بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

مرداد 1387 ـ   اوت  2008

 

صد و دو سال روزنامه نگاری، پس از فرمان مشروطیت

علی اصغر رمضان پور

از یادداشت های هفتگی «مقام مجازی» درباره فرهنگ و رسانه در ایران

برای ما روزنامه نگاران، ۱۴ مرداد - سالروز اعلام فرمان مشروطیت - یاد آورخاطراتی غرور آفرین اما تلخ است. رسیدن به مشروطیت نتیجه جنبشی بود که روزنامه نگاران سهم مهمی در آن داشتند و گروهی از برترین روزنامه نگاران آن دوران جان خود را در این راه از دست دادند.

اگرچه امروز، روزنامه نگاری ایران در داخل کشور - که از سوی سازمان «گزارشگران بدون مرز » به عنوان یکی از بزرگ ترین زندان های روزنامه نگاران توصیف شده است -  یکی از سخت ترین دوران خود را پشت سر می گذارد و از ادای دین تاریخی خود به این پیشگامان راه آزادی اندیشه و آزادی مدنی در ایران ناتوان است. اما جای خوشحالی است که مجموعه اطلاعات ارزشمندی در صفحه ویژه مشروطیت در سایت فارسی بی بی سی گرد آمده است که برای مرور چگونگی حضور روزنامه نگاران در جنبش مشروطیت بسیار راهگشاست.

من اهمیت دیدن این اطلاعات را که با تلاش «ناصرالدین پروین» گرد آمده است به همه روزنامه نگاران یادآوری می کنم.

در تقویم ها و سررسید های سال ۱۳۸۷ که بر طبق یکی از روش های سانسور در ایران هر ساله با مجوز وزارت ارشاد منتشر می شود و ناشران موظف هستند که تعطیلات رسمی و رویداد های مهم را براساس اعلام وزارت ارشاد در ابتدای آن ثبت کنند از اعلام ۱۴ مرداد در میان روزهای مهم سال خبری نیست و به جای آن ۱۱ مرداد به عنوان «سالروز شهادت آیت الله شیخ فضل الله نوری» در ۱۲۸۸ خورشیدی ثبت شده است.

همچنین مراسم رسمی که بر اساس سنت هرسال به مناسبت سالگرد مشروطیت برگزار می شود هم در دولت کنونی در ۱۹ تیر ماه برابر با ۱۴ جمادی الثانی- به عنوان سالگرد به سال قمری و نه خورشیدی -  برگزار شود و بیشتر سخن رانان از منتقدان جنبش مشروعیت بودند و بیشتر به «مشروعیت» پرداخته شد تا «مشروطیت».

روزنامه نگاری جنبش مشروطیت، سیاسی بود و درست همین ویژگی روزنامه نگاری ایران بوده است که در ۱۰۲ سالی که از اعلام فرمان مشروطیت می گذرد از سوی مخالفان جنبش مشروطیت تحمل نشده و تحت فشار بوده است.

اما شاید مهمترین عاملی که نه تنها موفقیت درازمدت جنبش مشروطیت، بلکه دیرپا ماندن خیزش های نوبه ای روزنامه نگاری سیاسی آزداندیش ایران را  با مانع روبرو ساخته، قرار دادن آن در برابر دین اسلام از سوی مخالفان مشروطیت باشد. عاملی که در دورانی که مدعیان طرفداری دین بر قدرت بودند مانند دوران استبداد صغیر در قالب قتل روزنامه نگاران رخ می نمود و در دورانی که بر سریر قدرت نبودند با ترور و ترور شخصیت روزنامه نگاران با توسل به انگ های برساخته پیشوایان مذهبی مخالف آزادی انجام می گرفت. مانند آن چه بر سرمورخ و روزنامه نگار اندیشمند هوا خواه مشروطیت «احمد کسروی» آمد.

به تعبیری دیگر: روزنامه نگاری ایران در تثبیت اندیشه سکولاریسم به مثابه یک بنیان اصلی در پذیرش اندیشه مشروطیت هنوز هم با اندیشه هایی روبرو است که در زمان مشروطیت و بر علیه مشروطیت بیان می شد. چنان که روزنامه کیهان در گزارش روز سه شنبه نهم مرداد ماه ۱۳۸۷ هنوز از همان تقابل سخن می گوید و بسیاری از دست آورد های تفکر جدید بشری را به باد حمله می گیرد: «دشمنان برای مقابله با اسلام، مکاتبی همچون عقل گرایی، عمل گرایی، لیبرالیزم مذهبی، طبیـعت گرایی و حتی فساد اخلاقی را به صورت سمبل جدید و با نام (تجددگرایی) عرضه کرده اند. ... تلاش هایی از قبیل عرضه اندیشه های «زیگموند فروید» برای سست کردن باورهای دینی درمیان جوانان و جدایی آنان از نفوذ اولیای خود، ساختارشکنی بنیان خانواده، عرضه عقاید «داروین» و تصادفی نشان دادن موجودیت انسان، عرضه روش های کاپیتالیزم برای نیل به رفاه فردی وتلاش شخصی، عادی جلوه دادن تلفات انسانی همچون تلفات حیوانی درتولید و عرضه سلاح های کشتارجمعی، عرضه انواع ناسیونالیزم، نازیسم، فاشیسم، مارکسیزم و کاپیتالیزم برگرفته از ایدئولوژی مغلوب و مأیوس صهیونیزم مسیحی، همه و همه نظام جدید مطرح از سوی استعمارگر غرب هستند که البته در برابر هوشیاری مسلمانان تاکنون راه به جایی نبرده است.»

شاید بتوان سیاسی بودن و نه اندیشه ای و فرهنگی بودن روزنام نگاری ایران در دوران های موفقیت خود را یکی از دلایل این تقابل همچنان لاینحل دانست. اما شاید روی دیگر سکه در این واقعیت نهفته باشد که مخالفانی که از موضع دین مدارانه با مشروطیت مخالفت کرده و می کنند همواره سعی کرده اند محیط زندگی روزمره و به ویژه رسانه ها را با بهره گیری از اهرم های قدرت و فرایند سانسور همچنان در سیطره باور های تک ساحتی دینی مورد تکیه روحانیت مخالف مشروعیت نگاه دارند و روزنامه نگاران هم خواسته یا ناخواسته به آن تن داده اند. چنان که حتا چهره پر قدرت و با نفوذ هم نمی توانند جز از سر همراهی سخنی بگویند.

فراموش نکنیم که زندگی روزمره در ایران در محیط کنترل شده ای می گذرد که حتی در نام گذاری روزها خود را بازتاب می دهد: از میان ۲۹ روز تطیل رسمی کشور ۱۷ روز به مناسبت های مذهبی با روایت رسمی دولتی تعلق دارد ۵ روز به مناسبت های مربوط به انقلاب اسلامی و تنها۷ روز به مناسبت های ملی و همگانی. از ۳۶۵ روز سال حداقل ۹۵ روز آن در مناسبت های مذهبی با روایت دولتی می گذرد که به معنای آن است که از هر سه روز غیر تعطیل یک روز آن را شما باید با مجموعه ای الزامات آیینی و رفتاری تخت کنترل دولت دینی زندگی کنید و رسانه ها هم باید آن را بازتاب دهند. محیطی که در تقابل آشکار با حقوق مدنی افراد قرار دارد. زندگی در بستری ازالزامات که هرگونه سخن گفتن از آرمان های مشروطیت را بی زمینه نشان می دهد. این تناقضی است که روزنامه نگاری ایران ۱۰۲ سال پس از مشروطیت با آن روبروست.

 

برگرفته از سايت «زيگزاگ»:

http://www.zigzagmag.net/article/default.aspx/580#

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630