بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

آذر   1387 ـ نوامبر 2008  ـ

آرشيو آثار نويسنده در اين سايت    

خودمان (تان) را گول نزنیم (نزنید)!

فرهاد جعفری

آقای جوادي آملي گفته‌اند: [اگر کمبودهايي در کشور احساس مي‌‏شود، به دليل کمبود انسان وارسته است!]د

این سخن ایشان را که خواندم، گفتم جالب و عبرت آموز است که سه‌دهه است که منابر و تکایا و مساجد و تریبون‌ها و رسانه‌ها و مطبوعات و حوزه‌ها و دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش و صدا و سیما و ... در تیول مطلق ایشان و تمام علمای گرام و مراجع عظام و روحانیون و معملین اخلاق و متدینین است اما هنوز هم از «کمبود انسان وارسته» می‌نالند و معلوم نیست «حاکمان و فرزندان‌شان»، به چه میزان زمان و امکانات نیازمندند تا بتوانند به تعداد مورد نیاز، برای اداره‌ی کشور به شکلی آبرومندانه، «انسان وارسته» تربیت کنند؟! (مثلاً صد سال؟! دویست سال؟! سیصد سال؟! یک هزاره؟! دو هزاره؟! چقدر؟! نمی‌شود زمانی معین کنند؟)

که به عنوان فقط یک نمونه و به اعتراف رئیس سازمان بازرسی کل کشور (که همین امروز سخنانش در خبرگزاری‌ها منتشر شد) شکاف طبقاتی دو دهک پائین و بالای کشور اسلامی 1 به 43 نباشد (که در ژاپن 1 به 4 است)؟! که همچنان مشکل اصلی «کمبود انسان وارسته» نباشد؟!

 

اما اینطورها هم نیست که ما «انسان وارسته» کم داشته باشیم. نمونه‌اش همین آقای محصولی خودمان که به تازگی وزیرکشور شده است. ایشان در مراسم اخذ رای اعتماد از مجلس گفت: «تا این لحطه، نه از یک مورد رانت و نه یک ریال وام بانکی و دولتی استفاده کرده‌ام و همه‌ی ثروتم را از راه مشروع به دست آورده‌ام». خب یک چنین انسانی وارسته محسوب نمی‌شود؟!

من البته به لحاظ اعتقادم به دیدگاه لیبرالی، با حضور یک «مدیر ‌سرمایه» در مناصب حکومتی نه تنها مخالف نیستم، بلکه به شدت هم با آن موافقم و آن را به سود جامعه ارزیابی می‌کنم. حتا اگر آقای محصولی باشد. اما از اشاره به مورد ایشان، منظور دیگری دارم. و آن اینکه:ت

بارها و بارها در سه سال گذشته، از رئیس‌جمهور یا دیگر مقامات عالی‌رتبه‌ی نظام، خوانده یا شنیده‌ام که از همگان خواسته‌اند دست به دست هم بدهند و برای مشکلات اقتصادی کشور و از جمله «تورم و بیکاری و فقر و فساد وتبعیض»، اگر راه‌حلی یا راهکاری دارند ارائه دهند. انقدر نق نزنند و سیاه‌نمایی نکنند. بلکه به‌جای آن، اگر راهی سراغ دارند نشان همه بدهند، دولت و نظام هم از آن استقبال می‌کند.د

اما با عنایت به نمونه‌ی بی‌بدیلی چون آقای محصولی (که از حیث نخبگی و نبوغ اقتصادی، جداً و حقیقتاً فقط با «بیل گیتس» و «استیو جابز» قابل مقایسه است) که می‌گویند و معتقدند ثروت حیرت‌انگیزشان را تماماً «از راه حلال و مشروع» و «عرق جبین و کد یمین» به‌دست آورده‌اند و ماخذ تحصیل 60 (یا 160) میلیارد تومان ثروت‌شان «حتا یک مورد رانت» یا حتا «یک ریال وام از هیچ بانک خصوصی یا دولتی» نبوده (و ما هم آن را می‌پذیریم و کمترین تردیدی در آن روا نمی‌داریم)؛ پرسشم این است که پس چرا آقایان چراغ نفتی برداشته‌اند و دوره افتاده‌اند که یک نفر (بادین یا بی‌دین، از خدا باخبر یا ازخدا بی‌خبر!) پیدا بشود و بهشان راهی نشان بدهد که بتوانند بر بحران روبه تزاید «فقر و شکاف طبقاتی و بیکاری و تورم و فساد و تبعیض» فایق آیند؟! آن‌هم در حالی که گویا «آب درکوزه است» و فقط کافی‌ست که حاکمان نظری به دور و اطراف‌‌شان بیاندازند؟!د

یعنی این «فرمول طلایی» که آقای محصولی را ظرف 10 سال به «یکی از ثروتمندترین افراد جامعه‌ی اسلامی و حکومت عدل علی» مبدل ساخته است بی‌آنکه حلیت و حلالیت این ثروت را مخدوش کند، فرمولی نیست که بشود در اختیار همگان قرار داد تا همه‌ی آحاد ایرانیان، با اطلاع از این فرمول طلائی، هم ثروت مشروعی برای خود و فرزندان‌شان تحصیل کنند و هم از این طریق، مشکل بیکاری هزاران نفر از شهروندان جویای کار مرتفع شود و هم «شکاف طبقاتی وحشتناک و بی‌نظیر 1 به 43» که حتا در کاپیتالیست‌ترین کشورهای جهان نمونه ندارد کاهش یابد؟!

به نظر من که «فرمول محصولی» فرمولی ست آنچنان طلائی که شایسته است به عنوان چند واحد درسی، از مقطع دبیرستان به بعد، حتا تا دانشگاه و مقاطع نهایی تحصیلی مانند دکترا، و در تمام دبیرستان‌ها و دانشگاه‌های کشور تدریس شود.د

حتا به نظرم بد نباشد ساعاتی از وقت رسانه‌ی ملی در پربیننده‌ترین ساعات و بهترین شبکه‌ها، به ایشان اختصاص داده شود تا فرمول و اصول کسب ثروت خود را به همگان آموزش دهند. به هرحال؛ هر دارایی و ثروتی، خمس و زکاتی دارد و بد نیست که ایشان خمس و زکات مال خود را به این نحو بپردازند. آن هم در این شرایط استثنایی که دین و دولت و ملت در خطرند و دشمنان قصد کرده‌اند با تخریب بنیادهای اقتصادی، کشور و مردم و نظام را به زانو درآورند! د

این است که به نظرم اصلاً وقت اهمال و مجامله نیست و ایشان بهتر است به هر نحو که شده، وارستگی پیشه کنند و یاد من و دیگران هم بدهند که چطور می‌شود ظرف 10 سال صاحب یک ثروت 60 (یا 160) میلیاردی شد بدون آنکه «نه یک مورد رانت» و «نه یک ریال وام» به کمک آدم آمده باشد. د

اصلاً چطور است کشور را هم بدهیم دست ایشان تا آن را مانند شرکت‌های خصوصی خود و به همان کیفیت «تحسین‌برانگیز و خیره‌کننده» اداره کنند و یاد این گفته‌ی امام نخست شیعیان هم که در همه‌ی سه‌دهه‌ی گذشته به فرزندان این کشور آموختند نیفتیم که «هیچ‌کجا ثروتی نیافتم که درپای آن، حق مظلومی ضایع نشده‌ باشد»؟! د

 

مشکل ما «کمبود انسان‌های وارسته» نیست. برعکس، انسان‌های وارسته به وفور داریم. چون از جمله: هربار که یک رای‌گیری در پیش است، کمِ‌کم؛ هشتاد نود درصد ثبت‌نام کنندگان را رد صلاحیت می‌کنیم اما بازهم از حیث «انسان‌های وارسته» که به مجلس یا سایر نهادهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری بروند، هیچ کم و کسر نمی‌آوریم! د

مشکل‌مان جای دیگری‌ست. «همه»‌مان هم می‌دانیم کجاست اما نمی‌دانم چرا به روی خودمان نمی‌آوریم! د

برای همین است که وقتی می‌گوئید «فقر»؛ می‌گویند «فقر همه جا هست». می‌گوئید «فساد»؛ می‌گویند «فساد که همه‌جا هست». می‌گوئید «بیکاری»؛ می‌گویند «بیکاری که همه جا هست». می‌گوئید «رشوه»، می‌گویند «رشوه که همه‌جا هست». می‌گوئید «شکاف طبقاتی وحشتناک»؛ می‌گویند «شکاف طبقاتی وحشتناک که همه جا هست». می‌گوئید «طلاق»؛ می‌گویند «طلاق که همه‌جا هست». می‌گوئید «اعتیاد»؛ می‌گویند «اعتیاد که همه‌جا هست». می‌گوئید «دروغ»؛ می‌گویند «دروغ که همه‌جا هست». می‌گوئید «فحشا»؛ می‌گویند «فحشا که همه‌جا هست». می‌گوئید «انحطاط اخلاق اجتماعی»؛ می‌گویند «انحطاط اخلاق اجتماعی که همه جا هست». می‌گوئید «فرار دختران از خانه»؛ می‌گویند «فرار دختران از خانه که همه‌جا هست». می‌گوئید «ورشکستگی صنایع»؛ می‌گویند «ورشکستگی صنایع که همه‌جا هست». می‌گوئید «عقب‌ماندگی از کشورهای منطقه»؛ می‌گویند «عقب‌ماندگی از کشورهای منطقه که همه‌جا هست»! د

یا می‌گوئید «9 میلیون ورودی پرونده برای 70 میلیون نفر ایرانی، 3 میلیون ورودی پرونده برای 900 میلیون هندی»؛ می‌گویند « آره قبول. یک‌کم زیاد است. اما ورودی پرونده که همه‌جا هست»! د
یا می‌گوئید «فرار مغزها»؛ می‌گویند «فقط ما که مغز نداریم. فرار مغزها که همه‌جا هست!»
یا می‌گوئید «دوربین‌های کنترل‌کننده»؛ می‌گویند «دوربین‌های کنترل‌کننده را که ما نساخته‌ایم. در دموکرات‌ترین و آزادترین کشورها هم هست. نگاه کنید. ایناهاش»!د

اما وقتی می‌گوئید «آنجاها رسانه‌ی آزاد هم هست ها!»؛ می‌گویند «نه، ببینید...» می‌گوئید «پس عمل به مُر قانون اساسی لااقل؟!»؛ می‌گویند «نه، ببینید...». می‌گوئید «شایسته‌سالاری چی؟!»؛ می‌گویند «نه، ببینید...». می‌گوئید «حق انتخاب کردن و انتخاب شدن؟!»؛ می‌گویند «نه، ببینید...». می‌گوئید «برابری حقوقی چطور؟!»؛ می‌گویند «نه، ببینید...». می‌گوئید «فرصت‌های مساوی اقتصادی چی؟!»؛ می‌گویند «نه، ببینید...». می‌گوئید «خب انتخابات آزاد؟!»؛ می‌گویند ن«نه، دیگه نشد! آمدید نسازید‌ها؛ ببینید...»!د

خودمان(تان) را گول نزنیم (نزنید): د

شکاف طبقاتی «یک به چهار» در ژاپن کجا و «یک به چهل و سه» در ایران کجا؟!... میان ماه من تا ماه گردون؛  یک کم بيشتر از «يک ‌ذره» فرق است.د

برگرفته از سايت نويسنده «گفتمگفت»:

http://www.goftamgoft.com/note.php?item_id=398

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630