در فردای 18 تیرها
نقش ایرانیان برون مرز در مبارزات درون ایران
محمد پروين
پیش گفتار:
در فردای 18 تیر ها شاید روزی برسد که جدا از همه هیاهو ها و «بپاخیزید» ها، که در واقع مایه گذاشتن از دیگران است، بخود نگاهی بیافکنیم و ببینیم، در محدودهء زندگی و امکانات خود، هر یک از ما چه نقشی می توانیم در مبارزه با رژیم ملایان حاکم در ایران داشته باشیم. خیزش دانشجوئی که ۹ سال پیش در 18 تیر اتفاق افتاد و ثبت در تاریخ ایران شد، فریادی بود در مقطعی حساس از دوران پر پیچ و خم مبارزات فعالان و کوشندگان راه اَزادی، که به مردم ایران و دنیا بگویند که علیرغم همه فشار ها و نیرنگ های رژیم اسلامی، به سیستم ظلم تن در نداده و خاموش نخواهند شد.
۱۸ تیر نموداری از خواست اکثریت ملت ایران برای جامعه ای سکولار و دموکراتیک بود. نشان داد که در سیستم اسلامی حاکم بر جامعه ما، سزای کسی که پیرهن خونینی را بر سر دست به جهانیان نشان میدهد ۹ سال زندان است و شکنجه و سزای اَنانکه تن به قوانین واپس گرایش ندهند مرگ است. پیامد های ۱۸ تیر، چهره واقعی اصلاح طلبان درون رژیم را اَشکارتر ساخت و امکان داد که مبارزات اَزادی خواهانه از خطر تسلط جناح اصلاح طلب رژیم و ظاهر سازی ها و فریب های اَن رها شود و تداوم یابد.
در پرتو این واقعه تاریخی، لازم است نگاهی به شرایط موجود در ایران بیافکنیم تا بیشتر دریابیم که بدعت و پیام 18 تیر را چگونه میتوان هر روز به صحنه های وسیعتری بسط و گسترش داد و نقش ما برون مرزیان در این رابطه چه هست. از این منظر شبکه های جدیدی که لابی گران در درون و برون مرز تشکیل داده اند مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در این رابطه توجه خوانندگان به گروه جدید التاسیس "شورای ملی صلح" در ایران جلب خواهد شد. برای جلوگیری از طولانی شدن کلام این بحث در دو بخش مجزا ارائه خواهد شد. در اولین بخش، نقش عملی ایرانیان برون مرز در مبارزات درون ایران مطرح خواهد شد. در دومین بخش، نقش برون مرزیان در اثر گزاری بر سیاست های مماشات گرانه غرب و راه کار های مقابله با شبکه وسیع لابی گران رژیم توضیح داده خواهد شد.
***
علیرغم برخورداری رژیم اسلامی از حمایت های طیف وسیعی ازعوامل داخل و خارج، افراد پیشرو و فعال در ایران توانسته اند با مبارزات و سرپیچی های خود امکان تثبیت رژیم را از بین ببرند. منتها اگر نخواهیم بطور احساسی به خیزش ها و مبارزات درون مرز نگاه کنیم، به این واقعیت تلخ توجه خواهیم کرد که متاسفانه این قشر پیشرو تنهاست و از حمایت کافی برخوردار نیست. اکثریتی ناراضی در درون و برون مرز در مبارزات اَزادی خواهی در ایران شرکت فعا ل ندارند. در درون مرز بعلت خفقان موجود و عدم سازمان دهی موثر ناشی از اَْن، اکثریت افراد ناراضی خانه نشین هستند و در برون مرز به هورا کشیدن برای این مبارزان، تشویق اَنان به تشدید مبارزه، و گاه حتی خرده گرفتن از کم کاری اَنان به مبارزات پای رادیو و تلویزونها بسنده کرده اند.
این واقعیت تلخ، شرایط سختی را برای فعالان درون مرز ایجاد کرده است که باید مورد شناخت و بررسی قرار گیرند تا بتوان اَن را تغییر یاد. برای درک استیصالی که میتواند در اَن محیط وحشت زا برای فعالانی که جانشان را بر کف دست نهاده اند ایجاد شود، باید در درجه اول به عدم امکانات اَنان توجه کنیم. اگر قرار است که مراسمی بیاد بود 18 تیر در ایران صورت گیرد و علیرغم همه موانعی که رژیم بر سر راه این کار ایجاد میکند با موفقیت عملی شود. اگر قرار است دستگیری یک یا چند نفر و یورش رژیم همه چیز را متوقف نکند، اینکار احتیاج به امکانات بسیار مادی و انسانی و از همه مهمتر تاکتیک ها و استراتژی روشن دارد. در واقع جان سخن اینجاست که چگونه خیزش های گوناگون در میان اقشار و طبقات مختلف در ایران میتواند به جنبشی فرا گیر مبدل شود تا بتواند دیکتاتوری مذهبی را از میان بردارد. از این منظر، تاکید این نوشته بر اَن کمک و حمایتی است که ما برون مرزیان میتوانیم در تشکیل این جنبش انجام دهیم.
برای اینکه مردم ناراضی ولی غیر فعال به مدد فعالان ما بپا خیزند، باید در درجه اول به این باور برسند که امکان برچیده شدن بساط ظلم ملایان حاکم وجود دارد. به گمان من در حال حاضر حداقل دو عامل باعث شده است که اکثریت این ناراضیان، بر اندازی رژیم را ممکن نبینند:
۱- عدم وجود یک مبارزه مداوم و با برنامه
۲- حمایت جامعه جهانی از رژیم اسلامی و مشروعیت بخشی به اَن
این سئوال برای هر انسان با هوشی مطرح است که اَیا میتوان سیستمی را که اَدمکشی نص صریح قانونش هست، تا دندان مسلح است، به سلاح های اتمی نیز دسترسی دارد و مورد شناخت جامعه جهانی هم هست، با مدد خیزش هائی که مدام سرکوب میشوند از میان برداشت؟ طبیعی است که اَنانکه پاسخ و راه حلی برای برون رفت از این بن بست نمی بینند، تن به خطرات گوناگونی که در کمین هر فعالی هست ندهند و از مرحله خواست های صنفی عبور نکنند. اگر این تحلیل درست باشد، باید دید که دو معضلی را که ذکر شده چگونه میتوان از میان برداشت. پیشنهاداتی را که در نوشته های دیگری تشریح شده است [بعنوان مثال، زيرنويس 1 و 2] در اینجا خلاصه میکنم.
برای سازمندهی مبارزات و تعیین استراتژی و تاکتیک های مناسب، باید به خصلت مبارزات اَزادی خواهی در ایران و فن و فلسفه اَن بیشتر توجه کرد. بررسی مبارزات سه دهه گذشته در ایران نشان میدهد که پس از دوره اولیه کوتاهی، این مبارزات اولا ایدئولوژیک نبوده و بر اساس جهان بینی هومونیستی،حقوق بشر و عدالت اجتماعی بوده است و دیگر اینکه سلاح مورد استفاده در این مبارزات، از نوع سلاح اَتشین و مرگ زا نبوده و بر نافرمانی استوار بوده است. ازاین نوع مبارزات با نام «مبارزات بدور از خشونت» نیز یاد میشود که در واقع نیمی از واقعیت را بیان میکند چرا که خشونت در اَن هست و فراوان هم هست ولی فقط یک طرف اَنرا اعمال میکند. بسیاری هم دانسته و یا نادانسته نام های گمراه کننده ای نیز نظیر مبارزات مسالمت اَمیز به اَن اطلاق کرده اند که کوچکترین نزدیکی و شباهتی با این نوع مبارزات ندارد. همچنانکه در نوشتجات بسیاری توضیح داده شده است [، ۴، ۵ ]، برای اینکه اسیر واژه های گمراه کننده نشویم باید به این امر توجه کنیم که مبارزات بر اساس نافرمانی و یا مبارزات بدوراز خشونت مورد نظر ما خصلت براندازنده دارد و از این نقطه نظر با همتای خود مبارزات مسلحانه هیچ تفاوتی ندارد. علت انتخاب این شیوه هم، ملاحظات اخلاقی و چیزهائی از این دست نیست. تنها دلیل رو اَوردن به چنین روشی اینست که در شرایط حاکم بر جامعه ما روش بسیار موثر تری از روش مسلحانه میباشد.
در برخورد مسلحانه با رژیم های دیکتاتوری، رژیمی چون رژیم اسلامی که به انواع سلاحهای مدرن و احتمالا به سلاحهای اتمی نیز مجهز است، ما همیشه در موقعیت بسیار ضعیف تری هستیم و شانس برتری نظامی در این شرایط به هیچ وجه وجود ندارد. نکته مهم دیگر اینستکه امکان در گیر کردن توده های مردم در مبارزات مسلحانه نیز در شرایط موجود ایران و ناباوری مردم به امکان براندازی رژیم بسیار کم تر از احتمال شرکت آنان در مبارزات بر اساس نافرمانی است . وانگهی اگر بر فرض محال مبارزات مسلحانه بدون مشارکت مردم به نتیجه برسد و رژیم حاکم را سرنگون کند، هیچ دلیلی برای اینکه سازمان و تشکیلات مسلح فاتح که بدون کمک مردم و تحمل تلفات فراوان به پیروزی رسیده خود را به رای مردم بگذارد وجود ندارد. و از اینرو تضمینی برای گذار به دموکراسی وجود ندارد. از طرف دیگر در شرایط موجود جهانی، امکان کمک گیری از جامعه جهانی برای یک جنبش مسلحانه تقریبا صفر است. رژیم با برچسب تروریست زدن بر این نوع مبارزات، نظر جامعه جهانی را بنفع خود تغییر میدهد و مبارزان را از کمک هائی که میتواند حیاتی باشد محروم خواهد کرد.
منتها صرف قبول لفظی این نوع مبارزه نه تنها گرهی را نخواهد گشود، بلکه مشکلات بسیاری را ایجاد خواهد کرد. بقول دکتر شارپ، محقق مبارزات بدور از خشونت، کسانیکه فکر میکنند تنها گفتگو از مبارزات بدور از خشونت و انشا نویسی در مورد اَن، این نوع مبارزه را تعریف میکند بزرگترین دشمنان مبارزات بدوراز خشونت هستند. مانند هر سلاح دیگری، باید سلاح نافرمانی را شناخت و فن و فلسفه جنگ بدور از خشونت را یاد گرفت.
یکی از کمک هائی که برون مرزیان میتوانند در این مورد انجام دهند اینستکه با امکانات بیشتری که در خارج وجود دارد فن و فلسفه این مبارزات را بیاموزند و اَنها را در اختیار فعالان و مردم درون مرز بگذارند تا اَنها، با توجه به شرایط خاص ایران، این اَموخته ها را در جهت سازمندهی موثر تر بکار گیرند. باز هم بنا بر توضیحات متخصصین، باید به این اصل مهم توجه کرد که تجارب مبارزاتی در دوران و کشور های مختلف صرفنظر از اینکه مسلحانه و یا غیر مسلحانه باشند قابل کپی برداری نیستند. از همین رو هم هست که نسخه پیچی های افراد و گروه ها و رسانه های برون مرزی که به این اصل توجه ندارند جز لوث کردن این نوع مبارزات هیچ نقشی نمیتواند داشته باشد.
کمک دیگری که برون مرزیان میتوانند برای کمک به مبارزات درون مرز انجام دهند، ایجاد صندوق های کمک مالی به زندانیان، فعالان سیاسی و کارگران، زحمتکشان و اقشار مختلف اعتصاب کننده است. ایجاد چنین صندوقی و مکانیسم ارائه کمک ها که بلاشک باید بطور کاملا غیر علنی صورت گیرد، کاری بس مشکل ولی عملی و موثر است. منتها همین خصوصیت و لزوم پنهانی بودن از اینجائی که اَنرا از صحنه تبلیغات و اعتبار گرفتن ها خارج میکند اصولا مانع این شده است که تلاشی در این زمینه ولو ناموفق شکل بگیرد. کمک های اعلام شده از طرف دولت امریکا که هرگز فعالان واقعی ما را در بر نداشت و فقط کوس و کرنای تبلیغاتیش بهانه به دست رژیم و لابی گرانش داد، نمونه خوبی بود که بر این واقعیت صحه بگذارد که کمک های مالی نیز برای تداوم و اثر گذاری باید از جانب ایرانیان اَزادی خواه صورت بگیرد.
جدا از دو موردی که ذکر شد، بزرگترین نقشی که برون مرزیان میتوانند داشته باشند، تلاش در جهت برداشتن مانع کمک دولت های غربی و مشروعیت بخشی به رژیم ملایان است. شناخت حامیان و لابی گران رژیم در برون مرز و شبکه های ائتلافی مختلفی که در خارج و داخل ایجاد کرده اند و متوقف کردن ماشین لابی گری باید در صدراین تلاش باشد.
چنین تلاشی، در بخش دوم این نوشته مورد بحث قرار خواهد گرفت.
یادداشت ها:
۱- بدیل سوم (بخش ۱)
http://mehr.org/Third_Option.mht
۲- بدیل سوم (بخش ۲)
http://mehr.org/Third_Option2.mht
۳- چه باید کرد؟
http://mehr.org/What_is_to_be_done_1.pdf
۴- بدیل های منطقی وجود دارند
There are Realistic Alternatives
۵- راه کارهای مبارزات بدور از خشونت
On Strategic Nonviolent Conflict by Robert L. Helvey (Persian
Translation
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: و يا مستقيماً در اينجا: ای - ميل شما (در صورت تمايل به دريافت پاسخ لازم است!)
لطفاً از افزودن تصوير در اين ای ميل خودداری کنيد چرا که انتقال آن بدين وسيله ممکن نيست. Your message: : پيام شما
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |