حزب مشروطهء ایران خود را تعريف می کند
آنچه در نشست فوق العاده دفتر پژوهش حزب گذشت
توضيح سکولاريسم نو: به اعتقاد ما تشکيل احزاب سياسی، خارج شدن آنها از محدودهء شعارهای عوامانه و پرداختن آنها به ارائهء برنامه های اجرائی بر بنياد نگرش های درست تعريف شده، امروزه بيش از هر زمان ديگری ضرورت حيات سياسی ما است. سکولاريسم نو خود را موظف می داند که اقدامات شفاف احزاب سياسی در توضيح مواضع خود را منعکس کند. اقدام دفتر پژوهش حزب مشروطهء ايران در انتشار مرتب خلاصهء صورتجلسه های آن اقدام قابل تقديری است در جهت اينگونه شفافيت. سکولاريسم نو ساير تشکلات سياسی را نيز به چنين اقدامی دعوت کرده و صفحات خود را در اختيار آنان می گذارد. سياست ورزی، بدون حزب سياسی درست تعريف شده و شفاف، شوخی دردناک تاريخ استبدادی معاصر ما بوده است.
در نشست فوق العاده دفتر پژوهش، سراسر به منشور و اساسنامه حزب پرداخته شد. بخش عمدهء گفتگو ها بر سر جمله ای بود که برای افزودن به مقدمه منشور پیشنهاد شده است: «حزب مشروطه ایران، به عنوان یک حزب راست میانه و لیبرال دمکرات (به معنی دمکراسی محدود به اعلامیه جهانی حقوق بشر) برای آزادی ميهن، رهايی از فاشيسم مذهبی و پايهگذاری يک نظام ملی، مردمی و پيشرو در ايران پایه گذاری شده است».
نظر دو تن از حاضران این بود که عنوان یک حزب راست میانه و لیبرال دمکرات (به معنی
دمکراسی محدود به اعلامیه جهانی حقوق بشر) دو اشکال دارد. نخست لیبرال دارای معنای
مشخصی نیست و در هر زمان چیز دیگری از آن فهمیده اند و از جمله در امریکا لیبرال به
جناح چپ حزب دمکرات گفته می شود و برای بسیاری از امریکائیان دشنام است. در ایران
هم به خاطر داریم که لیبرال دشنام بود. حزب ما ضرورتی ندارد که اصطلاحی را که چند
سال پیش یک معنی داشت و چند سال بعد ممکن است معنی دیگری داشته باشد برای شناساندن
خود به کار برد. اصطلاح راست میانه هم معلوم نیست و تعبیرات مختلفی از آن می تواند
بشود. اصلا خود راست و چپ بار ها تغییر کرده است چه رسد به راست میانه. بهتر است
بگذاریم دیگران تعریف خودشان را از ما داشته باشند و خودمان را مقید نکنیم.
یکی دیگر از حاضران نظر داد که با توجه به اینکه عقاید لیبرال ما در منشور به روشنی
آمده است دیگر لازم نیست آن را مشخص کنیم و حساسیت هائی را برانگیزیم.
در پاسخ چند تن از حاضران توضیحاتی به شرح زیر دادند:
در سیاست مسئله مهم آن است که نگذاریم دیگران ما را به میل خودشان تعریف و تحریف
کنند و خودمان باید خود را چنانکه هستیم بشناسانیم. ما در شانزده سالی که از مقدمات
و پایه گذاری حزب می گذرد بسیار روی فلسفه سیاسی و اقتصاد سیاسی خود کار کرده ایم و
نتیجه این کوشش ها این بوده است که خود را بطور قطع در سنت لیبرال دمکراسی که ریشه
هایش به دو هزار و پانصد سال پیش یونان و ایران می رسد و در رنسانس سده شانزدهم و
روشنگری سده هژدهم تکامل یافت جا داده ایم. ما درست همان گونه لیبرال دمکرات هستیم
که نویسندگان اعلامیه استقلال و قانون اساسی امریکا بودند. اگر در امریکا تعبیر
دیگری از لیبرال شده است به بقیه دنیا ربطی ندارد. در اروپا لیبرال به احزاب راست و
محافظه کار گفته می شود و در ایران نیز بحث سیاسی در سی سال گذشته بسیار پیش آمده
است و لیبرال اکنون در معنای درست آن فهمیده می شود و بزرگ ترین اسلحه ایدئولوژیک
در برابر آخوند ها و نو مارکسیست ها و فاشیست های نو و ملی مذهبی هاست. ما نمی
گوئیم لیبرال، می گوئیم لیبرال دمکرات و آن را هم تعریف کرده ایم: حکومت اکثریت
محدود به اعلامیه جهانی حقوق بشر. اما لیبرالیسم بی بند و باری نیست که بعضی ها به
آن می چسبانند، بی بند و باری لیبرتاریانیسم است.
راست میانه تعریف اقتصاد سیاسی ماست و در سیاست امروز به آن سیاست های اقتصادی گفته
می شد که ضمن کوتاه کردن دست دولت از مالکیت موسسات اقتصادی به مسئولیت اجتماعی
باور دارد و وظیفه دولت را فراهم کردن فرصت برابر به افراد جامعه و کمک به
نیازمندانی که از عهده بر نمی آیند می داند. این مطالب در حزبی برای اکنون و آینده
ایران که یک سند رسمی حزبی است به تفصیل آمده است و تازگی ندارد. ما نمی توانیم
انتظار داشته باشیم که دیگران اسناد حزبی ما را به دقت بخوانند و نتیجه بگیرند.
باید کار دیگران را آسان کنیم. فایده نامگزاری همین است. به هر حساسیتی نباید حساس
بود. ما در آستانه پیوستن به خانواده احزاب لیبرال دمکرات در پارلمان اروپا هستیم و
تصریح این مطالب لازم است.
ما برای ایران کار می کنیم و توجهی به امریکا یا دیگران نباید داشته باشیم. حزب
دمکرات الاغ را علامت خودش قرار داده است و توجهی به نظر ایرانیان نمی کند. هر
جامعه ای حکم خودش را دارد. در ایران منشور ما پاسخگوی نیاز جامعه است.
اگر به ترجمه فارسی لیبرال در ویکی پدیا نگاه کنیم هیچ چیز منفی در آن نیست و ما
نباید در بکار بردنش تردید کنیم.
در بحث اساسنامه سه موضوع مورد توجه اصلی بود. نخست رای حضوری یا غیابی در کنگره. پاره ای هموندان معتقد بودند برای اطمینان از اینکه افراد به استقلال رای می دهند می باید خودشان در کنگره حضور داشته باشند. در پاسخ گفته شد که مسافرت به ويژه به امریکا آسان نیست و نمی توان هموندان را از حق رای محروم کرد.
موضوع دوم محدودیت انتخاب بیش از دو دوره متوالی بود که باعث تزریق خون تازه به حزب خواهد شد. ولی اکثریت حاضران عقیده داشتند که در انتخابات آزاد فرصت برای همه کاندیدا ها هست و تا کنون نیز همه کسانی که شوق و فرصت کار داشته اند با استقبال رای دهندگان روبرو بوده اند. اگر در امریکا این ترتیب پذیرفته شده در اروپا خلاف آن را عمل می کنند.
موضوع سوم ترتیب اخراج هموندان از حزب بود که چند تن از حاضران معتقد بوند فرایند رسیدگی و اخراج باید از مراحل بیشتری بگذرد و کنگره یا دو سوم شورا ها به آن رای بدهند. در برابر دیگران استدلال می کردند که اخراج از احزاب امر فوق العاده ای نیست و چنان اهمیتی ندارد که آنهمه وقت و انرژی حزب را بگیرد. در آلمان همین روز ها یک نماینده مجلس و وزیر پیشین ایالتی از عضویت حزب سوسیال دمکرات اخراج شد. حزب ما از هر سو زیر حمله عوامل رژیم است و شورای مرکزی می باید امکان اقدام سریع و حفظ هموندان و خود حزب را در برابر عوامل نفوذی داشته باشد. در 14 سالی که از تاسیس رسمی حزب می گذرد تنها دو نفر به چنان اتهامی از حزب کنار گذاشته شده اند.
پیشنهاد های دیگری نیز در اصلاح اساسنامه داده شد که به شورای مرکزی فرستاده خواهد شد.
برگرفته از سايت «حزب مشروطهء ايران»
http://www.irancpi.net/sokhanrooz/matn_51_0.html
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |