بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

دی   1387 ـ ژانويه  2008 

 

جمهوريت افلاطون

احمد نامی

برای فهم اندیشه ها از دو روش «تکست محور» و «کانتکست محور» می توان استفاده کرد . هر کدام از این دو روش نتایج متفاوتی از فهم و تحلیل آن اندیشه را به دست می دهند. در روش تکست محور ما به سراغ خود متن می رویم بدون اینکه به شرایط جامعه آن روز توجه کنیم . مفروض ما این است که همه عصرها و زمان ها مخاطب آن اندیشه هستند و لذا ما می توانیم در هر عصری به نقد و تحلیل آن بپردازیم . روش دیگر کانتکست محور است. در این روش ما با توجه به شرایط موجود زمان و مکان به فهم و تحلیل آن اندیشه می پردازیم . به نظر می رسد که هر کدام از این دو روش جنبه هایی از پیکره آن اندیشه را به دست ما می دهند. مثلا نقد کارل پوپر بر افلاطون را می توان یک نقد تکست محور شناخت. اما، مثلاً، اگر ما بخواهیم بر اساس کانتکست محوری به اندشه افلاطون و رای او در مورد دموکراسی بپردازیم توجه به این نکته لازم است که در یونان آن روزگار، اولا همه مردم شهروند نبوده و به تبع حق رای نداشتند. زنان و بخش عمده ای از مردم و بردگان حق رای نداشتند و فقط نجبا و آن هم نه به صورت امروزه یعنی دموکراسی نمایندگی بلکه به صورت مستقیم حق رای داشتند و، از طرفی ديگر، این دموکراسی، بزرگی چون سقراط را جام شوکران نوشاند.

همه نکات فوق دموکراسی ستیزی را در افلاطون بسط داد و روش کانتکست محور چنین نتیجه می گیرد که افلاطون حق داشت با آن دموکراسی آتنی مخالفت کند. اما تکست محور فقط به نتایجی که از دل آن نظریه بیرون می آید می اندیشد و مخالفت او با دموکراسی را مورد نقد قرار می دهد. اکنون برخی از مباحث را در جمهور مورد بررسی قرار می دهیم:

 

اصالت فرد:

اگر ما بخواهیم نظر افلاطون را در مورد اصالت فرد در یابیم، می بینیم  در  کتاب سوم (ص 144)، در باب تعلیم و تربیت جوانان، از آنجا که در آن زمان تقلید از حرکات و رفتار شخصیت ها و قهرمانان ملی رسم بوده است، او، از زبان سقراط، آنها را منع می کند که آنها هنگام شعر خوانی از حرکات افراد و شخصیت های ملی تقلید کنند. و تاکید می کند که هر کسی استعداد خاصی دارد و باید به دنبال استعداد خود باشد و تقلید را منع می کند چرا که هر کسی را بهر کاری ساختند.

این ممکن است به طرفداری او از اصالت فرد تعبیر شود، اما در  کتاب چهارم جمهوریت (ص 211)، آنجا که آدئیماتوس این ایراد را بر سقراط وارد می کند که «تو نگهبانان را خوشوقت نکرده ای و آنها نمی توانند مثل حاکمان خانه های مجلل داشته باشند، و چون آنان برای خدایان خود قربانی بدهند، و ضیافت هایی نظیر آنان بدهند، و زر و سیم فراهم آورند، و به معشوقه های خود چون آنان هدیه بدهند»،  می گوید که ما قصد تبعیض نداریم، و می خواهیم شهری سعادتمند بسازیم؛ و با مثال آوردن از مجسمه پاسخ می دهدکه اگر ما مشغول رنگ کردن مجسمه ای باشیم و کسی بگوید که چرا چشم که زیباترین عضو بدن است رنگ سیاه می زنیم نه رنگ ارغوانی و خرده بگیرد که چرا زیباترین رنگها را بر زیباترین عضو بدن نمی زنیم، می توانیم بگوییم که ای آقای عزیز انتظار نداشته باش که چشم را بوسیله رنگ آمیزی آنقدر زیبا کنیم که دیگر اصولا چشم نباشد، و یا همین کار را نسبت به عضو دیگر کانجام دهيم. هر عضو را باید به رنگ شایسته آن بیاراییم. پس ما نباید نگهبانان را چندان خوشبخت کنیم که دیگر نگهبان نباشند. یا کوزه گر چندان ثروتمند بشود که دیگر تولید نکند و به فرزندان خود آموزش ندهد.

در اینگونه موارد است که نتایج دیگری بیرون می آید و مخالفت آشکار افلاطون با فرد گرایی نمود پیدا می کند، هرچند از زبان سقراط  بیان می شود. می توان گفت، نتیجه کلی که از منظومه فکری افلاطون یا سقراط افلاطونی  بیرون می آید چیزی به نام فرد گرایی جدید نیست.

البته او به توسط «پوپر» به دروغگویی متهم می شود. پوپر،سقراط واقعی را چیزی غیر از این می داند. علی ای حال جمهوریت افلاطون با اصالت فرد به معنای جدید هیچ میانه ای ندارد.

 

پارادوکس رفاه در نظام کاستی:

می توان گفت او به  تبعیض در رفاه شهروندان و دست نخورده ماندن ساختمان طبقات اجتماعی باور داشت؛ که این امر هم حاوی يک پارادوکس است، چرا که اگر او به عدم جابجایی طبقات به منظور حفظ و بقای جامعه باورمند باشد سرانجام این باور به یک نظام کاستی منجر می شود و این اتهام را می توان به افلاطون وارد دانست که نظریه او منجر به بنیان نهادن یک نظام کاستی می شود.

ولی اگر ادعا کنیم که افلاطون به نظام کاستی معتقد نیست آنگاه، با توجه به اعتقاد او به ضرورت عدم رفاه طبقه ای مهم چون نگهبانان، این سوال پیش می آید که بر چه اساس بیشترین زحمت استوار نگه داشتن جامعه آرمانی افلاطون بر عهده نگهبانان باشد، بدون اینکه به رفاه برسند؟ آنان حق دارند به تبع پی جویی رفاه به تغییر طبقه اجتماعی خود دست زنند و آنگاه از شمار آنچه به زعم افلاطون بسیار مهم است، یعنی طبقه نگهبانان، دائما کاسته خواهد شد و دولت ـ شهر از طبقه نگهبانان دائما تهی می شود و نظام اجتماعی فرو می پاشد.   

 

عدالت:

عدالت مهمترین بخش از مباحث جمهوریت است، و از طرفی عدالت در جامعه یونان باستان مفهومی وسیعتر از آنچه در ذهن ماست دارد و آن به معنی همه خوبی ها و نیکویی هاست. اگر یک کفاش کار خود را به خوبی انجام دهد، او بر اساس عدالت رفتار کرده  است. عدالت افلاطونی هم یعنی اینکه هر کس سر جای خودش باشد؛ بخصوص نگهبانان. او بر نگهبانان تاکید عمده ای دارد، چرا که آنان محافظان دولت شهر هستند.

عدالت افلاطونی می گوید که شرایط ازدواج نگهبانان باید با سایرین متفاوت باشد. ازدواج آنها اشتراکی است و پست ها با پست ها و برجستگان با برجستگان ازدواج کنند، زوج ها باید به قید قرعه انتخاب شوند و دخالت حاکم در این قرعه ها  صرفاً باید با خدعه و نیرنگ باشد، بدون اینکه کسی بداند. افرادی که از جنس مرغوب بوجود می آیند در پرورشگاه های مخصوص از آنها مراقبت شود و از فرزندان جفت های نامرغوب مراقبتی به عمل نمی آید. این است عدالت افلاطونی.

 

آزادی بیان:

روش مباحثه ای بودن کتاب افلاطون این نکته را به ما می نمایاند که اگرچه او اهل نقد و بحث و شنیدن سخن مخالف هست اما توجه به این دو نکته لازم است که، اولاً) در این مباحث سرانجام رای خود را به  هر روشی از مثال و تشبیه گرفته تا سفسطه به طرف مقابل می قبولاند و، ثانياً) قدرت او با طرف مقابل قدرت برابری است.

نقض آزادی بیان در عمل سیاسی و هنگام به دست گرفتن قدرت سیاسی حائز اهمیت می شود و به نظر می رسد، با توجه به رای او در باب نگهبانان و تاکید مسلم و دائمی او بر مفهوم انتزاعی جامعه بجای مفهوم عینی فرد، و آن قرائتی که از عدالت او بیرون می آید، توقع آزادی بیان به مفهوم کنونی آن، یعنی آزادی مخالفان، داشتن توقعی واقع بینانه از منظومه ی فلسفی او نباشد.

 

برابری:

از منظومه فلسفی او برابری حقوق شهروندان را متوقع نباشیم چرا که بر اساس استدلال افلاطون خوشوقت کردن یک طبقه مثل نگهبانان یا کفاشان به سعادت شهر و جامعه آسیب می رساند. جامعۀ ذهنی از نظر افلاطون مهمتر از فرد عینی است. افلاطون خود را مسئول سعادت جامعه می داند نه فرد.

      

دولت:

رسالتی که او بر عهدۀ دولت می نهد رسیدن به «سعادت شهر» و «جامعۀ آرمانی» و «کمال مطلوب» و ایجاد «مدینۀ فاضله» و «خیر برین» است. اما روش های مورد استفادۀ او روش های اقتدارگرا است و بر اساس تبعیض، خدعه و نیرنگ، نظامی تقریبا کاستی را بنیان می نهد که در آن هر کس باید سر جای خود بماند و تکان نخورد تا ستون های جامعۀ فرضی او فرو نریزد.

این روش ها در طول تاریخ تقریباً مورد استفادۀ همه نظام های اقتدارگرا و توتالیتری قرار گرفته و می گیرد که در پشت استدلال های افلاطونی به سرکوب و نقض دائمی حقوق شهروندان پرداخته اند.    

    

سیاست و هنر:

سیاست از نظر افلاطون امر بسیار مهمی است. او اصلاً از حوزۀ سیاست وارد عرصۀ فلسفه شده و همه چیز را از دید سیاست می دید. او پس ازآنکه برنامۀ سیاسی خود را تکمیل کرد و برای آن یک کاخ فلسفی آفرید، چیزها را تا آنجا که در خدمت برنامۀ سیاسی او بودند مورد تایید قرار می داد.

رای او در مورد هنر نيز در همین راستا است. او از دو نوع هنر سخن می گفت: یکی هنرهایی که موضوع آن فقط زیبایی اشکال است، مانند خطوط رسم و نقش پارچه ها وطرح زینت های معماری؛ و دیگر هنرهای توصیفی مانند ادبیات و نقاشی و نوعی از موسیقی که کار آن تجسم مشهود است و احساسات و عواطف. افلاطون نسبت به هنر دسته اول مخالفتی نداشت، هنرهای توصیفی را هم در صورتی که دارای موضوع اخلاقی باشند، برای تعلیم وتربیت جوانان مفید می دانست. اما با هنرهای زیبا نظیر نقاشی و شعر مخالف بود چون اعتقاد داشت مضرند. او آنها را از مدینه فاضله خود طرد می کند.

 

در پایان باید گفت که افلاطون اثری بسیار عميق بر اندیشه سیاسی داشته است، بدان دلیل که او آفريدگار اولین بنای نظری مهم بشر در کار ساختن یک جامعه است؛ تا آنجا که برخی از متفکران تمام آنچه هائی را که پس از افلاطون در فلسفه سیاسی نوشته شده حاشیه ای بر کتاب «جمهور» افلاطون می دانند.

موضوعات مورد بحث این کتاب همان ها ست که بحث رایج همه جوامع در طول تاریخ بوده است: عدالت، رفاه، برابری، نیروی نظامی (نگهبانان)، جامعه، فرد، آزادی، دولت، همه و همه مواد تشکیل دهنده مباحث اجتماعی در هر دوره ای ازتاریخ اند.

 

* منبع مورد استفاده در ارجاع به جمهور افلاطون  ،منبع ذیل می باشد:

جمهور افلاطون  ترجمه فواد روحانی چاپ اول  بنگاه ترجمه و نشر کتاب سال 1335

 

برگرفتۀ اديت شده ای از سايت «سياوشون»:

http://siavashon.ir/nami/1388.html

 

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630