وضعيت عمومی اوضاع ايران و عراق
و مجاهدين شهر اشرف
مسعود رجوی (*)
1. عراق
موافقتنامه ادامه حضور و خروج نيروهاي آمريكايي تا پايان سال 2011 ميلادي در مجلس عراق بهتصويب رسيد. رژيم آخوندي يك كلان ضربه استراتژيك دريافت كرد. بلعيدن عراق براي افعي ولايت غيرممكن شد. روياي وليفقيه ارتجاع و گماشته و عمله او براي پركردن«خلأ بزرگ قدرت» پس از عقبنشيني آمريكا در عراق، برباد رفت.
ضربه مضاعف به رژيم آخوندي و عوامل آن در عراق، طرح اصلاح سياسي بود كه مورد توافق مجلس قرار گرفت و براساس خبرهايي كه منتشر شده شامل نكات مهمي از قبيل اصلاحات در قانون اساسي عراق، آزادي زندانيان، بازگرداندن مهاجران و انحلال دادگاه عالي جنايي ميباشد. رفرمهاي سياسي با مضمون خلعيد از رژيم آخوندي در دولت و ارتش و ارگانهاي امنيتي و نهادهاي قضايي و اقتصادي عراق لازمه كاهش نيروهاي آمريكايي و خروج بالمآل آنها از اين كشور است.
××××
اما موافقتنامه عراق با آمريكا كه ديروز بهتصويب مجلس رسيد، در 26 آبان امسال توسط دولت عراق با سه ماه ونيم تأخير نسبت به زماني كه يكسال پيش معين شده بود، پس از واردشدن تعديلهاي قابل توجهي در آن، امضا شد.
15ماه پيش، نخستوزير عراق و رئيسجمهور آمريكا در بيانيه 26 اوت 2007 به همكاري دراز مدت براي حفظ امنيت در عراق متعهد شده بودند. سه ماه بعد در 26 نوامبر 2007 بيانيهيي درباره اصول و چارچوب همكاري درازمدت به امضاي آنها منتشر گرديد و قرار بر اين بود كه تا قبل از 31 ژوئيه 2008 به موافقتنامهيي در اينباره دست پيدا كنند. اما دخالتها و مقابلهجويي و خط ونشانكشيدنهاي رژيم آخوندي، كه حسبالمعمول در شكلكهاي «ضداستكباري» عرضه ميشد، تصويب نهايي را تا 27 نوامبر 2008 (هفتم آذرماه) به تأخير انداخت.
بحث در جزئيات و مادهها و بندها و تعديلهاي اين قرارداد و موافقت يا مخالفت با آنها، درحيطه ما و بر عهده ما نيست. درآنچه برعهده مردم و نيروها و رهبران سياسي و دولت عراق است، به خود حق دخالت نميدهيم. آنچه به مردم و مقاومت ايران مربوط ميشود، مقاصد و مطامع شوم و عملكرد شريران حاكمبر ايران، عليه خلقهاي ايران و عراق و مردم اين منطقه از جهان است. آخوندها به كرات اعلام كردهاند كه خط جبهه خود را، در عراق بستهاند. لبنان و فلسطين را «عمق استراتژيك» حكومت خود ميدانند. بهصراحت ميگويند «هربمبي كه در عراق منفجر شود فتنه آمريكا براي ايران يك ماه عقب ميافتد...» (محبينيا، خبرگزاري ايلناـ 28ارديبهشت85) و برآنند كه «پرونده ايران نه پاي ميز مذاكره بلكه در خيابانهاي بيروت و بغداد حل خواهد شد» (كيهان ـ 5شهريور85).
از اين پيشتر گفته بوديم: «عجبا، رژيمي كه همه ميدانند باكليه ايادي و مزدورانش زير سايه و زير بالوپر آمريكا وارد عراق شد، اكنون روي دست آمريكا بلند شده و ميخواهد دست او را گاز بگيرد، از خاورميانه بيرونش كند و خودش «خلأ بزرگ» را پركند! بههمين خاطر براي رسيدن به بمب اتمي عجله دارد. بگذريم كه همه اين جستوخيزهاي عنترگونه نهايتا چيزي نيست جز خطبستن پيشدستانه در بيرون خانه، براي حفظ نظم و نظام ولايت در داخل ايران» . همچنين گفته بوديم كه «آمريكا شروع به درس گرفتن از اشتباهات خود در عراق در رابطه با رژيم ايران كرده است و بعيد است كه براي اين رژيم “خلأ بزرگ“ باقي بگذارد» ( پيام به جوانان و نيروهاي انقلاب دموكراتيك مردم ايران ـ فروردين 1387).
××××
رژيم حتي بعد از امضاي موافقتنامه توسط دولت عراق، هيچ فرصتي را ضمن روزهاي گذشته از دست نداد. سخنگوي وزارت خارجه آخوندها هشدار داد كه «عراق در آستانه اتخاذ حساسترين تصميم تاريخي خود قرار دارد» ( قشقاوي ـ 27آبان87).
لاريجاني رئيس مجلس ارتجاع، با اعلام اينكه «هشت ماه است آمريكاييها درگير اين توافقنامه هستند و هفت بار اين توافقنامه را عوض كردهاند» خاطرنشان كرد: «هنوز جا دارد ملت و دولت عراق در برابر اين توافقنامه ايستادگي كنند و آنان نبايد فريب اين زمانبنديها را بخورند» (27آبان). رئيس مجلس ارتجاع تا 3روز پيش از تصويب نهايي، اين توافقنامه را « سرابي» ميدانست كه عراقيها نبايد به آن تن بدهند(خبرگزاري مهرآخوندي-4آذر).
پاسدار احمدينژاد تا يك هفته پيش از تصويب توافقنامه در مجلس عراق، هنوز به يك وزير مشاور در كابينه عراق بهنام اكرم حكيم كه به زنجان رفته بود رهنمود ميداد «هنوز فرصتهاي زيادي وجود دارد كه ميتوان از آن براي تأمين هرچه بيشتر منافع … استفاده كرد» (29آبان).
ارگان وليفقيه ارتجاع هم نوشت «اين (توافقنامه) اگر عراقيها را از چاله سازمان ملل خارج ميكند در عوض آنها را به چاه آمريكا مياندازد… در برابر اين اقدام غيرقابل توجيه دولت عراق قطعاً مراجع تقليد عراق مجلس و مردم اين كشور خواهند ايستاد و اجازه تصويب نهايي و اجراييشدن اين توافقنامه استعماري را نخواهند داد (جمهوري اسلامي-28آبان).
همزمان كيهان آخوندي پس از امضا موافقتنامه از سوي دولت عراق، به سفارش خامنهاي به مجلس عراق اخطار كرد و نوشت: «اكنون سنگيني اين تصميم بزرگ و تاريخي بر دوش مجلس عراق قرار گرفته است». «مردم و راهبران مذهبي آنان مخالف قراردادي هستند كه مسئوليت آنان بر سرنوشت خود و كشورشان را كمرنگ ميكند… بيترديد، پيشنويس جديد قرارداد امنيتي كه امروز روي ميز پارلمان عراق قرار دارد، استراتژي جديد آمريكا براي ادامه اشغالگري اين كشور است. مجلس عراق طي روزهاي آينده بايد كارايي و استقلال خود را به مردم … نشان دهد» (28آبان).
آنگاه تلويزيون رژيم «راهپيمايي نمازگزاران تهراني در اعتراض به توافقنامه امنيتي آمريكاـ عراق» را اعلام كرد ( 30آبان).
××××
در اين اثناء نخستوزير عراق خاطر نشان كرد كه «جايگزين عدم موافقت با توافقنامه در پارلمان، تمديد مدت بقاي اين نيروها در عراق (طبق قطعنامه شوراي امنيت ملل متحد) نميباشد بلكه منجر به خروج فوري نيروهاي آمريكايي از عراق خواهد شد» (تلويزيون الحره- 4آذر).
واضح است كه در اين شرايط مشخص، نتيجه همان است كه پاسدار احمدينژاد از قبل اعلام كرده بود: «پركردن خلأ بزرگ قدرت» كه به معني بلعيدن كامل عراق از سوي رژيم است.
ارگان ولي فقيه ارتجاع تا روز قبل از تصويب موافقتنامه در مجلس عراق، مينوشت «پيشبينيها اين است كه اين توافقنامه در مجلس به تصويب نخواهد رسيد و اكثريت نمايندگان به آن رأي منفي خواهند داد. دولت نوري مالكي هفته گذشته تحت فشارهاي شديد آمريكا اين توافقنامه را امضا كرد…ترديدي نيست كه اگر نمايندگان مجلس عراق آنرا تصويب كنند با قيام مردم اين كشور مواجه خواهد شد» (جمهوري اسلاميـ 5 آذر). د
كيهان ارتجاع نيز در روز قبل از تصويب نوشت «بديهي است كه تصويب (موافقتنامه) در پارلمان عراق دور از انتظار است». همچنين اخطار داد «در صورت تصويب … فصل جديدي از مبارزات پيگير مردم مسلمان عراق به رهبري مراجع عظام آن كشور و حمايت ساير ملتهاي مسلمان عليه اشغالگران آغاز خواهد شد». «به يقين دور جديد و بسيار سختتري از مبارزه آغاز ميشود. مبارزهيي كه تمامي مردم عراق در آن شركت دارند و ديگر موانعي نظير موانع كنوني و رعايت برخي از ملاحظات را ندارند» (كيهان 5آذر).
ساعاتي قبل از رأيگيري هم ارگان ولي فقيه ارتجاع به تهديد آشكار روي آورد و نوشت «هر جريان و شخصيتي كه امضاي خود را پاي اين پيمان استعماري بگذارد… مسئول عواقب ناشي از شرايط نامعلوم و بحرانهاي احتمالي در آينده خواهد بود»( جمهوري اسلامي 7آذر).
درحال
حاضر مزدوران صادراتي نيروي تروريستي قدس با رابطين دفتر خامنهاي در عراق براي
ناامني و انفجار و ترورهاي هرچه بيشتر آمادهسازي ميكنند. بسياري از كساني كه براي
آموزشهاي تروريستي به ايران رفتهاند، بازگشتهاند و اعزام استخدامشدگان جديد به
ايران، همچنان ادامه دارد.
تنها تغيير تحميلي در كارهاي رژيم، در رويكرد رسانهيي آن ميباشدكه، اينچنين
ابلاغ شده است:
«رويکرد رسانهيي در خصوص توافقنامه امنيتي به گونهيي نباشد که موضوع را براي نظام حيثيتي کند… از اين ديد، موضعگيري صريح برخي از مسئولان عليه اين موافقتنامه که به نوعي آنرا دغدغه جمهوري اسلامي مطرح ميکند، اكنون به مصلحت و نفع نظام نيست لذا مخالفتها بايد از زبان عربها اعلام شود»!
××××
رايان كراكر، سفير آمريكا در عراق چه خوب گفت كه انگار جنگ 8ساله ايران و عراق با همان مضمون پيشين هنوز ادامه دارد و خاتمه نيافته است. سفير آمريكا گفت «ايران بسيار زياد به دنبال شكست آمريكا در عراق است…آنها هنوز به ميزان زياد در اين جنگ عليه ما هستند». «ايران به صورت بسيار علني روشن كرده است كه آنها اين قرارداد را نميخواهند». «ايران و عراق 8سال درگير يك جنگ بيرحمانه بودند…آنها ميدانند كه اگر بتوانند قبل از آمادگي عراق آماده باشند، ما را از اين كشور خارج كنند، نه تنها ميتوانند حضور آمريكا در عراق را با شكست مواجه سازند، بلكه ميتوانند عراق را هم شكست بدهند… واقعيت اين است كه گويا جنگ (جنگ ايران و عراق) همين ديروز بوده است» ( فاكس نيوزـ اول آبان).
هفته پيش وزير دفاع عراق شكوه كرد كه «عراق ميداني براي اطلاعات كشورهاي مختلف شده است» و «كشورهايي هستند كه روزانه عراق را هدف قرار ميدهند… تهديدات خارجي مثل آتشباري توپخانه و بمباران مرزي ادامه دارد كه اگر به آنها پاسخ قوي ندهيم ونايستيم بيشتر خواهد شد» (عبدالقادر محمد جاسم العبيدي ـ العراقيه 2آذر).
وزير كشور هم خاطر نشان كرد نيروهاي امنيتي و دفاع عراق در شش ماه اول سال2008 «بيش از 8000 انبار و مخفيگاه سلاح» كشف كرده اند. (جواد بولاني ـ همانجا).
تقريباً روزي نيست كه نيروهاي چند مليتي در عراق از چندين مورد دستگيري مزدوران رژيم و كشف انبار و مخفيگاه سلاحهاي ساخت رژيم ايران همراه با عكس و فيلم خبر ندهند.
2ـ شقه و ريزش رژيم آخوندي در عراق
دو روز قبل از تصويب موافقتنامه در هيأت دولت عراق، يك ائتلاف جديد بهنام «دولت قانون» در رسانههاي اين كشور مطرح شد. اين ائتلاف كه نخست وزير عراق و هم پيمانانش در محور آن قرار دارند، از ضرورت جدايي مسير سياسي عراق از رژيم حاكم بر ايران و عوامل آن حكايت ميكند و به آن رسميت ميبخشد.
تلويزيون الجزيره در اين باره گفت: «مجلس اعلا و حزب الدعوه دو ركن اصلي ائتلاف شيعي هستند كه بر عراق حكومت ميكنند. جدايي آنان ازيكديگر بيانگر شكاف عظيمي است… نگرانيهاي انتخاباتي محور اختلاف بين دو طرف است. هنگاميكه مالكي شروع به تشكيل شوراي پشتيباني در استانهاي جنوبي كرد با مخالفت شديد مجلس اعلا مواجه شد. شايد اختلاف ديگر بر سر دعوت مالكي براي تقويت حاكميت دولت مركزي از طريق اصلاح قانون اساسي است. اين سمتگيريها مجلس اعلا را ناراحت ميكند و فاصله بين اين گروه با حزبالدعوه را بيشتر ميسازد» (24آبان).د
در آستانه انتخابات تعيينكننده شوراهاي ادارهكننده استانها، رژيم آخوندها براثر انزجار و نفرت روزافزون مردم عراق بهخاطر تبهكاريها و كثرت جنايتهايش، در وضعيت ريزش و شقه سياسي قرار گرفته است.
گفته بوديم كه «شعار استراتژيكي خلع يد از رژيم ولايتفقيه در عراق به يك شعار تودهيي تبديل شده و در تعادل قوا به سود آلترناتيو عراقي در برابر آلترناتيو ملايان حاكم بر ايران عمل ميكند»، بهنحوي كه «هيچكس و مطلقاً هيچكس جز رژيم و همدستان و عوامل آن در عراق خواهان اخراج مجاهدين نيست و رژيم در اين خصوص سر خود را به سنگ ميكوبد». «راهحل در عراق، خلعيد از رژيم ايران و راهحل در ايران، تغيير و سرنگوني اين رژيم است» ( پيام به جوانان و نيروهاي انقلاب دموكراتيك مردم ايران ـ فروردين 1387).
اكنون بهروشني ميتوان ديد كه از كلان ضربه تا شقه و ريزش و جيغ و دادها و خط و نشانكشيدنهاي رژيم، همه چيز در مسير خلع يد و كوتاهكردن دست رژيم پيش ميرود. در اين مسيرتا به امروز مسافت زيادي طي شده است.
3- بحران فراگير مالي
از سه
ماه پيش بحران مالي به بزرگترين تحول بينالمللي تبديل شده است.اصطلاح سونامي و
سونامي بزرگ مالي از سه ماه پيش به اغلب رسانههاي جهان راه يافته است. بهگفته
كارشناسان اقتصادي، بسياري از مؤسسات بزرگ مالي در اين سونامي يكباره مانند
خانههاي كاغذي مچاله شدند و چه بسا غولهايي كه يكي پس از ديگري فقط در عرض چند روز
از دور خارج شدند. بحران با سرعت به سراسر جهان گسترش يافت و بازارهاي بينالمللي
بورس را دچار ركود و وخامت بيسابقهيي كرد.
وزير دارايي آلمان گفت «پس از اين بحران جهان ديگر آني نخواهد شد که قبل از بحران
بود». (پير اشتاينبروك، سخنراني در مجلس آلمان ـ دويچه وله 25سپتامبر2008).
يك روزنامه فرانسوي نوشت «توفان نوح در بازارهاي مالي، منجر به يک چرخش ايدئولوژيک با ابعاد متفاوت در همه کشورهاي جهان شده است»(ليبراسيون 26 سپتامبر2008).
يك روزنامه سوئيسي نوشت «جابهجاييهاي پايهيي در دنياي بانکها، بزرگتر از آن و نيروهاي آزادشده از اين جابهجاييها ويرانگرتر از آن هستند که بازگشت نظام مالي پيشين را ممکن سازند» (تاگس آنسايگرز 18سپتامبر2008).
نيوزويك از زير سؤال رفتن«سيستم سرمايهداري آنگلوساكسون» خبرداد (13 اكتبر 2008).
نوول آبزرواتور نوشت «دنياي سرمايهداري با بنبست ايدئولوژيكي روبهرو شده است. وقت آن رسيده است که دنياي قديم جاي خود را به چيز جديدي بدهد» ( 5 اكتبر 2008).
قدر مسلم اين است كه آمريكا ديگر نخواهد توانست به ميزان گذشته سيادت مالي وهژموني خود را در جهان حفظ كند.
طبق تجارب قرن بيستم، بحرانهاي بزرگ اقتصادي به تحولات بزرگ سياسي راه برده است. برونرفت اين قبيل بحرانهاي شديد با توافقات و تقسيمهاي جديد يا با جنگ صورت گرفته است. در چنين مقاطعي، بسياري چيزهاي نامتصور امكانپذيرشده و درگيريهاي متعدد منطقهيي هم بهوقوع پيوسته است. از اين رو سونامي بزرگ مالي، تعادل و آرايش سياسي دنياي پس از جنگ جهاني دوم را تغيير ميدهد.
ترديدي نيست كه اين بحران براي رژيم فرسوده حاكم بر ايران تهديدها و پيامدهاي زيادي در بر دارد. همچنانكه ميتواند در مسير آزادي و مقاومت مردم ايران كمككننده باشد و برخي موانع و بنبستها را درهم بشكند. حاكميت ايدئولوژي پول و تجارت به رژيم آخوندها بسيار ميدان داد. باعث انسداد فضاي تنفس جنبش هاي آزاديبخش شد. به مقاومت مشروع مردم ايران در برابر فاشيسم ديني هم برچسب تروريستي زد و موجب رشد تروريسم و ارتجاع در خاورميانه گرديد. اكنون ارزش سهام نامگذاري مجاهدين در بازار بورس ليست هاي تروريستي كاهش مييابد.
يكي از كارشناسان رژيم چند روز پيش گفت «تأثيرات بحران مالي در ايران بسيار بيشتر از تأثيرات آن بر کشورهاي غربي است». او خاطرنشان كرد «با توجه به منزوي بودن اقتصاد ايران، درآمد ارزي نسبت به پنج ماه گذشته روزانه 200ميليون دلار کاهش داشته است» و «به طور حتم دولت دچار کسري بودجه خواهد شد که اين مورد تورم را به دنبال دارد» ( سعيد ليلاز ـ خبرگزاري ايلنا 3آذر).
4ـ انتخابات آمريكا
بسياري تحليلگران آمريكايي برآنند كه آمريكا با حمله به عراق مرتكب يكي از بزرگترين اشتباهات استراتژيكي تاريخ خود گرديد. ارتجاع حاكم بر ايران نخستين سود برنده بود و به حاكميت مشترك آمريكا و اين رژيم در عراق منجر گرديد(واشينگتنپست ـ 26اوت 2007).د
آقاي اوباما بهعنوان نخستين سياهپوستي كه در تاريخ آمريكا به كاخ سفيد راه يافته و مشخصاً در مخالفت با جنگ در عراق و با شعار «تغيير» و اينكه «مي توان و بايدتغيير داد» بالا آمده است، پاسخ اجتماعي و سياسي و تاريخي آمريكا به بحران اقتصادي و سياسي است. او آمده است تا سيستم را رفرم و ترميم كند. اوباما با محبوبيت اجتماعي و استقبال جهاني و اكثريت چشمگير در كنگره و سنا در موضع قدرت قرار دارد و تا وقتي در اين موقعيت است ميتواند بر خلاف سلفش سياست ها و خطوط خويش را پيش ببرد.
او به خط
قرمز هستهيي در مورد رژيم ايران حتي همراه با گزينه نظامي البته با توافق
بينالمللي و همراه با شركاي غربي، متعهد گرديده است. منافع آمريكا هم در همين است.
او به خط قرمز حفظ عراق به معني واگذار نكردن آن به رژيم، متعهد گرديده است. منافع
آمريكا هم در همين است.
××××
با انتخاب اوباما به رياست جمهوري آمريكا، تاريخي ورق خورد و دوران 8ساله كلان مفتخوري آخوندها سپري شد. هشت سال گذشته براي رژيم بهترين فرصت ها بود كه آخوندها به خواب هم نميديدند. براي مجاهدين و مقاومت ايران اين سال ها با بالاترين ضربات و سختي ها همراه بود. «اگر اين فشارها و اين بلاها كه به سر مجاهدين آمد، فقط يك درصدش بر سر طرف رژيم ميآمد، آن را پودر و دود ميكرد. 10درصدش هم كافي بود كه حتي يك ساختار مستحكم انقلابي را بدون انقلاب و ايدئولوژي و آرمان مجاهدين، متلاشي كند»( پيام رمضان 86).
اكنون دوران مفتخوري نجومي و غنايم بادآورده رژيم آخوندي بهسر رسيده است. عليرغم همه فراز و نشيبها، اعتلاي فزاينده مجاهدين و شوراي ملي مقاومت ايران بهعنوان تنها هماورد وتنها جايگزين دموكراتيك براي استبداد ديني، فرارسيده است. از نقاط عطف سياسي و استراتژيكي عبور كردهايم و وضعيت بهطور تعيينكنندهيي بهسود مردم و مقاومت ايران تعيينتكليف شده است.
××××
عليرغم هر مانور و گفتگو و مذاكره در دوره رياستجمهوري اوباما، هرچند هم كه زمان ببرد، همچنانكه پس از قطعنامههاي شوراي امنيت و ليستگذاري نيروي تروريستي قدس و سپاه پاسداران و بانك ها و مؤسسات و مقامات رژيم گفتيم، تكرار ميكنيم كه «رژيم پوسيده آخوندي دو راه بيشتر ندارد: يا عقب بنشيند و جامهاي زهر زنجيرهاي را يكي پس از ديگري سر بكشد تا بالمال طلسم اختناق درهم بشكند. يا با انقباض و ميليتاريسم هر چه بيشتر، به پيشروي و ماجراجويي روي بياورد و ضربات و عواقب بعدي آن را تحمل كند. تا آنجا كه به ما مربوط ميشود… ميخواهيم رژيم هر چه سريعتر پس بنشيند، هر چند كه اين فرض بسيار بعيد بهنظر ميرسد، اما در اينصورت قيمت هر چه كمتري ميپردازيم. از اين رو، با قطع و يقين ميگوييم: بفرماييد عقب بنشينيد، خواهش ميكنيم عقب بنشينيد و واپس بتمرگيد! در اينصورت مردم ايران و جوانان مبارز و مجاهد اين ميهن، خوب ميدانند شما را با ارتش قيام، چگونه جارو كنند و به زبالهدان تاريخ بريزند! اما اگر ناپرهيزي نموديد و … هوا برتان داشت و در مدل هاي پاسدارنشان احمدينژادي پيش رفتيد، اگر همچنانكه در سر داريد، به تصفيههاي بزرگ و به سركوب هر چه بيشتر و به كشتار براي جلوگيري از قيام روي آورديد، وعده نهايي ارتش آزادي با شما، در تهران…»(پيام 7آبان86).
××××
آنچه زمان و مهلت را در هر گونه مانور و مذاكره قوياً محدود ميكند، يكي انباشت روزافزون اورانيوم غنيشده از سوي رژيم براي دسترسي به بمب اتمي در زمان محدود است و ديگري وضعيت عراق. عوامل ديگر، بحران مالي و وضعيت دروني رژيم و حالت انفجاري جامعه است. حالتي كه جز با خشنترين سركوب و وحشيانهترين اعدام هاي هر روزه هماكنون براي آخوندها قابل كنترل نيست. انبوه اعتراضات و خيزش هاي اجتماعي گواه همين حقيقت است.
اگر رژيم در زمينه اتمي و عراق، عقب بنشيند و جام زهر بخورد؛ شمارش معكوس طلسمشكني آغاز ميگردد و موتور سرنگوني از طريق اجتماعي روشن ميشود. و اگر عقب ننشيند، شرايط را به سمتي ميكشد كه موتور با جرقه اي در تقدير و اجتناب ناپذير، روشن مي شود. همزمان با كاهش نيروهاي آمريكايي در عراق، اين جرقه حاصلضرب دو خط قرمز هسته اي و حفظ عراق و در عين حال تنها برون رفت و تضمين دولت جديد آمريكا براي مهار كردن رژيم در هر دو زمينه ،محسوب ميشود.
بزرگترين مانورهاي سركوبگرانه شهري و غيرشهري و آزمايش هاي موشكي و تسريع در كار ساختن بمب اتمي كه نگراني هاي شديد آژانس بينالمللي انرژي اتمي را برانگيخته است، نشانه آمادهسازي رژيم براي مقابله با تحريم هاي شديدتر يا جرقهيي مقدر درصورت مؤثر واقعنشدن مذاكره است.
احمدينژاد اخيراً در مورد قطعنامههاي شوراي امنيت با فرهنگ پاسدارـلومپني خودتكرار كرد «آنقدر قطعنامه بدهيد كه قطعنامهدانتان پاره شود. اينها كاغذ پاره است كه اعتبار، اثر و مشروعيتي ندارد» (4آذر).
سه روز پيش هم در باره قطعنامه كميته سوم مجمع عمومي ملل متحد درباره وضعيت حقوق بشر در ايران كه پنجاهوپنجمين قطعنامه محكوميت رژيم آخوندي توسط ارگانهاي مختلف ملل متحد است، با دريدگي و وقاحتي مافوق تصور گفت «وقتي در كشورهايي مثل ما پاي يك گربه زير كاميون شهرداري ميرود، قطعنامههاي حقوق بشري صادر ميكنند»(5آذر).
به اين
ميگويند «مهرورزي» به شيوه وليفقيه و گماشتهاش! بار ديگر به اثبات ميرسد كه
براي آخوندهاي حاكم و شكنجهگران اوين، نوجوانان زير 18سال و زنان و مرداني كه هر
روز حلقآويز ميشوند از جمله 29نفري كه در يك جنايت آشكار عليه بشريت بهطور
دستهجمعي در روز 6مرداد در اوين بهدار آويخته شدند و رژيم فيلم آنرا هم براي
ارعاب در تلويزيونش در منتهاي شقاوت نشان داد و ده نفر از جمله مادر دو دختر كه روز
6آذر در اوين بهطور جمعي به دار آويخته شدند، در حكم رفتن «پاي گربه» زير
كاميونهاي نظام محسوب ميشوند. لعنت و نفرين بر اين رژيم پليد ضدبشر و مزدوران و
مدافعان و پشتيبانانش باد!
اينجاست كه ميگوييم: بفرماييد با اين رژيم مذاكره كنيد، خواهش ميكنيم مذاكره
كنيد. از اين رژيم و با اين رژيم هيچگاه آبي گرم نميشود. آب با اين رژيم فقط
آلوده و نجس ميشود.
××××
چند روز پيش جانشين رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح رژيم مرحله كنوني را «مرحله بحران و تهديد» اعلام نمود و گفت «انتخاب اوباما فقط فرصت يك ساله افزايش آمادگي را به ما ميدهد… بوش زيرساختهاي حمله به ايران را تحويل اوباما داده است». «عراق و افغانستان دستگرمي براي حمله به ايران بود»(خبرگزاري فارس ـ2آذر).
در همان روز رئيس مجلس ارتجاع گفت «بايد آمادگي لازم و متناسب با شرايط را براي مقابله با آنها داشته باشيم» (لاريجاني ـ ايسنا 2آذر).
كيهان وليفقيه سه روز پس از انتخاب اوباما نوشت «نظر اوباما در مورد گفتگوها با ايران استراتژيك نيست، يك تاكتيك خصمانه است. او به گفتگوها به معني رسيدن به يك راهحل نگاه نميكند، بلكه اين امر جهت راهي براي افزايش فشار بر ايران است»(18آبان).
پاسدار احمدي نژاد هم كه ابتدا به نامه نگاري با اوباما مبادرت كرد، انتخاب رئيسجمهور جديد آمريكا را «تغيير دكوراسيون»، «بازي سياسي» و «تغيير شعار» توصيف ميكند وتهديد ميكند «اگر به راه حق برنگرديد، اگر دست از جنايت برنداريد، بدانيد بسيجيان ايران زمين، بسيجيان جهان، منسجم و متحد در برابر شما خواهند ايستاد و شما را از اريكه قدرت به خاك مذلت خواهند كشاند» ( 5آذر).
شعار عنترنشان ولايت براي مقابله با دوره رياست جمهوري اوبامادر آمريكا را خوب فهميديم: بسيجيان جهان متحد شويد!
5ـ وضعيت اقتصادي و سياسي رژيم
سه هفته پيش 60تن از دستاندركاران اقتصاد رژيم، كارنامه اقتصادي رياستجمهوري احمدينژاد از سال84 تا بهحال را دريك نامه علني در مقابلش گذاشتند.
جذب سرمايه خارجي بهجاي 12ميليارد دلار (طبق برنامه چهارم) تنها 600ميليون دلار يعني 5درصد ميزان پيشبيني شده است. طبق آمار و ارقام رسمي كه نرخ بيكاري را فقط 15درصد قلمداد ميكند، 4ميليون نفر بيكارند. درحاليكه متوسط صادرات غيرنفتي حدود 5ميليارد دلار بوده، ميانگين واردات بيش از 50ميليارد دلار و واردات سال86 متجاوز از 60ميليارد دلار بوده است.
فروش نفت درسالهاي 84و85و86 مبلغ 197.5 ميليارد دلار بوده كه 143ميليارد دلار آن را دولت براي مخارج خودش برداشته است. درپايان سال86 نقدينگي به رقم وحشتناك و تورم زاي164 تريليون تومان بالغ شده است. مركز پژوهشهاي مجلس گزارش كرده است كه تشكيلات دولتي اقتصاد ايران 15برابر بيشتر از فقرا براي ثروتمندان هزينه ميكند(ايلنا 18آبان).د
درحاليكه جمع درآمد نفت از سال84 تا پايان مهر87 متجاوز از 271ميليارد دلاربوده است، نايبرئيس مجلس رژيم اكنون ذخيره ارزي را تنها 9ميليارد اعلام ميكند( باهنرـ7آبان). د
چندي پيش بانك مركزي رژيم ناگزير نرخ رسمي تورم را بيش از 29درصد اعلام كرد. نيويورك تايمز نوشت «اقتصاددانان پيشبيني ميكنند ظرف چند ماه آينده، احمدينژاد با كسري بودجهيي معادل پنجاه ميليارد دلار روبهرو گردد»(نيويورك تايمز 11اكتبر2008).
هفته گذشته روزنامه سرمايه نوشت كه در دوره احمدينژاد قيمت كالاها و مواد خوراكي 2 تا 5 برابر افزايش يافته است. قيمت هركيلو گوشت 8500 تومان و هر ليتر روغن مايع 2550 تومان است. قيمت سيبزميني 2.5 برابر، قيمت پياز 3برابر و قيمت انگور 5برابر شده است. «قيمت 31قلم مواد خوراکي نشاندهنده رشد 100 تا 400درصدي قيمت اين مواد طي سالهاي 1384 تاکنون است».د
«بر اين اساس مصرفکنندگان ايراني از آغاز به کار دولت نهم تاکنون در بازارهاي مذکور با افزايش قيمتي از 100 تا 400 درصد مواجه شدهاند»(روزنامه سرمايه ـ28 آبان).
به اين ميگويند «عدالت محوري» به شيوه ولي فقيه و گماشتهاش!
همزمان سردژخيم قوه قضاييه رژيم اعلام كرد كه ورودي پروندهها در قوه قضاييه از 4ميليون در سال 78 به 8ميليون در سال86 رسيده است(خبرگزاري فارس 24مهر).
همين ديروز روزنامه حكومتي قدس خبر داد كه دادگاه كيفري در تهران حكم مربوط به يكي از همين پروندهها را كه بيرونآوردن هر دوچشم يك جوان 27 ساله بنام مجيد از حدقه است صادر كرد.د
××××
شش ماه
مانده به انتخابات رياستجمهوري در رژيم دجال آخوندي، گرگها به سبك «كُردانيسم» به
جان يكديگر افتادهاند. اين اصطلاحي است كه اخيراً در تهران وارد فرهنگ لغات گرديده
است…
وزارت كشور رژيم ابتدا اعلام كرد «مدرك دكتراي افتخاري وزير محترم كشور پس از طي
مراحل قانوني از سوي رئيس كل بخش خاورميانه دانشگاه آكسفورد و به امضاي سه نفر از
اساتيد معروف و مشهور دانشگاه آكسفورد صادر گرديده است و هيچگونه خدشهيي در صحت
آن وجود ندارد. طرح ادعاهاي واهي و بياساس در اين خصوص قابل پيگرد قضايي بوده و
اين حق براي وزارت كشور محفوظ ميباشد» (كيهان 20 مهر).
اما افتضاح جعل مدرك تحصيلي كه شيوه شناخته شده در رژيم آخوندي است، بالا گرفت. آنگاه پاسدار احمدينژاد به صراحت به رقبا خاطرنشان كرد «دكتراي جعلي مسأله مهمي نيست زيرا دهها نمونه از اين امر در كشور وجود دارد»(تلويزيون رژيم 5آبان).
سپس مدير كل دولت با چك هاي 5 ميليوني به مجلس رژيم رفت تا از نمايندگان امضاي عدم استيضاح براي وزير كشور بگيرد. اما كار به ضربوشتم كشيد وخرابتر شد.
رقبا كه پررويي احمدينژاد را ديدند ناگزير براي عزل وزيرـ پاسدار بيسوادي كه خود را فوق ليسانس و دكتراي حقوق و كارشناس ارشد و عضو هيأت علمي دانشگاه قالب كرده بود، مختصري از سوابق او را برملا كردند و يك نماينده مجلس رژيم فاش كرد «در سال79 در جلوي مدرك تحصيلي اسمي از هيچ نوع تحصيلي وجود ندارد (اما) 13ماه بعدش مدرك ميشود دكترا…» (كرميراد).
البته كسي جرئت نكرد به سوابق او در اوين با احمدينژاد و لاريجاني اشاره كند. لاريجاني تنها به اين بسنده كرد كه «اصل پيشنهاد جناب آقاي كردان كه از سابق هم با بنده كار ميكردند در راديو تلويزيون، پيشنهاد ايشان براي وزارت كشور از جانب من نبود». سرانجام كردان در دفاع از خودش گفت «حسب مصوبه شوراي انقلاب، كساني كه داراي سه سال سابقه قضايي با حكم مقامات قضايي كشور داشته باشند با طي تشريفاتي در حكم ليسانس تلقي ميشوند كه بسياري از دوستان من كه در دستگاه قضايي باقي ماندهاند از اين مزايا استفاده كردند»( تلويزيون رژيم14آبان).
وزير كشور رژيم هيچ اشارهيي نكرد كه در كجا به «قضا» مشغول بوده و با حكم چه كسي بهقول خودش «16ساعت در شبانهروز به نظام خدمت» ميكرده است. آخر «خدمت» در «دانشگاه اوين» گفتن ندارد و بيشتر اسباب زحمت ميشود!
افتضاح و دجاليت آنچنان بود كه سركرده پيشين سپاه پاسداران كه خودش هم اينكاره و داراي دكتراي تقلبي است نوشت «اين روزها، داستان کردان، نقلي است که در محفل کشاورزان و کارگران دورافتادهترين روستاها هم يافت ميشود و چنين شده است که حساسيت عمومي درباره اين موضع، به مرز انفجار رسيده است»(ايسنا10آبان).
شبكه جهاني تلويزيون بي.بي.سي فاش كرد «كردان ادعا ميكرد مدرك دكترا از آكسفورد،كه او آنرا مرتباً ”از لندن، دانشگاه آكسفورد” نام ميبرد، دريافت كرده است. پيداست كه او نه تنها هيچ مدركي از دانشگاه آكسفورد نگرفته، بلكه حتي نميدانست اين دانشگاه كجاست يا اسم آن چيست؟» (14 آبان).
اكنون بنگريد كه كُردانيسم علاوه بر خدماتش در اوين، در تلويزيون خامنهاي و لاريجاني تا كجا جعل و تزوير و تقلب و دروغپراكني كرده است. بنگريد كه حرفهاي اين رژيم و مزدورانش عليه مقاومت ايران و مجاهدين واشرف تا كجا ياوه و واژگونه ميتواند باشد. بهراستي كه اگر پردهها كنار برود افكار عمومي «به مرز انفجار» ميرسد.
××××
جعل مدرك تحصيلي و استفاده از عناوين قلابي ترفند شناختهشده آخوندهاي حكومتي و حكومت آخوندي بوده است. 11سال پيش در بهمن1376 به همين مناسبت در سالگرد انقلاب ضدسلطنتي به استحضار رساندم كه: «ميدانستيم كه آدمهاي رژيم بعد از رياست آخوند خاتمي “تحصيلكرده“ هم شدهاند! چقدر خوب است كه در اين رژيم، هم وليفقيه شدن و هم رياستجمهوري و حالا هم تحصيلكردن، يكشبه حاصل ميشود! چونكه شاهدان عيني گزارش ميدهند كه رژيم براي حكام شرع و دادستانهاي بهاصطلاح انقلاب و همينطور براي شكنجهگران اوين و ساير زندانها و نيز براي ديپلومات ـتروريستهايش، مفت و مجاني، مدارك تحصيلي صادر ميكند. گزارشهاي موثق، حاكي از اين است كه نماينده آموزش و پرورش را به شكنجهگاه اوين ميآورند و ميگويند كه در همانجا يك امتحان فرماليته از شكنجهگران و حكام شرع و دادستانهاي بيسواد بگيرد و براي آنها مدرك صادر كند. گزارشهاي متعدد ديگري هم وجود دارد كه رژيم با فشار روي ارگانهاي دانشگاهي دستساز خودش، براي ديپلومات ـتروريستها و اعضاي هيأتهاي ديپلوماتيكش و همچنين آدمهاي وزارت اطلاعات و آخوندهايي كه به آنها پاسپورتهاي سياسي ميدهد، مدارك پوشالي تحصيلي و علمي جور ميكند» ( پيام سالگرد انقلاب ضد سلطنتيـ 22بهمن 1376).
××××
در خاستگاه سياسي نصب و عزل وزير كشور استيضاحشده احمدينژاد، ترديدي نيست. اما سؤال اين است كه چرا خامنهاي و احمدينژاد بايد براي ادامه وزارت وي چنين قيمتي بدهند؟ چرا نبايد خودشان بهسادگي و بدون سروصدا او را بركنار كنند تا كار به اينجا نكشد؟ آيا وليفقيه ارتجاع هواي نفراتش را دارد و نميخواهدآنها را از منصبي كه دارند و مزاياي آن بركنار كند؟ اگر چنين بود سعيد امامي، معاون وزارت شكنجه و كشتار و جاسوسي و سرشبكه قتلهاي زنجيرهيي در حمام «خودكشي» نميشد!
خامنهاي و احمدينژاد براي انتخابات رياستجمهوري رژيمشان به وزير كشوري مانند كردان نياز داشتند تا تقلبهاي نجومي آينده مانند گذشته مكتوم و سربسته بماند. رقبا هم دست آنها را خوانده بودند و برنتابيدند.
كردانيسم در حقيقت از رعشههاي تكاندهنده احتضار در رژيم فرسودهيي است كه جز با دار و دروغ و دغل برسرير قدرت نيست. آئينه تمامنمايي است از دجاليت و وضعيت دروني و جنگ گرگها در فينال رژيم ولايت. آن روي ديگر سكه، سبعيت و خصومتي است بيمانند عليه مجاهدين و اشرف و عليه شوراي ملي مقاومت ورئيسجمهور برگزيده آن كه بود و نبود اين رژيم را تصوير ميكند.
مهمترين نكته اما، بحرا نهايي است كه از هر سو رژيم را احاطه كرده است. وضعيتي كه نه بازگشتپذيراست و نه درمانپذير. از مسأله عراق تا مقوله هستهيي و از وضعيت اقتصادي و اجتماعي تا تضادهاي دروني و تحولات بينالمللي، بهوضوح پيداست كه:
اولاًـ وضعيت بهكلي از حالت قفل خارج شده و تعادل قابل كنترل پيشين ديگر براي رژيم متصور نيست.
ثانياًـ همه چيز سمت وسوي واحدي دارد كه همانا مرحله ريزش و سرنگوني است.
6ـ اشرف
در آستانه 30خرداد امسال 3ميليون تن از شيعيان عراق رودرروي رژيم آخوندي به حمايت از مجاهدين و اشرف برخاستند و نداي خلعيد از اين رژيم سر دادند.سر دمداران و مزدوران رژيم مات و مبهوت بر جاي ماندند چرا كه جامعه عراق دستخوش تحولي كيفي شد. بانك ارتجاع حاكم برايران و سرمايهگذاري آن بر روي شيعيان در عراق به يكباره تهي شد و برباد رفت. از آن تاريخ به بعد رژيم بدون دنده و ترمز، با كينتوزي بيمانند حيواني و با سيلي از اكاذيب ديوانهواربه مقابله پرداخت.
اكنون نزديك به 6ماه است كه موضوع اشرف و پايداري پرشكوه 6ساله ساكنانش، فراتر از مرزهاي ايران و عراق به يك كارزار شگفت بينالمللي تبديل شده و در همه جا از واشينگتن تا استراليا و از اردن و مصر و لبنان و فلسطين تا آلمان و ايتاليا و از فرانسه تا انگلستان و ديگر كشورهاي اتحاديه اروپا گسترش يافته است. در اين ميان تلاشهاي خيرهكننده وديدارها و سفرهاي رئيسجمهور برگزيده مقاومت كه خود پرچمدار اشرف قهرمان است به استراسبورگ و بروكسل و رم و واتيكان و برلين ،نقش تعيينكنندهيي داشته است. 150تن از نمايندگان مجلس فدرال آلمان، اكثريت سنا و پارلمان ايتاليا، اكثريت مجلس ملي فرانسه، اكثريت پارلمان و سناي بلژيك و اكثريت نمايندگان مجلس انگلستان و بسياري از نمايندگان ديگر در پارلمانهاي اروپايي و كنگره آمريكا بر ضرورت حذف نام مجاهدين از ليستهاي تروريستي و بر راهحل سوم ارائه شده از سوي رئيسجمهور برگزيده مقاومت ايران، و برحقوق مجاهدان اشرف تأكيد كردهاند.
××××
تمامي
اينها در شرايطي صورت گرفته كه رژيم آخوندها از هيچ تطميع و تهديدي فروگذار نكرده
است. بهعنوان نمونه وقتيكه سناي ايتاليا حمايت خود را از شوراي ملي مقاومت و
رئيسجمهور برگزيده آن و راهحل سوم پيشنهادي او اعلام نمود و بر حقوق ساكنان اشرف
پافشاري كرد و صرفنظركردن از حفاظت آنها توسط نيروهاي آمريكايي را نقض پرنسيبها و
قانون بينالمللي و قانون انساندوستانه و كنوانسيون چهارم ژنو شناخت، رژيم آخوندها
به انواع و اقسام فشارها و تهديدها در رابطه با ايتاليا رويآورد. روابط تجاري خود
را 20درصد كم كرد. تهديد كرد كه سطح روابط سياسي خود را تنزل خواهد داد. به خريدن
شماري از نفرات براي به خدمت گرفتن آنها عليه مجاهدين و شوراي ملي مقاومت ايران
پرداخت و پول زيادي هم براي تبليغات عليه مجاهدين هزينه كرد. حتي از طريق سه كشور
مشخص ايتاليا را تهديد كرد كه حمايت از اشرف و راهحل سوم براي جان سربازان
ايتاليايي در خارج از ايتاليا مفيد نيست!
از اينجا ميتوان دريافت كه معاملههاي شرمآور رژيم آخوندي با فرانسه براي
كشدادن بيهوده پرونده ميان تهي 17ژوئن و براي اينكه جاي انگليس را در ليستگذاري
اتحاديه اروپا عليه مجاهدين پر كند، چه ابعادي دارد. بسياري ازشخصيتهاي سياسي و
اجتماعي فرانسه از بابت اين معاملات اظهار خجلتزدگي كردهاند. بيانيه اكثريت مجلس
ملي فرانسه براي رژيم و پروندهسازان 17ژوئن بسيار سنگين بوده است.
××××
در 26 شهريور تشكيل كميته اروپايي «در جستجوي عدالت» با حمايت 2،000 نماينده پارلمان از كشورهاي مختلف عضو اتحاديه اروپا اعلام گرديد.استروان استيونسون، معاون گروه دموكرات مسيحي در پارلمان اروپا در نخستين كنفرانس «در جستجوي عدالت» با شجاعت خاطرنشان كرد «اگر كاري كه مجاهدين انجام ميدهند تروريسم است به اين ترتيب رياست اتحاديه اروپا بايد اين نمايندگان پارلمانها را نيز در ليست بگذارد زيرا آنها از اهداف و فعاليتهاي مجاهدين حمايت ميكنند».
كنفرانس همچنين با اشاره به قطعنامههاي مصوب در پارلمان اروپا 12ژوئيه 2007 و 4 سپتامبر 2008 اعلام كرد: اعضاي مجاهدين در اشرف پناهندگان سياسي حفاظتشده تحت كنوانسيون چهارم ژنو هستند. اصل نانرفولمان، قانون انساندوستانه بينالمللي و قانون بينالمللي در مورد آنها لازمالاجر است. امنيت قضايي آنان بايد تضمين شود و آمريكا بايد به حفاظت از اشرف ادامه دهد.د
××××
در مهرماه امسال مجمع پارلماني شوراي اروپا با استناد به بيانيههاي عفو بينالملل، پارلمان اروپا و فدراسيون بينالمللي حقوقبشر بر حقوق اشرفيان پاي فشرد و از سركوب مجاهدين و تهديدهايي كه متوجه حفاظت آنان است بهشدت ابراز نگراني كرد. بيانيه شوراي اروپا در اين باره خاطرنشان ميكند كه انتقال حفاظت اشرف به نيروهاي عراقي باعث فشار بيشتر از سوي رژيم بر دولت عراق خواهد شد و از اين رو از نيروهاي آمريكايي ميخواهد تا زمانيكه در عراق هستند به حفاظت از ساكنان اشرف ادامه داده و از صيانت قضايي آنها بر اساس قانون بينالمللي حفاظت كنند.
از اين پيشتر، پارلمان اروپا در قطعنامه خود قطع سوخت و ارزاق و آب اشرف و اظهارات برخي مقامات عراقي عليه اعضاي اپوزيسيون ايران در اشرف را كه بيش از 20سال در عراق پناهنده بودهاند، قوياً محكوم نموده و ساكنان اشرف را داراي موقعيت قانوني افراد حفاظتشده تحت كنوانسيون چهارم ژنو شناخته بود. پارلمان اروپا مقامات عراقي را به احترام به حقوق ساكنان اشرف طبق قانون بينالمللي فراخواند.
چنين بود كه رژيم آخوندي و اطلاعات توطئهگرش كلافه شدند. رسانههاي آخوندي روز4 آذرنوشتند كه موضوع اشرف و وضعيت مجاهدين در كشور عراق «تبديل به يك معضل شده است، دولت عراق و هم نيروهاي آمريكايي نميدانند به چه شكلي از شر منافقين خلاص شوند» (خبرگزاري فارس 4آذر).
××××
اماآلخو ويدال كوادراس،نايبرئيس پارلمان اروپا و رئيس كميته «درجستجوي عدالت» در سفر به اشرف چنين گفت:
«امشب فكر ميكنم كه معني واقعي شهر اشرف را تازه ميفهمم.
بگذاريد بگويم كه بعد از اين بازديد چگونه شما را ميبينم و چگونه احساس ميكنم.
شهر اشرف، لبخندي در وراي اشكهاست.
شهر اشرف، پناهگاهي در توفانهاست.
شهر اشرف، سايباني در زير آفتاب تابستان است.
شهر اشرف، گلي در ميان بيابان است.
شهر اشرف، كشتي اميد است كه امواج يأس و نااميدي را در هم ميشكند.
و در وراي همه چيز، شهر اشرف، يك شاخص معنوي، يك مرجع معنوي و نمونهيي براي تمام جهان است.
گفتم كه شهر اشرف، سمبل اميد است. اميد به دموكراسي، اميد به آزادي، اميد به بزرگي و جايگاه رفيع عدالت براي مردم ايران و براي خلقهاي سراسر جهان!»
××××
اين سياستمداربرجسته و شريف همچنين در نامهها و بيانيههاي خود به مراجع بينالمللي و مقامات ذيربط خاطرنشان كرده است:
ـ «دولت آمريكا موقعيت قانوني افراد حفاظتشده را مابهازاي دريافت سلاحهاي ساكنين اشرف تأييد كرده است. بنابراين اين موقعيت حاوي يك تعهد قراردادي است كه نميتواند بدون موافقت دوطرفه برداشته شود. علاوه بر آن، موقعيت قانوني افراد حفاظتشده تا زماني كه نيروهاي آمريكا يك مأموريت رزمي در عراق دارند شامل حال ساكنين اشرف ميگردد چرا كه وضعيت اشرف نتيجه مستقيم حمله آمريكا به عراق ميباشد. حتي اگر سازمانهاي بينالمللي قادر بودند كه رعايت اين موقعيت قانوني افراد حفاظتشده توسط دولت عراق را زير نظر داشته باشند، اين نظارت هيچ كمكي نميكند مگر آنكه يك مكانيزم اعمال اتوريته براي اجراي قانون وجود داشته باشد».
ـ «هيأت ما (در سفر به اشرف) دريافت كه دولت عراق هيچگاه رسماً در يك سند مكتوب به حقوق ساكنان اشرف به عنوان افراد حفاظتشده تحت كنوانسيون چهارم ژنو و برخوردار از امنيت قضايي مشمول قانون بينالمللي و قانون انساندوستانه بين المللي اذعان نكرده است. بعكس، هيأت دولت عراق رسماً در 17 ژوئن2008 طي بيانيهيي كه سراپا با پرنسيبهاي مذكور در تعارض است خواهان اخراج و محاكمه ساكنان اشرف و هر عراقي و هر خارجي كه با آنان همكاري كرده يا به ديدار افراد اشرف ميآيد، شده است».
ـ«هيأت ما مشخص نمود كه دولت عراق از سپتامبر2005 از فروش سوخت به ساكنان اشرف به قيمتهاي دولتي براي همه شهروندان خودداري نموده است. ما همچنين براساس مداركي از دولت عراق و مصاحبه با ساكنان اشرف مشخص نموديم كه اين دولت از فروش غذا و دارو به قيمتهاي دولتي خودداري نموده است.در نتيجه آنها مجبورند مايحتاج خود را از بازار سياه با قيمتهاي فوق العاده گران تاأمين كنند».
ـ «متأسفانه تمامي اقدامات تروريستي كه عليه اشرف در سالهاي گذشته انجام شده با سكوت برگزار شده و هيچ واكنشي از جانب مقامات رسمي بهدنبال نداشته است:
آدمربايي درمورد 2تن از ساكنان اشرف در اوت2005
كشتار كارگران عراقي شاغل در اشرف با بمبگذاري در اتوبوس آنها كه به كشتهشدن مسافر انجاميد در11 مي 2006
انفجار لولههاي آبرساني اشرف در ژوئيۀ 2006
اقدام نافرجام براي مسموم كردن آب اشرف دراكتبر2007
بمبگذاري درخودروي كارگران عراقي اشرف در نوامبر2007
بمبگذاري در ايستگاه آب اشرف كه آب اهالي منطقه را هم تأمين ميكرد در فوريه 2008
حمله موشكي به اشرف در مي 2008
حمله موشكي دوم به اشرف در ژوئيه2008
علاوه بر اين تاكنون 55 تن از عراقياني كه مايحتاج آنان را تأمين ميكردند ترور شدهاند.د
××××
ـ «وقتي مقامات عراقي ميگويند كه با ساكنين اشرف مطابق ”قوانين عراق و قانون اساسي عراق” رفتار خواهد شد اين خود يك تهديد جدي محسوب ميشود چرا كه در ماده21 قانون اساسي عراق بهوضوح اثر انگشت رژيم ايران بهچشم ميخورد. در اين ماده تصريح ميشود كه حق پناهندگي سياسي به كسانيكه “اتهام” تروريسم دارند تعلق نميگيرد. در سپتامبر2005 بيش از يك ميليون عراقي و بسياري از كارشناسان حقوق بينالملل و حقوقبشر اعتراضهاي خود را به اين قبيل اثرهاي انگشت رژيم ايران در قانون اساسي عراق كه از طريق اياديش تحميل شده بود بيان كردند».
ـ نتيجه اينكه «انتقال حفاظت اشرف به نيروهاي عراقي قوياً موجب تشديد فشارهاي رژيم ايران بر دولت عراق ميشود. به همين خاطر بسياري از مقامات ارشد عراقي با چنين انتقالي كه برخلاف مصالح دموكراسي نوپاي آنان است، مخالف هستند».
××××
خواهران و برادران اشرفنشان،
رفقا و ياران شهر شرف،
متحصنان ايستادگي و پايداري،
هموطنان عزيز،
اكنون در پرتو گامهاي اساسي كه به پيش برداشتهايد و بهخاطر نقاطعطفي كه از آن عبور كردهايم، چشمانداز بسيار روشن است. رنجها و زحماتتان به ثمر مينشيند. ما پيروز ميشويم. دشمن ضدبشري تا روز سرنگوني از توطئه و تك و پاتك دست برنميدارد. متقابلاً ما بايد يكصد بار بر دامنه و ابعاد كارزارمان بيفزاييم:
1ـ برجستهترين حقوقدانان بينالمللي ميگويند كه پس از تصويب موافقتنامه آمريكا با عراق، بهخاطر حضور نيروهاي آمريكايي تا پايان سال2011 و موقعيت قانوني ناشي از اشغال كشور توسط ايالات متحده، همچنان كنوانسيون چهارم ژنو بر اشرف حاكم است و آمريكا ملتزم به حفاظت از آن است. بهخصوص كه با تك تك ساكنان اشرف موافقتنامه امضا كرده است كه بر اساس آن به ازاي جمعآوري كليه تسليحات و تجهيزاتشان، بايستي به حفاظت از آنان تا فرجام نهايي متعهد باشد.
2ـ اشرفيان به دولت عراق اعلام كردهاند كه خواهان لغو رسمي بيانيه 6 مادهيي هيأت دولت عراق در 17 ژوئن 2008، رفع محدوديتهاي اعمالشده عليه ساكنان اشرف، آزادي تردد براي رفع نيازهاي تداركاتي و پزشكي، وتأييد رسمي دولت عراق هستند و از آنجا كه «ساكنان اشرف پناهندگان سياسي مشمول كنوانسيون 4 ژنو و برخوردار از حفاظت و امنيت قضايي ميباشند دولت عراق براساس قانون بينالمللي و قانون انساندوستانه بينالمللي با درنظر گرفتن اصل نان رفولمان، به حقوق آنها ملتزم ميباشد».
(*) اين عنوان از سکولاريسم نو است. مطلب اصلی با عنوان اصلی «پيام به مجاهدان اشرف و ياران اشرفنشان درايران و كشورهاي مختلف جهان» و با خطابيه ای اينگونه
«سلام بر شما و نبرد خستگيناپذيرتان با رژيم
ضدبشري،
سلام بر شيرزنان قلههاي رهايي و كوهمردان طريقت پايداري،
با درود به ياران و ياوران شهر شرف در ايران و كشورهاي مختلف جهان،
با درود به هموطنان و خانوادهها و پهلوانان و قهرمانان متحصن در واشينگتن و ژنو،
و با ياد مجاهدخلق، شهيد صديق عبدالرضا رجبي»
در سايت «همبستگی ملی» منتشر شده است:
http://www.hambastegimeli.com/node/918
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |