زن، فحشا، بنی طبا و سپید و سیاه!
سیامک ستوده
دعوای مطبوعاتی آقای بنی طبا و مجلۀ جدید الانتشار سپید و سیاه در ماه گذشته بر سر چاپ تصاویر عریان زنان در این مجله در شهر تورنتو، صفحات چندی را در این نشریه و نشریه ایران استار که افاضات اسلامی آقای بنی طبا را هر هفته بچاپ می رساند، سیاه کرد. با اینحال، این بحث خوشبختانه تاحدودی از مرز نشریات نیز گذشت و اینجا و آنجا در محافل خانوادگی و غیره و همچنین در مغازه های ایرانیِِ عرضه کننده این نشریات نیز، عکس العمل ها و گفتگوهائی را برانگیخت. در این مباحثات بعضی از مردم از تابو شکنی های ضد اسلامی سپید و سیاه در مورد پرده بکارت، روابط جنسی قبل از ازدواج، و غیره حمایت و بعضی نیز با آنها به مخالفت برخواستند، تابوشکنی هائی که بدوا در روزنامه ایران استار توسط آقای بنی طبا از دیدی اسلامی مورد سرزنش قرار گرفته بود. کسانی هم به دریدگی و هرزگی غیر اخلاقی سپید و سیاه در چاپ عریان ترین و سکسی ترین تصاویری که تا کنون در نشریات ایرانی سابقه نداشته، اعتراض کردند.
بی شک نباید به این مباحثات و درگیری ها را صرفا بعنوان یک دعوای محلی و خودمانی میان دو فرد یا دو نشریه در نظر گرفت، بلکه اگر عمیقا به مساله نگاه کنیم، این دعوا جزئی از یک کشاکش تاریخی و بزرگ تری است که قرن هاست بر سر آزادی، منجمله آزادی زن و روابط جنسی، اخلاق و بسیاری مسائل دیگر میان دو جریان اجتماعی و طبقاتی متضاد وجود داشته و هنوز هم دارد، و دعوای بنی طبا و مجله سپید و سیاه را نیز باید جزئی از این دعوا و مبارزه میان این دو جریان محسوب کرد. این دو جریان، یکی جریان اسلامی و دیدگاه های عقب افتاده قرون وسطائی آن در مورد زن و اخلاقیات اجتماعی و دیگری دمکراسی غربی و دیدگاه های متجددتر سرمایه داری در این موارد است.
ما میدانیم که در نظام سنتی و مردسالار ماقبل سرمایه داری، زن متاسفانه همچون کالائی قلمداد می شد که مانند هر کالای دیگر مصرف آن تنها از طریق خرید آن در جریان ازدواج ممکن می گردید. آیه قران شاهدی بر این امر است. "و هر زنی غیر از آنکه ذکر شد حلال است که به مال خود به طریق زناشوئی بگیرید" (النساء آیه 24) از اینرو، مثلا در اسلام، رابطه جنسی با دختر و زن، خارج از چهارچوب ازدواج، نوعی دزدی و تجاوز به مال دیگری (شوهر یا پدر) و از اینرو ممنوعه، حرام و مستوجب تازیانه و سنگسار بود. چنانکه در آیه ای دیگر می بینیم که می گوید: "و نکاح زنان محصنه (شوهردار) نیز بر شما حرام شد مگر آن زنان که (در جنگهای کفار به حکم خدا) متصرف و مالک شده اید." (النساء آیه 24) و "بايد شما مومنان هر يك از زنان و مردان زناكار را به صد تازيانه مجازات كنيد و هرگز در باره آنان در دين خدا رافت و ترحم روا نداريد..." (سوره النور آیه 2)
در این نظام، زن می بایست حافظ حقوق شوهر یعنی حق انحصاری او در استفاده جنسی و کاری از خود باشد، چنان که باز در قران آمده است: "زنان شایسته و مطیع در غیبت مردان حافظ حقوق شوهران باشند و آنچه را که خدا به حفظ آن امر فرموده نگهدارند." (النساء آیه 34) . واضح است که منظور از حق شوهران حق استفاده جنسی از آنها بوده که از طریق خرید به آنان منتقل می شده است.
بنابراین، می بینیم در نظام اسلامی که تمامی قوانین قرآنی آن کپیه برداری صرف از سنن و آداب بخش مردسالار عرب "جاهلیت" بوده است، مرد با خرید زن، او را به مایملک خود تیدبل کرده و حق انحصاری استفاده جنسی و کاری از او را به خود منحصر می نماید. قوانین حجاب، حفظ بکارت، منع چند شوهری و بعبارت دیگر منع رابطه زن با دیگران، همگی از حق مالکیت مرد بر زن که همان حق انحصاری مالک در استفاده از مایملک خود می باشد، ناشی می شده است و جالب اینکه در قوانین اسلامی، در کنار فرد متجاوز، یعنی کسی که به حق شوهر تجاوز می کرده، خود زن نیز بعنوان شریک جرم، یعنی کسی که دیگری را به انجام این تجاوز دعوت می کرده، قلمداد می شده. به نظر سید قطب در این مورد که استنتاج از آیه های قران است، توجه نمیائید: "كسى كه مسئولیت نگهدارى از چیزى بر عهده اش واگذار شده ، حق ندارد ، دیگرى را به دزدى آن دعوت كند . بنابراین قاعده حقوقى، دخترى نیز كه ازدواج مى كند، چون مالكیت آلت جنسى (فرج) خود را از دست مى دهد و تنها وظیفه نگهدارى از آنرا بر عهده دارد، از اینرو، حق ندارد از آلت تناسلى اش بهره بردارى كند و یا دیگرى را دعوت به تجاوز به آن بكند. (ابن وراق، اسلام و مسلمانى ، فارسى ، ترجمۀ دکتر مسعود انصاری، صفحات 577-576)
بنابراین می بینیم که اسلام با چه زشتی و وقاحتی به زن و اندام او نگاه می کند و تا چه درجه تهوع انگیزی دچار سقوط اخلاقی و روحی می باشد. همه سنن و دیدگاه های اسلام از همین نگاه زشت و شرم آور به زن است که ناشی می شود. منجمله تشویق زن به حفظ و نمایش اندام و زیبائی اش برای تنها شوهر و صاحب خود (حجاب)، یا ماندن وی در خانه، یا وظیفه زن در حفظ بکارت خود قبل از ازدواج و سرانجام ممنوعیت رابطه جنسی زن با دیگری و قبل از ازدواج. و این درحالی بود که مرد مجاز به انجام آزادانه هر کاری بود، نه مجبور به حفظ باکرگی قبل از ازدواج بود، و نه نیازی به رعایت حجاب داشت. مضافا بر اینکه میتوانست بجز همسرش با زنان دیگر (چهار زن عقدی، و صدها صیغه و کنیز) همبستر شود. همه اینها بخاطر آن بود که همانطور که گفته شد در ایدئولوژی اسلامی آقای بنی طبا، شوهر، مالک، و زن، مایملک او است. و بنابر قوانین مالکیت در حالیکه مالک حق مصرفِ مایملک خود بهر طریقی که می خواهد را دارا می باشد، ولی مایملک و مملوک چنین حقی را بر مالک خود نمی تواند داشته باشد. برای روشن تر شدن موضوع به این آیه نیز توجه نمائید. "زنان كشتزار شمایند ، بر كشتزارتان از هر جا كه مایلید وارد شوید." (بقره آیه 224)
با این مقدمات است که اگر خوب دقت شود، ملاحظه می کنیم انتقادات آقای بنی طبا به مجله سپید و سیاه، منجمله اینکه چرا این مجله تصاویر عریان زنان را چاپ و در معرض دید عموم قرار می دهد، و چرا مردم با دادن آگهی به این مجله، فحشا را ترویج می کنند، در اصل ناشی از نگرانی وی از زیر پا گذاردن همین قوانین کثیف و خفت آور اسلامی است. از نظر اسلام زنی که رعایت حجاب را نکند، و بدن خود را در معرض دید دیگران قرار دهد، با افراد غریبه تماس برقرار نموده، مراوده و رفت و آمد داشته باشد، و یا دختری پسری را دوست داشته و با او رابطه جنسی داشته باشد، بی بند و بار، فاسد، هرزه و در نهایت بدکاره محسوب می شود. از دیدگاه اسلامی آقای بنی طبا، رابطه جنسی خارج از ازدواج، بی حجابی و رفع بکارت، علنی کردن مباحث جنسی و آموزش بی پرده آنها، گناه کبیره محسوب شده با اخلاق خانواده و جامعه سازگار نیست، چرا که بنابر قوانین اسلامی، دختر باید در پرده نگاه داشته شود تا بهنگام معامله و فروش دست نخورده باقی بماند، و وقتی هم که مانند کالا و شیء به صاحب جدیدش فروخته می شود کنترل بر آلت جنسی اش را از دست داده آنرا در اختیار صاحب جدیدش قرار میدهد، چرا که برای مصرف شخصی مرد خریداری شده و بنابراین، دلیلی ندارد که رو به غریبه بنمایاند، و با دیگران گفتگو نموده، رابطه اجتماعی داشته باشد، چرا که آزادی زن ممکن است به خدشه دار شدن حق انحصاری شوهرش بر بهره مندی و استثمار جنسی او منتهی شود.
در فرهنگ اسلامی، استفاده از این اولیه ترین حقوق برای زن، حق آزادی لباس، آزادی روابط اجتماعی و شخصی با دیگران، آزادی رابطه جنسی با کسی که به او عشق می ورزد، و آزادی در استفاده از بدن خود، برای زن، بی حیائی و برای شوهر، بی غیرتی نام گذارده شده است. غیرت، در فرهنگ اسلامی چیزی جز تعصب در استفاده انحصاری از زن بعنوان مایملک و برده مرد نیست. برای همین آقای بنی طبا می نویسد، نشریه سپید و سیاه "تنها اِشکالی که دارد اینست که بعضی وقتها مطالبی را منتشر کرده است که جای آن در نشریه ای که به خانواده های ایرانی راه پیدا می کند نیست، آن هم خانواده های ایرانی که با مفاهیمی همچون حیا و غیرت بخوبی آشنایی دارند."
البته، اقای بنی طبا از دیدگاه خودش درست می گوید و ایرادی به او وارد نیست. چرا که از نظر او اگر تابو شکنی های سپید و سیاه به گوش زنان و دختران خانواده های ایرانی (بخوان اسلامی) برسد، آنوقت چشم و گوششان باز شده و دیگر کنترل جنسی آنان توسط کسانی مثل خود ایشان و هم ردیفان اسلامی شان، ممکن نیست. و باز او گله می کند که "فرهنگ ایرانی و یا روش زندگی و مرام یک ایرانی این را نمی تواند بپذیرد که یک نشریه ی به اصطلاح ایرانی... مطالبی را در دسترس خانواده های ایرانی قرار دهد که با روح ایرانی (بخوان اسلامی) سازگاری ندارد". در اینجا نیز اگر کلمه ایرانی را با اسلامی معاوضه کنیم آنوقت متوجه می شویم که انتقاد بنی طبا از سپید و سیاه نه بخاطر دلسوزی برای از دست رفتن حیثیت و عفت زنان، بکله ناشی از نگرانی وی از از دست دادن احتمالی بردگی آنان است.
البته، آقای بنی طبا در انتقاد از سپید و سیاه نکات جالب تر دیگری هم دارد. ایشان در جای دیگر رو به مسلمانانی که به مجله مزبور آگهی می دهند می کند و می گوید: "ترویج مسائل غیر اخلاقی در جامعه هم، گناه محسوب می شود و کسانی که با حمایت مالی خود موجب اشاعه فحشاء در جامعه می شوند نیز گناهکار محسوب می شوند. "
اتفاقا این انتقاد یعنی اتهام ترویج فحشا به مجله سپید و سیاه، تنها انتقاد درستی است که آقای بنی طبا از این مجله می کند. زیرا حقیقت اینست که سپید و سیاه با پر کردن صفحاتش از عریانترین و تحریک کننده ترین تصاویر زنان، و آنهم فقط زنان و نه مردان، آنهم در حدی که تاکنون در جراید فارسی زبان سابقه نداشته، زن را تنها بعنوان وسیله لذت جوئی مرد، و نه چیز دیگری، معرفی نموده، و باین ترتیب عملاً به ایفای نقش تاریخی سرمایه داری در امر کالائی کردن سکس زن برای عرضه به بازار و سود بردن از آن کمک و در اینکار شرکت می کند. این نقشی است که هزاران نشریه مبتذل آمریکائی نیز مانند کاسموپولیتن، گلمر، تین، مادمازل، وگ، و ... شب و روز بمنظور شستشوی مغزی دختران جوان، برای آنکه به خود، صرفا بعنوان یک موجود زیبا و سکسی و نه واجد هیچ ارزش دیگری بیاندیشند، بعهده گرفته و باین ترتیب برای صنعت عظیم فحشا و فروش سکس در سطح جهان ماتریال تهیه نموده، برای پرکردن جیب سرمایه داران به چنین جوی کمک می نمایند. بنابراین، وقتی آقای بنی طبا سپید و سیاه را متهم به ترویج فحشا، می کند، چندان هم پرت و پلا نمی گوید. اما آنچه که غیرت ورزی و اخلاق گرائی خنده آور وی را به نوعی هرزه گوئی و سخن مفت تیدیل می نماید اینست که در اینجا هم مانند مورد بالا، هدف واقعی وی از مخالفت با فحشای نوع سپید و سیاهی، نه دلسوزی برای عفت و عصمت زنان و اخلاق جامعه، بلکه ترویج نوع دیگری از فحشا، یعنی فحشای اسلامی است، فحشایی که بمراتب عقب افتاده تر و بیرحمانه تر از فحشای ازاد سرمایه داری بوده، رقیب تاریخی آن بشمار می رود.
اگر به این آیه قران توجه کنید می بینید که چگونه نه فقط نکاح موقت، بلکه نکاح دائم نیز در دین «مبین» اسلام چیزی جز فحشای خانوادگی نیست، نوعی از فحشا که تفاوت آن با فحشای سرمایه داری در اینست که در اولی زن مورد استثمار جنسی و ظالمانه تنها شوهرش و در دومی زن مورد بهره برداری مردان متفاوت قرار می گیرد. اجازه دهید مسئله را روشن تر کنیم تا جای هیچ گونه ابهامی باقی نماند. همانطور که میدانیم فحشا عملی است که در آن شخص و در اینجا زن علیرغم میل خود، در ازاء پول یا چیزی معادل آن، با مردی همبستر می شود. در فحشای آزاد، پول، و در فحشای اسلامی، نفقه یعنی معیشت زن وجه المعامله خدمت جنسی وی قرار می گیرد. در مورد اولی مطمئن هستم که ابهامی وجود ندارد، و اما در مورد دومی به آیه زیر توجه نمائید:
"و هر زنى غير از آنكه ذكر شد (مواردى كه ازدواج با آنها ممنوع بوده است مانند خواهر، عمه و.. از من) حلال است كه به مال خود (تاكيد از من) به طريق زناشوئى بگيرید، نه آنكه زنا كنيد. پس چنانچه از آنها بهره مند شويد آن مهر معين را كه مزد آنهاست به آنان بپردازید..." (النساء آیه 24) پس می بینید که مرد در ازاء بهره مند شدن از زن مزد او را می پردازد که این چیزی جز فحشا نمی باشد. و حالا ببینیم این مزد چگونه پرداخت می شود؟ به پول یا به شکلی دیگر؟: " آيا بوسيله تهمت زدن بزن مهر او را مى گيريد؟ و اين گناهى فاش، و زشتى اينكار آشكار است. و چگونه مهر آنان را خواهيد گرفت در صورتيكه (هر) كسى به حق (خود) رسيده (مرد به لذت و آسايش و زن به نفقه و مهر خود)..." (النساء آیه 21) بنابراین، ملاحظه می کنید که حق مرد در این معامله که نامش نکاح دائم است لذت بردن از زن (که همان لذت جنسی است) و آسایش (که اشاره به وظیفۀ زن در تامین آسایش مرد در خانه ، یعنی کار خانگی است)، و حق زن نفقه و مهر اوست، یعنی خرج خوراک و پوشاک و منزل و مهریه. این چیزیست که در نکاح سنتی و اسلامی میان زن و مرد مبادله می شود. زن به مرد لذت جنسی و کار خانگی میدهد و مرد به او نفقه. بنابراین، اگر آقای بنی طباء مخالف ترویج بی عفتی و فحشای زن در مجله سپید و سیاه است علتش نه دفاع از حرمت زن بلکه نگه داشتن او در قید و بند فحشای و بی عفتی اسلامی و قرون وسطائی خود است. از اینرو، اگر قبول داشته باشیم که رابطه جنسی میان زن و مرد بهر شکل آن منجمله ازدواج باید بر پایه عشق و احترام متقابل و نه پول و نفقه (فحشا) باشد آنوقت قبول می کنیم که جنگ میان بنی طبا و سپید وسیاه نه بخاطر آزادی و عفت زن، بلکه جنگ میان دو نوع اهانت به زن، دو نوع استثمار و بهره برداری از وی، و سرانجام دو نوع به فحشا کشیدن زن است. نوع سنتی، عقب افتاده، اسلامی و در نتیجه بیرحمانه تر آن، و نوع مدرن، پیشرفته و متمدنانه آن. نوع فئودالی و قرون وسطائی و نوع سرمایه داری و معاصر آن.
و اما اجازه دهید ببینیم چرا نوع اولی فحشا و بردگی زن از نوع دوم آن بسی عقب افتاده تر و بیرحمانه تر است. علت آنست که در دومی یعنی نوع مدرن و سرمایه داری آن زن 1) در ازاء پول، 2) برای مدت معین مثلا یکساعت یا یک شب، 3) فقط برای سکس و نه خدمت دیگر مثل آشپزی و کلفتی خانه، و سرانجام 4) با انتخاب خودش، سکس خود را در اختیار طرف مقابل می گذارد، درست مانند کارگر در نطام سرمایه داری که نیروی کار خود را با همین شرایط یعنی برای مدت معین (یک روز) و در ازاء مبلغ معین (مزد) و فقط برای کار در کارخانه و نه چیز دیگر در اختیار کارفرمائی که کارگر خود انتخاب کرده قرار می دهد. بعبارت دیگر، در مورد شماره 4، فاحشه و کارگر در نظام سرمایه داری هردو این حق و برتری را نسبت یه «سرف» (يا «رعيت»)، در نظام فئودالی، دارند که استثمار کنندگان خود را خود انتخاب کنند. اما در نکاح اسلامی زن 1) نه در ازاء پول بلکه در قبال نفقه، یعنی خوراک، پوشاک و پناهگاه، 2) نه برای مدت معین بلکه برای تمام عمر، 3) نه تنها برای سکس بلکه همچنین برای کلفتی در خانه، و سرانجام 4) نه به انتخاب خودش، بلکه به انتخاب پدر یا برادر بزرگتر، صاحب شوهر می شود.
می بینید که فحشای مورد علاقه آقای بنی طبا، فحشائی که در بخش بزرگی از جهان، منجمله در خانواده های اسلامی جریان دارد و آقای بنی طبا نگران رنگ باختن آن در برابر فحشای نوع سپید و سیاهی است، بسی برده وارانه تر و عقب افتاده تر از فحشای سرمایه داری یا فحشای آزاد است. البته، باید هم اینطور باشد. چرا که اولی بخشی از مناسبات نظام فئودالی و دومی بخشی از نظام پیشرفته تر سرمایه داریست. همانطور که دیکتاتوری اسلامی نوع ولایت فقیه در مقایسه با دیکتاتوری سرمایه داری نوع آمریکائی همین حکم را دارد.
در نظام فئودالی نیز درست مانند زن در نظام اسلامی، سرف یا رعیت برای تمام عمر به خدمت ارباب خود در آمده و حق ترک او را ندارد، در حالیکه کارگر در نظام سرمایه داری مانند زن در این نظام هر زمان که بخواهد می تواند کارفرمای خود را ترک و به استخدام کارفرمای دیگری در آید. درست مانند زن که در اولی فاقد حق طلاق و ترک شوهر و در دومی دارای این حق می باشد. حالا متوجه می شوید که چرا من در ابتدای مقاله گفتم که جنگ بین بنی طبا و مجله سپید و سیاه بخشی از جنگ میان دو نظام و دو دیدگاه تاریخی است.
بنابراین، اگر بنی طبا در انتقاد از تصاویر عریان سپید و سیاه، ادعای دفاع از حرمت زن را می کند، این نه از روی احترام به وی، بلکه برای حفظ و قربانی کردن شبانه روزی زن در مسلخ شهوت رانی شوهر اسلامی اوست. متقابلا آموزش های سپید و سیاه در امر آزاد کردن زنان و دختران از قید و بندهای عقب افتاده جنسی، از قید حجاب، بکارت، و خانه، نه برای آزادی و حرمت زن، بلکه برای رفع موانع ماقبل سرمایه داری برای سوق دادن زن به بازار جنسی سرمایه است. ما این نوع رویارویی ارتجاعی میان جنبش اسلامی و رقیب غربی اش را امروزه در همه جا شاهدیم. در عربده جویی های اسلامی بر علیه دولت های فاسد، دیکتاتور و طرفدار غرب در کشورهای اسلامی و بر علیه امپریالیسم، که هدف اش نه دفاع از آزادی و ایجاد یک نظام انسانی، بلکه جایگزین کردن دیکتاتوری سیاه تر اسلامی بجای دمکراسی یا دیکتاتوری مدرن غربی است.
نشریه سپید و سیاه و بنی طباء هردو تنها چیزی که ابدا دغدقه خاطرشان نیست حرمت و شرافت زن است و هر یک آن را به شیوه خود زیر پای امیال شهوانی و خودخواهانه مرد لگد مال می کنند. اسلام بنی طبا، اسلامی که زن را تا حد یک کشتزار پائین آورده، به مرد اجازه می دهد از هرکجا که می خواهد بر او فرود آید، اسلامی که زن را در ردیف کودک و دیوانگان قرار می دهد، اسلامی که زن مومنه را تا حد نگهبانِ آلت تناسلی خود برای شوهرش کاهش می دهد، اسلامی که هر نوع رابطه زن و مرد جز فحشا (نکاح دائم) را غیر شرعی و با سنگسار و تازیانه پاسخ داده، و به این ترتیب خود بزرگترین مروج فحشا و بی اخلاقی در جامعه بوده، زن را به فجیع ترین شکلی به بردگی جنسی و کاری مرد در می آورد، اگر نگوئیم بیشتر که مسلما می گوئیم، بلکه بهمان اندازه تهوع آور و نفرت انگیز است که کارِ گردانندگان سپید و سیاه در کاهش مقام والای زن به صرفاً وسیله لذت جوئی و خوش گذرانی مرد، مقام والایی که زن در تمام دوره یک ملیون ساله تاریخ، بجز در دوران کثیف تمدن، دارا بوده، و بخاطر آن همواره بر تارک جامعه انسانی میدرخشیده و مایه افتخار آن بوده.
جامعه ایرانی، باید با اعتراض جدی به رزالت پوسیده و متعفن فرهنگ اسلامی و دمکراسی غربی در مورد زن، از مقام و شان والای او و بشریت به دفاع برخیزد.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |