بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

مرداد 1387 ـ   اوت  2008                                                                   نظر خوانندگان (1) نظر <<<

 

چرا اصلاحات امانی شکست خورد؟

ایوب آروین

استقلال افغانستان را امان الله، شاه تجدد طلب این کشور، در بیست و هشتم اسد (مرداد) ۱۲۹۸ خورشیدی اعلام و در پی آن برنامه های اصلاحی را در کشور آغاز کرد؛ برنامه هایی که به گمان بسیاری زمینه های شکست و فرار او را از کشور فراهم کرد.

او در زمان سلطنت پدرش در میان مشروطیت طلبان نفوذ و محبوبیت زیادی داشت؛ اما شیوه حکومت پدر مانع فعالیت گسترده او برای تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی می شد.

امان الله پس از رسیدن به قدرت خود را در جایگاهی یافت که توانایی کافی برای اجرای برنامه های اصلاحی را به او می داد.

او در ۱۹۲۶ میلادی مشروطیت را اعلام کرد و به سفر تاریخی اروپا رفت. این سفر شاه را با تمدن غرب آشنا کرد و تصمیم او را برای اجرای اصلاحات قاطع تر ساخت. امان الله در بازگشت دست به اصلاحات گسترده سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زد.

تاسیس مکتب ها (مدارس) جدید، از جمله حبیبیه و مکتب دخترانه "مستورات" از اصلاحات فرهنگی او بود. رفع حجاب و برابری زن و مرد در برابر قانون و مسائل اجتماعی از نوآوریهای دیگر این شاه تجددطلب بود.

نخستین بار ثریا، همسر امان الله، پس بازگشت از سفر اروپا در کابل بدون حجاب ظاهر شد و شاه همه زنان افغان را به پیروی از او تشویق کرد.

او عدالت اجتماعی را تحت عنوان "مساوات" اعلام کرد که به باور برخی تاریخ نگاران بر اساس آن شاهزادگان و سرداران با نفوذ امتیازات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را از دست دادند.

تاریخ نگاران معتقد اند که تاکید امان الله، در کل، بر پیشرفت سریع کشور، توسعه سیاسی و اجتماعی و حفظ استقلال کشور بود.

 

چرا شکست؟

اما چرا برنامه های او با شکست مواجه شد؟ چرا مردم اصلاحات امانی را نپذیرفتند؟ و چرا حتی کارمندان دولتی که امان الله به آنان به عنوان مجریان برنامه های خود اهمیت زیادی قایل بود، از او حمایت نکردند؟

بسیاری ها د ر افغانستان باور دارند که امان الله در مدت کوتاهی پس از رسیدن به قدرت، دست به اصلاحات گسترده ای زد که فراتر از حوصله زمان او بود. این اصلاحات به زودی با چالشهای زیادی رو به رو شد.

جامعه به شدت سنتی، که فرهنگ روستایی و قبیله ای در زندگی مردم آن عمیقاً ریشه داشت، برنامه اصلاحات و تجددگرایی او را برنتابید.

 

'عجله'

برخی کارشناسان افغان به این عقیده اند که اصلاحات امانی برنامه ای مدون و برنامه ریزی شده نبود و با وضعیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مردم آن زمان هماهنگی کافی نداشت.

عبدالغفور آرزو، نویسنده و پژوهشگر افغان به این باور است که امان الله خان پس از بازگشت از سفر اروپا برای اجرای برنامه های اصلاحی خود دچار "شتابزدگی" شده بود.

او می گوید: "عبا و قبای اصلاحاتی که در دیدگاه امان الله خان بود، با اندام شرایط اجتماعی افغانستان متناسب نبود."

عبدالحمید مبارز، کارشناس و پژوهشگر افغان می گوید امان الله خان شخصی "احساساتی" بود و در بازگشت از سفر اروپا برنامه اصلاحات خود را با "هیجان" آغاز کرد.

او می گوید امان الله خان برای اجرای برنامه اصلاحات خود "عجله" کرد؛ در حالی که به گفته آقای مبارز هنوز زمینه های اجتماعی برای پذیرش آن آماده نشده بود. او این عجله را "اشتباه" شاه می داند.

او می گوید زمانی که امان الله اصلاحات را در زمینه های مختلف سیاسی و اجتماعی اعلام کرد، اکثریت مردم در روستاها و مناطق دور دست از سیاست چیزی نمی دانستند.

 

'دودستگی'

عبدالغفور آرزو، نویسنده و پژوهشگر افغان می گوید "دودستگی" مقامات ارشد نظام به گروههای "اصلاح طلبان" و "محافظه کاران" چالش دیگری در برابر اجرای برنامه اصلاحات امانی بود.

او می گوید مشروطیت طلبان، که محمود طرزی از رهبران این گروه بود، از اصلاح طلبی، مبارزه با "معرفت متحجر دینی"و حرکت به سوی "جامعه باز" حمایت می کردند.

آقای آرزو می گوید محافظه کاران خواهان حاکمیت نوعی "خلافت اسلامی" در کشور بودند. سردار عبدالقدوس خان، که می توان گفت در مقام نخست وزیری بود، از رهبران این گروه بود.

 

مبارزه

اعلام مشروطیت و "مساوات" امتیازات شاهزادگان، سرداران و سرمایه داران بزرگ را از آنان گرفت و زمینه فعالیت آنان را محدود کرد. این کاری بود که شاه را در درون دولت و جامعه به مبارزه می طلبید.

آقای آرزو می گوید شماری هم بودند که با مشروطیت مخالفت می کردند و با نظام مشروطه امانی در افتاده بودند.

آقای آرزو می گوید: "قسمت زیاد کسانی که با مشروطیت درافتاده بودند، اقتدار متمرکز می خواستند و در راستای حفظ اقتدار سنتی با آنها (مشروطیت طلبان) درافتاده بودند."

 

حجاب

اعلام رفع حجاب و ظاهر شدن همسر شاه بدون حجاب، اقدام نمادینی بود که نه تنها برای پیشرفت اصلاحات موثر واقع نشد بلکه چالشهای بزرگی را در برابر مشروعیت نظام امانی در جامعه سنتی قرار داد.

در جامعه مردسالار آن روز، که حضور زن در جامعه بدعتی شمرده می شد، اعلام رفع حجاب جایگاه شاه را در میان جامعه مردانه قبیله ای و روحانیونی که بیشتر باورمند به فهم قبیله ای از معرفت دینی بودند، تنگتر کرد.

آقای مبارز معتقد است زمانی که امان الله آزادی زنان و رفع حجاب را اعلام کرد "تبر مخالفان دسته پیدا کرد" و باعث نارضایی روحانیون شد.

اگرچه عبدالغفور آرزو به این باور است که امان الله رفع کامل حجاب را اعلام نکرد و همسر او هم حجابی متعارف داشت.

او می گوید: "در نهایت عده ای بودند که در آن عصر برانگیخته شد و فهم قبیله ای و معرفت دینی منطبق با فهم قبیله ای برخلاف امان الله خان قرار گرفت."

 

آسیب پذیر

به باور برخی صاحب نظران، این زمانی بود که شاه باید دست به کار گسترده ای برای همبستگی ملی و بازسازی کشور جنگزده خود می زد. او همچنان نیاز به تحکیم پایه های دولت نوپای خود داشت.

دولت و کشور تازه استقلال یافته افغانستان در زمانی که امان الله خان در چندین زمینه دست به اصلاحات بنیادی زد، هنوز به ثبات لازم دست نیافته بود و از هر لحاظ آسیب پذیر بود.

به گفته آقای مبارز، عمده ترین اشتباه امان الله این بود که او پس از بازگشت از اروپا اعلام کرد که "دیگر عصر شمشیر گذشته و عصر قلم است". به گفته او شاه بر پایه همین نظریه اقدام به کاهش بودجه و تعداد نفرات ارتش کرد.

آقای مبارز می گوید زمانی که دولت امانی با "توطئه" رو به رو شد، ارتش کوچک او توان مقابله با آن را نداشت.

با وجود این آقای مبارز می گوید مردم مخالفتی با دولت امانی نداشتند و تنها "یک قشر کوچک محافظه کار" مخالف برنامه های امانی بود.

او به این باور است که آن چه بیشتر زمینه های شکست دولت امانی را فراهم کرد و در نهایت او را با شکست مواجه کرد، "توطئه" بود.

امان الله شاهزاده متجددی بود که با حمایت مشروطیت طلبان در میان کشمکشهای خانوادگی بر سر قدرت در پی کشته شدن پدرش، حبیب الله خان در ۱۹۱۸ میلادی به سلطنت رسید.

پیروزی دولت امان الله خان در جنگ سوم افغان و انگلیس در ۱۹۱۹، که به "جنگ استقلال" معروف است، موقعیت استثنایی و تاریخی را برای او فراهم کرد.

اما شکست برنامه های اصلاحی او و شورشهای برخی قبایل در برخی مناطق شرقی و جنوب شرقی و به ویژه مخالفت برخی مردم شمال کابل به رهبری حبیب الله کلکانی، نظام مشروطه امانی را در ۱۹۲۸ به زانو در آورد.

امان الله خان پس از شکست در برابر حبیب الله کلکانی به قندهار و از آن جا به ایتالیا رفت. او تا زمان مرگش در ۲۵ اپریل (آوریل) ۱۹۶۰ میلادی در تبعید به سر برد.

 

برگرفته از سايت «بی بی سی»:

http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2008/08/080817_a-afg-amanullah-reforms.shtml

 

نظر:

بنظر من اين مقاله محتاج به یک اشارهء مهم است و آن نقش تعیین کنندهء استعمار انگلیس در اين ماجرا است. چه در افغانستان و چه ـ تقریباً همزمان ـ در ایران. اگر به کودتای 1921 رضا خان و پیامد بعدیش، یعنی استقرار استبداد او و خشگ کردن بنیاد نهال جوان دموکراسی در ایران، و جلوگیری از ایجاد همان مقدمات دموکراسی در افغانستان در سال های 26 بدقت بنگریم تشابه مابین این دو عملکرد استعماری به کمک یاران داخلیش روشن می شود. بنظر من لااقل این اشاره لازم است تا بعد بشود بهتر در تاریخ دو کشور در این برهه مطالعه و مقایسه کرد. در اين مقاله البته کوچکترین اشاره ای به نقش استعمار انگلیس نمیشود و این همان روشی است که در ایران خودمان هم زیبا کلام و کاتوزیان و سیروس غنی (اتفاقا!! هر سه تحصیل کردگان انگلستان) کوشش به ترویجش می کنند تا ازاستعمار پاکشوئی شود و مقصر، و تنها مقصر، نادانی و عقب افتادگی و استبداد زدگی جامعه معرفی شوند ( که البته همه درست، اما مکمل یکدیگر و سبب سلطه و همگامی استعمار با آنهاست و همه با هم اعضای یک مجموعه اند).

دوستدار ـ ا.ط.

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630