بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

مهر   1387 ـ   سپتامبر  2008  

 

نقد هائی بر حركت نشست هاي زنان در دههء اخير

گيتی شامبياتی

مقدمه:

خواندن مقالهء محبوبهء عباسقلي زاده با عنوان "جنبش زنان: حرکت از سازمانهای غیر دولتی به شبکه های شناسنامه دار"، خاطرات، يا تجربهء بودن با گروه هاي نام برده و مسائل درون و برون سازماني آن را براي من زنده كرد. كتمان نمي توان كرد كه فعاليت هاي ان. جي .اوئي ، مدني و اكتيويستي در ده سالهء اخير از نظر شكل، هويت، كيفيت، اثر گذاري و هزينه و فايده در تاريخ معاصر ايران بي نظير بوده است. متأسفانه ما آنچنان كه بايد به تجربيات خود بها نمي دهيم. آنها را چنانكه بايد و شايد مستند نمي كنيم و درس هائي را كه گرفته ايم براي خود و آيندگان تدوين نكرده به يادگار نمي گذاريم. بهمين جهت است كه مدام تجربياتمان را تكرار مي كنيم.

فكرمي كنم همهء دست اندركاران گروه هاي نام برده شده در مقاله  محبوبه عباسقلي زاده كه از"هم انديشي زنان" آغاز شد تجربهء بودن مرا - و كمتر كار كردن – با اين گروه ها را تاييد كنند.  هرگز فرصتي دست نداد تا با هيچكدام از آنان – كه كمتر وقت و علاقه به گوش دادن داشتند -  مسائلي را طرح كنم كه ما بيشتر ناظران مي ديديم و باعث ترك بسياري از ما از اين گردهمائي ها شد. امروز كه با كمي تأخير این مقاله  را خواندم و براي تبريك گفتن به نحوهء نوشتن مقالهء پژوهشگرانه و تا حدود قابل توجهي بيطرفانه اش با او تماس گرفتم، مرا تشويق به نوشتن كرد.

قبل از هر چيز بگويم قصدم از نوشتن اين مقاله هرگز تجزيه و تحليل مسائل جنبش زنان در ايران بر اساس تئوري ها و يا تجزيه و تحليل هاي پيچيده نيست، بلكه اشاره به كاستي هائي ست كه در بسياري از كارهاي گروهي ناموفق  در ايران ـ و در سراسر دنيا ـ وجود دارد ولي كمتر كسي به آن توجه مي كند. فهرست وار به آن اشاره مي كنم شايد بتواند در آينده راهگشا باشد.

×××

مهمترين اصول در برقراري ارتباط سازنده در يك گروه  عبارتست از گوش دادن به ديگري، كنترل رفتارهاي غيركلامي، احترام متقابل، دوري جستن از افكار قالبي، تبعيض و... از گوش دادن شروع مي كنم.

متأسفانه در تمامي اين گروه ها هسته هاي حاكمي بودند كه اكثراً قبلا تصميم مي گرفتند جلسه به كدام طرف حركت كند. اين افراد نتيجه بخش بودن جلسه از طريق داشتن دستور جلسه، زمانبندي مناسب و پايبندي به نظرات افراد را از طريق رأي گيري فراموش و، در اكثر موارد، از قبل تكليف را تعيين مي كردند. بهمين جهت  باعث مي شدند که خلاقيت جلسات گرفته شده و از بس حواسشان به آنچه در ذهن خودشان و به كرسي نشاندن آن بود به حرف هيچكس فعالانه گوش ندهند. به هر حال اكثر جلسات با تصميمات از قبل گرفته شده خاتمه مي يافت.

در تصميم گيري ها، روال و فرايندهاي دموكراتيك رعايت نمي شد، بهمين جهت افراد خوشحال و راضي جلسه را به پايان نمي بردند. در چنين جمع هائي اينكه افراد احساس شنيده شدن و سهيم شدن داشته باشند يكي از مهمترين عوامل پايداري است. صد البته نداشتن يك ساختار مشخص و آيند و روند هاي آزادانهء افراد نيز به اين امر دامن مي زد.

به نظر من كه سال هاست كم و بيش گاه فعالانه، گاه آرام ولي مداوم، به مسائل زنان ايران مي پردازم و آن را دنبال مي كنم و شاهد و دست اندركار تجربه هاي بسياري در اين زمينه بوده ام، تجربه نشست هاي هم انديشي زنان، بخصوص در جلسات آخرينش كه طيف وسيعي از زنان مذهبي راست تا فمينيست هاي چپ را در بر مي گرفت، نظير نداشته است و هرگز نمي توانم دريغ و تأسفم را از بهم پاشيدن چنين نشست هائي كه ناشي از ناصبوري، چپ روي، عدم احترام به تنوع و تكثرافكار و عقايد توسط افراد و سياسي شدن بيش از حد اجتماع  بود از ياد ببرم.

رفتارهاي غيركلامي نامناسب، و پچ پچ هاي برخي از دوستان نسبت به برخي ديگر كه به نظر من چه خوب كه لطف / شهامت ورزيده بودند و به جمع ما آمده بودند مرا به هراس انداخته بود كه پر بيراه هم نبود. از نظر من و شايد بسياري ديگراز افراد مستقل كه آن جمع را رها كرديم، در چنين نشست هائي كه شكل سازماني ندارد (مثل نشست هاي شبكه اي) همهء انسان ها كه مثل من/ ما فكر نمي كنند قابل احترام و عقايد و نظراتشان تا زماني كه نخواهند به زور به من/ ما تحميل كنند  قابل شنيدن، بحث و صد البته نقد است.

افراد مرجع و تاثيرگذار، به جوانان به چشم فرزندان خويش مي نگريستند نه انسان هائي كه داراي شخصيت اند و شايد احترام به شخصيت آنان برايشان از بزرگترها هم بيشتر اهميت دارد. شاهد بودم دحتر جواني از اينكه بدون مشورت با او وظيفهء خطيري را برايش در نظر گرفته بودند و او در مرحله اي بطور غير مترقبه مجبور شده بود آن كار را انجام دهد و بهاي گزافي براي آن بپردازد به شدت ناراحت و عصباني بود. اين يعني رفتار رئيس و مرئوسي، نگاه از بالا به پائين و احترام نگذاشتن به خواست و فرديت افراد ـ همان چيزي كه ما خود مي خواستيم با آن بجنگيم.  برخي خود را از برخي ديگر دانا تر و يا مهمتر مي دانستند، در حاليكه گاه در اين جمع ها آنها كه ساده ترين كارها را انجام مي دهند از فيلسوفان اهميتشان بيشتر است. بيشتر مواقع تواضع و قدرشناسي فراموش مي شد. در مقابل جوانان نيز تحمل و بردباريشان اندك بود و همين باعث مي شد هر زمان مي خواستيم نظمي منطقي به كار بدهيم برخورد اين دو نگرش مانع مي شد.

هر كار جدي نياز به برنامه ريزي و مشخص شدن اين هدف دارد كه مي خواهيم به كجا برويم. به عبارت ديگر، به قول ما «ان. جي. اوئي» ها، بايد بيانيهء چشم انداز، ماموريت و ارزش هايمان به صورتي شفاف تدوين شده و مشخص باشد. اين امر به مخاطبين و گروندگان ما كمك مي كند تكليفشان را از همان آغاز روشن كنند كه با ما هستند يا نيستند. اما در اين نشست ها رفتارها – به خصوص تمايل گروه هاي حاكم - بيشتر به انجام امور به صورت هيئتي و خلق الساعه بود و بيشتر دنبال كارهاي "با حال"  بودند تا يك حركت ترويجي و يا حتي يك حركت فعالانه مدبرانه، متشكل و سازماندهي شده. بهمين جهت هميشه هزينه هاي پرداخت شده نسبت به فايده آن هنگفت بود.

يكي از اصول مديريت داوطلبين آنست كه ساختار بايد داوطلبين خود را انتخاب كند نه داوطلب ساختار را. داشتن خيل داوطلبيني كه براي آنان خوراك يا وظيفه و دلمشغولي مشخص نداشته باشيم خود درد سر ساز است. نه تنها كاري از پيش نمي برند بلكه ديگران را نيز دلسرد مي كنند. داوطلب نياز به انجام خدمت مشخص، يادگيري و ياددهي، شناسائي و قدرداني دارد. صرف اينكه يک گروه آنقدر باز باشد كه هر بار هر كس خواست دست كسي را بگيرد و با خود بياورد، گروه را از نظم و قاعده خارج مي كند، چنان كه كرد.

بكي از اشكالات ما ايراني ها - به خصوص ما زنها- زود صميمي شدن است! با هر كس دو بار پشت يك ميز مي نشينيم به خانه مان مي بريمش، درد و دل مي كنيم و خلاصه مي شود رفيق. از مسائلي با خبر مي شويم و مي كنيم كه همهء ما را در يك فرايند جدي ضربه پذير مي كند. غيبت ها و پچ پچ هائي بوجود مي آيد كه آفت شخصيت اجتماعي ما مي شود. يا ـ اگر بخواهم مثبت فكر كنم ـ باعث دوست شدن گروهي با گروه ديگر مي شود كه خود اين امر در گروه عدم تعادل ايجاد مي كند. فكر مي كنم اين امر ضربهء بزرگي به اين نشست ها وارد كرد.

نكات آموزنده بسيار است؛ شايد بد نباشد هر كس درس هاي ياد گرفته شده خود را صادقانه مطرح كند. خوشحالم كه به هر حال اين تجربه ها، مثل هر تجربهء ديگر، دستاوردهاي مثبت بسياري داشته كه محبوبه عباسقلي زاده به آن كم و بيش اشاره  داشته اند. مطمئنا اين دستاوردها در كنار به خاطر داشتن درس هاي آموخته شده مي تواند موفقيت ما و نسل هاي آينده را تضمين كند.

22 اسفند 1386

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630