بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

مهر   1387 ـ   اکتبر  2008  

 

نامه اي به رئيس جمهور

حاج احمد يوسف زاده

حاج احمد يوسف زاده يکي از يادگاران جنگ است، کسي که در 17 سالگي در عمليات موسوم به «بيت المقدس» اسير شده و 8 سال هم در اسارت به سر برده. وي، قلمی زيبا و دلنشيني دارد، مدير مسئول  نشريهء «رودبار زمين» است، جنوبي است و خونگرم، و همانند چند مدير مسئول  انگشت شمار، محبوب جوان هاي حال حاضر مطبوعات کرمان. وي در سالروز آزادي خرمشهر و البته نزديک شدن سفر رئيس جمهور به کرمان، نامه اي را خطاب به رئيس جمهور ايران نوشته است که در نوع خود بسيار قابل توجه و تعمق است و در شمارهء اخير روزنامهء رودبار زمين نيز به چاپ رسيده است.

 

آقاي رئيس جمهور، اول چراغ خانه، بعد چراغ مسجد

جناب آقاي احمدي نژاد، رئيس جمهور محترم مردم ايران

حتي قبل از آمدنتان ورود دير هنگام شما را به استان كرمان خيرمقدم مي گويم. گفتم ورود دير هنگام از آن جهت كه به ادعاي استاندار محترم، (العهده علي الراوي) كرمان استاني محروم است كه در دولت هاي گذشته با آمار و ارقام خود ساخته جزء استان هاي توسعه يافته قلمداد شده بود، باز هم به ادعاي استاندار محترم در اين استان پهناور فقط سيصد هزار نفر آدم زير كپرها زندگي مي كنند و شما اين آمار كپرنشيني را نه در خراسان هاو نه در كهكيلويه و بوير احمد و اراك و نه در هيچ كجاي ايران و شايد جهان نمي توانيد پيدا كنيد! پس انصاف دهيد كه ورودتان دير هنگام است.

باري آقاي رئيس جمهور، انتظار مي رفت جنابعالي استان هايي كه 8 سال مستمر دچار خشكسالي هستند را در اولويت بازديد قرار مي داديد. هشت سال زمان كمي نيست، خشكسالي آنچنان غم انگيز است كه در چند صفحه از قرآن مجيد (سوره يوسف) به عواقب آن و راههاي مقابله با آن اشاره شده است.

حضرت يعقوب كه در نامه به بوش از آن پيامبر بزرگ ياد كرده ايد نيز از خشكسالي در رنج بود و پسرانش را  به راه دراز كنعان تا مصر براي چند جوال گندم فرستاد و در آخرين سفر بنيامين بازمانده يوسفش را هم در راه جبران خشكسالي که البته حکمتي در ان بود از دست داد، اما حضرت يوسف علي نبينا به مقتضاي علم آن روزگار نگذاشت مردم دولتش طعمه 7 گاو نحيف خشكسالي شوند. با تدبير پيامبرانه او، انبارهاي گندم در سال هاي خشك نه تنها خالي نشد، بلكه مردم اقصي نقاط هم از اندوخته مصريان استفاده كردند تا سرانجام سال هاي پرباران از راه رسيد و روياي هفت خوشه سبز گندم تعبير شد.

آقاي احمدي نژاد شايد بگوئيد حضرت يوسف (ع) پيامبر بود و از منبع نوراني وحي مدد مي گرفت، قبول، اما شايد تدبير خشكسالي براي جنابعالي كه ميگويند  خداوند در حال سخنراني در هاله اي از نور قرارتان مي دهد و سران كشورهاي اسلامي را انگار دستي غيبي به صندلي هاي سازمان ملل سفت مي چسباند و فرصت حتي يكبار مژه زدن را در طول سخنراني به آنها نمي دهد، چندان كار سختي نباشد. (موضوع معروف «هاله نور» را از آن جهت روايت كردم كه شما هيچ وقت قاطعانه آن را رد نكرديد و اجازه داديد كه ما آن را باور كنيم و كرديم)

براي حضرتعالي كه در هر سفر استاني  ده ها مصوبه با هزينه هاي ميلياردي به جاي مي گذاريد و سخنگوي دولتتان هم اخيرا  بر اجراي آن مصوبات در حد اجراي قانون اساسي تاكيد دارد و قول تحقق وعده ها را مي دهد، لزوما نبايد رسيدگي به قربانيان خشكسالي كه عمدتا همان سيصد هزار نفر كپرنشيني هستند  گره اي باز نشدني باشد

آقاي رئيس جمهور از تلويزيون جمهوري اسلامي شنيديم كه نامه شما به بوش يكي از نشانه هاي ظهور حضرت مهدي جانمان فدايش باد است. خواهش مي كنيم حتي در اين صورت هم ما را از رنج خشكسالي نجات دهيد، وام هاي بلاعوض را زياد كنيد، وام هاي گذشته شكست خوردگان طبيعت را ببخشائيد كه از قديم حکما وفقها گفته اند: «المفلس في امان ا...» در اين صورت اگر حدس صدا و سيما هم درست از كار درنيامد، لااقل شيعيان تشنه لب به نوايي رسيده باشند.

جناب آقاي احمدي نژاد، خيلي از شكست خوردگان انتخابات ادعا مي كنند كه شما با هماهنگي هاي خاص رئيس جمهور شديد، اما من اين مطلب را اصلا قبول ندارم، قاطبه ي ملت به شما راي دادند. شما به خاطر وعده هايي كه براي برچيدن فقر و آوردن پول نفت بر سر سفره مردم و رسوا كردن مافياهاي درون نظام و ... به اين مردم داديد برگزيده اين ملت شديد، حالا هم آن اقيانوس مردمي و اين قطره ناچيز حق داريم انتظار تحقق وعده هاي شما را داشته باشيم.

آقاي رييس جمهور شما در يكي از سفرهاي استاني آرزو كرديد كه نوكر مردم باشيد و كوچه هايشان را جارو كنيد، در سفر ديگري اعلام آمادگي كرديد كه رئيس اداره آب شهرستان بشويد و در سفري ديگر اعلام كرديد كه خودتان و وزرايتان افتخار مي كنيد براي مردم كارگري كنيد، ما اما همچنين انتظارهاي نابجايي كه در شأن رئيس جمهور ايران نيست از شما نداريم، ما مي خواهيم شما مثل يك رئيس جمهور مقتدر، روز آخري كه از كرمان مي رويد توي سالن استانداري كرمان در حلقه وزيرانتان بنشينيد و قاطعانه دردهاي ناشي از خشكسالي به ويژه در جنوب استان را مرهم بگذاريد و براي آينده هم نسخه اي قابل اطمينان بپيچيد تا دعاي كپرنشينان سيصد هزار نفري بدرقه راهتان بشود. فقط جسارتا نسخه اي نپيچيد كه دواي آن در هيچ دواخانه اي يافت نشود، اين مردم كه 8 سال است شكست پشت شكست را تحمل كرده اند به نسخه اي آني با شفامندي مداوم نياز دارند و گرنه نوشدارو بعد از مرگ سهراب چه فايده اي دارد؟

آقاي احمدي نژاد شما در نامه به رئيس جمهور آمريكا گفته ايد آموزگار هستيد، نمي دانم هيچ وقت آموزگار دانش آموزي  مثل ان کودک کهنوجي بوده ايد كه خانم معلمش  رو در رو به من گفت: « سر كلاس درس (بخوانيد داخل کپر) ديدم رنگ از رخساره يكي از بچه ها پريده هيچ توجهي به درس ندارد و عنقريب است كه غش كند، گفتم حامد حالت خوب نيست؟ معصومانه گفت: نه خانم سرم گيج مي ره، گفتم: صبحانه خورده اي؟ آهسته كه ديگران نشنوند گفت: خانم صبحانه كه نخورده ام هيچ ديشب شام هم نخورده ام، چيزي نداشتيم بخوريم!! از توي كيفم يك اسكناسي 500 توماني درآوردم گفتم: برو از مغازه روستا كيك و آبميوه اي بگير بخور بعد بيا بنشين سر كلاس، اما طبع بلند و جنوبي كودك مگراجازه داد كه دست كوچك نيازش را به طرف من دراز كند؟!

آقاي رئيس جمهور فقرا، شما كه آموزگار بوده ايد، تا به حال چنين دانش آموزاني هم داشته ايد؟! شما در طول دوره آموزگاري تان دانش آموزي داشته ايد يا ديده ايد يا حتي شنيده ايد كه مثل دانش آموزان قلعه گنجي و رودباري مدرسه را فقط به خاطر نداشتن يك جفت كفش براي هميشه ترك كند؟ دانش آموزي داشته ايد كه مدرسه اش سايه كهوري پير و صندلي اش حلب روغن 17 كيلويي و كيفش كيسه برنج پاكستاني باشد كه برنجش را ديگري خورده باشد. آستين هاي بلند لباس گل و گشادش از دور داد بزند كه پيراهن نيمدار پدرش را پوشيده است؟! اصلا شما پسر بچه دانش آموز 15 ساله اي را ديده ايد كه با دمپايي مادرش سر كلاس حاضر شود و از شادي هاي زنگ تفريح محروم شود مبادا كه رازش برملا شود و مضحكه  همکلاسي ها شود؟! ديده ايد يا اينكه دانش آموزان و دانشجويان شما دغدغه شان فقط رژيم نامشروع اسرائيل است كه البته آن هم حساسيت به جايي است؟

آقاي احمدي نژاد، رئيس جمهور ايران اگر حل مشكل مردم استان كرمان به خصوص جنوب پهناور آن به ويژه در ارتباط با خشكسالي، ناامني و بي شغلي براي دولت شما به طور كامل مقدور نيست، استدعا دارم به كرمان سفر نكنيد تا تصوير شما به عنوان يك ناجي در ذهن مردم فقير مخدوش نشود، لااقل در ذهن آن كشاورز شكست خورده كه خودم شنيدم يك روز جلو ميز رئيس بانك كشاورزي مي گفت: «حالا شما وام هاي ما را نبخشيد، بالاخره يه روزي هم احمدي نجات مي آيه»

شايد او بتواند چند صباحي ديگر با اميد به وعده هاي شما زنده بماند، اما اگر آمديد و اميدش نااميد شد مثل همان پيرمرد قلعه گنجي توي باغ خشك شده اش دق مي كند و مي ميرد. (داستانش را از قلعه گنجي ها بپرسيد)

جناب رئيس جمهور؛ آيت ا... جنتي پير قوم است، حداقل مردم منطقه ما او را كه خطيب جمعه ام القرا ي ايران است به عنوان نماد دين مي شناسند، آن بزرگوار فرمودند كه نامه شما به رئيس جمهور آمريكا از الهامات خداوندي بوده است. يعني ايشان معتقدند كه نامه شما به رئيس جمهور آمريكا براي دعوت  او و همفكرانش به مكتب پيامبران الهي، الهامي بوده كه از جانب خداوند به شما رسيده و تاكيد كردند كه آن نامه به طور مكرر از صدا و سيما پخش شود و در آينده هم در كتاب هاي درسي چاپ بشود تا همان دانش آموزاني كه حال و روزشان را گفتم در كتابشان بخوانند و احتمالا بعضي از فرازهاي آن جزو سوالات امتحاني شان هم شود.

مشكل اينجاست كه اگر روزي به توصيه آقاي جنتي عمل شد و دانش آموزان موصوف الحال نامه شما را در كتاب فارسي يا اصلا چرا فارسي، در كتاب ديني خودشان خواندند آيا اين سوال برايشان پيش نمي آيد كه چرا خداوند به رئيس جمهور الهام نكرد كه مشكل شام شب ما را حل كند؟!

آقاي رئيس جمهور به همين خاطر است كه از محضرتان خواستم چنانچه آمدن و رفتن شما مشكل مردم را به طور كامل و ريشه اي حل نمي كند به كرمان نيائيد و نگذاريد يك مشكل عقيدتي هم به انبوه مشكلات معاش اين مردم اضافه شود.

آقاي احمدي نژاد من يك آزاده ام، 8 سال درد فقر و گرسنگي را كشيده ام، يك روز در اسارت و در سن 17 سالگي از سر بيكاري نشستم و وصله هاي لباسم را شمردم، 23 وصله داشت! 8 سال سر گرسنه به بالين گذاشتم و هنوز هر شب از كابوس آن روزهاي  مرد افکن ر احت نمي خوابم. طبيعي است كه درد دردمندان را بهتر از خودشان با تك تك سلول هاي بدنم مي فهمم، در انتخابات رياست جمهوري هم به شما راي ندادم، اما امروز شما را به عنوان رئيس جمهور هفتاد ميليوني ايراني كه كمترين آنها خودم هستم قبول دارم و تقاضا دارم شما به وعده هايتان همان طور كه رهبر معظم انقلاب هم تاكيد كردند عمل كنيد،

شما مردم ما را از اين زندگي پرمرارت نجات دهيد، شما رنگ سرخ نشاط را جايگزين زرد رويي كودكان ما بكنيد آن وقت نامه دومتان را با خيال راحت به پاپ يا عنان يا هر شخصيت ديگري از جهان كه صلاح مي دانستيد بنويسيد و مشكل  بشريت را كه بيشتر ناشي از بي عدالتي و كمتر در نتيجه دوري از سيره انبياست يكجا حل كنيد ما كه بخيل نيستيم، اما يادتان باشد اول چراغ خانه بعد  چراغ مسجد. ناگفته پيداست ما نجيب تر از آنيم كه براي مقاصد سياسي آرزوي شكست شما را داشته باشيم، بلكه دعا مي كنيم  كه شما بتوانيد در خدمت به مردم موفق بشويد. اين آرزوي همه ايرانيان منصف است و از اين روست كه اين دردنامه را به شما مي نويسم و انتظار دارم كه در سفر به كرمان واقعيات را از نزديك ببينيد و مدبرانه و نه احساسي عمل كنيد. نمي گويم جنوب استان كرمان را تافته اي جدا بافته ببينيد بلكه مي گويم به اين سرزمين پهناور به چشم تافته اي نيم بافته نگاه كنيد، به سوزن تدبير جامه مندرس از بي توجهي اش را رفو كنيد. اعتقاد راسخ دارم تبديل جنوب كرمان كه سرشار از استعدادهاي اقليمي و فرهنگي است به استاني مستقل در كنار همان نسخه هاي آني و شفابخش مي تواند مشكل جنوب استان و حتي شمالش را براي هميشه حل كند.

من آنچه شرط بلاغ است با تو مي گويم

تو خواه از سخنم پند گير ،خواه ملال

والسلام علي عبادا... الصالحين

آرزومند موفقيت روزافزون شما

كهنوج- احمد يوسف زاده

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630