پارادايم وحدت شيعه و سني
فريبرز درجزي
شايد جهان اسلام در پرتو شرايط ناشي از فروپاشي نظام دوقطبي و شکل گيري نظام جديد بين الملل فرصتي بي نظير يافته تا براي خود جايگاه درخوري در جهان امروز مهيا کند. بديهي است دستيابي به اين هدف والا که آرزوي ديرينه و قلبي قاطبه امت اسلامي از هر نژاد و مسلکي است، جز از طريق انسجام دروني و تلاش جهت يافتن مکانيزمي که موجبات تقويت مسلمانان و ارتقا توان مقابله با چالش هاي خارجي در ابعاد مختلف را فراهم آورد، ميسر نخواهد بود. اما براي دست يافتن به انسجام و وحدت مي يابد به موانع پيش رو توجه داشت و با کالبدشکافي عوامل تفرقه آميز، نسخه اي جامع و البته مبتني بر واقعيات ارائه نمود. گرچه پس از انقلاب اسلامي ايران و تلا»لوي اسلام سياسي از اين رهگذر، جهان اسلام به يکباره متحول شد و جريان روشنفکري حاصل از اين گسل بر کل دنيا تاثير گذارد و ارکان ليبراليسم غربي و کاپيتاليسم را به لرزه درآورد اما هنوز بسياري از کشورهاي اسلامي وابسته، از فقدان ساز و کار مناسب براي تعميق گفتمان ديني و توجه به محتوا در رنجند.اصولا مهمترين عامل در روند ايجاد افتراق و جدايي ميان امت اسلامي، تلاش دشمنان مشترک مسلمين که درصددند تا با دام زدن به اختلافات و درگير نمودن آنان با يکديگر فرصتي براي سودجويي و استعمار طلبي خود مهيا کنند، است تا بلکه کاميابي را براي اعمال سياست هاي جهاني شان تضمين کنند.در حقيقت امت اسلامي در برابر يک چالش بسيار بزرگ واقع شده و مرکز ژئوپلتيک جهان اسلام يعني منطقه فوق العاده مهم و حساس خاورميانه صحنه اين چالش سترگ است. در اين آشفته بازار براي پيروزي امت اسلام و عبور از اين بحران بزرگ و جهان مي بايد به انسجام ميان مسلمانان انديشيدو بيش از هر چيز البته منافع دارالاسلام را مدنظر قرار داد و در اين راستا تفاوت در مذهب و اجتهاد حتي مي تواند موجب غناي انديشه و تنومند شدن درخت کهنسال و پربار اسلام باشد، چرا که وقتي هدف انسجام دارالاسلام و ام القراي اسلامي باشد ديگر تعرض به اقليت هاي ديني، وجود خارجي ندارد زيرا آنان در گذر زمان با پيکره و بدنه عظيم اسلامي چنان پيوند خورده اند که اساس هويت فرهنگي شان ويژگي اسلامي يافته است..با ورود به دوران پسا استعماري و نقد درون گفتماني انديشه ريخت شناسانه اسلامي، نحله فکري گسترده اي در دنياي اسلام پديد آمد که هم انديشمندان اهل سنت و هم اهل تشيع را در برابر آنچه که انحراف فرهنگي و فکري جهان اسلام محسوب مي شد، يعني مساله وحدت ميان آنان به تفکر واداشت. با ورود به عرصه رسانه جهاني و جهاني شدن و نضج گرفتن مفاهيمي چون قوميت، هنجار و... چالش هاي دروني و اغلب جهت داري در جهان نموديافت که متاسفانه باعث تضعيف وحدت اسلامي و رکود و به حاشيه رفتن وحدت ميان شيعه و سني گشت.اين چالش دروني در کنار چالش هاي بيروني نظير حضور قدرت هاي بزرگ در قلب جهان اسلامي يعني خاورميانه و نقش رسانه هاي مختلف به بازيگرداني صهيونيسم جهاني سبب استحاله گفتمان وحدت اسلامي شده و ضرورت بازداشتن آن از انحراف با رويکردي عملگرايانه را بيش از پيش عيان مي ساخت.به عبارت ديگر هرگاه انديشمندان اسلام با رويکردي مشترک درصدد فهم و بررسي ريشه هاي چالش برانگيز وحدت مسلمانان برآمده است، مباحثي چون اختلاف شيعه و سني به طور کامل به حاشيه رفته اما متقابلا هنگامي که بحث هاي عميق و علمي در ممالک اسلامي در حاشيه مسائل صرفا سياسي گرفتار شده آنگاه اوج گرفتن مسائلي همچون "شيعه و سني" و تبعات ناشي از آن بوده ايم.در اين صورت گرايش به انديشيدن متفکران اسلامي به عنصر سکولاريسم، اجتناب ناپذير و لذا بحث فلسفه و مباحث شناختي و انديشه اسلام سياسي که اتفاقا جمهوري اسلامي ايران داعيه دار آن است، خواه ناخواه از متن به حاشيه رانده شده و به دست نسيان سپرده خواهد شد.نتيجه بسيار مهم آن که گفتمان وحدت اسلامي تنها مربوط به چالش هاي بيروني جهان اسلام و يا توطئه استکبار نيست بلکه اهمال و کم کاري روشنفکران و انديشمندان اسلامي در راستاي اين گفتمان قابل نقد است. در متون اهل سنت و اهل تشيع موارد اختلافات عديده و البته فرعي اي در قالب چالش هاي دروني وجود دارد که منجر به تفاسير گاه اشتباه افراطي ميان اين دو نحله فکري شده است.از ديگر چالش هاي دروني گفتمان وحدت اسلامي، آميخته شدن عنصر شيعه و سني با سياست هاي منطقه اي کشورهاست.متاسفانه با طرح مبحث تشکيل هلال شيعي از سوي ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن هاشمي و نيز حمايت آشکاراي حسني مبارک، رئيس جمهور مصردر سال 2004 اين نوع ادبيات تفرقه آميز، تقويت و در عين حال گسترش يافت.بالاخص کشورهاي غربي با توهم اينکه پس از پررنگ تر شدن مردم سالاري در عراق نوين و روي کارآمدن اکثريت شيعه در اين کشور، توازن قوا در اين کشور برهم خورده و لذا سررشته امور از دستشان درخواهد رفت، با سياست هاي تخريبي و استعماري خود براي سلطه اسرائيل در کل خاورميانه که همانا قلب جهان اسلام است، اختلاف دو عنصر شيعه و سني را علنا به طور رسمي وارد گفتمان جهان اسلام نمود.سومين چالش دروني عدم عزم جدي پژوهشگران و متفکران دنياي اسلام جهت رفع شبهات مطرح شده در کنار کارشناسان سياسي کشورهاي اسلامي و عدم ارائه طرح هاي مشخص براي رفع انحرافات موجود مي باشد که خود بيانگر ضعف و کاستي در ميان مسلمين و به ويژه مسلمانان روشنفکر است.بعد بيروني و خارجي چالش هاي گفتمان وحدت و انسجام اسلامي اما بسيار پيچده و حائز اهميت است.اصولا يکي از اصلي ترين دلايل حضور قدرت هاي خارجي در ممالک اسلامي همانا دامن زدن به بحث اختلاف ميان شيعه و سني است.پس از حمله آمريکا به عراق، بحث توازن شيعه در مقابل سني به علت مقابله با بنيادگرايي و تروريسم در مراکز پژوهشي لندن و واشنگتن بر سر زبان ها افتاد که نه تنها تا حدود زيادي موجب ترس دولت هاي محافظه کار سني شد که انديشمندان آنها را برانگيخت، به طوري که اين امر سبب تقويت هر چه بيشتر سو»برداشت ها و عدم درک رويکردهاي مشترک دو انديشه تشيع و اهل سنت شد. مورد ديگر از چالش هاي بيروني اين گفتمان، به پارادايم جهاني شدن و اهميت مفهوم هويت مربوط مي شود.اگر چه جريان جهاني شدن به زعم بسياري از صاحبنظران تا حدود زيادي باعث همگن شدن جهان از لحاظ اجتماعي،سياسي و اقتصادي شده اما جمع کثيري از انديشمندان ديگر معتقدند که اين جريان جهاني دليل اصلي پديدار شدن هويت هاي مختلف در تمامي جهان است.امروزه بايد پذيرفت که عنصر ناسيوناليسم و مرزها بسياري از هويت ها را مشخص کرده ولي در عين حال بدون ترديد هويت هاي قومي و مذهبي پراکنده در جهان اسلام در پرتو گسترش رسانه ها و آگاهي وابسته به جهاني شدن از اهميت ويژه اي برخوردارند.يکي از اين هويت ها، هويت شيعه و سني است. اين هويت ها خود مشخص کننده منافع و رفتارها در سطوح خرد و يا کلان بوده و حتي تاثيرات اجتماعي آنها بر رفتار و کنش دولت ها قابل بررسي است.از اين منظر و براي جلوگيري از عميق تر شدن اين اختلافات ميان شيعه و سني، لزوم توجه مبرم به نکاتي چند براي راهبرد گفتماني وحدت اسلامي و به منظور آسيب شناسي اتحاد وانسجام اسلامي، ضروري به نظر مي رسد: جمهوري اسلامي ايران با رويکرد فرهنگي سياسي و با برگزاري همايش هاي مرتبط در زمينه هاي وحدت جهان اسلام تا حدود زيادي مي تواند با چالش هاي فوق مقابله نمايد.متاسفانه نه قلب جهان اسلام يعني خاورميانه در مرکز سيبل منازعه شيعه و سني واقع شده است لذا با دقت نظر بيشتر به سهولت مي توان دريافت کرد که غرب، منازعه شيعه و سني را جايگزين مناسب و ناجوانمردانه اي براي منازعه اعراب و اسرائيل طراحي نموده که در فرجام خود به نفع صد درصدي اهداف استراتژيک و بلند مدت ايالات متحده آمريکا و رژيم اشغالگر قدس خواهد بود. در واقع در انسجام اسلامي آنچه مطرح است اين است که مسلمانان عليرغم تنوع هاي قومي، فرهنگي، زباني و مذهبي، آرمان ها و ارزش هاي مشترک و واحدشان را ملاک قرار دهند و از اين رهگذر به انگيزه هاي قوي و مشترک برسند.آنگاه با همدلي و همگامي به راهکارهاي کارآمدي براي مقابله با چالش هاي دروني و بيروني خود در چارچوب تعاليم عاليه اسلام و منافع مشترک جهان اسلام،دست يابند و لذا از رفتارها و کنش هايي که به گسست مسلمانان مي انجامد، جدا پرهيز کنند. حفظ هويت فرهنگي اسلام و جلوگيري از هضم شدن آن در فرهنگ غربي نياز اساسي جهان با فرهنگ غني اسلام مي باشد. بر اين اساس، توجه به فرهنگ بومي مسلمانان مناطق گوناگون، توسعه ارتباطات فرهنگي بين الاسلامي و توزيع و انتقال منظم اطلاعات فرهنگي يک راهبرد اساسي است.همبستگي و انسجام اسلامي بايد در قالب تصميمات محکم سياسي،اقتصادي و فرهنگي و اجراي دقيق و دلسوزانه آن از جانب کشورهاي اسلامي تبلور يافته و بالاخص در بعد سياسي مي بايست آثار خود را مثلا در احقاق حقوق فلسطينيان، نفي اشغال عراق و افغانستان و حمايت بي دريغ از حقوق حقه مسلمانان در ممالک غربي نشان دهد. در بعد اقتصادي مشارکت مجدانه و فعالانه کشورهاي اسلامي در طرح هاي توسعه، همکاري هاي علمي و تکنولوژيک، تبادل و انتقال اطلاعات تجاري و اقتصادي از اهميت فوق العاده زيادي برخوردارند، دست آخر در زمينه انسجام فرهنگي جهان اسلام، مواجهه با سيل تهاجم فرهنگي، برخورد با پديده جهاني شدن، بکارگيري استراتژي فرهنگي جهان اسلام در برابر چالش هاي فرهنگي معاصر، درک همه جانبه تحولات فرهنگي نوين و اتخاذ راهکارهاي واقعي و به روز،بسيار مهم و تعيين کننده به شمار مي روند.
http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/Article.aspx?AID=5326#26260
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |