از نظر قد و وزن با هم تفاوت هايي دارند ؛ پسرها از نظر افزايش قد و وزن از آغاز تولد تا حدود 11 و 12 سالگي سرعت بيشتري نسبت به دخترها دارند، ولي از آن به بعد و تا پايان دوره ي 15 و 16 سالگي، دخترها جلو مي افتند. از نظر رشد دستگاه هاي بدن، استخواني شدن، دندان در آوردن و به طور كلي اعمال و رفتار، هميشه دخترها جلو هستند. زنها از نظر شنوايي بهتر از مردها هستند. زنها نسبت به الگوهاي شنوايي و مردها به الگوهاي بينايي، حساسيت نشان مي دهند. در سنين بالا 35 درصد از زنها و در مقابل 45 درصد از مردها به سمعك نياز دارند. همچنين 45 درصد از زنها و 35 درصد از مردها به عينك نياز دارند.
دخترها بيشتر در آزمونهاي كلامي و پسرها بيشتر در زمينه هاي عملي موفق هستند، دخترها از نظر سيالي كلامي بهتر از پسرها هستند؛ ادراك كلامي مردها بهتر از زنها و علايق ديني، اجتماعي و زيبايي شناسي زنها بيشتر از مردهاست؛ زنها به مسايل اخلاقي و مردها بيشتر به مسايل سياسي علاقه نشان مي دهند ؛ دختران جوان بيشتر از پسران جوان علاقمند به رسيدگي به وضع افراد كوچكتر از خود هستند، كوچكترها را نوازش مي كنند و به رفع مشكلات آنان مي پردازند.
همچنين از نظر قدرت بدني، مردان برتري آشكاري بر زنان دارند اما زنان در عوض از اندام ظريف تر و زيباتري برخوردارند، صدايشان نازك و لطيف است و داراي پوستي زيبا، لطيف و ده برابر حساستر از پوست مرد مي باشد. با اين همه، حجم مغزشان كوچكتر از مغز مردان است. هر چند كه تحقيقات اخير نشان داده است كه اين مطلب ظاهرا" نبايد چندان اهميتي داشته باشد. زيرا اولا" حجم مغز، به تنهايي تعيين كننده در شدت قواي ذهني نيست، ثانيا" در ساختمان مغز بخش هايي نيز وجود دارد كه كار آنها تقويت و هدايت قوه ي تخيل و احساس در انسان است. كه اين قسمت در مغز زنان بيشتر از مردان مي باشد.
زنان از همان هنگام تولد، براي اجراي وظايف حيات مجهزتر از مرد است و به همين جهت بلوغ او زودتر فرا مي رسد و دوره ي جوانيش كمتر است، تحملش در برابر شرايط نامناسب بيشتر است و به طور متوسط تقريبا" هفت سال بيشتر از مردها عمر مي كند. ( روانشناسي زن )
جدا از تفاوت هاي جنسيتي و به ويژه ساخت بدن زنان و مردان، علل و عوامل مربوط به تفاوت هاي موجود بين آنان را مي توان به «توارث » و «محيط » نسبت داد. جامعه شناسان، محيط را عامل اصلي و روانشناسان هر دو عامل يعني توارث و محيط را در تفاوت هاي موجود بين زنان و مردان موثر مي دانند. ضمنا" نتايج بررسيها حاكي از آن است كه اهميت نسبي محيط و وراثت در رابطه با شكل گيري ابعاد مختلف شخصيت آدمي، يكسان نيست. براي مثال، اهميت نسبي توارث در هوش بيش از محيط و اهميت نسبي محيط در خلق و خوي، بيش از وارثت است.
بهر حال بايد دانست كه وجود تفاوت فيزيکی بين زن و مرد، به معناي برتري يكي بر ديگري نيست اما جامعۀ مردسالار اين برتری پذيرفته و از طريق فرهنگ آن را به نسل های بعد منتقل می کند و، در نتيجه، برای زنان در جامعه جايگاه های خاص قائل می شود.
در مورد نقش زنان در جامعه بايد در يك جمله گفت «زنان جهان را غذا می دهند» آن هم از چند جنبۀ مختلف. همه مردان و زنان اين جهان در مهمترين دوران زندگي، يعني دوران جنيني خود از مادر تغذيه مي كنند و پس از آن هم از شير يا مهر ماد در دوران كودكي برخوردار مي شوند و نهايتا" در دوران بعدي عواطف مادر غذاي روح همه ي انسان هايي است كه در اين جهان زندگي مي كنند. علاوه بر اين، همياري زنان در گردش اقتصاد خانواده در طول اعصار وجود داشته، در جوامع شهري و روستايي به طرق مختلف ديده مي شود و حتي در بعضي مناطق باراصلي كار در خانه، تربيت فرزندان، كار در مزرعه تنها به دوش زنان است زنان در عرصه خدمات كشاورزي در اغلب كشورها و خصوصا" در كشورهاي در حال توسعه كارهاي سنگين، خسته كننده را بر عهده دارند و همزمان بايد ارائه خدمات و مراقبت از اعضاي خانواده را نيز به عهده داشته باشد.
زنان حدود نيمي از جمعيت جهان را تشكيل مي دهند که اين عدد، با احتساب فعاليت هاي اقتصادي بي مزد در خانه، نزديك به 55 درصد بالغ می شود. اين رقم حتي بدون در نظـر گرفتـن خدمات مراقبتي است كه نه به رسمـيت شنـاخته مي شود و نه مزدي براي آن منظور مي گردد. آمارهاي رسمي رقم بسيار پايين تري براي زنان «فعال به لحاظ اقتصادي ذكر مي كنند و اكثر اوقات سهم اقتصادي زنان را در خانواده، در كشاورزي و روند توليد غذا و توليد ديگر محصولات ناديده مي گيرند. »
به دنيا آوردن كودك، بزرگ كردن وي و مراقبت از خانواده به ندرت به عنوان كارهايي كه ارزش اقتصادي دارند به حساب آمده اند. در ايران، آمار زنان در بخش كشاورزي به عنوان نيروي مولد كار (بر طبق گزارش دفتر امور زنان نهاد رياست جمهوري در سال 1376) حاكي از مشاركت 70 درصد آنان در زراعت برنج، 90 درصد در توليد سبزي و صيفي ها و 50 درصد در زراعت پنبه و دانه هاي روغني در مناطق روستايي كشت اين محصولات است.
البته امروزه با پيشرفت هاي به عمل آمده، زنان بيشتر در قبال كارهايي كه انجام مي دهند مزد مي گيرند. تحقيق هاي به عمل آمده نشان مي دهد كه نسبت زنان به مردان در جمعيت فعال به لحاظ اقتصادي در 20 سال گذشته تقريبا" دو برابر شده است. تحقيق جهاني سال 1994 در مورد نقش زن در توسعه، سه عامل را سبب ضعف حضور زنان در سطح تصميم گيري، خاصه در بخش خصوصي معرفي مي كند.
1. سلطه فرهنگ مردانه ي مديريتي
2. استمرارتأثيرات فعلي تبعيضات گذشته
3. عدم شناخت سهم بالقوه و بالفعل زنان در مديريت اقتصادي
عوامل اجتماعي – فرهنگي متفاوتي بر شدت اين نابرابري مي افزايند. با توجه به اينكه در طول 30 سال گذشته يك انقلاب آموزشي در اكثر كشورهاي جهان بر پا شده است، در همه جا شماردانش آموزان افزايش يافته، بودجه آموزش ابتدايي بالا رفته و اقدامات در سطح ملي و بين المللي براي ارتقاي ميزان باسوادي انجام شده است. زنان نيز از اين «انقلاب آرام» بهره مند شده اند. امروز دختران و زنان بيشتري وارد مدرسه مي شوند.
با وجود اين پيشرفت ها، ساليان غفلت، سبب نرخ بالاي بيسوادي در ميان زنان، خاصه زنان روستايي در بسياري از كشورهاي در حال توسعه شده است. كار طاقت فرسا و بي سوادي خاصه هاي اكثر زنان بالغ روستايي در بيشتر كشورهاي در حال توسعه است. به موجب گزارش سازمان فرهنگي، علمي و آموزشي ملل متحد ( يونسكو ) در مورد آموزش جهان، در سال 1993 حدود 587 ميليون نفر زن در سراسر جهان بي سواد بوده اند.
تبعيضات جنسيتي حتي در زمينه تغذيه زنان نيز تاثير می گذارد. بدين صورت كه در برخي از جوامع زنان و دختران معمولا" غذاي كمتري نسبت به مردان و پسران دريافت مي كنند و يا سهم غذاي كمتري از غذاي با كيفيت خانوار را به خود اختصاص داده اند. مهمترين مشكلات تغذيه اي زنان و دختران در كشور خودمان – ايران – كم خوني، فقر آهن و اختلالات ناشي از كمبود يد است.
بله زنان جهان را تغذيه مي كنند، ولي خود اغلب از تغذيه كافي بهره مند نمي شوند. متأسفانه شرايط اجتماعي – فرهنگي جامعه به خصوص در مناطق كم جمعيت و توسعه نيافته زنان نيز خود را همطراز و همسنگ مردان نمي بينند و در اين شرايط دشواريهاي زيادي را به جان مي خرند، از امكانات موجود در خانواده استفاده نمي كنند و با توجه به شرايط موجود در زمره ي آسيب پذيرترين قشرهاي اجتماع به حساب مي آيد.
ضروري است كه دختران جوان تحصيل كنند، اعتماد به نفس خويش را افزايش دهند و از امكانات شغلي مناسب استفاده نمايند شركت معنادار زنان در تصميم گيريهاي عمده فقط براي زنان مفيد نيست، بلكه جامعه از آن بهره مي برد. توانمند سازي زنان سطح فكري، فرهنگي جامعه را به طور فزاينده اي بالا مي برد و زنان به عنوان پرورش دهندگان نسلهاي آتي هر چه توانمندتر، آگاه تر و در عرصـه ي دانش و فن آوري مفيـد تر باشند، نسل اتي از آن بيشتر بهره منـد مي شود و توسعه ي جوامع تنها با بودن در عرصه تفكر و خدمت معني مي يابد.
با توجه به مطالب عنوان شده در بالا، و با توجه به اهميت نقش زنان در جامعه، حال بايد دريافت كه در تمام صحنه هاي زندگي اجتماعي كه اين قشر را در خود جاي داده است، در محيط كار و بيرون از منزل چه مسائلي را رو در روي خود مي بيند.
مسأله اشتغال و مشاركت به همراه زيربناي فرهنگي قوي، يكي از مسائل مهمي است كه در هر جامعه نشانه رشد و توسعه آن كشور محسوب مي شود. طبق سرشماري سال 1365 زنان نيمي از جمعيت كشور را تشكيل مي دهند و از سال 1970 نقش زنان در نيرو كار افزايش يافته است و تقريبا" در همه جا زنان بيشتر در خارج از خانه كار مي كنند.
اكنون زنان در بيشتر موقعيت هاي اجتماعي حضور دارند. هر جا كه زنان حضور دارند عدم حضورشان به خاطر توانايي ها يا علاقه آنها نيست، بلكه براي آن است كه به عمد كوشش شده است تا آنها را از صحنه بيرون رانند. زنان در هر كجا كه حضور دارند، نقش هايي را ايفا كرده اند كه با برداشت همگاني از آنها براي مثال به عنوان كدبانوها و مادران غير فعال، بسيار تفاوت دارند.
علي رغم حضور مثبت و روزافزون زنان در جامعه، متأسفانه جايگاه زنان در جامعه هنوز در امتداد همان وظايفي است كه جامعه مرد سالار به زنان تفويض كرده و امروزه تنها عرصه آن گسترده تر شده است. در بسياري از ادارات زنان به عنوان كارمندهاي اداري و دفتري استخدام شده اند و كمتر در مسئوليت هاي بالا جاي دارند. يعني به نوعي همان وظايفي كه زن در خانه و در قبال خانواده براي برقراري نظم، ارائه خدمات، مشاوره، برقراري روابط عاطفي و مواظبت از ديگران عهده دار است در محيط كار نيز بر دوش دارد. به عبارت ديگر هنوز حضور و سهم زنان در صدر هرم هاي قدرت و در رئوس كارهاي مديريتي، فني، عمراني و علمي بسيار ناچيز است و آنچه هم كه وجود دارد بيشتر نمايشي است تا واقعي. زيرا در تمام تصميم گيريهاي نهايي بسياري از مواقع زنان بايد تسليم ساختار مرد سالار جامعه شوند.
حاشيه نشيني زنان در مكان ها و فضاهاي علمي در دانشگاه ها، كنفرانس ها، جلسه هاي سخنراني نيز شكل ديگري است از ارزش گذاري مقام و منزلت زنان در جامعه امروزي ايران. در بسياري از اين اماكن بهترين و بيشترين جايگاه به مردان اختصاص مي يابد، جايگاه هاي كناري و حاشيه اي و يا دور افتاده به زنان تعلق مي گيرد.
براي خروج از خانه و محيط هاي بسته، زنان بايد حضور خود را در جامعه و در عرصه هاي عمومي افزايش دهند و «بودن » خود را پررنگ تر نمايند .تا حضور زنانه در جامعه و در كليه عرصه هاي عمومي به صورت امري طبيعي در آيد. اما اين حضور زماني پرمعنا خواهد بود كه منجر به آزادي عمل و نيز پيدايش نگرش هاي جديد، پذيرش تفاوت ها، بينش هاي رفتاري قابل انعطاف و نهايتا" رعايت حقوق شهروندي آنان شود. زنان بايد جرأت اين را پيدا كنند که از حاشيه نشيني بيرون آيند و جاي خود را در مركزيت جامعه و در زندگي شهري و شهروندي به عنوان تصميم گيرنده پيدا كنند. اين مكان در هر فرصتي و در هر زماني قابل اشغال است و مي توان نشان داد كه حضور فعال، سالم، خلاق و آزاد زنان در شهر حركت به سوي جامعه اي پويا، سالم، كم تنش و متكثر را تسهيل خواهد نمود.
http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2-48663&nid=haupt
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |