بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

آبان   1387 ـ نوامبر 2008  ـ

 

فراخوانی نا بسامان

برای سامان یابی لايۀ کمونیست طبقۀ کارگرایران

پارسا نیک‌جو

جمعی از هوداران و اعضای سابق احزاب و سازمان های چپ، با همراۀ عده ای از نسل جدید جنبش سوسیالیستی، پس از دوره ای طولانی از بحث و گفت- و- گو، حاصل بحث های خود را در متنی با عنوان «فراخوان برای مداخلۀ مشترک جهت سامانیابی سیاسی لایۀ کمونیست طبقۀ کارگر» در سایت های مختلف منتشر کرده اند. من، به سهم خود، به کوشش صادقانه و بی دریغ و انقلابی این رفقا بسیار ارج می نهم. اما آنچه مرا برآن داشت تا این یادداشت انتقادی را بنویسم نابسامانی متنی است که ما را به سامانیابی فرا می خواند.

نخستین پرسشی که با خواندن عنوان هر فراخوان به ذهن خواننده هجوم می آورد این است که موضوع فراخوان چیست و مخاطب فراخوان چه کسانی هستند. در متن ارائه شدۀ رفقا، موضوع فراخوان در عنوان متن، مداخلۀ مشترک جهت سامانیابی سیاسی لایۀ کمونیست طبقۀ  کارگر، اعلام شده است. اما در متن فراخوان، موضوع فراخون بارها تغییر می کند. به عبارت دیگر، گویی رفقا خود نیز تصور روشنی از موضوع فراخوان خود نداشته اند. برای نمونه، رفقا در بخشی از متن خود از سازمانیابی نوین جنبش کمونیست کارگری سخن می گویند، در بخشی دیگر از مشارکت در مسیر ایجاد حزب انقلابی متشکل از کارگران سوسیالیست، و در بخشی دیگر از سامانیابی و هماهنگی کارگران آگاه و سوسیالیست. تازه، پس از خواندن دقیق متن، متوجه می شویم که سامانیابی سیاسی لایۀ کمونیست طبقۀ کارگر نه موضوع فراخوان، بل هدف فراخوان است .

البته، اگر کمی دقیق تر شویم، سامانیابی لایۀ کمونیست طبقۀ کارگر هم هدف کوتاه مدت آنهاست و هدف اصلی آنها تشکیل حزب کمونیست انقلابی است. بنابر این، در گام اول، موضوع فراخوان ساماندهی کمونیست های مستقل و غیر تشکیلاتی می باشد. در نتیجه، بهتر بود که عنوان فراخوان، مداخلۀ مشترک جهت سامانیابی سیاسی کمونیست های مستقل و غیر تشکیلاتی می بود.

در ادامه، بهتر است ببینیم مخاطب فراخوان چه کسانی هستند. رفقای نویسنده و امضا کنندۀ فراخوان بر این باوراند که سازمان ها و احزاب و جبهه ها و اتحادهای چپ موجود، از آن جا که نمی توانند و نمی خواهند در پروسۀ سامانیابی سیاسی لایۀ کمونیست طبقۀ کارگر مشارکت کنند، مخاطب فراخوان آنها نیستند. البته رفقا بر این باورند که در تشکل های سنتی چپ، افراد و گرایش های رادیکال معترضی هستند که به علت فقدان گزینه ای مشخص، معتبر و کارآمد، بناچار در تشکل های موجود به خرده کاری و کنش های بی حاصل ادامه می دهند. به بیان دیگر، این افراد و گرایش های معترض را می توان مخاطبان بالقوۀ این فراخوان نامید. بدین معنا که رفقا امیدوارند با تشکیل یک گزینۀ معتبر و کارآمد، این افراد و گرایش ها را به صفوف خود جذب کنند. اما مخاطبان اصلی و بالفعل فراخوان، کمونیست های انقلابی مستقل و غیر تشکیلاتی هستند. البته نه همۀ این نیروهای منفرد، بل لایۀ کوچکی از طیف آنها، چرا که رفقای ما بر این باورند که: «لایۀ وسیعی از این طیف به مانع بازدارنده ای تبدیل شده که به انتظار "مهدی ناجی" نشسته و مبارزه برای سامانیابی سیاسی طبقۀ کارگر را جدی نمی گیرد و به آینده ای نامعلوم موکول می کند». من نمی دانم رفقا به چه اعتباری این لایۀ وسیع را با توضیحاتی که دربارۀ آنان ارائه داده اند همچنان کمونیست انقلابی قلمداد می کنند؟ در نتیجه، مخاطب واقعی این رفقا لایۀ کوچکی از طیف کمونیست های مستقل و غیر تشکیلاتی اند. بنابر این، به فرض که این رفقا موفق شوند این لایۀ کوچک را ساماندهی کنند، آیا براستی می توان با این نیرو در سامان یابی سیاسی لایۀ کمونیست طبقۀ کارگر مشارکت موثری ایفا نمود؟

نکتۀ مهمتر آن که چرا این رفقا فکر می کنند لایۀ کمونیست طبقۀ کارگر ایران برای سامانیابی سیاسی خود نیاز به مشارکت این لایۀ کوچک نابسامان دارد؟ نکند باز موتور کوچک می خواهد موتور بزرگتر را به حرکت درآورد؟ به باور من، کوشش این رفقا در بهترین حالت، جز خلق فرقۀ کم فروغی دیگر، حاصلی برای جنبش کمونیستی ما نخواهد داشت.

متاسفانه، نابسامانی های تحلیلی متن نیز بسیار چشمگیر است. در ادامه به چند نمونه از این نابسامانی ها اشاره می کنم.

- رفقا در ابتدای فراخوان خود نوشته اند: «تنها گزینۀ عملی بحران ساختاری جهان سرمایه داری، کمونیسم انقلابی است». اول آن که «کمونیسم» بدیل تاریخی و نافی جهان سرمایه داری است، نه گزینۀ  عملی بحران ساختاری جهان سرمایه داری. دوم آنکه وقتی شما در ادامۀ این جمله اضافه می کنید که: «اما خود جنبش کمونیستی در عرصۀ جهانی با بحرانی ترین دوران حیات خود روبروست... و این بحران منحصر به يک کشور نیست و جنبه ای بین المللی و تاریخی دارد»، چگونه می توانید بر عملی بودن این گزینه تاکید کنید؟ اگر جنبش کمونیستی به باور شما در بحرانی ترین دوران حیات خود می تواند گزینۀ عملی جهان سرمایه داری باشد، دیگر چه نیازی به حل بحران جنبش کمونیستی داریم ؟

- در تحلیل سازمان ها و احزاب و جبهه ها و اتحادهای چپ موجود، به مضمون طبقاتی پراتیک و برنامۀ این تشکل ها کوچکترین اشاره ای نشده است. گویی این تشکل ها همهگی کارگری و انقلابی هستند و فقط به زعم رفقا مشکل این تشکل ها این است که سنتی اند، به برنامۀ عمل دقیق و استراتژی شفاف سوسیالیسم کارگری مجهز نیستند، دارای ساختار هرمی و بوروکراتیک و جدا از طبقۀ کارگر هستند.

- رفقا به این نتیجه رسیده اند که : «بدون عضویت و رهبری کارگران سوسیالیست، برنامه و ساختار هر تشکل کمونیستی ناقص و ذهنی از کار درخواهد آمد». رفقای عزیز به زبان ساده هر تشکل کمونیستی بدون عضویت و رهبری کارگران سوسیالیست، غیر کارگری است، نه ناقص و ذهنی. گذشته از این، هر تشکل کمونیستی با عضویت و رهبری کارگران سوسیالیست، الزاما انقلابی و کارگری نیست. فراموش نباید کرد که در پیکار طبقاتی موضع گیری کارگری را به طور ساده و مکانیکی نمی توان از جایگاه و موقعیت طبقاتی استنتاج کرد.

برگرفته از سايت «عصر نو»:

http://www.asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=1037

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630