آقای صانعي*، از نگاهي ديگر
قاسم روانبخش(**)
روزنامهء اعتمادملي بار ديگر به سراغ آقاي صانعي رفت و مصاحبه قبلي خود را که به زمستان سال گذشته مربوط بود، از آرشيو خارج ساخت و با تصوير بزرگ آقاي صانعي بهعنوان مهمترين رويداد رسانهاي تيتر اول روزنامه قرار داد.(1)
خانم فهيمه خضرحيدري، مصاحبه کننده که همراه دو مرد ديگر براي مصاحبه به دفتر آقاي صانعي اعزام شده بود، در خاطراتش که در وبلاگ شخصياش نوشته، آورده است: «خيليها توصيه اکيد داشتند که حتماً با چادر بروم! اما خب من اولاً که چادر سر کردن بلد نيستم و بعد هم اعتقادي به اين کار نداشتم! که مجبورم با نوع خاصي از لباس و پوشش به شهر قم بروم و همينقدر که مثل هر شهروند ديگري پوشش قانوني عمومي را رعايت ميکنم هم براي خودم و هم براي هفت پشتم بس است! از طرفي آيتا... صانعي هم پيش از اين هميشه تأکيد کرده بودند که اسلام، نوع خاصي از پوشش از جمله چادر را توصيه نکرده است.» وي شهر قم را غمگينتر از شهرستانهاي کوچکتري که ديده است توصيف ميکند و مينويسد: «قم به نظر من شهر غمگين و دلمردهاي آمد.»! او از شوخطبعي آقاي صانعي مينويسد و ميگويد: «اولش اصلاً به من نگاه نميکرد و در پاسخ به سؤالات من به صورت آقايان همراهم نگاه ميکرد و جواب ميداد اما من آنقدرحرف زدم و حرف زد که سرانجام حضرت آيتا... بهخصوص زمانهايي که از سؤالاتم کلافه ميشد، دست از نگاه نکردن به اينجانب برداشت.»(2)
پيش از اين نيز آقاي محمدعلي ابطحي در وبلاگ شخصي اش از آقاي صانعي خيلي تعريف و تمجيد کرده و نوشته بود: «وي يکي از مراجع روشنانديش و بزرگ تقليد است و فتاوي راهگشاي معروفي دارند.» البته آقاي صانعي از سري افرادي است که مواضع و ديدگاهش دائماً تغيير ميکند. او در اينبار ميگويد: «استفتائات من تاريخ دارد يعني معلوم است کي از نظريهام برگشتهام». وي همواره تلاش ميکند لااقل سالي يا ماهي يکبار يک فتواي جديد و خلاف مشهور فقها صادر کند که براي نوانديشان بهويژه طبقه زنان آنها تازگي داشته باشد، بهطوري که در برخي رسانههاي کشورهاي عربي از وي به «مفتيالنساء في قم» تعبير ميکنند.(4) با اعتقاد بر اينکه تنها کسي است که دين را سهل و آسان ميکند، ميگويد: «وقتي ميخواهم چيزي از کتاب و سنت دربياورم، توجه ميکنم به نوعي باشد که سهولت داشته باشد، ساده باشد و توده مردم بتوانند بپذيرند.» (5) آقاي صانعي دربارهِ تأثيرگذار بودن فتاواي سادهاش ميگويد: «من معتقدم اگر اين بحثها مطرح شود از 7 ميليارد جمعيت که در دنيا هست، 10 ميليارد آن مسلمان ميشوند»!!(6)
خاطرات دوران مکتب رفتنش هم خواندني است. او ميگويد: «وقتي 6 ساله بوده است، پدرش او را به مکتبخانه شيخ محمد سپرده ولي پس از مدتي «شيخ محمد آمد و گفت پاشو عمّ جزأت را بردار و برو خانه؛ تو هيچ نميشي، وقت ما را ميگيري و براي بقيه بچهها هم ضرر داري و نميگذاري آنها درس بخوانند. گفتم من به آنها کاري ندارم، حداقل صبر کن بابام از کربلا بيايد؛ گفت نه الا و بلا که بايد بروي.»(7) بالاخره پدرش خود دست به کار شد و به عنوان معلم سرخانه قرآن را به او آموخت. آقاي صانعي در زمره کساني است که قبر مناسب را براي خودش پيش خريد کرده است: «چهار پنج سال قبل به اين فکر افتادهام که به هر حال جايي را براي خودم تهيه کنم که در اثر نزديکي اين قبر با بزرگان و اولياء، خدا به انسان رحم کند... به واسطه يک قبر با زکريا بن آدم قبري را پيدا کرديم و خريديم با مسؤول قبرستان صحبت کرديم و گفتيم که اگر ممکن است به آقايي که يک قبر جلوتر از ما دارد بگوييد ما حاضريم پول بيشتري بدهيم و قبرهايمان را عوض کنيم و برويم کنار زکريا بن آدم تا وقتي ملائکه براي سؤال وجواب آمدند بگوييم آقاي صانعي او است و زکريا بن آدم را نشان دهيم تا به سراغ او بروند و از سؤال و جواب ما صرف نظر کنند يا اگر شد تقلب کنيد از زکريا بن آدم!»(8)
هم اکنون منزل ايشان مدتها است محل رفت و آمد خبرنگاران خارجي و گروهها و افراد مدعي اصلاحطلبي مثل سازمان مجاهدين و امثالهم شده است. متأسفانه آقاي صانعي از طرح مسائلي مثل هولوکاست از سوي رئيسجمهور نيز خيلي ناراحت به نظر ميرسد و آن را تاريخ يک ملت ميداند! و ميگويد: «در قرآن آمده است آنچه را براي خود نميپسندي براي ديگران نپسند. هولوکاست تاريخ است؛ آيا ميتوان تاريخ ملل را تغيير داد؟ من نميدانم چرا دولت، خود را وارد چنين مسألهاي کرده است. آيا مايليم که کنفرانس دربارهِ تاريخ ما برگزار شود؟ خير. اين مسأله براي اسلام و ايران بسيار بد است.»(!!؟)
در ميان روحانيون، او و مهدي کروبي تنها روحانيوني بودند که در مقابل دوربين سيما به هنگام رحلت حضرت امام، عمامه خود را برداشته و از خود بيخود شده بودند! هنوز هم وقتي اسم امام را ميبرد، سعي دارد که همراه آن جملهِ «سلام ا... عليه» بياورد و در عين حال سعي ميکند اينگونه وانمود کند که آنچه را ميگويد، امام(ره) هم بهآن راضي است. «درخصوص تمام حرفهايي که بنده عرض ميکنم امام (ره) رضايت دارند، کما اينکه در چندين مورد که با امام صحبت ميکردم ايشان جواب مثبت دادند.»! (10) تازهترين ديدگاههاي وي در مورد امام جمعه و امام جماعت شدن زنها براي مردها است! او سعي ميکند ميان زنان و مردان تساوي کامل برقرار کند ولي صراحت برخي آيات قرآن مثل آيات مربوط به ارث و طلاق وي را دچار مشکل اساسي کرده است! البته ممکن است در آيندهاي نه چندان دور آنها را نيز مثل وليفقيه شدن و امام جمعه شدن براي مردها و تساوي ديه زن و مرد راه حلّي برايش پيدا شود!
جالب اينکه رسانههاي غربي غيرمسلمان مثل بيبيسي، راديو فردا، راديو زمانه و... با اشتياق خاصي به استقبال اين ديدگاههاي جديد ميروند و از آن تجليل ميکنند!
پينوشتها
(*) نويسندهء اين متن در همه جا از آيت الله صانعی با عنوان آقای صانعی نام می برد و از اين طريق از او «خلع مقام» می کند. در زير به شرح حال نويسنده و پيوند هايش با مراجع ديگر توجه کنيد.
(**) به نام خدا ـ این جانب قاسم روانبخش دبیر سیاسی هفته نامه پرتوسخن و عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پزوهشی امام خمینی هستم که افتخار تلمذ در محضر آیات عظام فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، جوادی آملی و مصباح یزدی را داشته و دارم. به پیشتهاد دوستان گرانقدر تصمیم گرفتم تا با حضور قلمی در عرصه وبلاگ نویسی بتوانم در کنار مقالاتی که در جراید رسمی به ویزه هفته نامه پرتوسخن درج می کنم از این طریق نیز گامی هرچند کوچک در راه دفاع از ارزشهای ناب انقلاب اسلامی بردارم.
1. اعتماد ملي، 7/2/87
2. وبلاگ شخصي خانم خضر حيدري
3. مصاحبه با روزنامه همشهري، دي 1384
4. الشرق الاوسط
5. مصاحبه با روزنامه همشهري، دي 1384
6. همان
7. ديدار با آيتا... يوسف صانعي، فرشي و کوشا
8. همان
9. اعتماد ملي، شماره 320، ص آخر
10. ايمان، 13/6/86
برگرفته از وبلاگ نويسنده:
http://ravanbakhsh.blogfa.com/post-70.aspx
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |