بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

مرداد 1387 ـ   اوت  2008

ديا نت بهايی دينکار ندارد!

فاران دوستی

استاد ناديدهء گرامي ، جناب دكتر نوري علا عزيز (*)

سه سال پيش از اين، مقاله اي از شما را در مورد مرحوم به آذين در سايت گويا نيوز خواندم و از همان زمان علاقه مند به قلم شما شدم همه آثار شما را در سايت پويشگران ، نيوسكولاريسم ، اثر و گويا نيوز مطالعه كرده ام. مصاحبه هاي تلويزيوني و برنامه " در پيشگاه فرهنگ " را دنبال مي كنم و همواره از شما ياد گرفته ام ، ياد مي گيرم و ياد خواهم گرفت زيرا كه شما را فقط – خودتان – نمي دانم بلكه پاسدار و دارنده اي از فرهنگ و هنر سرزمينمان مي شناسم كه با بزرگاني يا بهتر بگويم ستون هايي نظير رادي، بيضايي، شاملو، دانشور و ديگران همنشين و همقدم بوده ايد.

مقالهء "گره كور احزاب مذهبي" را كه در تاريخ 27 ژوئن نوشته بوديد را مطالعه كردم و طبق معمول لذت برده و درس گرفتم؛ اما در آن مقاله مثالي را در مورد وجود «دينكاران» مذهبي در ديانت بهايي ذكر فرموده بوديد كه چون بنده، جواني بهايي هستم و با تعاليم اين ديانت بزرگ شده و آشنا هستم لذا نكاتي به نظرم آمد كه تقديم حضورتان مي نمايم. البته اميدوارم كه اين جسارت شاگرد كوچك خود را ببخشيد و مطلب حقير را مطالعه فرمائيد:

1- ديانت بهايي بصورت شورايي اداره مي شود اين شوراها كه "محفل" نام دارند از نه نفر از بهائيان آن حوزه(روستا ، شهر يا كشور ) انتخاب مي شوند البته در سطح بين الملل نيز شورايي تحت نام "بيت العدل" وجود دارد كه عهده دار رتق و فتق امور جهاني جامعه جهاني بهايي كه رو به تزايد است ، مي باشد كه البته هيچكدام از اين شوراها – در هر سطحي – رهبر جامعه نيستند بلكه عهده دار رسيدگي به امورات جامعه از قبيل ازدواج ، طلاق، كفن ودفن اموات ، تعليم احكام بهايي به اطفال ، كمك به فقرا و بيماران جامعه بهايي ، تماس با اوليا امورحكومتي واز اين قبيل مي باشند

2- انتخابات در اين ديانت سري ، عمومي و آزاد است يعني همه بهائيان – از هر جنس ، رنگ و نژادي- از سن 21 سالگي آزادند در انتخابات اين شوراها شركت كنند. پروپاگاند ، تبليغات و كانديد شدن براي عضويت در محافل ممنوع است يعني شخص براي آنكه به عضويت محفل دربيايد اجازه ندارد در مورد خود و برنامه هايش تبليغ كند.(در اين شوراها تصميم گيري با راي اكثريت است لذا كسي نمي تواند به افراد صاحب راي قولي بدهد كه اگر انتخاب شد آنرا عملي كند.) لذا هر بهايي با هر شغل و درآمدي يا هر سواد و دانشي اين امكان را دارد كه توسط بهائيان ساكن در آن حوزه انتخاب شودو به عضويت محفل دربيايد.آزاد و سري بودن انتخابات تا آن حد است كه زن و شوهر نيز اجازه پرسيدن راي همديگر را ندارند.

3- دينكاران مذهبي آنطور كه از مطالب شما مستفاد مي شود اشخاصي هستند كه شغل و كارشان فقط اداره امور ديني مومنان آن ديانت است اما اعضاي محافل داراي شغل ديگري به جز عضويت محافل هستند و ممر درآمدشان از محل ديگري است. اين اعضاء ، عضويت و شركت در محفل را كه ممكن است هفته اي سه يا چهار جلسه باشد را خدمتي به بهائيان مي دانند .

4- فقط مطالبي از محفل مورد قبول است كه به امضاي محفل مزبور باشد ( نام محفل بطور عام آمده باشد ) و تك تك اعضاء اجازه ندارند نظريات شخصي خود را در مورد موضوعي به بهائيان حوزه شان ابلاغ كنند. اگر هم مطلبي را عضوي از طرف خود بگويد هيچ فرد بهايي ملزم نيست آنرا بپذيرد و مي تواند رفتار آن عضور را به محفل مزبور گزارش و شكايت كند.( در ديانت بهايي ، بين عضو محفل و بهايي عادي تفاوتي وجود ندارد فقط عضو محفل كارش بيشتر است و بايد بعنوان نماينده بهاييان به امورات آنها نيز رسيدگي كند )

5- محافل بهايي ، يكساله انتخاب مي شوند . در اول ارديبهشت اين محافل توسط بهائيان مجددا" انتخاب مي شوند پس بالعكس دينكاران مذهبي كه كارشان دائمي است و هر سال كه بگذرد بر رتبه شان افزوده مي شود عضويت در محافل ، موقتي و يكساله است و اگر چند سال پياپي هم فردي عضو همان محفل شود بازهم تغييري در شخصيت و مقام وي نزد بهائيان ايجاد نمي شود.

6- دينكاران مذهبي درس ديني مي خوانند (اصطلاحا" متخصص امور ديني مي شوند ) و طبق آن دروس نظر مي دهند اما اعضاي محافل داراي مشاغل و معلومات گوناگوني هستند و لازم نيست شخصي كه عضو محفلي مي شود دانشمند بهايي نيز باشد. يك محفل بر اساس اصل مشورت بنا مي شود و افراد با توجه به آثار و تعاليم بهايي كه در اختيار دارند و معلوماتي كه هر كس در سطح خودش دارد با يكديگر مشورت مي كنند و نظر محفل را پس از مشورت و راي گيري اعلام مي كنند.

7- امور خصوصي و ديني هر فرد بهائي به خودش مربوط است و كسي يا محفلي چنين حق يا وظيفه اي ندارد به امور خصوصي افراد بهايي دخالت كند به طور مثال بهائيان موظف به خواندن نماز هستند و از نماز جماعت و پيش نمازي نهي شده اند تا افراد به نام پيشنماز از آن سوء استفاده نكنند و خود را داراي منصب يا رتبه اي بالاتر از سايرين ندانند و از طرف ديگر افراد بخاطر تظاهر به دينداري در نماز جماعت شركت نكنند يا اموري نظير حجاب و لباس در اختيار خود انسانهاست كه با عقل خود لباس مناسب را براي پوشيدن اختيار كنند  اما دينكاران مذهبي با رسالات مختلف همه زندگي مؤمن را طرح و برنامه ريزي مي كنند.

8- بهائيان مانند پيروان ساير اديان الهي معتقد به وجود روح در انسان مي باشند ولي بهشت و جهنم ايشان با بهشت و جهنم ساير اديان تفاوت دارد بهشت هر فرد بهايي در تكامل روح آن شخص جلوه مي كند يعني هر فرد بهايي با رفتاري انساني و اخلاقي پسنديده موجبات تكامل روحش را فراهم مي كند (بهشت) و بالعكس آن ، رفتارهايي هم مانند جنايت ، دروغگويي، رشوه خواري و از اين قبيل موجب سقوط و نزول روحش خواهد شد كه آن دوزخ آن فرد محسوب مي شود به همين دليل بهائيان براي فرد متوفي دعا مي خوانند و خيرات مي دهند كه موجب تكامل روحي آن شخص مي شود پس در ديانت بهايي بهشت فروشي معنايي ندارد و دينكاران مذهبي كه پيروان اديان را مي فريبند و بدين كار اقدام مي كنند جايي در ديانت بهايي نخواهند داشت چرا كه هر فرد مي تواند حتي در زندگي مادي اش نيز بهشت خود را بيافريند.

9 – دستور دينكاران مذهبي به هر مؤمني لازم الاجرا ست و جاي لم و بم در آن نيست اما در ديانت بهايي براي هر فرد بهايي حقي به نام "استيناف" در نظر گرفته شده كه طي آن هر شخص بهايي مي تواند در مواردي با راي و نظر محفل روستا يا شهرش موافق نباشد و اين عدم موافقت خود را جهت بررسي به محفل كشورش ارجاع دهد و درخواست بررسي كند و اگر راي محفل كشورش نيز مورد پذيرشش نباشد مي تواند درخواست پيگيري خود را با شوراي بين المللي بهايي يا بيت العدل كه بالاترين مرجع بهاييان محسوب مي شود ، مطرح كند و خواستار رسيدگي مجدد شود.

10 – بسياري از دينكاران مذهبي  قابل  دسترسي  براي مؤمنان آن دين نيستند و با پيغام و ارتباط غيرمستقيم با مؤمنان درتماسند (شايد با اين پوشش و عدم دسترسي مي خواهند براي خود مقام تقديس دست وپا كنند ) اما هر فرد بهايي مي تواند با محفل شهر ، كشور و حتي بيت العدل مستقيما" تماس بگيرد ( ايميل ، نامه ، تلفني وطرق ديگر ) وحتي اگر بخواهد مي تواند در جلسه آن محفل شركت كرده و سؤال خود را حضورا" بيان كند . والبته محافل مذكور طبق تعاليم بهايي موظفند در اسرع وقت پاسخ آن فرد را بدهند و آن فرد نيز مي تواند درخواست خود را تا دريافت پاسخ پيگيري كند .

11 – دينكاران مذهبي در همه اديان وظيفه تفسير و تبيين آيات مذهبي را دارند اما در ديانت بهايي اين وظيفه منحصرا" در اختيار عبدالبهاء  جانشين حضرت بهاالله و پس از آن شوقي افندي جانشين عبدالبهاء گذاشته شده ولي پس از شوقي افندي ديگر هيچ مرجعي حق تبيين آيات خداوند را ندارند ( نكته قابل يادآوري آنستكه تفسير با تبيين تفاوت ماهوي دارد و اصلا" چيزي به نام تفسير آنگونه كه در اديان ديگر وجود دارد در ديانت بهايي مطرح نيست ) ولي هر فرد بهايي موظف است آيات اللهي را شخصا" بخواند و با عقل و فهم  خود آنها را درك كند – مي تواند به ميل خود از كساني سؤال كند ولي نتيجه گيري وپذيرش آن با خود شخص است – به همين خاطر است كه عبدالبهاء ديانت بهايي را به باغي تشبيه مي كند كه همانطوركه زيبايي باغ بخاطر گلهاي گوناگون با شكل و بوهاي مختلف آنست نظريات وآراء گوناگون هم ديانت بهايي را زيباتر مي سازند و متفاوت فكر كردن هر مؤمن بهايي است كه اين ديانت را قوي تر و سازنده تر            مي كند نه يكرنگ انديشيدن و يك جور نظردادن .

12 – هر دينكار مذهبي ، ديانت خود را برترين دين عالم مي داند وساير اديان و پيروانشان را كافر وجاهل مي داند . ولي بهاييان معتقد به وحدت عالم انساني هستند نه وحدت عالم بهايي. بهاييان نمي خواهند همه اهل عالم بهايي شوند بلكه معتقدند همه اديان و حتي بسياري از مرامها و انديشه هاي عصر نوين ، داراي حقيقتي هستند كه اين حقيقت همان صلح وآشتي بين انسانهاست و آنروز كه همه انسانها به اين حقيقت توجه كنند هدف ديانت بهايي كه وحدت عالم انساني و صلح عمومي است محقق خواهد شد. ( اصولا" اينكه همه دنيا به آئين يا مرامي بگروند بنظرم عقيده اي ايده آليستي است چرا كه دنيا با مرامها و انديشه هاي مختلف زيباست و پويندگي عقل بشري در برخورد با عقايد و افكار مختلف نمود و توسعه مي يابد نه در كليشه اي يا واحد انديشيدن ) .تبليغ در ديانت بهايي بر همين اساس استوار است كه اصول ديانت بهايي ترويج شود – يكي از اين اصول وحدت عالم انساني و ديگري صلح عموميست - نه آنكه همه انسانها بهايي شوند .

13 – يكي ديگر از اصول ديانت بهايي ، تحري حقيقت و عدم تقليد كوركورانه مي باشد ( جهت اطلاع عرض مي شود كه 12 اصل پايه هاي تعاليم ديانت بهايي را مي سازد كه دو تا از اين اصول را در بند 12 و يكي ديگر از اين اصول را كه تحري حقيقت مي باشد را اينجا آورده ام ) بهائيان مقلد كسي نمي توانند باشند و خودشان بايد حقيقت را كشف كنند حتي بهاءالله ، بنيانگذار اين شريعت از پيروانش مي خواهد كه تعاليم و آثار وي را نيز بدون تحقيق و كوركورانه نپذيرند و آنها را پس از مطالعه و كنكاش قبول كنند .

استاد ارجمند ، اميدوارم مطالب فوق الذكر تا حدي توانسته باشد تفاوت ماهوي دينكاران مذهبي را با محافل ديانت بهايي برايتان روشن كرده باشد هرچند بنده به بي دانشي خودم نسبت به شما اذعان دارم.

نامه آن فرد بهايي (يا شايد غير بهايي) و پاسخ شما را نيز خوانده ام البته شخصا" ايشان را نمي شناسم ولي گمانم براين است كه احساسات بر ايشان غلبه كرده كه از شما خواسته رسما" پوزش بخواهيد زيرا كه در يك بحث و گفتگوي علمي ، طرفين مختار و آزادند كه نظريات خود را بيان كرده (بدون تحميل عقيده يا برتري طلبي) و همين تصادم افكار و نظريات است كه حقيقت را آشكار مي كند. و بهيچوجه لزومي ندارد كه يك نفر اگر مطلبي را – بالفرض – اشتباه هم بگويد رسما" پوزش بخواهد و حرفش را پس بگيرد (البته اين را بطور كلي عرض مي كنم و اشاره به شخص يا انديشه خاصي ندارم ). ارائهء مطالب علمي براي رسيدن به حقيقت است نه محاكمه اشخاص و حكم صادر كردن .... چرا كه هر عقيده اي براي صاحب آن عقيده قابل احترامست و كسي را حق يا اجازه توهين و تحقير آنرا چون با ديدگاه وي موافق نيست را ندارد . به اميد روزي كه اديان بجاي كاشتن تخم  نفاق  و دشمني ، عشق و محبت را بيافرينند و كسي حق دخالت و تفتيش عقيده اي ديگري را نداشته باشد .

قلمتان مستدام ، جانتان سرشار از شادي و نشاط

****

(*) بعنوان سردبير ترجيح می دادم پاراگراف نخست اين نامه را حذف کنم، چرا که در مورد محبت نويسنده به من بود و ربطی به آنچه در نامه مطرح می شد نداشت. اما گاه يک نوشته در تماميتش گويای شخصيت و ديدگاه های نويسنده است و ممکن است حذف بخشی از آن واقعيت را بصورتی معوج نشان دهد. به اين علت با اکراه تمام از حذف آن صرفنظر کردم، با اين توجيه که نامه می توانست در نشريهء ديگری منتشر شده باشد. بهر حال، از اين که پاراگراف را دست نخورده آورده ام عذر می خواهم. اما هنوز معتقدم که مذهب و دين و ديانتی نيست که دينکار، به معنی فردی دارای منصب معينی در سازمانی اجتماعی، نداشته باشد و توضيحات اين دوست گرامی نافی نظر من نيست. اساساً داشتن منصب سازمانی در يک تشکيلات دينی فی نفسه کار بدی نيست که بخواهيم اين همه زحمت بکشيم که يک واقعيت علمی و استثناء ناپذير را منکر شويم. اگر دينکاران يک ديانت معين خواستار احراز قدرت سياسی نباشند کسی با آنها مشکلی نخواهد داشت. مردمی که دوست دارند عضو سازمانی باشند و از جانب دينکاران آن رهبری و هدايت شوند بايد همانقدر آزادی عمل داشته باشد که گروه بی اعتقادان و يا اعضاء احزاب و نهادهای مدنی ديگر. (اسماعيل نوری علا)

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630