آينده نگری چيست؟: آینده را امروز ببینیم!
بهرام ساسانی
پیشگفتار :
از گذشته های دور یکی از دغدغه های بشر، آینده نگری بود. به همین جهت پیشگویی ایجاد شد. ما ایرانیان گویا از طلایه داران پیشگویی بودیم. به طوریکه طایفهء مغان را در سراسر جهان باستان به عنوان پیشگو می شناختند. هم یونانی های باستان به این موضوع تکیه دارند و هم در انجیل ها می بینیم که زاده شدن مسیح را همین مغان ایرانی به جهان نوید میدهند. گویا در آنزمان بهترین راه برای پیشگویی، طالع بینی از طریق کیهان شناسی بوده است. البته امروز تقریباً هیچ چیز از طالع بینی آریایی باقی نمانده است و همچنانکه می بینید، پر فروش ترین کتاب ها در میان ما ایرانیان، طالع بینی چینی و هندی است!
در آن دوران نشانهء دانش و علم همین پیشگویی آینده بود. برای همین در سراسر کتاب های دینی آنچه خودنمایی می کند، پیشگویی است و پیامبران برای اثبات حقانیت خود تلاش فراوان کردند که از آینده بگویند. چه آینده بشریت در این جهان و چه فردای مرگ. حتا کسی چون زرتشت اگر در گات ها جز پرسش کردن از اهورا مزدا چیزی نگفته و دربارهء آینده خبری نداده است، ولی در عوض در باقی بخش های اوستا، و به ویژه کتاب های پهلوی، به نامش و به جایش پیشگویی های فراوان عرضه کردند که سرشناسترین پیشگویی آن زوال کشور و دین زرتشت پس از 1000 سال بود که آنرا مطابق یورش اعراب می دانند.
فیوچریسم چیست؟
ولی در دوران مدرن، بشر تلاش کرد تا به جای پیشگویی سنتی، پیش بینی علمی را به کار برد. برای نمونه پیش بینی هواشناسی امروز به جایی رسیده است که شما می توانید اوضاع آب و هوا را در یک ماه آینده به شکل 90 درصد قطعی دانسته و از اوضاع آن تا یکسال آینده به شکل 60 – 70 درصد آگاه شوید.
همین دانش را در جامعه شناسی و علوم سیاسی و اقتصاد و ... هم به کار می برند. و البته در زمینه علوم تجربی.
"سام قندچی"، فیوچریست ایرانی ساکن آمریکا، در مصاحبه با "صدای آمریکا"، آینده نگرها را به سه دسته بخش بندی کرد. آینده نگرهای «تحلیلی»: که کنار گود نشسته و با مشاهده روند موجود آینده را پیش بینی می کنند. آینده نگرهای «نظری» که با اندیشیدن، آنچه ممکن است رخ دهد، را مطرح کرده و بر پایهء آن اوضاع آینده را کالبد شکافی می کنند. و آینده نگرهای «مشارکتی»، که آنچه باید باشد را مطرح کرده و برای رسیدن به آن تلاش می کنند. برای نمونه می توان به فعالان حقوق بشر یا فمنیست ها اشاره کرد.
سام قندچی، خود و همکاران خود در موسسه آینده نگری (www.ghandchi.com) را جزو گروه نخست، یعنی آینده نگری تحلیلی، دانست. اینها، بدون آنکه دخالتی در روند موجود داشته باشند، فقط تلاش می کنند تا آنچه با این روند رخ خواهد داد را یافته و آنرا آسیب شناسی کنند.
او، در پاسخ به این پرسش که این «دانش» چه کاربردی دارد؟، گفت : «یکی از فعالان سرشناس آمریکایی، هنگامی که فاشیسم در اروپا در جریان جنگ جهانی دوم فاجعه آفرید، به تلاش در مبارزه با آن پرداخت و همین شخص با پایان جنگ و دیدن فاجعه ای که کمونیسم در اروپا و جهان ایجاد کرد، زمان خود را به روی کمونیسم گذاشت. در یک نشست در ژاپن، یکی از حضار از او پرسید که چرا شما دانشمندان جهان، اجازه می دهید تا یک فاجعه رخ دهد و سپس به مقابله با آن می پردازید؟ چرا از پیش آنرا پیش بینی نکرده و تمهیدات لازم را برایش آماده نمی کنید تا بشر این هزینه ها را ندهد؟ آن فعال چنین پاسخ داد که ما توانایی پیش بینی را نداریم».
اما امروز «دانشی» ایجاد شده است به نام فیوچریسم (آينده نگری) که در آن بهترین دانشمندان و اندیشمندان جهان از هر رشته ای، شبانه روز به تحلیل روند موجود در همه زمینه ها پرداخته و پس از پی بردن به آینده احتمالی بشر، آنرا آسیب شناسی میکنند. اگر روندها را خطرناک یافتند، پیشنهاد به تغییر روند برای تغییر آینده را میدهند و اگر ایراداتی در آن دیدند، پیشنهاداتی برای بهبود آن میدهند. یا تلاش میکنند که آمادگی ذهن و روح بشر برای پذیرش آینده را بیشتر کنند.
آقای قندچی برای جا انداختن این موضوع که آینده مانند امروز نیست و ما نباید تصور کنیم که اوضاع همیشه اینگونه خواهد بود، به گفتن چند مثال پرداخت. برای نمونه، گفت که آیا بشر همیشه برای امرار معاش به کار کردن نیاز دارد؟ بر خلاف تصور ما امروز نیز برای زندگی کردن و پول در آوردن، حتماً لازم نیست کار کنیم. امروز، علاوه بر کار کردن، دو روش مشروع دیگر برای پول در آوردن وجود دارد. نخست ارث بردن از دیگران و دوم مستمری گرفتن از دولت و سازمان های رفاهی. این دومی در گذشته نبود و امروز هست. حال آیا نمی توانیم حدس بزنیم که این گزینه در آینده گسترش یافته و یا گزینه های دیگری افزوده شود؟ می دانیم که روند کامپيوتری و روباتيک شدن صنعت ادامه دارد و این شاید باعث نیاز کمتر به کار انسان ها شود. و این در کوتاه مدت به ضرر انسان هاست. همچنانکه در ایالت اورگان آمریکا قانونی گذاشته اند که برای جلوگیری از بیکاری، در کارخانه ها، در کنار روبات ها باید حتماً از یک کارگر نیز بهره برند. ولی اگر آینده را چنین فرض کنیم که چرخ صنعت بدون نیاز به انسان، تماماً با روبات ها بچرخد، آنوقت انسانهای بیکار چرا باید گرسنه بمانند؟ درآمد حاصل از این صنایع کجا باید برود؟ میتواند به مردم اختصاص یابد. همچنانکه امروز در برخی کشورهای حوزه خلیج فارس شهروندان بدون نیاز به کار از بدو تولد تا مرگ از دولت حقوق میگیرند و برای زندگی هیچ نیازی به کار ندارند. چون درآمد آنقدر هست که میتواند میان شهروندان تقسیم شود. و کارها به دوش کارگران خارجی افتاده است.
این روند میتواند جهانی شود. مثال دیگر این است که آیا بشر مجبور است که برای زنده ماندن غذا بخورد؟ همین امروز هم فضانوردان شیوه هایی برای گرفتن انرژی بدون غذا خوردن را آزمایش میکنند. ولی بدین معنی نیست که غذا خوردن حذف شود. چون غذا خوردن لذت بخش است و انسان در آینده نه برای زنده ماندن که برای تفریح، میخورد. همچنانکه همین امروز هم بخش بزرگی از آنچه ما میخوریم، برای تفریح است.
برای ملموس کردن اینکه در آینده چه تغییرات اساسی در فلسفه کارهای روزمره ما رخ میدهد، بهترین کار آن است که گذشته را با امروز بسنجیم. تفاوت آینده با امروز به مراتب از تفاوت گذشته با امروز بیشتر است. نیک میدانیم که نیاز جنسی در موجودات برای بقای نسل و تولید مثل ایجاد شده است. با نگاهی به همه موجودات میبینیم که آنها از هنگام تولد مدام رشد کرده و بالغ میشوند تا به جایی برسند که بتوانند تولید مثل کنند و سپس در سرازیری مرگ می افتند. برخی بلادرنگ پس از تولید مثل میمیرند و برخی مانند انسان به هر حال از دوران جوانی به بعد مدام نیروی خود را از دست میدهند. پس روشن است که عمل جنسی، مکانیسمی برای تولید مثل است. ولی با نگاهی به دنیای اطراف خود میبینیم که 95 درصد اعمال جنسی که انسانها امروز انجام میدهند، برای بچه دار شدن نیست. بلکه برای تفریح است. و تازه این عدد درباره کل جهان است. وگرنه اگر آنرا به کشورهای صنعتی و پیشرفته محدود کنیم، به عددی نزدیک به 100 درصد برای تفریح میرسیم. درحالیکه در گذشته چنین نبود.
بنابراین باید بپذیریم که در آینده تقریبا همه آنچیزی که امروز مجبور به انجام دادن آن هستیم، به چیزی تفریحی تبدیل میشود. همچنانکه امروز بهره گیری از اسب جز برای تفریح نیست.
آیا پیشرفت بشر به ضرر اوست؟
نکته دیگر عدم ترس بیجا از آینده است. گروه از تحلیل گران بلادرنگ پس از مشاهده یک پیشرفت و تغییر، فریاد سر میدهند که کار بشریت به پایان رسید!!. ولی تجربه نشان میدهد که چنین نمیشود. برای نمونه در گذشته نه چندان دور، فرایند زادن کودک چنان خطرناک بود که احتمال مرگ کودک و حتا مادر بسیار فراوان بود. در کشور خود ما تا همین چند دهه پیش، تقریبا خانواده ای نبود که دست کم یک کودک مرده به دنیا نیاورده باشد. ولی امروز چه کسی را میشناسیم که هنگام زادن، مرده به دنیا آورد؟ هنگامی که این پیشرفت در پزشکی روی داد، گروهی فریاد سر دادند که عنقریب جهان از جمعیت منفجر میشود. ولی چنین نشد. پیشرفتهای پزشکی و درمان بیماریها و امنیت بیشتر در جوامع باعث شده که روز به روز متوسط طول عمر بشر بیشتر شود. ولی نه تنها جهان منفجر نشده است، بلکه در کشورهای صنعتی شاهد رشد جمعیت منفی هستیم. چراکه چیزی به نام کنترل جمعیت و جلوگیری از بارداری ایجاد شده است که در گذشته نبود. یعنی بشر با پیشرفت، مشکلات نوینی را میبیند، ولی راه حلهای نوینی نیز به دست می آورد.
بر اساس پیشبینی ها، اگر 50 درصد بیماری های درمان ناپذیر امروز، در آینده درمان پذیر شوند (که میشوند) متوسط طول عمر انسان به 150 سال میرسد. و اگر این درصد به 80 برسد، متوسط طول عمر انسان به عدد شگفت انگیز 500 سال میرسد. و با پیشرفت بیشتر پزشکی در درمان بیماری ها و پیشگیری از بیماری ها، این عدد به 100 درصد نزدیک شده و بنابراین طول عمر بشر به سمت بی نهایت میل میکند! و پدیده ای به نام مرگ حل میشود!!
حال پرسش تحلیلگران این است که با افزایش طول عمر انسان و عقب افتادن مرگ، حتا اگر رشد جمعیت بسیار بسیار کم و نزدیک به صفر هم باشد، باز آیا جهان از جمعیت منفجر نخواهد شد؟ و آیا غذا و جا برای همگان خواهد بود؟
در زمینه غذا پاسخ این است که کشوری مانند آمریکا آنزمان که 30 میلیون جمعیت داشت، کمبود غذای بیشتری داشت تا امروز که 300 میلیون جمعیت دارد. چرا؟ چون با یک اقتصاد و صنعت درست، با جمعیت بیشتر، غذای بیشتری تولید میشود و به همین جهت امروز صادرات آمریکا بیش از گذشته است.
در زمینه جایی برای زندگی نیز باز با پیشرفت انسان، این موضوع اصلا مشکل نیست. در گذشته با توجه به نبود امکانات، اتفاقا مردمان جای کمتری برای زندگی داشتند. امروز پیشرفت صنعتی به ما اجازه میدهد که در هر کجای جهان شهرسازی کنیم. در بلندترین نقاط. در گرمترین و خشک ترین نقاط. در جزایری دور افتاده. حتا در زیر دریاها و اقیانوسها. و نکته مهمتر بهره گیری از بعد ارتفاع. یعنی بلند و بلندتر شدن ساختمانها و بیشتر شدن راههای غیر همسطح و نهایتا حرکت به سمت ایجاد شهرهای چند طبقه!! (تصور کنید هنگام آدرس دادن باید بگوییم، طبقه سوم تهران، خیابان ... کوچه ...)
و گزینه دیگر، بیرون شدن از زمین و رفتن به کرات دیگر یا ساختن شهرهایی در فضا است. همین امروز هم پروژه هایی در حال تکمیل است که شهرکهایی تفریحی در فضا در مدار زمین ساخته شود. یعنی یک ایستگاه فضایی بزرگتر و با جمعیتی ساکن.
بنابراین ترس از آینده به شکل کور، معنا ندارد. در رمانها و فیلمهای سده بیستم، محکوم کردن آینده به ویژه در رابطه با "هوش مصنوعی" را بسیار دیده ایم. برای نمونه فیلم "آی روبات" نشان داد که این روند پیشرفت در روبات سازی و تبدیل روبات ها به کمک دست مردمان، روزی به انقلاب آنها بر ضد انسانها و بیرون شدن قدرت از دست انسان خواهد انجامید. در فیلم "ای. آی" پروژه "استنلی کوبریک" فقید که "استیون اسپیلبرگ" با دستپاچگی پس از مرگ کوبریک آنرا ساخت، وارون بر این نگاه همیشگی، این انسان است که ظالم و ستمگر بوده و به روبات های دارای هوش مصنوعی که احساس هم دارند! ستم میکند. یعنی اینبار جهان آینده را از دید روباتها نگریستند.
ولی فیوچریستهای امروز این بدبینی ها را رد کرده و میگویند، بشر به روباتها قدرت نخواهد بخشید، بلکه خودش را مجهز به روبات میکند.
یعنی به قول معروف، بشر با بهره گیری از پیشرفت در دانش کامپیوتر سخت افزار و نرم افزار و همچنین دانش پزشکی، مغز خود را آب گرید (Upgrade) میکند!!. قندچی و همکارانش این مرحله را نقطه انفصال می نامند. یعنی نقطه عطفی در تاریخ زندگی بشر. یعنی تکاملی دیگر. و چنین پیشبینی میکنند که انسان مجهز به این سیستم، همانقدر با ما انسانهای معمولی تفاوت دارد که ما با میمون ها داریم!!. و در آن صورت انسانهایی که به این تکنولوژی نرسند، به استثمار انسانهای تکامل یافته در می آیند. همچنانکه امروز حیوانات در استثمار ما هستند!!
برای این انسان چیزی به نام آموزش بی معناست. آیا کامپیوتر شما برای پیشرفته تر شدن و بهتر اندیشیدن باید مراحل و دوره های سخت آموزشی را بگذراند؟ خیر! کافیست نرم افزاری را در چند ثانیه یا چند دقیقه رویش نصب کنید. یا سیستم عامل نوینی بر رویش نصب کنید. مغز مجهز به کامپیوتر در سریع ترین زمان هر آنچه نیاز دارد را دانلود میکند. آیا برای سریعتر و بهتر اندیشیدن کامپیوتر کاری جز این میکنیم که CPU را RAM آنرا ارتقا میدهیم؟ همین روند برای مغز روی خواهد داد. اگر جا کم بیاوریم چه؟ هارد دیسک را ارتقا میبخشیم. اینها در نگاه نخست خنده دار و برای برخی هراسناک است. ولی خنده دار نیست. چون روی خواهد داد و هراسناک نیست چون بشر خیلی ساده خود را تطبیق میدهد. همچنانکه ماشین دودی، هواپیما و تلفن و ... روز نخست شیطانی و اهریمنی و ضد خدا و ترسناک خوانده شدند. ولی امروز ما نه از خودرو میترسیم و نه از موبایل خود.
بیوتکنولوژی :
بیوتکنولوژی یا فناوری زیست، رشته ای است نوین که با توجه به پیشرفتهای علمی در رشته ژنتیک ایجاد شده است. دانشمندان پس از شناخت نقشه ژنتیکی و ساختار بیولوژیکی موجودات زنده، توانستند در سلولهای بنیادین به نحوی که دلخواه است، تغییراتی ایجاد کنند. و یا همانندسازی یا کلونینگ را انجام دهد. که این پروژه ها با مخالفت شدید محافظه کاران و به ویژه دینداران که اینرا دخالت در آفرینش خداوند میدانند، مواجه شده و میشود. امروزه این دانش در مورد گیاهان و حیوانات با آزادی کامل انجام میشود ولی هنوز کار کردن بر روی نمونه های انسانی خطرناک و ممنوع است و بیشتر پژوهشهای مربوط به آن مخفیانه صورت میگیرد. و همواره در کنار دو موضوع دیگر یعنی همسری همجنسگرایان و آزادی سقط جنین از معضلات حقوقی و قانونی کشورها، حتا کشورهای پیشرفته ای چون آمریکا محسوب میشود.
نانوتکنولوژی :
به تکنولوژی به کار رفته در سطح میکروسکوپی، نانوتکنولوژی یا فناوری نانو میگویند. موضوع اصلی آن نیز مهار ماده یا دستگاههای در ابعاد کمتر از یک میکرومتر، معمولاً حدود ۱ تا ۱۰۰ نانومتر است. یک نانو برابر است با یک میلیونیوم میلیمتر. نانوتکنولوژی یک دانش به شدت میانرشتهای است و به رشتههایی چون فیزیک کاربردی، مهندسی مواد، شیمی ابرمولکول و حتی مهندسی مکانیک، مهندسی برق و مهندسی شیمی مربوط میشود. این دانش بسیار نوین، در همین چند سال گذشته غوغایی برپا کرده و آنطور که سام قندچی میگوید، روند کنونی میگوید که این دانش تا سال 2027 به جایی میرسد که دانشمندان با کمک آن میتوانند همه رویاهای خود درباره تغییرات بنیادین بر روی انسان را اجرا کنند. و از آن تاریخ تا سال 2045 پروژه شکل گیری انسان تکامل یافته تکمیل میشود. نانوتکنولوژی و هوش مصنوعی به کمک هم آمده و بر خلاف تکامل پیشین که خودکار بدست آمد، اینبار انسان خود میخواهد روند تکامل خویش را کنترل و اداره کند.
آقای قندچی پیشرفت بشر در زمینه نانوتکنولوژی را به منزله حذف تدریجی برخی رشته های دیگر از جمله پزشکی و بیولوژی و ... دانست!!
او برای جا انداختن این مسئله چنین مثال زد که یکی از بزرگترین معضلات بشر فرسودگی تدریجی بافتها و سلولهاست که آنرا روند پیری مینامند. امروز بشر با بهره گیری از داروهای ویژه میتواند این روند را متوقف و حتا وارون کند. همچنان که ری کورزویل و تری گراسمن دانشمندان برجسته فیوچریست با بهره گیری از 200 دارو که آنرا در وبسایت خود پیشنهاد کرده اند (www.rayandterry.com)، ادعا میکند که 20 سال جوانتر از سن شناسنامه ای شان هستند!. و هدف خود از زنده ماندن را دیدن سال 2027 که سال تکمیل چرخه پیشرفت رشته نانوتکنولوژی است، بیان میکنند.
ولی در گام پسین یعنی پس از ایجاد انسان فراهوشمند در سال 2047 دانش به این سو میرود که اصلا چه نیازی به سلول بیولوژیکی میباشد؟ دانش نانوتکنولوژی (دانش موتورهای مولکولی) و هوش مصنوعی به ما این اجازه را میدهد که به ایجاد سلول های مصنوعی و جایگزینی آن با سلول زنده بپردازیم. آنچه سلول بیولوژیکی باید انجام دهد، را سلول مصنوعی هم انجام میدهد. و این اصلا شگفت انگیز نیست. چراکه امروز قلب مصنوعی کاربرد داشته و کلیه مصنوعی نیز در حال تکمیل شدن است. (بماند که با تغییراتی که در آینده بر روی خوردن و آشامیدن و غذاها رخ خواهد داد، اصلا نیازی به عضوی به نام کلیه نخواهد بود!!) و پیش از این اندامهای مصنوعی مانند دست و پا را نیز داشته ایم. پس نوبت به آن میرسد تا به کل سلول هایی مصنوعی داشته و این سلولها فرایند پیری را متوقف کنند.
ولی قندچی و همکارانش پا را از این فراتر گذاشته و میپرسند، اصلا به فرض که روند پیری متوقف نشده و یا در اثر حادثه، بدن انسان بمیرد. چه اهمیتی دارد؟ ما امروز آنقدر ناتوانیم که هنگامی که میمیریم، آنچه در ذهن ماست بدون هیچ بکاپ (حافظه پشتیبان) نابود میشود. ولی آیا بشر آینده چنین است؟ خیر! او در ذهنش یک حافظه نابود نشدنی دارد که در صورت مرگ بدنش، دست نخورده باقی میماند. یعنی خاطرات و اندیشه ها و قابلیت های ذهنی او بر روی یک دیسک زنده می ماند. و آنگاه به یک بدن دیگر، خواه بدنی بیولوژیکی برآمده از فرایند همانندسازی (کلونینگ)، خواه بدنی روباتیک و مصنوعی. البته بیگمان در گام نخست، بهره گیری از این تکنولوژی ها گران بوده و هزینه بالایی برای سفارش دهندگان خواهد داشت. ولی به مرور زمان ارزان و همگانی میشود. همچنانکه زمانی بهره گیری از کامپیوتر و تلفن و ... خاص بوده و امروز عام شده است. و همچنانکه امروز ثروتمندان میتوانند از توریسم فضایی لذت ببرند و بیگمان در آینده این امکان برای همگان ممکن خواهد شد.
مرگ یعنی چه؟
البته توجه کنید که تقریبا همه این دانشمندان و پژوهشگران، ماتریالیست هستند. یعنی با این پیش زمینه به پژوهش و تحلیل میپردازند که چیزی به نام روح وجود ندارد و هویت ما چیزی نیست جز "خاطرات" و "حافظه" ما. پس با نگهداری حافظه یک انسان، مرگ معنا نمی یابد. انسانها میتوانند اندام و یا همه بدن خود را یکجا پیشخرید کنند تا اگر در صانحه ای به نحوی آسیب دیدند که امکان بهبودشان نبود، حافظه آنها بر روی بدنی نو نصب شود. میتوان سیستمی وایرلس (بی سیم) طراحی کرد که در هر لحظه محتویات مغز را بر روی سروری مطمئن ترانسفر کند تا اگر ناگهان بدن و مغز فردی در انفجاری پودر شد، باز هم آن خاطرات نگه داشته شود. و زندگی ادامه یابد.
شاید برخی از ما به هنگام خواندن این نوشتار، با خود بگوییم، بله این چیزها شاید رخ دهد، ولی در سدها سال بعد. حقیقت آن است که ژول ورن به هنگام نوشتن رمانهای فانتزی خود همانند "سفر به ماه"، میدانست که روزی این رویداد، رخ خواهد نمود. ولی نه آنقدر زود. یا هنگام نوشتن "دور دنیا در 80 روز" تصور نمیکرد که در عرض چند دهه، بشر در کمتر از دو روز بتواند جهان را دور بزند. دلیلش چیزی نیست جز اینکه روند پیشرفت بشر در آینده برابر روند پیشرفت در امروز نیست. بلکه دانش به صورت لگاریتمی پیشرفت میکند. پیشرفت انسان در سده نوزده به اندازه 1000 سال پیش از آن بود و در نیمه نخست سده بیستم بیش از همه 20 هزار سال تاریخ زندگی بشر. و پس از آن به ازای هر یک دهه، این پیشرفتها دو برابر گردیدند و در سده بیست یکم، شاید بتوان گفت که هر سال، دانش آدمی دو برابر میشود. ولی آیا تا سال 2027 این روند پرشتاب تر نمیگردد؟ آیا به جایی نمیرسیم که هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم، شاهد یک عصر نوین صنعتی – علمی خواهیم بود؟ این بشر فراهوشمند بیگمان مشکلات فراوانی خواهد داشت. ولی آیا قادر به حل کردن آن نخواهد بود؟
سام قندچی درباره کمبود اکسیژن و جا و خاک و آب و ... مثال خوبی زد و آن اینکه بشر میتواند اندازه خود را در آینده از 6 فوت (180 سانتیمتر) به 6 اینچ (15 سانتیمتر) در آورد و آنوقت زندگی آسانتر ادامه خواهد یافت. و تازه اینها راهکارهایی است که ما انسانهای هوشمند به ذهنمان میرسد. تصور کنید که چه راههایی به ذهن آن انسان فراهوشمند خواهد رسید؟
برخی دیگر از پیشرفتهایی که امروز به ذهن و هوش ما میرسد :
* یکی از هراس های بشر پایان منابع زیرزمینی است. نفت تا نیمه سده بیست و یکم به پایان رسیده و گاز با همین روند، در سده بیست و دوم به پایان میرسد. ولی امروز دانشمندان فیوچریست یقین دارند که با کمی پیشرفت بیشتر در دانش نانوتکنولوژی انسان خواهد توانست فرایند تولید نفت و گاز که میدانیم نیاز به میلیونها سال دارد را به سرعت انجام داده و آنرا بسازد. و آنوقت بدا به حال کشورهایی که دلشان به منابع نفت و گاز خوش است. بهره گیری از انرژی خورشید علاوه بر ارزان بودن، ویژگی پاک بودن را دارد و بشر باید به کل به سوی انرژی های پاک از جمله آفتاب و باد رود. همین امروز در برخی نقاط جهان دهکده هایی ساخته اند که بدون نیاز به نیروگاه و با بهره گیری از خورشید انرژی خود را تامین میکنند. انرژی نهفته زمین چیزی است که تا امروز اصلا بدان نپرداخته ایم. و با بهره گیری از آن معضل انرژی به کل حل خواهد شد.
* موبایلهایی که هیچوقت شارژشان پایان نمیپذیرد. اتوموبیلهایی که هیچوقت سوختشان تمام نمیشود. همین امروز کاپشنی ویژه کوهنوردی ساخته شده که موبایل و ام پی تری را شارژ میکند!! اتوموبیل های خورشیدی نیز همینطور و ...
* لباسهایی را در نظر بگیرید که اصلا کثیف یا پاره نمیشوند. کاغذهایی که نابود نمیشوند. آبهایی که آلوده نمیشوند و ... (به یاد لوازم جادویی داستانهای هری پاتر می افتیم.) آنچه شگفت انگیز است این است که چه شغلهایی حذف میشوند.
و...
نتیجه گیری :
ما میتوانیم اینها را استوره پردازی یک مشت پژوهشگر بیکار و روانپریش بدانیم ولی یادمان باشد که استوره پردازی گذشتگان ما امروز به حقیقت پیوسته است. کیکاووس به آسمان میرود و از آنجا زمین را نظاره میکند. امروز انسان به آسمان میرود. جمشید کاخی میسازد و از هر جانداری جفتی در آن گرد می آورد. تا به امروز چندین محیط زیست محدود کنترل شده ساخته شده است. جمشید در جام خود و اسکندر در آیینه خود هر گوشه ای از جهان را که میخواستند نگاه میکردند. امروز تلویزیون و ماهواره و اینترنت و ... در هر لحظه اخبار گوشاگوش جهان را به ما میرسانند. پس حتا اگر آنچه من امروز از نوشتارها و گفتارهای فیوچریستها بیان کردم را نه تحلیل علمی روند پیشرفت بشر، که یک مشت استوره پردازی بدانیم، نیز باید بدانیم که همه استوره ها یک به یک در حال عملی شدن هستند. و به زودی استوره "عمر طولانی" و "اکسیر" یا "آب حیات" نیز به واقعیت میپیوندد. زودتر از آنچه تصور کنیم. پس بهتر است منفی بافی را کنار گذاشته و به دانش اعتماد کنیم.
پیش به سوی آینده ای شگفت انگیز ولی بهتر ...
سرچشمه ها:
http://persian.nanodetails.com
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |