سياستمداران پا را از حوزه بيرون بكشند
گفتگو با سيد مصطفي محققداماد
گفتگوگر: فريد مدرسي
«مهدي حائزي يزدي» فيلسوفي كه فقيه بود. فقه را آموخت و فلسفه اسلامي را نيز در لابهلاي آن فرا گرفت. او اولين حوزوي مجتهدي بود كه به ديار غرب رفت و فلسفه غرب را از ابتدا در دانشگاههاي مغرب زمين بازشناسي كرد تا فقط در چارچوب علوم اسلامي محصور نشود. زادگاهش و موطن فكري آن، حوزۀ علميۀ قم بود و پدرش موسس اين حوزه؛ اما فقط علم و دانش را در چهارديواري مدرسه فيضيه به تصوير نكشيد. او آموختن را از حوزه آغاز كرد، به غرب رفت و در نهايت كتابي نوشت و بر مبناي تفكرات فقهي با چارچوبهاي علمي نوين نظريه جديدي در باب حكومتداري ترسيم كرد. اگرچه سياست را دوست نميداشت و از آن دوري ميگزيد، اما در نهايت كتاب «حكومت و حكومت» را سوغات فرنگ براي حوزويان و سياستمداران قرار داد. اگر حائري از دل حوزه متولد شد، ولي برگشت او در استقبال گرم حوزويان قرار نگرفت و فقط فضلايي از اين نهاد آموزش اسلامي به منزلش ميرفتند. رابطۀ اين حكيم با حوزۀ علميه اين بار از زبان روحاني ديگري همچون او، «فقيه و فلسفهدان» شنيده شد. «سيد مصطفي محقق داماد» رئيس گروه مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم است و در كنار مباحث آكادميك چهارشنبهها در قم مباحث حوزوي را تدريس ميكند. اين مجتهد كه پايي در دانشگاه دارد و نگاهي به حوزه، از خاستگاه مهدي حائري سخن گفت و نگرش اين فيلسوف را به نهاد حوزه بازكاوي كرد. محقق داماد اگرچه از حوزه فاصله دارد و در فرهنگستان علوم در ميدان تجريش تهران ميزبان اين مباحث است، اما نميتواند بدون حب و عشق به حوزه سخن گويد و انتقادات را در لفافه احتياط و انعطاف ميپيچد و اينگونه به سوالات پاسخ ميگويد...
پرسش: انديشه مرحوم حائري بر چه بستر فكري پردازش و آفريده شد؟
پاسخ: مفهوم نقد و نقادي تعريفي براي روشنفكري است. به عقيده بنده روشنفكر كسي است كه خودش را از شرايط پيرامونش بيرون بكشد و فكرش را بالاتر ببرد و از بالاي آن شرايط آن محيط را بررسي و نقادي كند. افرادي كه روشنفكر نيستند، زماني كه شرايطي آنان را احاطه ميكند، تسليم آن فضا ميشوند و هيچگونه حركت فكري براي خودشان ندارند؛ كاملا به صورت تسليم محض همراه با جريان حركت ميكنند و هيچگونه فكري ندارند. بنده معتقدم كه مرحوم حائرييزدي به دليل موقعيتهايي كه برايش پيش آمد؛ داشتن اساتيد خوب، محيط فكري خانواده و... محيطي برايش ايجاد شد. در اين محيط ايشان معتقد بودند كه دانش محلي نميتواند باشد، بلكه دانش جهاني است. دانش اگر دانش همه جاگير است، شناسنامه جغرافيايي ندارد.
مرحوم حائري با اعتقاد راسخ به دانش علوم اسلامي، معتقد بوده كه اين دانش نميتواند محدود باشد به يك چهارديواري مدرسه فيضيه يا حوزههاي علميه قم و نجف. بلكه اين دانش بايد همزباني بكند با دانشهاي موازي جهان. اين نقدي است كه حائري در اين مقطع براي خود ايجاد كرده بود. لذا از قم بيرون آمده و به سوي مراكز فلسفه تحليلي حركت كرد. البته فلسفه تحليلي قرابت و نزديكي زيادي به علم اصول دارد. مرحوم حائري بيش از ديگر اساتيد به علم اصول معتقد بود. لذا به سوي متن مراكز فلسفه تحليلي رفت. همچنين ايشان اعتقاد راسخي به فيلسوفان اسلامي و بهخصوص فلسفه ابنسينا داشتند. البته ايشان معتقد بود كه فلسفه راستين فلسفه اسلامي همچون فلسفه ابنسينا و فلسفه فارابي است. البته ايشان فلسفه ملاصدرا كه آغشته به عرفان شده را به عنوان فلسفه اسلامي نميشناخت. مرحوم حائري در دانشگاه ميشيگان، مكگيل، هاروارد و... سركشيد و هم حرفهاي خودش را زد و هم حرفهاي جديدي شنيد. انصافا زماني كه ايشان كاملا تحقيق كرد، به اين مساله رسيد كه انديشمندان اسلامي، اگر برتر نباشند، پايينتر نيستند.
پرسش: با وجود تاثيرپذيري مرحوم حائري از حوزه علميه قم چرا حوزه پس از بازگشت ايشان به ايران با او همزباني نكرد؟
پاسخ: اينگونه نيست. متفكران، رجال و نسل جوان حوزه با ايشان مرتبط بودند. اين مباحثي كه ايشان اخيرا تحت عنوان «الهيات تطبيقي» تدريس كردند، از مباحثي بود كه پس از مراجعات ايشان از مغرب زمين در جمع طلاب فاضل قم مطرح كردند. البته ايشان در آن دوره دچار كسالت شده بودند و خودشان با افسردگي در آن زمان ميگفتند: «وقتي ميخواستم بار بدهم، مبتلا شدم به بيماري پاركينسون.» لذا رفتوآمد ايشان به قم برايشان مشكل بود. البته تحولي سياسي در ايران پيش آمد كه اين هم بر اين مساله تاثيرگذار بود. با وجود اينكه ايشان از نزديكترين افراد به امام خميني(ره) و مورد اطمينان ايشان بود از نظر فكري و از نظر مباني استدلالي داراي مبناي خاصي بود. حتي مرحوم حائري در نامهاي بسيار مفصل از آمريكا خطاب به امام(ره) تحليل فلسفه سياسي كردند و به امام گفتند كه براي من روشن كنيد كه كداميك از اين راهها را ميخواهيد برويد و هدف شما چيست؟ شما مرا قانع كنيد كه اگر من قانع شوم سر از پا نشناخته همراه شما خواهم بود. امام هم پاسخ مهمي به ايشان ميدهد كه بنده الان در اين زمينه صحبتي نميكنم. به هر حال در مباحث سياسياي كه به وجود آمد، ايشان دخالتي نكردند. شايد اين شرايط سياسي جديد باعث شد حوزه آمادگي تحقيقات علمي براي فضاي عامه را نداشته باشد.
پرسش: چگونه بود كه در فضاي سنتگراي حوزه در زمان آقاي بروجردي، حائري رشد و قوام يافت، اما در حال حاضر با گذر نزديك به 50 سال انديشههاي او جايي در حوزه ندارد؟
پاسخ: در آن زمان حركت روشنفكري و تحولات در افكار صاحبنظران اسلامي، ناشي از جو منطقه بود و فقط مربوط به قم نبود. مرحوم آيتالله بروجردي نيز دو استاد خود را كه هر دو در نجف بودند و براي او محترم كه مقابل يكديگر در مشروطيت ايستاده بودند، به دليل اينكه روحيه وارد شدن به آن جريانهاي سياسي را نداشت رها كرده و در اينباره فرموده بودند: من نجف را ترك كردم و به ايران آمدم و به بروجرد خزيدم و در گوشه اين شهر مسكن گرفتم، صرفا به خاطر اينكه نه با مرحوم آخوند خراساني يكي از استادانم، همراهي كنم؛ نه با سيد طباطبايي ديگر استادم. مرحوم آيتاللهالعظمي بروجردي عقيده داشته كه وظيفه روحانيت اداره مرجعيت تشيع است و مرجعيت جهان تشيع بايد در دست مرجع تقليد باشد؛ نه به دنبال اداره امور كشور. ايشان حوزه قم را به اين سو برده بود و هر كس هر حركتي خلاف اين مساله انجام ميداد، سخت با او برخورد ميكرد. در آن دوره گروه فدائيان اسلام با اين نظر موافق نبودند و معتقد بودند بايد قدرت را به دست گرفت و مديريت قدرت كشور را به روحانيت يا به قول خودشان «اسلام» سپرد. مرحوم آيتالله بروجردي با اينها مخالفت كرد و اينها را از مدرسه فيضيه بيرون كرد و تدبيري كه بر سر درس خارج فقه و اصول خودشان گفته بودند، اين بود كه اينها به اين نظام معتقد نيستند. منظور ايشان از نظام «نظام مرجعيت» بود. از سوي ديگر روشنفكري جو منطقه بود. به اين معنا كه حركت فكري سيدجمالالدين اسدآبادي، ميرزاي شيرازي و عبده در مصر و همچنين در عراق و لبنان بر مبناي تفكر آزاد شكل گرفته و آغاز شده بود. بنابراين تفكر نسل جواني همچون مهدي حائري نيز بر اين اساس شكل گرفت. ايشان قديميترين نويسنده فارسي به سبك روز از حوزه بودند. در آن دوران در حوزه علميه قم چند نفر فارسي نوشتند؛ يكي امام خميني كه كتاب كشفالاسرار را نوشت، ديگري شخصي به نام حاج ميرزا مهدي بروجردي و همچنين مرحوم حائري. ايشان اولين كسي بودند كه سلسله مقالاتي در روزنامه رايج شهر نوشتند و از حجاب و حقوق زن بر مبناي آيات شريفه قرآن دفاع كردند. اين مقالات درباره اينكه اسلام پايمالكننده حق زن نيست و اين اتهام است كه اسلام مخالف حقوق بشر است، بود. به نظر ميرسد اين مقاله مرحوم حائري از قديميترين نوشتههاي حوزوي است. حتي ايشان در سن 16 سالگي رماني براي جوانها به نام «كودك اندلسي» نوشتند كه به دليل نثر زيباي فارسي تا به حال 50 دوره چاپ شده است. مرحوم آيتالله بروجردي حوزه را به اين سو ميبردند و قدرت سياسي در دست نظريه خاصي نبود. البته تا حدودي امروز نيز حوزه علميه قم با صداهاي مختلفي روبهرو است. عدهاي زيادي با تكيه بر معارف اهل بيت معتقدند كه دين اسلام به روايت شيعي يك دين دوستي، مدارا، ترحم بشري، زندگيبخش، تعقل و خردورزي است و با هرگونه خشونت مخالف است و معارف امام صادق(ع) معارف عقلاني است و بر پايه برهان و تفكر. هميشه بنيان حوزه قم هم بر اين مبنا بوده است. بنيانگذار حوزه قم كه پدر مرحوم مهدي حائري است، هيچگاه مدافع خرافات مسائل سطحي كه ريشهاش به خواب بازميگردد، نبودند و اين مسائل را جزو اصول بنيادين شيعه قرار نميدادند. تا سال 56، حوزه قم يك حوزه آكادميك محض بود؛ يعني فقط تحصيل و تحقيق انجام ميشد. طلاب در شبهاي تحصيلي يا در كتابخانهها يا در منزلهايشان مشغول مطالعه بودند. الان هم عدهاي چنين حال و هوايي را دارند. اما شك نداريم كه فكر رايجي به دليل اينكه تريبون در دست دارند و با قدرت سياسي همراهي ميكنند، بيشتر جلب توجه ميكند والا اكنون مراكز نظريهپردازي وجود دارد و اظهار نظر ميشود. البته در ايران به دليل اينكه دين و سياست به هم تقارب پيدا كرده و خلطي شده محدوديتهايي وجود دارد و اگر دين بخواهد تفسيري بردارد، با اركان سياست مواجه ميشود و قدرت سياسي اجازه نميدهد كه آن تفسير به توده عرضه شود و فقط اجازه ميدهد كه در مراكز تحقيق براي اهل تحقيق اين مواجهه انجام شود. اما اگر نظريهاي بخواهد به شيوه توليد عمومي اركان و پايههاي مباني سياست را بلرزاند و ايجاد مشكلاتي براي مديريت سياسي كشور بكند، اجازه نمييابد.
پرسش: فكر نميكنيد اين مساله اگر هم منطقي باشد، استقلال حوزه را خدشهدار ميكند و اجازه بيان و طرح برخي نظرات را نميدهد؟
پاسخ: بنده بايد متاسفانه تصديق كنم. مرحوم استاد مطهري در كتاب نهضتهاي اسلامي از منظر سيدجمالالدين اسدآبادي بيان ميكند كه روحانيت شيعي نسبت به اهل تسنن آزاد است و هيچگاه منصوب از ناحيه قدرت نبوده، بلكه ناظر و نقاد قدرت بوده و اين باعث اثرگذاري روحانيت شيعه شده است. اين نكته بسيار مهم است و از افتخارات روحانيت شيعه اين بوده كه بسيار آزاد بوده و از دولت بودجه نميگرفته و برتريهاي علمي مديريت حوزه شيعه را تشكيل ميداده است. همچنين مراجع براساس رقاي علمي انتخاب ميشدند و آنها حوزه را مديريت ميكردند و رسانههاي جمعي كسي را به مرجعيت نميرساندند.
اگر خداي نكرده روحانيت شيعه همانند الازهر شود و مديريت حوزه قم منصوب از طرف دولت و قدرت، همچنين بودجه حوزههاي علميه مستقيم از بودجههاي مصوب دولت تامين شود، به نظر بنده رقاي روحانيت شيعه از دست خواهد رفت.
پرسش: شخص مرحوم حائري برخي انتقاداتي را نسبت به سيستم اقتصادي حوزه مطرح كرده بود و طرحي هم در اين راستا مطرح كرده بود، اين انتقادات و طرحهاي ايشان چه بود؟
پاسخ: مرحوم حائري براي ما نقل كرده بودند كه روزي پدرم [شيخ عبدالكريم حائرييزدي(ره)] مرا صدا زد و گفت: «مهدي، سعي كن كه هيچوقت زندگيات از پول وجوهات شرعيه نباشد. براي اينكه پشت هر قراني از اين اموال شرعيه، هزاران چشم گريان نهفته است و مردم با رنج پرداخت كردهاند و نيازها و احتياجات مردم پشت اين پولها قرار گرفته است.» اين جمله آنقدر روي من تاثير گذاشت كه تصميم گرفتم زندگيام از وجوهات شرعيه تامين نشود. ايشان وضع مالي حوزههاي علميه را كه مردم بدون اينكه بدانند اين پول كجا مصرف ميشود، درست نميدانستند.
ايشان پيشنهاد دادند كه حسابهايي وجود داشته باشد كه مردم به آن حسابها وجوهات را واريز كنند و هر مرجع تقليد در پايان سال بيلاني را ارائه دهد و دقيقا تمام هزينهها و مصارف را به طور مشخص به مردم اعلام كند تا معلوم شود كه اين پول از كجا آمده و در كجا مصرف شده است. البته بعدها نيز استاد مطهري در كتاب «مرجعيت و روحانيت» اين مسائل را نوشتند كه طرح آقاي حائري با آقاي مطهري يكي بود.
پرسش: با وجود اينكه ايشان شاگرد ارشد آيتالله بروجردي بودند، چرا اين مساله در زمان آقاي بروجردي پيريزي نشد؟
پاسخ: از زمان مرحوم آقاي بروجردي اين زمزمه شروع شده بود، اما برخي از نزديكان آقاي بروجردي نگذاشتند. مرحوم حائري نقل ميكردند كه حضرت آيتالله العظمي بروجردي براي ايجاد اين تحول آمادگي داشتند. ولي نزديكان و بيت آيتالله بروجردي مخالف بودند. همچنين حوزه نجف هم با اين نظم و انضباط موافق نبودند. اما آقاي حائري همچنان مصر بودند و ميگفتند: تا مادامي كه حوزه ارتباط مستقيم خود را با اين شيوه ادامه دهد، نميتواند استقلال علمي خود را داشته باشد. ايشان از يك سو بر استقلال حوزه از دولت پاي ميفشردند و از سوي ديگر بر اين امر تاكيد ميكردند كه بايد مردم بدانند اين وجوهات چگونه مصرف ميشود و بر مسائل اقتصادي حوزه حساب و كتاب حاكم باشد. همواره پس از فوت مراجع اين مشكل وجود داشته است. چرا كه از نظر قانوني اموال به فرزندان داده ميشود، اما اين اموال كه از آن مرجع تقليد نيست، بلكه بايد در امور شرعيه خود صرف شود.
در حالي كه اگر صندوق منظم و شخصيت حقوقي مرجعيت، تشكيل شود، با فوت يك مرجع شخصيت حقوقي از بين نميرود. طرح آقاي حائري اين بود كه مرجعيت تبديل شود به يك شخصيت حقوقي؛ نه حقيقي.
پرسش: با توجه به اينكه آيتالله گلپايگاني از ايشان دعوت كردند كه در حوزه تدريس كنند، اما ايشان هيچگاه به اين كار مبادرت نورزيدند، آيا دليل ايشان همين مسائل بود؟
پاسخ: خود بنده در آن جلسه كه مرحوم آيتالله العظمي گلپايگاني از مرحوم حائري دعوت كردند، حضور داشتم و ايشان اصرار بسياري بر حضور آقاي حائري در حوزه قم داشتند. حتي حضرت امام (ره) هم دو، سه بار به آقاي حائري فرموده بودند كه دوست دارم به قم بازگرديد و در قم تدريس كنيد. ولي ايشان نرفتند و اين كار را انجام ندادند. دليل اين امر را به طور دقيق و مطمئن نميتوانم خدمتتان بيان كنم.
پرسش: آقاي حائري در ديداري كه با آيتالله خميني داشته، طرح جلسه مشترك ميان ايشان با سه مرجع ديگر را مطرح كردند. عاقبت اين طرح و چگونگي آن چه شد؟
پاسخ: مرحوم آيتالله حائرييزدي در آغاز نهضت اسلامي بر اساسا اعتمادي كه حضرت امام خميني(ره) به ايشان داشتند، نقش مذاكره كننده با دستگاه را يكي، دو بار ايفا كردند. يك بار كه علما و مراجع ميخواستند با نخستوزير وقت صحبت بكنند، ايشان به نمايندگي از علما اين گفتوگو را انجام دادند كه مذاكرات بسيار خوب بود و مطالب از موضع بسيار قوي و قاطع در آن جلسه از سوي مرحوم حائري مطرح شد و اين امر موجب مسرت و خوشحالي مراجع شده بود. همچنين جلسات ديدار علما برخي اوقات در منزل مرحوم والد [آيتالله محققداماد] و گاهي در منزل آيتالله مرتضي حائرييزدي برگزار ميشد. اندكاندك كارها فردي شد كه مرحوم حائري همچنان تاكيد داشتند همان روال گذشته ادامه يابد و معتقد بودند كه اين روال به نتايج خوبي خواهد رسيد. ايشان در اولين ديدار خود با حضرت امام(ره) اين مساله را يادآوري كردند و خطاب به امام گفتند كه اي كاش الان نيز اين مراودات و نشست و برخاستها ميان مراجع تقليد و شما ادامه يابد كه قدرت مرجعيت شيعه تقويت شود. اما به هر حال مشكلاتي پيش آمد و اين جلسات انجام نشد.
پرسش: بار ديگر به بطن حوزه بازميگرديم و تعامل اين نهاد با انديشههايي همچون نظريات آيتالله حائرييزدي را جويا ميشويم به چه دليلي انديشه آقاي حائري با وجود اينكه از دل حوزه بيرون آمده بود و بنا بر نظر حتي برخي از صاحبمنصبان نظريه ابداعي و جدي است، نهتنها در حوزه مطرح و بررسي نميشود، بلكه حتي به صورت يكطرفه از سوي افرادي همچون آيتالله مومن نقد ميشود. چرا در حوزه علميه نقاد، اينگونه مباحث به صورت يكطرفه بررسي ميشود؟
پاسخ: اينگونه آزاديهاي فكري براي طرح نظرات مختلف به بستر آرامي نياز دارد. از زماني كه تلاطم سياسي ايجاد شده است، به هيچ وجه بستر آزادي وجود نداشته است. از طرف ديگر آيتالله مومن، عضو فقهاي شوراي نگهبان هستند. عضو شوراي نگهبان يعني يكي از نهادهاي عالي قدرت در كشور؛ چه كسي ميتواند پاسخ ايشان را بدهد؟! اگر حتي ضعيفترين حرف را هم ايشان زده باشند، نميتوان قويترين حرف را در برابر آن مطرح كرد. زيرا فردي كه بخواهد پاسخ آيتالله مومن را بدهد، بايد از عضويت خبرگان و مجلس براي هميشه منصرف شود. اين فضا بستر آرام نيست. سرمايهگذاري فكري همچون سرمايهگذاري اقتصادي و محتاج آرامش و امنيت است.
ناصرخسرو ميگويد: «به رود اندرون خانه عاقل نسازد/ كه ويران كند سيل آن خانمان را»
اظهارنظر و فكر زماني مطرح ميشود كه قواعد مباحثه و مناظره رعايت شود. مناظره، مباحثه و گفتوگو شيوه فضلا و علماست، اما در حال حاضر گاهي قواعد مناظره، گفتوگو و پيشرفت علم رعايت نميشود. پيشنهاد بنده اين است شخصيتهايي كه سمتهاي سياسي دارند، خودشان را از ميدان و معركه علمي كنار بكشند.
پرسش: حال با اين توصيفات، بايد چه مسائلي در حوزه رعايت شود كه فضاي آزاد گفتوگو ميان تمامي نگرشهاي حوزوي به وجود آيد و انديشههايي همچون مرحوم حائري اجازه عرض اندام داشته باشد؟
پاسخ: مقام معظم رهبري چند سال پيش دستور تشكيل كرسيهاي نظريهپردازي علمي را صادر كردند. به نظر بنده بدون در نظر گرفتن عملكرد وزارت علوم و شوراي عالي انقلاب فرهنگي در اين زمينه، نظر مبارك ايشان ادامۀ بحث و مناظره هاي علمي كه در درون حوزهها به صورت دوستانه انجام ميپذيرفته است.
پرسش: يعني در حال حاضر اين فضا تا حدي در حوزهها وجود دارد؟
پاسخ: حوزۀ قم بر پيشانياش تحقيق، علم و دانش نوشته شده است. اما نوارهاي خرافي كه الان پيرامون مدرسه فلسفه پخش ميشود، مايه تاسف است. در حوزه قم امروز نشرياتي منتشر ميشود كه زيربناي تفكر اهل بيت را ميزند. اولين وظيفه مراجع تقليد شيعه حفظ حقوق اهل بيت است.
پرسش: شما اين مسائل را به دليل اداره حوزه توسط يك تشكل با تفكرات خاص ميدانيد؟
پاسخ: بنده پيشنهاد ميكنم كه روزي براي مديريت حوزه تريبون آزاد و اظهارنظري گذاشته شود و اين مسائل درون سازماني در باب مديريت حوزه در آن تريبون مطرح شود والا در اين گفتوگو بررسي اين مساله موثر نخواهد بود.
برگرفته از سايت «شهروند امروز»:
http://shahrvandemroz.blogfa.com/post-49.aspx
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |