ديدگاههای سه تن از نمايندگان نـُه نيروی جمهوریخواه
شرکت کننده در نشست مشترک 22 و 23 سپتامبر در هانوفر آلمان
محمود راسخ (شوراي موقت سوسياليستهاي چپ ايران)
مجيد عبدالرحيمپور (سازمان فدائيان خلق ايران- اکثريت)
رئوف کعبي (سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران)
در پي انتشار گزارش نشست ۹ گروه جمهوريخواه ايران براي گسترش همکاريها درراستاي مبارزه عليه جمهوري اسلامي ايران در ۲۲ و ۲۳ سپتامبر ۲۰۰٧ در شهر هانوفر آلمان که «اتحاد جمهوريخواهان ايران»، «جنبش جمهوريخواهان دموکرات و لائيک ايران»، «حزب دمکرات کردستان ايران»، «حزب کوموله کردستان ايران»، «سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران»، «سازمانهاي جبهه ملي ايران درخارج از کشور» (به عنوان ناظر)، «سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)»، «شوراي موقت سوسياليستهاي چپ ايران» و «مجامع اسلامي ايرانيان» در آن شرکت داشتند و در پي استقبال عمومي از اين حرکت، راديو پيام آزادي _ سوئيس مصاحبههائي با آقايان رضا اکرمي از سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران، مهدي فتاپور از اتحاد جمهوريخواهان ايران، مهرداد درويشپور از جنبش جمهوريخواهان دموکرات و لائيک ايران و مجيد زربخش از شوراي موقت سوسياليستهاي چپ ايران انجام داد. سايت اينترنت جمهوريخواهان دموکرات و لائيک ايران نيز در يک جلسه پالتاکي گفتگوئي را با آقايان محمود راسخ از شوراي موقت سوسياليستهاي چپ ايران، مجيد عبدالرحيمپور از سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) و رئوف کعبي از سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران ترتيب داد. دراين گفتگوها، اين افراد که عضو هيئت نمايندگي نيروي خود در نشست هانوفر بودند، گرهگاههاي اين نشست و ديدگاه سازمانشان درمورد اين همکاري و ائتلاف را تشريح کردهاند.
نشريه اتحاد کار با توجه به اهميت اين نشست که به لحاظ تعداد نيروهاي شرکت کننده درآن، درروند تاکنوني تلاش براي نزديکي و همکاري نيروهاي اپوزيسيون جمهوري اسلامي بيسابقه بوده است، فشردهاي از نظرات شرکت کنندگان در اين گفتگوها را براي اطلاع خوانندگان نشريه اتحاد کار و کمک به ارزيابي دقيقتر از روند اين حرکت و معضلات و چشم انداز آن، جمعآوري کرده که دراين شماره و شمارههاي آتي اتحاد کار منتشر مي گردد.
مجموعه مصاحبههاي راديو پيام آزادي _ سوئيس، درسايت
اينترنت سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران قابل دسترسي و استفاده مي باشد.
محمود راسخ (شوراي موقت سوسياليستهاي چپ
ايران):
اقدام درجهت همگرائي و همکاري، جديد نيست و مجموعه نيروها در اين جهت تلاشهائي داشته اند. ولي اين ترکيب و تعداد، نکته جديدي دراين نشست بود. اما براي اينکه اين نشست و گفتگو به سرنوشت اتحادهاي مشابه پيشين دچارنشود، بايد به چند نکته و اختلاف نظرهائي که حول آنها وجود دارد دقت کرد.
۱- ناروشن بودن شکل فعاليت و نوع همکاري
يکي از نظرات موجود در اين جمع، معتقد به آلترناتيوسازي است و درپي آن است تا از
اين مجموعه يک آلترناتيو براي جمهوري اسلامي ساخته شود که پس از سرنگوني رژيم،
جانشين نظام کنوني شود. نظر ديگر اين است که ما درشرايط ايجاد آلترناتيو نيستيم و
مشکلات عديدهاي دراين راه وجود دارد. تاريخ نشان داده، مجموعههائي که در سرنگوني
يک نظام موًثر بودهاند، پس از سرنگوني آن نظام، خود متلاشي شدهاند و حتي برخي
درمقابل هم قرار گرفتهاند. توجه کنيم که موضوع آلترناتيو يک نظام شدن، مسئله يک
نيروي سياسي واحد است و از سازمانهاي مختلف و يا يک جبهه بوجود نميآيد.
مسئله آلترناتيوسازي باعث شده است که دوجمع «اتحاد حمهوريخواهان» و «جنبش
جمهوريخواهان دموکرات و لائيک» دست به نوشتن پلاتفرمهائي زدهاند که زمينه فعاليت
آنها را با ابهام مواجه کرده است. هرسطح از مبارزه، برنامه خود را ميطلبد. اين
مجموعهها بايد بتوانند زمينههاي بسياري را در دستور کار قرار دهند تا در هر
زمينه، نظرات گوناگون را به خود جلب کنند. تا روشن نباشد که چه نوع از مبارزه مد
نظر است، اين جمعها نبايد دست به تشکيل ساختاري بزنند که به سرنوشت مجموعهها و
اتحادهاي ديگر دچار شوند.
۲- توهم به نيروي خود و رژيم
مسئله ديگر اين است که نه به قدرت رژيم غيرواقعي نگريست و نه نسبت به توان و نيروي اپوزيسيون توهم داشت، اکنون زمينه قيام درجامعه وجود ندارد و چنين نيست که جمعي فراخوان بدهند و مردم به خيابان بيايند و رژيم را سرنگون کنند. بايد برسر موارد مورد توافق حرکت کرد و حول آنها نيرو جمع کرد. اين حرکتي درازمدت است و بايد با برنامه و سنجيده دراين مسيرحرکت کرد.
۳- موضوع و شکل همکاري
همکاري جبههاي بين سازمانهاي موجود، درحال حاضر
بيمعني است. فقط حزب دمکرات و کومله که احزاب منطقهاي هستند ميتوانند با هم جبهه
تشکيل دهند. احزابي که پايگاه بالفعل دربين مردم ندارند، چگونه و با کدام نيرو
ميخواهند جبهه تشکيل دهند؟ کار مشترکي که ما ميتوانيم بکنيم، درسطح فعاليت
دموکراتيک است. مثلاً ما ميتوانيم از حقوق دموکراتيک ملي دفاع کنيم. ما از مضمون
خواستههاي اقوام دفاع نميکنيم چون ميتوان با اين خواستهها موافق يا مخالف بود.
ولي ما از حقوق ملي و اين حق دموکراتيک آنها حمايت ميکنيم، همکاري برسر مسائل
دموکراتيک ضروري و ابزار مبارزه است. اگر به دنبال راههاي ديگر برويم، من روزنه
موفقيتي براي اين حرکت نميبينم. به لحاظ سياسي نيز ضروري است که ما به عنوان
جمهوريخواه، خط و مرز خودمان را با سلطنت و سلطنتطلبان حفظ کنيم.
مجيدعبدالرحيمپور (سازمان فدائيان خلق
ايران- اکثريت):
- جامعه ايران احتياج به تشکلهاي مدرن دارد. زمينه تاريخي، سياسي و اجتماعي اين حرکت نيز وجود دارد. اکنون مجموعهاي از نيروهاي ليبرال_ دموکرات در ايران فعاليت ميکنند، بدون اينکه حزب خود را داشته باشند. چرا اين افراد حزب خود را نميسازند؟ رقباي ليبرال _ دمکراتها درجامعه ايران، نيروهاي چپ هستند. چپ درخود دو گروه بندي دارد: يکي گرايشات سوسيالدموکراسي و يکي چپ سوسياليستي. اين نيروهاي چپ هنوز نتوانستهاند حزب بزرگ خود را تشکيل دهند. اين نيروها هنوز نتوانستهاند خود را متحد کنند، پس چگونه ميخواهند جامعه را متحد کنند و آلترناتيو بسازند؟ نيروهاي ليبرال _ دموکرات، چپ راديکال و چپ سوسيال دموکرات بايد اول از همه مسئله ساختن حزب خود را در دستورکار قرار دهند. اين نيروها بايد با نيروهاي ديگر برسر مسائل جاري جامعه همکاري کنند و بحث درزمينههاي ديگر را دنبال کنند. زمينههاي همکاري کدامند؟ چشم اندازي براي اين همکاريها وجود دارد؟ با چه نتايجي؟ احزاب بايد در درجه اول خود را سازمان دهند و برسر مسائل دانشجويان، کارگران، حقوق زنان، آزاديها و حقوق بشر و... با هم همکاري نمايند.
- همه گروه بندي هاي اجتماعي بايد تشکل خود را بسازند. لزوم اين کار امروزه درجامعه ما کاملاً محسوس است، گروههاي اجتماعي، مسئله آلترناتيو را به درستي درک نمي کنند. ما بايد بتوانيم درمبارزات روزمره همراه آنها باشيم، آنها را ياري دهيم و کمک کنيم تا خود را متشکل کنند.
- مسئله ملي موضوع مهمي است. ولي فکر نميکنم ما بتوانيم دراين زمينه همنظر شويم. اصولاً چه ضرورت دارد که در اين زمينه همنظر باشيم تا بتوانيم همکاري کنيم؟ چرا بايد در همه چيز همنظر باشيم؟ ما نميخواهيم حزب مشترک درست کنيم. ما ميخواهيم درموارد مورد اشتراک همکاري و اتحاد کنيم. در برخي زمينهها بايد سازش کنيم، دربرخي زمينهها اشتراک داريم که همکاري ميکنيم، دربرخي زمينهها هم با هم اختلاف داريم و مخالفيم که ميتوانيم روي آنها بحث کنيم و وجود اين اختلا فات را بپذيريم. منوط کردن همکاري به رفع اختلافنظرها، روش درستي نيست.
- درتدارک قبل از نشست، متني براي اين جلسه تنظيم شده بود. کميسيوني هم انتخاب شد که روي آن متن کار کند. ۹ جريان هيچ ايراد اساسي به آن نوشته نداشتند ولي تصميم گرفتند دوباره روي آن متن کار کنند. چنين متنهائي ۳۰ سال سابقه دارند، بايد بحث را کنار گذاشت و اقدام کرد. در اين برهوت موجود، اين جلسه يک دستاورد است. تا کي قرار است بحث کنيم؟ بايد برويم يک حزب جدي چپ بسازيم. ما شقه شقه هستيم ولي ميخواهيم آلترناتيو درست کنيم.
- دراين جمع ۹ سازمان، ۵ _ ٦ گروه از آنها مي توانند با هم همکاري کنند، ولي ديگران به دلايل مختلف جدا خواهند شد.
- سازمان دادن جنبش همگاني در داخل کشور، بايد اساس
حرکت اين جمع باشد. ما بايد بر سر حقوق اساسي جامعه و حقوق شهروندي کار کنيم و به
حرکتهاي داخل کشور ياري برسانيم.
رئوف کعبي (سازمان اتحاد فدائيان خلق
ايران):
بعد از سال ها تلا ش و نمونههاي متعدد همکاريهاي شکل گرفته قبلي، اهميت موضوع در وسعت نيروهاي شرکت کننده دراين نشست بوده است، هيچ نيروئي قادر نيست که امر مبارزه با جمهوري اسلامي را به تنهائي به عهده بگيرد و به سرانجام برساند. عمر جمهوري اسلامي به پايان رسيده و همکاري جريانات مختلف در اين مسير امري بديهي است. با وجود وسعت مبارزه برعليه جمهوري اسلامي درسطوح مختلف در خارج از کشور، همصدائي لازم بين نيروها دراين مدت وجود نداشته است. اهميت اين نشست در اراده جمعي از نيروها است که قصد کردهاند اين فضا را بشکنند و برخي اعتمادهاي از دست رفته را بازسازي کنند. جلسه هانوفر گرچه پيشنهاد مشخصي را ارائه نکرده، ولي ارادهاي را براي ساختن فضا و صرف انرژي لازم فراهم کرده تا آزادي، دموکراسي و حقوق اجتماعي ازدست رفته مردم را پيگيري کند و مي توان گفت که اين جلسه نگاهي به آينده است.
- نيروهاي شرکت کننده دراين نشست اختلافاتي با هم دارند. در اين مورد
۳
روش برخورد هست:
۱-
ما هيچ
همکارياي نميتوانيم داشته باشيم .
۲-
ماچون
نکات اشتراک زيادي داريم ولي در نگاه به آينده تفاوت ديد داريم، پس بخشي از
همکاريها را در حال حاضر پيش رو بگذاريم.
۳-
روش ديگر اين است که ضمن همکاريهاي جاري بر سر موضوعات مورد اشتراک، آينده را نيز
با هم پيريزي کنيم.
تلا ش ها وهمکاري هاي ما بايد چنان باشد که زمينه شکل گيري يک آلترناتيو درداخل
کشور را فراهم کند. آلترناتيوسازي کار يک گروه يا يک سازمان نيست، امر مردم و جامعه
است. ولي اقدامات ما در زمينه هاي نظري و عملي، ميتواند به شکلگيري اين آلترناتيو
ياري رساند.
- نيروهائي که مي خواهند دراين چارچوب با هم همکاري کنند، بايد بتوانند به دومقوله پاسخ دهند: ۱- آنچه که مسئله مليتها و اقوام ناميده ميشود. ايران کشوري کثيرالمله است و نميتوان حقوق و تاريخ بخشهائي از جامعه را ناديده گرفت. ۲- نوع برخورد و نگاه اين جريانات به رابطه با دولت هاي غربي و نوع مناسبات با آنها.
- نکات ديگري هم وجود دارد ولي با شناخت از اين جريانات و روند اينگونه همکاريها، اين دو مقوله نکته گرهي چنين مناسباتي است. جلسه هانوفر نشان داد که با ديالوگ و گفتگو و تلاش مي توان به اين مسائل گرهي پاسخ گفت.
- مکث روي اهداف اين نشست مهم است، بايد ديد ما در چه رابطه و چه سطحي ميخواهيم
کار کنيم. کار در خارج از کشور و اقدامات دفاعي را اکنون کانونهاي متفاوتي هستند
که بهپيش ميبرند، ما هم با آنها همکاري ميکنيم. اما اهداف نشست هانوفر اين نبود
که به مبارزات دفاعي بسنده کند. يک سازمان سياسي ممکن است پايگاه کمي درجامعه داشته
باشد، ولي برحسب اينکه حزب سياسي است، بايد به قدرت سياسي فکر کند. وقتي حزب سياسي
هستيم و به قدرت سياسي فکر ميکنيم، بايد به مسائل جاري سياسي، رابطه با کشورهاي
ديگر، مسائل ملي و غيره نيز پاسخ گوئيم.
سئوال اين است که اين نيروها چه پروژهاي را براي جامعه ايران پيشنهاد ميکنند؟ کار
احزاب سياسي تنها کار دفاعي برسر مسائل دمکراتيک نيست.
يک اتحاد، هدف اين پروژه و راه رسيدن به آن را تعيين مي کند و نيروهاي اتحاد، در اين زمينه همکاري ميکنند. تنها راه براي ما اين است. هرکدام از ما نميتوانيم جداگانه به اين مسائل پاسخ دهيم. ما نگاه جمعي و نگاه به آينده داريم.
برگرفته از سايت «سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران»:
http://www.etehadefedaian.org/?page=article&nid=1995
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |