آرشيو آثار نويسنده در اين سايت
چرا دوربینها تا این حد مهم شدهاند؟!
فرهاد جعفری
1
اگر بپذیریم «سوم تیر» نوعی «تقسیم میتوز سیاسی» بود، به گونه ای که «حکومت ائتلافی روحانیون - نظامیان» را به دو واحد مستقل از یکدیگر تبدیل کرد که روحانیون را از برابر و بالای صحنه به پشت، به پائین و به حاشیهی آن هدایت کرد و متقابلاً نظامیان را به رو، به بالا و به متن برکشید؛ و اگر بپذیریم سرعت تقسیمات در نتیجهی شتاب روزافزون تحولات بینالمللی و افزایش خطر احتمال حملهی نظامی به کشور یا افزایش احتمال دستیابی ایران به تکنولوژی اتمی، دیگر از مدلهای پیشین تبعیت نمیکند و اکراهاً و اضطراراً سرعت بیشتری به خود گرفته است؛ آنگاه باید بتوان نتیجه گرفت که:
با ادامهی جبری تقسیمات سیاسی میتوزی در واحد فعلی (نظامیان) به دلیل بالاگرفتن سطح اختلافات در نحوهی حکمرانی (و به ویژه در موضوعاتی حیثیتی چون «پذیرش تلویحی دولت اسرائیل» و «بروز نشانههایی از گرم شدن روابط دولتمردان فعلی ایران و ایالات متحده که بخش ِ همچنان ایدئولوژیکتر این واحد را به هراس انداخته است) نخست «زمینهی سیاسی سال منتهی به رایگیری آینده» و سپس، چنانچه رویدادی غیرمنتظره در راه نباشد «زمینهی سیاسی خود این رایگیری» شاهد رقابت پیچیده و حیثیتی «نظامیان» و «انتظامیان» خواهد بود.
باید بتوان نتیجه گرفت که:
اگر «نظامیان» با پشتگرمی و حمایت پنهان و آشکار برخی متحدان روحانی خود در شورای نگهبان توانستند خود را در جریان روندی آرام و چندساله، به همهی مناصب قدرت اجرایی و تقنینی کشور برسانند و مهار کشور را به تنهایی در اختیار گیرند؛ چرا «انتظامیان» نتوانند با پشتگرمی برخی دیگر، مهار اوضاع ِ از دید آنان مشکوک را (با همان حربهای که کمی پیشتر، نظامیان با توسل و اتکای به آن توانستند خود و نیروهاشان را برکشند، یعنی حربهی به خطر افتادن ارزشهای انقلابی و ثبات سیاسی اجتماعی کشور در نتیجهی اصلاحات امریکائی) به دست گیرند!
یا چرا نتوانیم نتیجه بگیریم که:
رقیب اصلی نمایندهی نظامیان در رایگیری پیش رو (آقای احمدینژاد) کسی از میان «انتظامیان» خواهد بود؟! (با سردار رویانیان موافقید؟! / لطفاً خودتان را با قالیباف و خاتمی و کروبی و پورمحمدی و کرباسچی و امثالهم سرگرم و گمراه نکنید. آنان حتا فاقد نقشی حاشیهای هستند و در موقعیت حاضر، صرفاً به عناصری تزئینی تبدیل شدهاند)د
یا چرا نتوانیم نتیجه بگیریم که:
تغییرات سریع و ناگهانی اخیر در ترکیب مدیریت عالی انتظامیان، اصولاً به همین منظور صورت گرفته و پیشزمینهی ضروری چنین طراحی پیچیدهای برای آینده است.
یا چرا نتوانیم نتیجه بگیریم که:
مانور بزرگ و بیسابقهی اخیر نیروی انتظامی در تهران که همراه با مانور نقل و انتقال نیروهای انتظامی از دیگر شهرها به مرکز کشور است؛ نوعی نمایش قدرت هست اما نه به منظور ارعاب شهروندان (آنگونه که برخی تحلیلگرانِ منجمد در "ایرانِ تا سه سالِ پیش" دیدهاند) بلکه جهت و کارکردی به کلی تازه دارد.
یا چرا نتوانیم نتیجه بگیریم که:
نامهی اعتراضی تعمداً درز داده شدهی رئیسجمهور (آنهم به ادعای خبرگزاری مهر: برخلاف عرف معمول، و به رسانههای غیررسمی!) در خصوص نصب دوربینهای مداربستهی کنترلی توسط نیروی انتظامی در سطح پایتخت (که میخواست روند نصب دوربینها متوقف و نتیجه به وی اعلام شود اما به نحوی محترمانه اما آشکارا با این دستور وی مخالفت شد) نه آنگونه که در متن چنان نامهای مشاهده میشود «به منظور دفاع از حقوق شهروندی ایرانیان»، بلکه به منظور «کاهش تراز رقبا در افکار عمومی در رایگیری آینده» نوشته شده و برخلاف روال معمول به مطبوعات درز داده شده است.
یا چرا با کنار هم گذاشتن کسانی که به سرعت از این اقدام نیروی انتظامی به حمایت برخاستند (یا با آن مخالفت کردند) و با شناسایی صبغهی سیاسی آنان؛ نتوانیم نتیجه بگیریم که:
در رایگیری آینده و در همهی تحولات پیش از آن، «انتظامیان» به نسبتِ بیشتری از «نظامیان»، از حمایت و پشتگرمی برخی نهادها و مراجع قدرت برخوردارند.
بااین حال، فعلاً (که زمان بسیاری به رایگیری دهم مانده است) بهتر است چنین رویدادهای غیرمنتظره و قابل تاملی را در «زمینهی سیاسی اکنون و ضرورتهایش برای هریک از طرفین این بازی» تفسیر و ارزیابی کنیم و چرائی و چگونگی و علت آن را حدس بزنیم. و در حالی که فقط چند روزی از «استیضاح و برکناری وزیرکشور سابق» میگذرد.
ازین روست که معتقدم: اقدامات پرسشبرانگیز اخیر، فراهم کردن بستری تضمین شده از حیث امنیت برای تصمیمگیری مهمیست که هریک از طرفین، عجالتاً و احتمالاً (بسته به آنکه چه پیش آید) در برنامه ی خود دارند.
2
نامهی رئیس جمهور به نیروی انتظامی مشتمل بر این فرازهای مهم بود:
د[نیروی انتظامی با نصب دوربینها، قصد «کنترل افراد» را دارد / نصب این دوربینها، هیچ سابقهای در «شورای امنیت ملی» یا هیچ نهاد دیگری ندارد / این اقدام فضای امن کشور را «پلیسی» خواهد کرد و مردم را رودرروی «پلیس» قرار خواهد داد / اجرای این طرح، نشانهی «بدبینی به مردم» است / هیچ ضرورتی به اجرای این طرح نیست همچنانکه فاقد «وجاهت قانونی»ست / لازم است این تصمیم لغو، این اقدام متوقف و نتیجه اعلام شود].د
پاسخ نیروی انتظامی نیز چنین فرازهایی داشت:
د[اقدام مورد نظر از این جهت سابقهی طرح در شورای امنیت ملی و دیگرنهادها نداشته، چون به قصد کنترل شهروندان نبوده است / نصب و استفاده از این دوربینها توسط نهادهای دیگر از جمله در «شهرها» توسط شهرداریها و در «راهها» توسط وزارت راه سابقه داشته و اکنون فقط سرعت بیشتری یافته است که توسط نیروی انتظامی نیز از آن استفاده میشود / نصب این دوربینها در «گلوگاههای شهری» نبوده و صرفاً در «معابر ایستگاهی» در داخل شهر کاربرد دارد / مردم و پلیس رودرروی یکدیگر نبوده و نیستند]د
همچنانکه ملاحظه میشود: در پاسخ نیروی انتظامی به رئیسجمهور، به نحو تلویحی و محترمانه از پذیرش توصیهی رئیسجمهور مبنی بر لغو تصمیم مورد بحث و توقف نصب دوربینها، شانه خالی شده است.
همچنین، فرمانده نیروی انتظامی لازم دید در مصاحبه با فارس به توضیحات پیشین خود، چیزهایی بیفزاید:
د[نامه رئيس جمهوري يك هفته قبل از زماني كه من جواب آن را دادم به دست ما رسيده بود و من جواب آن را دادم و بر اساس آن اقدام كردم و دستور دادم بعد ديديم در رسانهها منتشر شد. حقيقتاً پاسخ بايد به گونهاي باشد كه مردم هم در جريان امور قرار بگيرند تا خداي نكرده در بين مردم نگراني و شايعه پيش نيايد. وي اضافه كرد: تروريسيم در خاورميانه در اوج آن است، اگر ما آمادگي نداشتيم تا آن را كنترل كنيم، حوادث پيراموني ممكن است دامنهاش به اينجا نيز كشيده شود. ما با كنترل مناسب توانستيم در چنين شرايطي ايران را به عنوان جزيره امن در يك محيط بي ثبات تضمين كنيم و اين نتيجه آمادگي ماست، حالا بايد ديد چه كسي درباره نصب دوربينها ابهام دارد تا درباره آن توضيح دهيم].د
3
نامهنگاری طرفین، مورد توجه برخی از اشخاص مسئولِ رسمی و غیررسمی قرار گرفت. از جمله:
د«مدیرمسئول کیهان» در این زمینه چنین نوشت:
د[ابراز نگراني رئیسجمهور اگرچه از دغدغه ایشان در حمايت از مردم و حفظ حقوق آنان حكايت ميكند و از اين نظر درخور تقدير است، اما تصميم نيروي انتظامي به حفظ امنيت مردم و احترام به حقوق آنها نزديكتر است / فضاي پليسي به مفهوم حضور پليس در صحنه ـ چه فيزيكي و چه از طريق دوربينهاي مداربسته ـ باعث حفظ آرامش و احساس امنيت مردم است و اين حضور فقط از مجرمان سلب امنيت ميكند كه بايد بكند / نصب دوربينهاي مداربسته نميتواند «رودر رويي پليس با اكثريت مردم!»]د
دادستان تهران چنین اظهارنظر کرد:
[نصب دوربينهاي مدار بسته و مانيتورينگ نقاط جرمخيز و اماكن تجاري و بانكها به منظور پيشگيري ازوقوع جرم و كشف جرائم به صورت مستند مورد تأييد دادستاني است / قطعاً كسي نصب اينگونه دوربينها را در معابري مانند بانكها، طلا فروشيها و ديگر موارد مشابه نفي نميكند].
یک مقام آگاه در ناجا که به نام وی اشاره نشد:
د[هدف اصلی از نصب اینگونه دوربینها در تمام دنیا حفاظت از حریم خصوصی مردم است نه ورود و دخالت در آن / حضور فیزیکی نیروهای پلیس در معابر و خیابانها باعث پلیسی تر شدن فضای زندگی شهری می شود یا استفاده از دوربینهای مدار بسته و حضور نامحسوس پلیس؟ / با کاهش تعداد ماموران ما در سطح شهر، پلیس می تواند به ساماندهی نیروهای خود برای استفاده بهینه از آنها در سایر ماموریت های ضروری اقدام کند / آیا اگر مجرمان بدانند که دوربینهای مداربسته آنها را زیر نظر دارند و تصاویر آنها ثبت و ضبط می شود باز هم سراغ ارتکاب جرم می روند؟ / با نصب این دوربینها «سرعت انتقال اطلاعات مورد نیاز به پلیس» بیشتر از پیش می شود].
و از میان همکاران و همفکران رئیسجمهور، «آقای کلهر» مشاور وی چنین اظهارنظر کرد:
د[نيروي انتظامي تاكنون توضيح روشني درباره استفاده از محصول اين دوربينها كه همان تصاوير است، ارائه نكرده است و هنوز مشخص نيست كه «چه استفادهاي» از محصول و تصاوير به دست آمده توسط اين دوربينها خواهد شد / نيروي انتظامي بايد «كاربرد اين دوربينها» را به طور شفاف به رسانهها و مراجع قضايي اعلام كند و همچنين بايد اعلام كند كه «طريقه دسترسي به اين تصاوير» چگونه است و [.«چه كساني» به اين تصاوير دسترسي خواهند داشت
4
چه بسا چیزی که بتواند توضیحدهندهی اقدامات اخیر نیروی انتظامی (مانور گسترده و بیسابقه در تهران و نیز نصب دوربینهای کنترلکننده درمعابر و گلوگاههای شهری) و اختلافات پیش آمده بر سر آن در ماههای پیش از رایگیری آینده باشد؛ خبر داغ امروز (چهارشنبه) باشد: «استیضاح وزیرآموزش و پرورش، به رغم گذشت فقط چند روز از استیضاح وزیرکشور سابق اعلام وصول شد»!د
اقدامی که چنانچه به سرعت به نتیجه (برگزاری جلسه استیضاح) برسد، ممکن است واکنش و خشم نظامیان را برانگیزاند. چرا که مطابق قانون اساسی کشور؛ دولتِ ایشان را ناچار از «کسب رای اعتماد مجدد از ساکنان بهارستان» خواهد کرد. امری که محتمل است در نتیجهی «ائتلاف و هماهنگی پشتپردهی تمامی رقبای دولتِ نظامیان در ساختمان بهارستان» (یعنی از راست سنتی گرفته تا میانه روها، تا چپ سنتی) منجر به سقوط دولت آقای احمدینژاد شود.
5
چیزی که علاوه بر اظهارات چند روز پیش آقای احمدی نژاد در همین خصوص (نقشهی عدهای برای به زمین زدن دولت) چنین گمانهزنیای را تقویت میکند (که به راندن کردان از وزارت کشور نیاز داشتند)؛ سخنان امروز وزیر اطلاعات در مورد موضوعیست که وی آن را «جهت جدید حساسیت سازمانهای جاسوسی دشمن در مورد مسائل ایران» خواند و مخاطبان خود را از این موضوع مطلع ساخت که تا دو ماه پیش، جهتگیری سازمانهای جاسوسی بیگانه در خصوص رایگیری دهم بوده اما از دو ماه پیش، این جهتگیری به طرزی قابل تامل بر محور «اختلافات درونی در حاکمیت» متمرکز شده است.
همان چیزی که نویسندهی یادداشتی در وبسایت تابناک، در پاسخ به یادداشت شدیداللحن «علی اکبر جوانفکر» مشاور رسانهای رئیسجمهور علیه «ساکنان بهارستان» درخصوص استیضاح کردان؛ با صراحت بیشتری به آن اشاره داشت:
د[...نکته آخر اينکه آقاي جوانفکر معلوم نکردهاند که با توجه به برخي شايعات در زمينه اختلاف سليقهها در دولت و «چند سليقگيهاي حاکم در اين باره»، آيا هدف خاصي پشت مطرح کردن موضوع کردان با اين الفاظ موهن در اين موقع زماني وجود ندارد؟! به ويژه با توجه به اينکه نمايندگان مجلس در مصاحبههاي خود گفتهاند که اين اظهارات در اين فضا بر رأي اعتماد محصولي تأثير خواهد گذارد، چنانچه مقامات عالي دولت واکنشي در اين زمينه نشان ندهند؟!].د
6
به این بخش از سرمقالهی امروز کیهان، به عنوان قطعهای تکمیلکننده توجه کنید:
[«پيچيدگي» به مهم ترين مشخصه فضاي سياسي كشور ظرف چند ماه گذشته تبديل شده است. فضاي مبهم و غبارآلود، حجم انبوه نقل قول ها و كدهايي كه معلوم نيست اصل و نسبشان چيست و چه ميزان مي توان به آنها اعتماد كرد و نهايتاً خروارها تحليل و توصيه كه از هر سو به جانب گروه ها و شخصيت هاي سياسي روان است و اجازه نمي دهد «واقعيات» از «جعليات» تمييز داده شده در جايگاه مناسب خود بنشينند و با اسلوب هاي صحيح تحليل شوند سازه هاي اصلي اين فضا هستند. تحت چنين شرايطي اتفاقات بسيار خطرناكي مي تواند رخ بدهد.
«دوستان» به اين دليل كه داده هاي واقعي براي قضاوت در مورد ديگران در اختيار ندارند يا دارند ولي قادر به تحليل صحيح آنها نيستند، نسبت به «دوستان» خود دچار سوء تفاهم و بدگمان مي شوند، در اثر جابجايي ذهني و گاه عملي مرزهاي ارزشي، دشمن به جاي دوست مي نشيند، «تدبير دوست» با «نقشه دشمن» در مي آميزد و تشخيص آنها از هم دشوار مي شود، معيارهاي داوري و قضاوت از مصالح ملي و ارزش هاي اصولي به جانب حب و بغض ها و تمايلات شخصي ميل مي كند، لابيست ها و واسطه ها بازيگردان مي شوند و با خبر آوردن و خبر بردن «بزرگان» را به انفعال مي كشانند و نهايتاً بازي چنان پيچ مي خورد كه «ضرر مسلم»، «منفعت محض» پنداشته مي شود و همه چيز به «فاجعه» ختم مي شود. فاجعه فقط اين نيست كه دشمن دوباره به صحنه بازگردد- كه چنين اتفاقي هرگز رخ نخواهد داد- همين مقدار هم كه سرمايه هاي گرانقيمت اعتماد و برادري بسوزد و آنچه دشمن بايد سال هاي طولاني زحمت مي كشيد تا بدان دست يابد دو دستي به آن هبه شود، فاجعه است؛ «خود فاجعه!»]
همچنین به این بخش از آن:
[وقتي درباره يك گفتمان سخن گفته مي شود معلوم است- و بي نياز از تذكر- كه ادعاي «خلوص» بي معناست و نماينده اين گفتمان نه فقط مي تواند بلكه حتماً اشتباهات گاه بزرگ مرتكب مي شود، ولي اشتباهات او در حدي نيست كه اصول بنيادين گفتمان را مخدوش كند يا بتوان در پاي بندي او به آن اصول ترديد كرد ... اين مجموعه كه بر سر كار است طلاست اما نه با عيار بیست و چهار، بلكه با مرتبه اي پايين تر. اگرچه طلا همچنان طلاست و روا نيست كه با مس و قلع و بلكه حلبي معاوضه شود. آنچه بايد از آن ترسيد و هدف پيچيده كردن فضا توسط دشمن هم جز اين نيست، اين است كه لابلاي چانه زني بر سر عيار و قيمت طلا، نگاه ها و قدم ها اسير شلوغي و «بي بند و باري» به جانب بازار آهنگرها منحرف شود و ناگاه ببيني كسي بانگ برآورده است كه: «سود كردم»! تكه اي آهن پاره در دستش و طلايي كه به غارت رفته و برنخواهد گشت.... نقشه دشمن اين بار بسيار خطرناك تر و حساب شده تر از قبل است. به جرئت مي توان ادعا كرد دشمن خارجي و دنباله هاي داخلي آن در عداوت با رهبري و دولت مورد حمايت آن و به عبارت ديگر براي مسدود كردن باب خدمت رساني سالم و بي منت به مردم، نقشه هايي تو در تو كشيدهاند...]
گذشته از این سرمقاله؛ مدیرمسئول این نشریه نیز در جلسه سخنرانی همین دیروز خود برای پرسنل «نیروی دریایی سپاه» گفته است:
[... كينه توزي و دشمني پرحجم آمريكا و متحدانش با دولت نهم به خاطر تاكيد دكتراحمدي نژاد بر آموزه هاي اصيل اسلامي و انقلابي است و شما شاهد هستيد كه وقتي يكي از مديران همين دولت نگاه ديگري درباره اسرائيل مطرح مي كند، چگونه مورد تشويق و حمايت غرب قرار مي گيرد. بنابراين اگر احمدينژاد هم بر آموزه هاي اسلامي و انقلابي تاكيد نكند و يا خداي نخواسته در اين عرصه كوتاه بيايد، آمريكا و متحدانش دليلي براي خصومت با او نمي بينند].
که مفهوم موافق جملهی اخیر این است که: دوستان و همپیمانان آقای احمدینژاد هم دلیلی برای ادامهی همپیمانی نمیبینند.
7
ظرف کمتر از دو روز از تشکیل «شورای تامین امنیت» با محوریت «نیروی انتظامی» که خبر آن را مرتضی تمدن استاندار تهران و همزمان با آغاز مانور بزرگ نیروی انتظامی به رسانه ها داد (شورایی که به موازات «شورای تامین استان» تشکیل شده)؛ از ضلع دیگر بازی خبر میرسد که «کارگروه مشترک دولت و ستاد کل نیروهای مسلح» (با محوریت نظامیان) تشکیل شده و آغاز به کار کرده است که اگرچه ترکیب و وظایف این نهاد تازه نیز مانند نهاد پیشگفته به خوبی روشن نیست، اما به نظر میرسد نسخهی تازهای از «شورای امنیت ملی» باشد.
از رویدادهای اخیر چنین به نظر میرسد که: هریک از طرفین بازی، در حال ایجاد سپری حمایتی از جبههی خود است. دقیقاً به چه منظور، باید منتظر ماند و دید. با این حال؛ ممکن است سلسله اقدامات احتیاطی هر یک از دو طرف (از جمله تاسیس نهادهای موازی اخیر) منتهی به ایجاد تعادلی تازه شود که هردو طرف را به عقبنشینیهایی تاکتیکی و مقطعی متقاعد و از پیشبرد برخی برنامههای خود که منجر به بروز بیثباتی سیاسی اجتماعی خواهد شد منصرف نماید.
باید منتظر ماند و دید. اما آنچه در این بین (از دید نگارنده) مضحک مینماید، تحلیل برخی تحلیلگران است که تاسیس چنین نهادهایی را «اقدامی مقابلهجویانه با شهروندان و پیشگیری احتیاطی از بروز اعتراضات اجتماعی» ارزیابی میکنند!
وقتی در مصالح تحلیلی و درک کهنهی خود از اوضاع یخ زده باشید و حاضر نباشید به هیچ قیمت تحولات وجابهجاییهای صورت گرفته در وضعیت سیاسی کشورتان را ببینید و آن را به تحلیلها و ارزیابیهاتان راه دهید؛ چنین اشتباهی بدیهیست!
8
برای خیلیها مهم نیست که در یک سمینار گردشگری؛ نقشهای چاپ و توزیع شود که اورشلیم را پایتخت کشور فلسطین بداند. اما درعوض؛ برخی را از روند امور «بسیار نگران» میکند!
چه بسا آزمونی که سناتور بایدن وعده داد (که در شش ماههی نخست ریاستجمهوری، اوباما را با موقعیت دشوار برای اتخاذ تصمیمهای سخت روبرو خواهد ساخت) همین باشد. اینکه تقسیم میتوزی صورت گرفته در واحدِ حاکم بر ایران، به چه نتیجهای بیانجامد.
پیشنهاد: حسین قاضیان در وبلاگش «دال»، با رویکردی اجتماعی به مسئله دوربینها پرداخته که قشنگ است و توصیه میکنم بخوانید.
برگرفته از سايت نويسنده، «گفتمگفت»:
http://www.goftamgoft.com/note.php?item_id=386&c=1
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |