بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

مهر   1387 ـ   سپتامبر  2008  

 

 

مصاحبهء من سانسور شده بود!

مجید تفرشی

هفتهء گذشته سکولاريسم نو مصاحبه ای از آقای مجيد تفرشی را منتشر ساخت با عنوان «چگونگی دستیابی به اسناد سری بریتانیا درباره ایران» که با استقبال خوانندگان روبرو شد. ما اين مصاحبه را از سايت نشريهء «شهروند امروز» که در ايران منتشر می شود برگرفته بوديم. اکنون نامهء زير را از آقای تفرشی دريافت داشته ايم که عيناً نقل می شود: «دوستان گرامی، از انتشار دوبارهء مصاحبهء نشر شده من در هفته نامه شهروند امروز بسیار متشکرم. در این مورد ذکر چند مورد ضروری است: متاسفانه این مصاحبه به شکل ناقص و سانسور شده در شهروند امروز منتشر شده و موارد مربوط به تاریخ نگاری و انتشار اسناد در ایران کنونی سانسور یا به قول خودشان خلاصه شده است. متن کامل این مصاحبه در وبلاگ نیمه فعال من به این آدرس درج شده است: mtafreshi.persianblog.ir  باسپاس و مهر...» سکولاريسم نو خوانندگانش را به خواندن متن کامل اين مصاحبه در سايت آقای تفرشی دعوت می کند.

 

 

چگونگی دستیابی به اسناد سری بریتانیا درباره ایران

گفتگو با مجید تفرشی

گفتگوگر: سرگه بارسقیان

اشاره - مجید تفرشی تنها ایرانی است كه هرساله همراه شماری از پژوهشگران و روزنامه‌نگاران برگزیده دعوت می‌شود تا در مراسم رونمایی پیش از آزادسازی عمومی‌اسناد آرشیو ملی بریتانیا كه پس از 30 سال آزاد می‌شوند،این اسناد را مطالعه و كپی برداری كند؛ محققی 43 ساله كه در دانشگاه‌های تهران و لندن تاریخ خوانده و موضوع پایان نامه دكترای او “پاسخ جامعه مذهبی ایران به تغییرات اجتماعی دوره رضا شاه”است. در بریتانیا در سه حوزه مشخص دانشگاه، آرشیو و رسانه فعالیت می‌كند و پیرامون این حوزه با 5 موسسه ایرانی هم همكاری داشته و دارد: سازمان اسناد ملی ایران (معاونت اسناد كتابخانه ملی)، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران (موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی سابق)،بنیاد دایره‌المعارف اسلامی‌(دانشنامه جهان اسلام)، دایره المعارف بزرگ اسلامی‌و مركز نشر دانشگاهی. در بریتانیا نیز در چند موسسه عضویت دارد؛ كالج رویال‌هالووی دانشگاه لندن، موسسه بین‌المللی مطالعات ایرانی،انجمن ایران شناسی اروپا، انجمن ایران شناسی بریتانیا،موسسه بریتانیایی مطالعات خاورمیانه، كمیته كتابداران خاورمیانه‌ای اروپا و انجمن بین‌المللی كتابداران خاورمیانه كه در حوزه آرشیو و نگهداری اسناد تاریخی با آنها در ارتباط است.گفت‌وگو با تفرشی پیرامون فعالیت‌های وی در آرشیو ملی بریتانیا و تلاش‌های او برای آزاد سازی اسناد مالكیت ایران بر جزایر سه‌گانه خلیج فارس است كه اخیرا موفق به دستیابی به آنها شده است.

پرسش: در بریتانیا چند مركز نگهداری از اسناد ملی مربوط به ایران در حال فعالیت است و تفاوت این مراكز در دولتی و خصوصی بودن آنهاست یا نوع اسنادی كه در آرشیو دارند؟
پاسخ: از روزی كه وارد بریتانیا شدم بطور منظم با آرشیوهای تاریخی این كشور سروكار داشتم ؛بخصوص مراكزی كه در آنها مداركی درباره ایران نگهداری می‌شود.از میان آنها چند مركز برای من از اهمیت بیشتری برخوردار بود: نخست آرشیو ملی بریتانیا و دوم كتابخانه دیوان هند (ایندیا آفیس لایبرری) كه اسناد مربوط به وزارت مستعمرات و نائب‌السلطنه هند و اسناد مهمی‌از صفحات مرزی شرقی،شمال شرقی و جنوب شرقی ایران در آن نگهداری می‌شود كه به كتابخانه ملی بریتانیا (بریتیش لایبرری) منتقل شده است
.

چند آرشیو خصوصی از موسسات بین‌المللی اقتصادی بریتانیا نیز وجود دارند كه آغاز فعالیت‌های مالی و اقتصادی شان از ایران بود؛البته استفاده از آنها شرایط خاصی دارد. از آن جمله اسناد بریتیش پترولیوم است كه حدود 15 سال پیش به دانشگاه واریك در حومه شهر كاونتری اهدا شد. (این شركت ادامه شركت ملی نفت انگلیس و ایران است) دیگری مجموعه عظیمی‌از اسناد بانك اچ اس بی سی (بانك میدلند سابق) است كه در ابتدا از تهران و لندن به هنگ‌كنگ - مقر قبلی آن- منتقل شد و پس از پیوستن دوباره هنگ كنگ به چین، به بریتانیا بازگردانده شد؛ این بانك در ابتدای حیات خود با عنوان بانك شاهنشاهی ایران در دوره سلطنت ناصرالدین شاه فعالیت كرد و به كار چاپ اسكناس پرداخت. در اسناد این بانك اطلاعات مهمی‌درباره حیات اجتماعی و اقتصادی حدود یك سده ایران از نیمه قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم ایران دیده می‌شود.

پرسش: چطور شد با آرشیو ملی بریتانیا همكاری كردید و چگونه است كه شما را هر ساله پیش از مراسم رونمایی و انتشار عمومی ‌اسناد 30 سال گذشته برای مطالعه و كپی‌برداری دعوت می‌كنند؟
پاسخ: آرشیو ملی بریتانیا یكی از مهم‌ترین منابع تاریخ‌ نگاری ایران به شمار می‌رود. به تخمین من بیش از 5/3 میلیون برگ سند درباره ایران در آن وجود دارد. در ابتدا از سال 1993 بصورت مراجعه‌كننده مستمر به این آرشیو سر می‌زدم؛ سپس به عنوان پژوهشگر مستقل و در جهت كمك به دیگر تحقیقات مشغول فعالیت شدم،اما آغاز تعامل جدی‌تر من با آرشیو ملی بریتانیا به 8 سال پیش بازمی‌گردد كه به عنوان تنها مهمان فارسی زبان به مراسم رونمایی از اسناد در آستانه آزادسازی دعوت شدم. سنتی در بریتانیا هست كه اسناد متعلق به سی‌سال گذشته را باید در اولین روز كاری بعد از سال نو (دوم یا سوم ژانویه) در اختیار علاقه‌مندان قرار دهند.دو تا سه هفته پیش از آن از عده مشخصی از محققینی كه علایق رسانه‌ای دارند و یا اصحاب رسانه‌ای كه علایق تحقیقاتی دارند، جمعا 30 نفر دعوت می‌كنند تا ظرف یك یا دو روز اسناد را مطالعه كنند؛ یعنی بازدید محققین از اسناد دو تا سه هفته پیش از انتشار عمومی‌آنها
.

محققین ظرف این دو هفته مقالات خود را درباره اسناد رونمایی شده تهیه می‌كنند. این سنت در بین مردم بریتانیا و دیگر انگلیسی زبانان رایج است كه اولین شماره روزنامه تایمز، دیلی تلگراف، گاردین و ... در سال جدید را مطالعه می‌كنند كه در صفحات مشخصی اسناد تازه آزاد شده را منتشر می‌كنند. این اقدام پل ارتباطی تاریخ و عموم مردم است؛ چنانكه گزارش‌های محققان نیز همزمان با انتشار اسناد چاپ می‌شود. من 8 سال پیش وقتی اسناد را مطالعه كردم دیدم هر ساله اسنادی درباره ایران آزاد می‌شود اما ایرانی‌ها در آنجا حضور ندارند و در نتیجه اسناد ایران نادیده گرفته می‌شوند.

با مسوولین تماس گرفتم و برای شركت در مراسم رونمایی اظهار علاقه كردم. آنها هم ابراز اشتیاق كردند و طی این 8 سال اسناد مربوط به ایران، آسیای مركزی، خلیج فارس و خاورمیانه را مطالعه كردم.بنابراین این بخت را داشتم كه همزمان با انگلیسی‌ها اسناد در آستانه آزاد‌سازی در آرشیو ملی را به عنوان اولین محقق مطالعه و گزارش تفصیلی آن را به مردم ارایه كنم؛ البته كار راحتی نیست. فرصت دو هفته‌ای برای نگارش گزارش همزمان با تعطیلات سال نو است و عملا فرصتی برای استراحت نمی‌ماند. علاوه بر آن مخارج مالی فراوانی هم دارد،چرا كه باید یك عكاس همراه داشته باشم كه از 3 تا 4 هزار صفحه سند عكس‌برداری كند،استخراج مطالب هم كار طاقت فرسایی است.من به این كار می‌گویم شكنجه دوست داشتنی و خود خواسته.

پرسش: طی دو روز وقت می‌كنید این همه سند را مطالعه كنید؟
پاسخ: طی 2 روز 20 هزار صفحه سند را می‌بینم؛ در این مدت عمدتا اوراق را مرور می‌كنم، با كمك یك یا دو همكار و عكاس از اسنادی كه اهمیت بیشتری دارد عكاسی می‌كنم. تقریبا چیزی نمی‌خوانم جز اسنادی كه درباره اهمیت آنها دچار تردید می‌شوم.پس از آن كار نوشتن گزارش را شروع می‌كنم كه البته نوشتن 16هزار كلمه مطلب طی یك تا دو هفته خالی از غلط نیست.

پرسش: اهمیت این اسناد در چیست؟مطالعه آنها چه زوایای نامكشوفی از تاریخ معاصر ایران را آشكار می‌كند؟
پاسخ: برخی از این اسناد گزارش‌ها و شرح ملاقات‌های مسوولین بریتانیایی با مقامات ایرانی یا دیگر كشورها در ارتباط با مسایل ایران است كه گزارش‌های مهمی‌است. گزارش دیدار سردنیس رایت دیپلمات ارشد بریتانیایی با محمد رضا شاه اهمیت دارد چون در هیچ جای دیگری نیست و مطالبی كه اشاره شده،در تاریخ‌نویسی نمی‌شود از آن صرفنظر كرد. اهمیت این اسناد از آن رو بیشتر می‌شود كه می‌بینیم طرف مقابل(ایران) چنین آرشیوی ندارد یا این ملاقات جایی ضبط نشده است.اهمیت اسناد مربوط به ملاقات رئیس جمهور آمریكا و نخست وزیر انگلیس كمتر است چرا كه هر دو طرف آرشیو اسناد آن را در اختیار دارند.در ایران اما ثبت و ضبط اسناد تاریخی سابقه زیادی ندارد،چنانكه در موارد ملاقات‌های مقامات آن اسناد سری تلقی می‌شود.با این حال در آرشیو اسناد ملی بریتانیا تعداد زیادی سند، گزارش و تحلیل راجع به رویدادهایی همچون واقعه 15 خرداد 1342 وجود دارد كه این ماجرا را از زبان خبرچینان یا مقامات رسمی‌بریتانیایی در تهران یا تحلیلگران میز ایران در وزارت خارجه آن كشور در لندن نقل می‌كند.

پرسش: اسناد آرشیو ملی بریتانیا بیشتر گزارش‌های رسمی‌مبادله شده است یا یادداشت‌های شخصی هم در میان آنها دیده می‌شود؟
پاسخ: هر دوگونه از اسناد در این آرشیو موجود است. برخی از این گزارش‌ها جزیی از وظایف دیپلماتیك است؛ مثل دیدارهای آنتونی پارسونز و دیگر سفرای بریتانیا با محمد‌رضا شاه. برخی اسناد هم لزوما برای استفاده در همان زمان تهیه نشده؛ در اسناد قرن 19 و اواسط قرن بیستم گزارش‌هایی درباره وضعیت سیاسی،اقتصای،اجتماعی و اوضاع تجارت و ولایات ایران وجود دارد كه در دیگر آرشیوها بندرت دیده می‌شود. برخی از این اسناد مكاتبات مقامات ایرانی با مسوولین انگلیسی است؛ گاهی هم مردم از مقامات محلی مستاصل می‌شدند و به سفارت بریتانیا پناه می‌بردند؛ حتی اسنادی هست مربوط به دعوای دو برادر بر سر ارث پدری كه به سفیر بریتانیا عارض می‌شوند. در زمان جنگ جهانی اول برخی برای انتشار روزنامه درخواست خود را به جای وزارت معارف، به سفیر انگلیس می‌دادند. برخی از این اسناد گزارش سفر دیپلمات‌های بریتانیایی به ایران است كه از آنها درخواست می‌شد مشاهدات و اطلاعات خود را مكتوب كنند اما از این گزراش‌ها هیچ استفاده آنی نمی‌شد و بعدها دستمایه تحقیقات عمیق‌تر كارشناسان بریتانیایی قرار می‌گرفت
.

البته به هیچ وجه نباید اسناد آرشیو ملی بریتانیا را واقعیت محض و خالی از اشتباه یا غرض‌ورزی تلقی كرد. علاوه بر گزارش‌های منظم خفیه‌نویسان بریتانیایی درباره ولایات ایران در نیمه دوم قرن 19 و اوایل قرن 20،سفارت و كنسولگری‌های بریتانیا گزارش‌های روزانه، هفتگی، ماهانه و فصلی و سالانه‌ای نیز درباره ولایات ایران تنظیم می‌كردند كه حاوی اطلاعات و روزشمار بی‌بدیل وقایع تاریخی است.دو كتاب در ایران منتشر شده كه یكی از آنها وقایع اتفاقیه (گزارش خفیه‌نویسان فارس)است كه به كوشش مرحوم علی اكبر سعیدی سیرجانی چاپ شد و دیگری مخابرات استرآباد” كه استادان ارجمند ایرج افشار و محمد رسول دریاگشت آن را در دو جلد منتشر كردند.این كتاب‌ها پیش‌نویس یادداشت‌های خفیه‌نویسان بومی‌بریتانیا در ولایات ایران بود كه یك جلد از پیش‌نویس آن اتفاقا در خانواده‌ها نگهداری می‌شد و جلدهای دیگری از آن‌ها در آرشیوهای بریتانیایی موجود است كه كسی نظری بر آن نیفكنده و همچنان خاك می‌خورد؛ در حالیكه یك جلد آنها تبدیل به منبع تاریخی شده است. البته طی سال‌های اخیر برخی موسسات پژوهشی تاریخی از من خواسته‌اند كه كپی برخی از اسناد این آرشیوها را به ایران منتقل كنم كه رویداد مثبتی است.

پرسش:
اسناد گردآوری شده در آرشیو ملی بریتانیا بیشتر از بایگانی نهادهای دولتی یا غیردولتی است یا اسناد شخصی هم اهدا شده كه ارزش تاریخی دارند؟
پاسخ: به‌‌طور كلی آرشیو ملی بریتانیا مركز صد‌درصد مناسبی برای اهدای اسناد شخصی نیست؛ در ایران اسناد خصوصی به سازمان اسناد ملی اهدا می‌شود و دلیل آن هم این است كه در گذشته در ایران آرشیوی نبوده و بسیاری از این مكاتبات تاریخی در خانه‌ها نگهداری می‌شود.اما در بریتانیا اسناد دولتی معمولا در خانه‌ها نیست. سازمان اسناد ملی كتابی منتشر كرده كه كاری است از استاد كاوه بیات با عنوان «ایران در جنگ جهانی اول»؛ اسناد مهم این كتاب و در نتیجه اسناد موجود در آرشیو ملی ایران از جنگ جهانی اول، فاصله‌های زمانی عجیب و غریبی دارد و از دوران وزارت داخله صادق مستشار‌الدوله اطلاعات كمی‌در آن‌ها موجود است، در حالیكه مجموعه یادداشت‌ها و اسناد مستشارالدوله منتشر شده كه این اطلاعات و اسناد گم شده را تا حد زیادی در آن می‌توان پیدا كرد. مكاتبات مستشارالدوله در صندوقچه خانه‌ها نگهداری می‌شد، لابد چون وی به حكومت بی اعتماد بود و این اسناد به دست ورثه افتاد كه خوشبختانه استاد افشار آن را در چند جلد منتشر كرد
.

در بریتانیا برخی اسناد، سفرنامه‌ها و خاطرات شخصی به آرشیو ملی اهدا می‌شود؛ در آرشیو مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه آكسفورد هم یادداشت‌های سرپرسی‌ساكس وجود دارد. در آرشیو ملی بریتانیا هم اسناد خصوصی هست، مانند اسناد اهدایی سرپرسی لورن وزیر مختار سابق بریتانیا در ایران؛اما روند اصلی این نیست و اسناد مهم خصوصی بیشتر به موسسات آموزشی و آرشیوهای دانشگاهی بخشیده می‌شوند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به مرور بخش‌هایی از اسناد دوایر امنیتی بریتانیا آزاد شد كه گزارش‌های تعقیب و تجسس‌های مراكز امنیت داخلی و خارجی بریتانیا درباره ایرانیان نیز در میان آنهاست.معضل فعلی مقاومت برخی دوایر امنیتی در انتشار برخی از این اسناد است كه دعوای پنهان محققان و آرشیویست‌ها با مراكز امنیتی را موجب شده است.

پرسش: با وجود تصریح قانون دسترسی آزادانه به اطلاعات در بریتانیا مصوب سال 2000 و اجرای كامل آن از ابتدای سال 2005، پس از طی دوره 30 ساله اسناد قابلیت انتشار می‌یابند؛ با این وجود گفته شده كه حدود 10 درصد از اسناد هیچگاه منتشر نمی‌شوند و گاه حذف یا امحا می‌شوند.این اسناد غیر قابل انتشار بایستی واجد چه وِیژگی‌ای باشند و آیا فقط اسناد امنیتی و اطلاعات كاملا محرمانه را در بر می‌گیرد؟
پاسخ: قانون آرشیو در بریتانیا می‌گوید اسناد پس از گذشت 30 سال تمام قابل انتشار هستند و باید در اولین روز سال جدید پس از طی 30 سال تمام از زمان تولید رونمایی شوند؛ به عبارتی اسناد سپتامبر سال 1977 در اول ژانویه 2008 آزاد می‌شود؛ اما و اگرها در انتشار اسناد حداكثر 10 درصد آنها را در بر می‌گیرد كه مهمترین دلیل آن مسایل ملی و امنیتی بریتانیا است.تصمیم‌گیری درباره انتشار اسناد در خارج از آرشیو ملی صورت می‌گیرد و مسوولین آرشیو دخالتی در این روند ندارند؛ این نمایندگان دوایر امنیتی و وزارتخانه‌های مربوطه هستند كه تصمیم به آزادسازی اسناد می‌گیرند. برخی مواقع چند برگ از یك سند اجازه انتشار می‌یابند كه در این صورت می‌نویسند مثلا 3 برگ از این پرونده خارج شده است؛ در گذشته، اصل برخی اسناد قدیمی‌تر متعلق به قرن 19 و 20 برخی پاراگراف‌ها را سیاه كرده‌اند؛ ولی اكنون از اصل سند كپی می‌گیرند و بخشی از این كپی را محو‌ می‌كنند و روی قسمت محو‌شده می‌نویسند مثلا 5 سال بعد این قسمت منتشر می‌شود.

پرسش: دلیلی هم برای این كار ذكر می‌كنند یا دلایل بعضا محرمانه است؟
پاسخ: دلایل متفاوتی وجود دارد. من سندی را دیدم كه پس از 5 تا 10 سال از موعد آزاد سازی خود منتشر شده بود؛ وقتی آزاد شد مشخص شد كه عدم انتشار آن به دلیل ذكر نام یك شخص یا خانواده بود یا حساسیتی وجود دارد و گفتند برای اینكه شخص لطمه نبیند تا زمان حیات او این سند منتشر نمی‌شود.

پرسش: درباره ایران هم كلیه اسناد مربوط به كودتای 28 مرداد منتشر نشد و گفته شد كه در آن نام برخی افراد ذكر شده كه آزادسازی اسناد به صلاح آن اشخاص (در صورت زنده بودن) یا خانواده‌شان نیست.آیا موارد دیگری هم وجود دارد كه اسناد مربوط به ایران اجازه انتشار نیافته است؟
پاسخ: در آرشیو ملی بریتانیا سه موضوع عمده درباره ایران وجود دارد كه برخی از اسناد مربوط به آن در زمان مقرر خود آزاد نشده‌اند؛ یكی بخش‌هایی از اسناد ملی شدن صنعت نفت و بیشتر اسناد كودتای 28 مرداد بوده كه هیچ زمانی برای آزادی آن ارائه نشده و دلایل آن امنیتی و سیاسی و مسایل مربوط به منافع ملی بریتانیا ذكر شده است. دوم مساله همكاری‌های ایران و بریتانیا در فناوری هسته‌ای در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی‌است كه بخش‌هایی از آن آزاد شده است؛ و سوم اسناد دعاوی مربوط به مالكیت جزایر سه‌گانه خلیج فارس. تعداد زیادی پرونده آزاد نشده دیگر درباره ایران موجود است ولی این سه از نظر كمی‌و كیفی از دیگر موارد مهم‌ترند. دلیلی كه برای عدم انتشار همه یا بخشی از اسناد اختلاف بر سر مالكیت جزایر سه‌گانه ذكر شده این است كه این ماجرایی پایان نیافته است و ممكن است انتشار این اسناد كفه ترازو را به نفع یكی از طرفین دعوا پایین ببرد؛ البته به نظر من بریتانیا علاقه‌ای ندارد كه مواضع دوگانه‌اش درباره جزایر سه‌گانه قبل و بعد از انقلاب آشكار شود و همین دلیل اصلی برای ممانعت از انتشار اسناد مربوط به جزایر سه‌گانه است.

پرسش: قانون به محققان امكان شكایت از ممانعت كنندگان انتشار اسناد آرشیو ملی را داده است؟
پاسخ: در دوره اول دولت تونی بلر بر اساس وعده‌های انتخاباتی او مبنی بر تصویب قانونی درباره دسترسی آزادانه به اطلاعات،چنین امكانی فراهم شد.در قانون بریتانیا تصریح شده اگر به هر دلیل و به هر بهانه‌ای، دوایر دولتی از انتشار اسناد تاریخی در زمان مقرر جلوگیری كردند و نگذاشتند اسناد آزاد شود، هر فرد و سازمانی می‌تواند شكایت كند؛ او می‌گوید به این اسناد احتیاج دارم و استنادات قانونی مبنی بر منع انتشار آنها را قبول ندارم و تصمیم اتخاذ شده را به چالش می‌طلبد. من در مواردی با وجود شكایت و پیگیری حقوقی موفق به آزاد‌سازی اسناد مورد نیاز نشدم؛ از جمله اسناد مربوط به كودتای 28 مرداد و گزارش‌های بیوگرافیك رجال ایران در دهه 1970 چرا كه برخی از افراد ذكر شده در این گزارش‌ها در قید حیات هستند. مهمترین موفقیت من در آزادسازی اسناد غیر قابل انتشار، اسناد مالكیت ایران بر جزایر سه‌گانه است كه از یكسال پیش مكاتبات و دعاوی آن را آغاز كردم و موفق به آزادسازی 25 پرونده شدم؛این اسناد درباره مكاتبات و مذاكرات ایران و بریتانیا و دولت تازه تاسیس امارات متحده عربی در آستانه خروج بریتانیا از خلیج فارس و سلطه آبی ایران بر آن با عنوان ژاندارم منطقه است. البته این اسناد موقتا در اختیار من قرار داده شد و اگر به كاتالوگ رسمی‌آرشیو مراجعه كنید می‌بینید كه فعلا هنوز رسما آزاد نشده و در اختیار عموم قرار نگرفته است.

پرسش: آیا محقق در صورت آزادسازی اسناد باز هم باید منتظر انتشار عمومی‌آن شود یا هر زمان كه بخواهد می‌تواند اسناد را متتشر كند؟
پاسخ: هر محققی كه موفق به آزادسازی قانونی اسناد شد بلافاصله می‌تواند آنها را متتشر كند؛ من با یاری همكارم ظرف یك هفته از بیش از 3 هزار برگ سند عكس‌برداری كردم و از محاق توقیف در آمد؛ این اسناد در مجموع موید و ثابت‌كننده حاكمیت ایران بر جزایر سه‌گانه تنب بزگ، تنب كوچك و ابوموسی است. البته درباره بخش‌های آزاد‌نشده حق شكایت برای محقق محفوظ است. قانون آزادی استفاده از اطلاعات مفر حقوقی دارد كه می‌توانید پیگیر پرونده‌هایی باشید كه از آنها ردپایی دارید؛بدون داشتن شماره سند یا رد پایی دیگر نمی‌توانید پیگیر آن باشید. چند ماه پیش بدون اینكه كسی شكایت كند،آرشیو ملی بریتانیا 135 تصویر ارزشمند و بی نظیر و اتود، عكس، طراحی و نقاشی رنگ روغن از 150 سال پیش از صفحات مرزی خلیج فارس آزاد كرد؛در حالیكه قبلا از وجود چنین اسناد تصویری بی اطلاع بودیم
.

این اسناد متعلق به وزارت دریاداری (ادمیرالتی) بریتانیا بوده كه در سده‌های گذشته وظیفه جاسوسی خارجی را نیز بر عهده داشته و مجموعه نفیسی است از اسناد مربوط به خلیح فارس و حتی نشان می‌دهد در قرون هجدهم و نوزدهم هم نام این پهنه آبی، از نظر بریتانیایی‌ها خلیج فارس

(Persian Gulf) بوده و در عنوان بیش از 2716 پرونده در آرشیو هم همین اسم خلیج فارس ذكر شده؛ حتی در قسمت‌های مرزی كه مربوط به سواحل عربی و غیر ایرانی است نیز از نام خلیج فارس استفاده می‌كردند. در كل این آرشیو 16 پرونده با عنوان “خلیج عربی” (Arabian Gulf) وجود دارد كه از میان این پرونده‌ها، 4 پرونده درباره گروهی چریكی با نام خاص “جبهه خلق برای آزادی خلیج عربی” در عمان است، 3 پرونده مربوط به اعتراضات دولت وقت ایران به استفاده از نام جعلی خلیج عربی بوده است، 2 مورد هم مربوط به اسناد قرن 18 و 19 است كه در آن به بخش كوچكی از دریای سرخ،خلیج عربی می‌گفتند كه ارتباطی با خلیج فارس امروزی ندارد.

البته حقیقت دیگری كه با مطالعه این چند هزار برگ سند درباره جزایر سه‌گانه دریافت می‌كنیم این است كه دولت‌های قبلی ایران حتی در رژیم گذشته نهایت تلاش خود را برای احقاق حقوق تاریخی خود بر سر مالكیت جزایر سه‌گانه كرده‌اند و هیچ كوتاهی‌ای صورت نگرفته است. جالب است كه دولت وقت برای حفظ حاكمیت خود بر جزایر سه‌گانه حتی در سال 1971 تا آستانه جنگ با بریتانیا پیش رفت. موضع دولت ایران شفاف بود و دیپلماسی فعالی در پیش گرفته بود تا بدون هیچ گونه انزوا و كناره‌گیری،در مجامع بین‌المللی از حق خود دفاع كند و با مشاركت در بحث‌های دو جانبه یا سه جانبه موفق شد تا حق خود را تا امروز ثابت كند.

 

نقل شده از نشريهء «شهروند امروز»

برگرفته از سايت «خواندنی ها»

http://www.khandaniha.eu/items.php?id=533

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630