پيوند به ديگر آثار مربوط به نويسنده در سکولاريسم نو
امروز اولین روز بقیۀ زندگی شما ست
رضا حسین بر
آن کس که گذشتۀ ما را کنترل می کند آیندۀ ما را نیز کنترل می کند. اگر می خواهیم که از کنترل آخوندها و یا دیگران خود را آزاد کنیم، خود را باید اول از گذشته خود رها سازیم. هر قدر آخوند ها گذشتۀ مذهبی ما را بزرگتر جلوه دهند، به همان اندازه، گذشتۀ ما را به زندانی بزرگتر برای ما مبدل می سازد و امکان بیرون آمدن ما را از زندان گذشته دشوارتر می شود. این البته به آن معنی نیست که کسی به مذهب و دین خود توهین کند، بلکه به آن معنی است که ما کنترل دین را از دست آخوند ها خارج سازیم و مالکیت آن را در اختیار خود بگیریم.
آخوند ها با کنترل گذشتۀ ما، زندگی ما را تصرف کرده اند. آنها کوشش می کنند که هویت های دیگر ما را از بین ببرند و جای هویت های ملی، قومی، فرهنگی، زبانی، تاریخی، عرفی و سیاسی ما را به هویت دینی بدهند تا بدینوسیله کنترل بیشتری بر ما داشته باشند. هر قدر هویت دینی ما بزرگتر باشد، به همان اندازه قدرت آخوند ها بزرگتر می شود و قدرت اشخاص برای گرفتن تصمیمات شخصی، خانوادگی، فرهنگی و سیاسی کمتر می گردد.
علت اینکه آخوند ها این همه در مورد دین و امامان غلو می کنند همین است، در حالی که خود امامان هر گز در مورد خود ادعاهای خارج از عقل نکرده اند. اخیراً خواندم که آخوندی ادعا کرده که شخصی درجنگل های مازندران شیری غران و خطرناک دید که به سرعت به طرف او میدود. آن شخص، که سخت ترسیده بود، گفت که او غلام حضرت محمد است و شیر ناگهان ایستاد و به زمین سجده برد. حضرت محمد هر گز خود چنین ادعایی نداشت بارها جنگید و شکست خورد. اما انقدر جنگید و شکست خورد و جنگید تا بالاخره به پیروزی کامل رسید. او اگر شیر غران را می دید مجبور بود با شمشیر به او حمله کند.
جمهوری اسلامی با قدرتی که بر گذشته ما داشت روی کار آمد و آیندۀ ما را بطور کامل بگذشته مربود کرد. آیندۀ ما را از ما گرفت و در تصرف خود در اورد. اینک ما در تصرف دین در آمده ایم و دین هم در تصرف آخوندها قرار گرفته است. دین نیز کنترل خود را بر خود از دست داده است. آخوند ها هم از دین آن چیزی را ساخته اند که خود خواسته اند، نه آن چیزی که آسلام گفته است. ما هم اکنون آن می کنیم که آخوند ها می خواهند، نه آن چیزی که صلاح مملکت یا خود ماست. تا زمانی که ما در اختیار گذشته باشیم، همچنان در اختیار دین آخوندی و آخوند باقی خواهیم ماند.
در ضمن، کسی که گذشته ای نداشته باشد، اکنون و آینده ای نيز نخواهد داشت. اما گذشتۀ آدمی باید در اختیار خود او باشد. آزاد کردن ما از گذشته کار آسانی نیست ولی کار امکان پذیری است. این بستگی به این دارد که چقدر به آینده فکر می کنیم و آینده را در چه چارچوبی مب ینیم. من که در رشتۀ «خودسازی» کار می کنم می دانم که اگر من خود، به دست خود، آینده خود را به صورتی که دلم می خواهد نسازم، کسان دیگری هستند که آیندۀ مرا طوری خواهند ساخت که آنها میخواهند.
آزاد کردن خود از گذشته ، به معنی در اختیار گرفتن گذشته است، نه خراب کردن گذشته، آن طور که بسیاری می کنند. اکنون بسیاری از ایرانیان مشغول خراب کردن گذشتۀ خود و دیگران هستند، به این امید که راهی به آینده باز کنند و گذشتۀ دیگران را زشت و تاریخ خود را زیبا نمودار سازند.
خراب کردن گذشته نه تنها آینده را خراب می کند، بلکه بحران هویتی پدید می آورد که تا چند نسل ادامه می یابد. اینکه همۀ گذشتگان را بد بدانیم، معنایش این است که سر زمین ما انسان های خوب تولید نمی کند و من و شما هم مثل گذشتگان مان، بد و نابکار هستیم. و در ضمن، اگر این کشور تا کنون چند شخصیت دانا و والا تولید نکرده است، چرا باید فکر کنیم که در آینده، خود من و خود شما، شخصیت های والایی بشویم و یا اینکه این امید را داشته باشیم که فرزندان ما رهبران درست و انسان های شریفی بشوند؟
آنچه مسلم است این است که ما تا کنون، گذشته خود را برای خراب کردن حال و آیندۀ خود به کار برده ایم، اگر می خواهیم بدانیم چرا امروز اینطور هستیم، باید در یابیم که دیروز چه کار کرده ایم. اگر می خواهیم بدانیم فردایمان چطور می شود، نگاه کنیم که امروز چه می کنیم. ما هم امروز تاریخ فردای خود را می سازیم.
امروز اولین روز بقیۀ زندگی ما ست. فردا همانی می شود که امروز می سازیم.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |