سکولاريسم نو: از امروز، حميد رضا رحيمی، شاعر و طنزنويس و خوشنويس معاصر ساکن لوس آنجلس به جمع همکاران ما می پيوند و طنزنوشته های هفتگی اش را که با امضای «فدوی» خلق می کند در سکولاريسم نو منتشر می سازد. «مکتوبات فدوی» مدت هاست که نوشته می شود و به تدريج برای خود سر و سامانی می يابد؛ فدوی، اين نظاره گر متواضع، رزمنده و نستوه و خستگی ناپذير، حوادث و اتفاقات را تفسير می کند و با داشتن پايگاه نظری محکم و به سامان خويش، و نيز ارادتی که به انقلاب کبير اسلامی دارد، مو را از ماست می کشد. ما پيوستن رحيمی را به جمع نويسندگان اين نشريه خوش آمد گفته و براي خودش و «فدوی» اش سال های سال خلاقيت شيرينکارانه آرزو می کنيم.
دردسرهای مبارزه
در فرهنگ مبارزاتی، به انواع گوناگونی از مبارزه برمی خوریم که جای طرح و شرح همه ی گونه های آن، در این مختصر مقدور نیست به برخی اما، ولو به اجمال و اختصار، اشاراتی می توان داشت. یکی از گونه های مهم و رایج مبارزه، که فقط در جمهوری اسلامی شکوهمند ما، معنا، مفهوم و البته اجر و احترام فراوان نیز دارد، مبارزه با مردم است. گفتن ندارد که عامل و بازوی اجرایی و زورمند این مبارزه ی مقدس، نیروی محترم انتظامی متخلص به "ناجا" است که خدماتش سی سال آزگار است که بی وقفه ادامه داشته و به عون اله ادامه نیز خواهد داشت و شرح جانفشانی های آنرا در مبارزه با مردم ناسپاس ایران اسلامی، در اشکال گوناگون دیده، چشیده، با پوست و رگ و پی خود احساس کرده و لذتش را نیز مجاناً برده اید. یکی دیگر از انواع مبارزه در جامعه ی شکوهمند اسلامی ما، مبارزه ی مومنین با لایه هایی از حکومت مقدس مان است. جدالی که هم اکنون، بین مومنین راستین و عناصر خود فروخته ای از حکومت اله بر زمین، بر سر حفظ "ارزش ها" در جریانست. در این راستا، نمونه اگر بخواهید، بهتر از "مترو"ی تهران، لغته الله علیه، گیرتان نمی آید. فدوی لکن حقیقتاً نمی داند که این متروی فلان فلان شده، که از مظاهر با رز تهاجم فنی است! جز ایجاد دردسر و نیز تعطیل بسیاری از ارزش های دینی مان که لامحاله به خشم امت نازنین حزب الله نیز منتهی می شود، چه فایده ای دارد؟ در توضیح
علت عرض می کند که فریادهای حق طلبانه ی امت شهید پرور در جهت حفظ ارزش ها، مع الاسف هر بار به بیضه ی مسئولین محترم اصابت، و سپس کمانه کرده و به خودشان برمی گردد! و چنین است که امت همیشه در صحنه، دیگر صبر انقلابی خود را از دست داده، زنجیر پاره کرده و اگر پا درمیانی های وقت و بی وقت فدوی نبود، سر تک تک مسئولین محترم مترو، لغته الله علیهم اجمعین را، روی سینه شان گذاشته و ایشان هم اکنون، بسته به مورد، سوزنبان قطارهای بهشت یا جهنم بودند. این نیز البته گفتنی است که در خواست های امت به خاک و خون خفته از مترو، تقاضاهای پدر و مادر دار، درشت و غیر قابل اجرایی نیستند، لکن استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل ترتیبی داده تا مسئولین محترم مترو سر لج افتاده و ضجه های امت به خاک و خل خفته ی تهران اسلامی را گاز معده تلقی کند که آن خود نیز ناگفته پیداست که مساله ساز و مُبطل نماز و روزه ی مومنین نیز هست.
اگر بخواهیم میان بُرزده و درخواست های حق طلبانه و دشمن شکن مومنین از مترو را خلاصه کنیم، باور بفرمایید دو سطر هم نمی شود. ملاحظه کنید:
1- زنانه- مردانه کردن قطارها
2- بستن آب سردکن ها بروی مردم
آخر شما خواننده ی ضد انقلاب بگویید، این هم دیگر کاری دارد؟ فدوی با آنکه در اینگونه امور خداپسندانه تخصص چندانی ندارد، لکن می تواند با یک قیام و قعود، این دو مورد ساده را اجرا و مومنین گرامی را از این مصیبت عُظما رهایی بخشد؛ وای اگر خامنه ای، حکم جهادم دهد!
واقعیت این است که مترو، لعنته الله علیه، دیریست که از ریل امام (ل) خارج شده و با سرپیچی از اجرای فرامین پیش پا افتاده، حق طلبانه و خداجویانه ی امت شهید پرور، عملاً به دشمن پیوسته است. اگر از فدوی در ایراد این اتهام به مترو سند و مدرک می خواهید از قضا در دسترس است و ذیلاً تقدیم می شود:
مترو در نخستین برخورد منافقانه ی خود با این درخواست خدایی امت حزب الله، سال گذشته اعلام کرد: "در پاسخ به مطلب مندرج مورخ 9-2-86 با مضمون جداسازی خانم ها و آقایان به اطلاع می رساند: جدا سازی کامل خانم ها در مترو از نظر عملی امکان پذیر نیست زیرا هر قطار مترو دارای 28 درب است و کنترل کامل این موضوع مستلزم به کارگیری 28 نفر کارمند روی هر سکو می باشد که برای شرکت بهره برداری مترو غیر ممکن است. همچنین مدت کم توقف قطارها در هر ایستگاه (20 ثانیه) اجازه نمی دهد که خانم ها و آقایان عضو یک خانواده از یکدیگر جدا شده و هر یک در واگن مخصوص به خود قرار گیرند و چه بسا بسیاری از افراد از قطار جا می مانند!.." (پایان نقل قول از سال 86)
کاملاً پیداست که مترو در پاسخ منافقانه ی خود، ضمن اینکه مومنین را دست پنجم خر تلقی کرده، نمک مبسوطی نیز بر زخم های عمیق آنان پاشیده است. امت شهید پرور و نستوه اما، به مصداق "رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود" بر مواضع خداجویانه ی خود همچنان محکم ایستاده و موضوع را در سال جاری 1387 که در اوائل مهرماه آن به سر می بریم، شدیداً دنبال کرده و مترو را بیرحمانه "نخ کش" و او را به شیوه های مرضیه ی ایذایی و پارتیزانی، به ستوه آورده است.
و اما مسئولین محترم مترو لعنت الله علیهم اجمعین نیز متقابلاً از رو نرفته و از اجرای اوامر حزب الله مجدداً سرپیچی و به جای جواب، جا خالی داده و در پاسخ حمله ی امسال نوشته است: "در پاسخ به مطلب با مضمون: جداسازی واگن آقایان و بانوان مورخ 28-5-87 به اطلاع می رساند که متروی تهران بخشی از شهر تهران و جامعه ی امروز ایرانست و آنچه در ایستگاه ها و قطارهای مترو می گذرد! جدا از جامعه ی ایران و شهر تهران نیست. اکثریت مسافران متروی تهران همان مردم متدین، شریف و شهیدپرور تهران هستند که رشد، بالندگی و ایثارگری آنان در صحنه های مختلف انقلاب اسلامی به اثبات رسیده است!... شایان ذکر است که جداسازی کامل بانوان از آقایان به صورت اجباری! نیاز به استقرار یک مامور در مقابل هر درب قطار (یعنی 56 نفر در هر ایستگاه!) دارد که چنین امری مقدور نمی باشد...". (پایان نقل قول – سال 1387)
رفتار منافقانه، ضد اسلامی و ضد خدایی مترو اما به همین مورد ختم نشده و در پاسخ به فقره ی دوم درخواست خداجویانه ی شماری از مومنین، دائر بر بستن آب بروی مسافران نیز در ترفندی دیگر، که بدون تردید نشـأت گرفته از دسیسه های صهیونیزم بین الملل و استکبار جهانی است، اشعار داشته است:
"در پاسخ به مطلب با مضمون (روزه خواری) در مورخ 28-6-87 به آگاهی می رساند: اکثریت مسافران متروی تهران همان مردم متدین، شریف و شهیدپرور هستند که اعتقادات مذهبی و پابند بودن به احکام اسلامی را در صحنه های مختلف از جمله اعیاد- عزاداری ها در مناسبت های مذهبی و ماه مبارک رمضان طی سال های گذشته به اثبات رسانده اند. از طرف دیگر نیروهای پاسبد مترو که در ایستگاه های مترو مستقر می باشند در صورت مشاهده هر گونه تظاهر به روزه خواری برخورد قانونی را انجام خواهند داد. اما ذکر این نکته ضروریست که درصدی از 1500 سفری که روزانه توسط متروی تهران انجام می شود شامل مسافرانی است که به تهران سفر کرده و از مترو جهت سفرهای درون شهری استفاده می نمایند و همچنین افراد بیمار، سالمند و یا خردسالان و اطفالی می شود که نیاز به برطرف نمودن تشنگی خود دارند و در صورت بسته شدن آب سردکن های موجود در ایستگاه های این قشر از مسافران دچار مشکل خواهند شد. ولی قطعاً اینگونه افراد نیز با رعایت حال روزه داران گرامی از این خدمات استفاده خواهند نمود!"
همانطور که ملاحظه می کنید، مترو که دیگر از دست امت شهیدپرور نخ نما شده است، انشاء مذکور را به صورت فرم ثابت روی میز گذاشته تا هر بار که مورد حملات ایذایی مومنین کثرالله امثالهم قرار می گیرد، از آن به عنوان "امشی" یا "مگس کش" استفاده کند! و اما مقام معظم رهبری مده ظله العالی در این میان، خودشان را از ترس عمیقاً به خواب زده و در این کارزار سرنوشت ساز که در آن اسلام عزیز می رود تا به آنجایی که عرب، یعنی صاحب اصلی آن نی انداخته برود، مع الاسف دخالت نفرموده و همانند گماشته ی محترم خود مهندس الاسلام و المسلمین احمدی نژاد، به حل مسائل جهانی بیشتر علاقه دارند. مجمع تشخیص مصلحت دامه شوکته نیز، به جای پرداختن به این معضل اسلام سوز، سرش به کارهای جزیی گرم است و یکدرمیان، بین تسبیح و بیضه در رفت و آمد است.
فدوی برای هزارمین بار گوشزد می کند که مسئولین باید از خواب مکتبی بیدار شده و مترو را که از ریل امام (ل) شدیداً خارج شده است، به مسیر مالوف برگردانند و این قاعده ی لایتغیر را نیز سرانجام دریابند که باید ترتیبی اتخاذ شود که همه چیز، شدیداً در جهت رفاه حال مومنین نر باشد. زنان باید طوری در گونی های متعدد قنداق شوند که یک وقت خدای نخواسته، عرق النساء برادران به جنبش نیفتد! و در ماه طاقت فرسا و البته مبارک رمضان نیز، به جز برادران روزه دار، بقیه ی آحاد ملت اعم از خردسال و کهنسال، سالم و بیمار مسافرو غیر مسافر، مسلمان و غیر مسلمان، باید سی روز آزگار در گرسنگی و تشنگی به سر برده تا مبادا برادران در معامله ای که با قاصم الجبارین کرده اند ضرر کرده و دق و دلیش را سر بندگان خدا درآورند!
به هر تقدیر، فدوی این حرف ها سرش نمی شود و هیچ جور زیر بار این بی ناموسی ها نمی رود، امت شهیدپرور تهران را، نمی دانیم...
و من الله التوفیق و علیه التکلان
فی شهر رمضان بیست و هفتم سپتامبر المقعر، سنه ی 2008 ترسائی
الاحقر- فدوی
وبلاگ نويسنده:
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |