مساجد، سیاسی یا عبادی؟
محمدعلی ابطحی
این ایام هر ساله به عنوان هفتهی مساجد در ایران گرامی شمرده میشود. نزدیکی ماه رمضان و رونق بیشتر مساجد در این ماه، دلیل این گرامیداشت است.
در همه جای دنیا مسجد سمبل عبادت مسلمانان شناخته میشود. در کشورهای اسلامی فراوانی مساجد و وجود مأذنههای قابل رؤیت آن نشانهی اسلامی بودن شهر تلقی میشود. در اکثر نقاط جهان اسلام رهبران سیاسی تاریخی و یا معاصر مساجد پرشکوهی ساختهاند که به نام آنان ثبت شده که از آنان به عنوان پل ورودی حاکمان به قلب و جان مسلمانان و متدینان استفاده شده است.
مسجد از ابتدای تأسیس آن در اسلام با صبغه معنویت و جایگاه ارتباط با خدا به وجود آمده و برای امکان خلوت کردن خلق و خالق تأسیس شده است. (اما) از همان ابتدای تاریخ اسلام، دو رویانی که در دل به اسلام اعتقاد نداشتند، احساس کردند که مسجد میتواند پایگاه خوبی برای نفوذ در دل و جان مردم مسلمان تلقی شود و اهداف سیاسی غیر الهی را – حتی در مقابل شخص پیامبر که آورندهی دین اسلام بود – از پایگاه مسجد قابل اجرا نمایند.
ساخت «مسجد ضرار» در زمان خود پیامبر نشانهی تکان دهندهای است که چگونه در آغازین روزهای ظهور اسلام، منافقان به خوبی درک کرده بودند که راه نفوذ در دل جامعهی اسلامی، حتی برای مخالفان اسلام و یا حتی راه مقابله با شخص پیامبر اسلام در زمان حیات و زندگیاش نیز از طریق مسجدی میگذرد که در آن به وحدانیت خدا و رسالت همین پیامبر باید شهادت دهند. مهمتر، خراب کردن فیریکی مسجد ضرار که قرار بود در مأذنههای آن شهادت به رسالت محمد (ص) داده شود توسط خود آن حضرت نشانگر حساسیت فوق العاده و سمبلیک حضرت نبی اعظم در اولین سوء استفاده تاریخی از احساسات مذهبی به نام مسجد است.
این را هم البته باید پذیرفت که متأسفانه در اکثر جهان اسلام شکل و نمای مساجد خیلی آبادتر از میزان حضور و بهرهگیری مردم مسلمان از آن هست.
در ایران مساجد تاریخ و ادوار گوناگونی داشته است. در دوران اکثر شاهان بعد از اسلام و به خصوص بعد از دوران صفویه عملاً چند نوع فضا بر مساجد حاکم بود؛ بخشی از آنان مساجد رسمی بودند که مراسم دولتی را انجام میدادند؛ بخش کوچک دیگری هم از توابع دولت بودند؛ اما اکثریت مساجد به طور مستقل و با بودجهی مردم و با سیاستگذاری روحانی و امام جماعت مسجد اداره میشد.
بیشتر مساجد هم تنها محل عبادت بود. بخش کوچک ولی پراهمیتی از مساجد نیز توسط روحانیون انقلابی اداره میشد که در انقلاب اسلامی همان رهبران دینی و همان مساجد اندک محور جریان مبارزهی مذهبی با رژیم شاه شدند و از انسجام طبیعی مساجد استفاده کردند و جریان گسترده و فراگیر انقلاب اسلامی را شکل دادند و بلافاصله بعد از پیروزی غیر منتظرهی انقلاب، مساجد با تغییر کاربری تاریخی خود به عنوان کمیتههای انقلاب اسلامی مرکز مدیریت موقت کشور شد.
اما بعد از استقرار اولیه سیستم کشور و بحرانهایی که درهم ریختگی بعد از انقلاب ایجاد کرده بود، تلاش شد تا مساجد دوباره مسجد شود.
گر چه مواردی مثل توزیع کوپن و مواد اولیهی زندگی و استقرار موقت نیروهای مسلح در مساجد به خصوص در دوران جنگ سالها ادامه داشت ولی اندک اندک مساجد به جای سجدهی خدا بازگشت؛ اما سایهی دولت بر سیاستهای مساجد باقی ماند.
دو نماد اصلی دولتی بودن مساجد تلقی میشود که وضعیت عمومی مساجد را بعد از انقلاب با سابقهی تاریخی آن متمایز کرده است؛ یکی حضور بسیج در مساجد که به نوعی نمایندگان رسمی حکومت تلقی میشوند؛ به خصوص در مواردی که اختلاف نظر با روحانی و امام جماعت بر سر سیاسی بودن یا نبودن مساجد در میگیرد، نیروهای بسیج بیشتر توان کشاندن مساجد به سمت دولتی بودن را پیدا میکنند؛ و دیگری مرکزی است که بر امامان جماعت تسلط دارد و در انتخاب رسمی آنان دست دارد که روند سنتی تعیین و حضور امامان جماعت را تغییر داده است و بیشتر میتواند به سیاسی و یا دولتی بودن امامان مساجد بیانجامد.
تاریخ مذهبی نشان داده است که جریانات مذهبی که در طول تاریخ به شکل سنتی رشد کردهاند، اگر خیلی دستخوش تغییرات مدرن قرار گیرد، محتوای تاریخی خود را هم از دست میدهد. مساجد در ایران، کمجمعیتتر از مساجد بسیاری از کشورهای اسلامی است. شاید یکی از دلایل آن هم عجین بودن دین و حکومت در ادرهی مساجد است. تلاش برای رونق معنوی مساجد میتواند کمک بزرگی برای آرامش معنوی جامعه باشد.
برگرفته از وبلاگ نويسنده:
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |