اعتراض با خواندن شعر
شرح سفری کوتاه به ايران
سالن پذیرش هتل عباسی اصفهان از مرمر کارارای سفید ساخته شده است. سقف های بلندش را با کاشی و آینه تزیین کرده اند. همه جا درحیاط هتل فواره و بوته های بزرگ رز قرمز به چشم می خورد، پیشخدمت ها با چای و کیک های شکلاتی پذیرایی می کنند. آهنگ تیتراژ فیلمِ "روزدیگر بمیرِ" جیمز باند با صدای مَدونا به گوش می رسد که تبسم مهمانان اروپایی را با خود بهمراه دارد. جهانگردی از میلان، که "تصور دیگری ازجمهوری اسلامی داشته"، به شوخی می گوید: "حالا فقط مارتینی کم داریم!"
مرد با رضایت در صندلی حصیری لم می دهد. پیش رویش دختران جوان ایرانی عشوه کنان با روسری های ابریشمی خود ورمی روند که کاملاً درعقب سرشان قرار گرفته است. بهت آور است که سی سال بعد ازانقلاب، بسیاری از زنان ایرانی ساکن شهرهای بزرگ کریمانه اینقدر از موی خود را نشان می دهند. بیشترشان آرایش کرده اند و زیر ابرو برداشته اند و مانتوی چسبِ تن پوشیده اند. سیمینِ 23 ساله که به او در میدان معروف امام اصفهان یا به قول ایرانیان "نصف جهان" برمی خوریم می گوید: "زیر چادر که شوهر پیدا نمی کنیم."
کی ازرئیس جمهورمی ترسد؟
این میدان شش ضلعی، در روزگاری دور زمینِ چوگان، مرکزحیات مذهبی و دنیایی است. سیمین اینجا جهانگردان را راهنمایی می کند، که به گفتۀ او، "امسال باز هم در گروه های پرشمار می آیند." او توضیح می دهد که فقط بعد ازیازده سپتامبر 2001 و نیز سه سال پیش که احمدی نژاد رئیس جمهور شود تعداد جهانگردان کم شده بود. راهنمای جذاب تور می گوید هیچکس دیگر از رئیس جمهور هراسی ندارد. و با خنده می افزاید که منظورش هم جهانگردان و هم ایرانیان است. به گفتۀ سیمین، گرچه احمدی نژاد "تندرو" است اما آزادی جوانان را نگرفته است. هرچه باشد "آقای احمدی نژاد" خوب می داند که نمی تواند با جوانان سرشاخ شود. دو سوم جمعیت ایران جوانان زیر 26 سال هستند و برای امر و نهی دائمی گوش شنوا ندارند.
اعتراض شاعرانه
چهارصد کیلومتر که به سمت جنوب شرقی برویم به شیراز می رسیم، شهری که جوانانش از جوانان اصفهانی قید و بند کمتری دارند. رانندۀ اتوبوس درحالیکه چشمانش برق می زند می گوید زیباترین دختران ایران در شیراز زندگی می کنند. و ما دیدیم که این دخترها خود را مخفی هم نمی کنند: ساعتی قبل از طلوع آفتاب که قشنگ ترین موقع روز است با هم و نیز با پسران در آرامگاه حافظ قرارمی گذارند. دختر دانشجویی با حرارت از دیوان خواجه می خواند. ایرانی ها در آخر شعر به هیجان می آیند و تشویق می کنند. کمی بعدتر آقای مسنی که کت و شلوار خوش دوختی به تن دارد می گوید: "این تشویق تظاهراتی سیاسی نیز هست." به نظر او بسیاری از ایرانیان حافظ را یک انقلابیِ آزاده می دانند و با خواندن شعرهای سرشار از زندگیش این برداشت خود را به نمایش می گذارند. رفتن به اصفهان و شیراز نقطۀ اوج سفر به ایران است. به گفتۀ مسئولان ایرانی، در سال 2008 بیش از دويست هزار جهانگرد اهل اروپای غربی و ایالات متحده از ایران دیدن کردند.
بدین ترتیب، تعداد جهانگردان نسبت به مدت مشابه سال قبل تقریباً دو برابرشده است. گزارش های مربوط به حملۀ احتمالی آمریکا و اسرائیل به تأسیسات اتمی ایران دیگر باعث وحشت کسی نمی شود. از طرف دیگر، سالانه حدود یک میلیون زائر عرب و آسیای شرقی به ایران سفر می کنند که بیشتر به قصد زیارت حرم امام رضا به مشهد می روند. در یزد جنب و جوشی به چشم می خورد. هتل سنتیِ "کهن" که در یک کاروانسرای قدیمی واقع شده از نقاط دیدنی شهراست. زوج های ایرانی و جهانگردان خارجی می توانند در این هتل روی صندلی های راحتی با تشک های رنگی و دور فواره ای محصور با گل های کاغدی بنشینند و خستگی از تن بدرکنند. به هنگام صرف چای و خرما و شیرینیِ زعفرانی به یکی از زرتشتیان بر می خوریم که ما را صبح فردا در بازدید از "برج های خاموشان" همراهی می کند. زرتشتیان تا اوایل دهۀ هفتاد میلادی مردگان خود را بر روی تپه های قلعه وار می گذاشتند. قدیمی ترین جامعۀ دینی ایران چهار عنصر آتش و خاک و آب و هوا را پاک می داند. فرهنگ، عضو شورای زرتشتیان یزد با پانزده هزار نفر عضو، توضیح می دهد که همکیشانش برای حفظ پاکی این عنصرها بیش ازهزاران سال مردگان را به درندگان می سپردند. به گفتۀ فرهنگ امروزه این نحوۀ خاکسپاری غیر بهداشتی است. با وجود این برای حفظ پاکی خاک، مردگان را در وان های بتنی قرار می دهند.
"مومیایی" در شهر مقدس
در بازگشت به تهران در قم توقفی می کنیم. عبدی یادآوری می کند در شهر مقدس قم به جهانگردان غربی "بیشتر چپ چپ نگاه می کنند." می گوید زنان گروه برای اینکه جلب نظر نکنند باید روسری ها را طوری ببندند که واقعاً مویشان پیدا نشود. باید دکمۀ مانتوها "تا آخر بسته باشد". با حجاب کامل و پشت سر هم برای خود از بین خیل زائران عراقی و طلبه ها راهی باز می کنیم. مقصدمان حرم فاطمۀ معصومه، خواهر امام هشتم شیعیان امام رضاست، که معمولاً غیر مسلمانان اجازۀ ورود به آنجا را ندارند. بخت اما با ما یار است و به خانم های "ما" چادر داده می شود.حجت الاسلامی که خوب ایتالیایی حرف می زند با "بسم الله الرحمن الرحیم" به ما خوشامد می گوید. در صحبتش با تأکید بر "ماهیت صلح آمیز اسلام" از شبکۀ تروریستی القاعده در افغانستان وعراق به تندی انتقاد می کند. از زنان گروه برای "حجابِ دست و پا گیر" عذرخواهی می کند و با ما به داخل حرم که مناره هایش سر در آسمان آبی کشیده می آید.
سختی های جوانان ایران
روز بعد برای گردش به کوه های البرز واقع در شمال تهران می رویم. در آنجا به علی و بهار برمی خوریم. موقع نوشیدن یک لیوان آب انار تازه تعریف می کنند که از دو سال پیش همدیگر را دوست دارند و باهمند. این دو که دانشجویند ازدواج نکرده اند. می گویند ازدواج "به دلیل مالی" ممکن نیست. علی، برای امرار معاش، در کنار تحصیل در دانشگاه، تاکسی می راند و پیشخدمتی می کند. بهار چند ساعتی ترجمه می کند که درآمد کمی دارد. علی می گوید: "اگر می توانستیم فوری ایران را ترک می کردیم." بهار دست دوستش را نوازش می کند و جدی می گوید که "در جمهوری اسلامی آینده ای نداریم". علی با آشفتگی لبخند می زند. می گوید بعد از حدود سی سال که از انقلاب اسلامی می گذرد هنوز نمی تواند بفهمد پدر ومادرش برای چه به خیابان ریختند. به خشم می پرسد آیا وضع بهتر شده است؟ به گفتۀ او گرچه دیگر دراین فاصله می توان خود را به گونه ای با عقیدۀ روحانیون تطبیق داد. اما بدون شغل درست و حسابی "واقعاً سخت" است.
برگرفته از سايت «ايران در جهان»:
http://www.irandarjahan.net/spip.php?page=journalist&id_mot=546
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |