ترجمه: محسن محمودی
پنداشت (Notion) هویت ملی ایرانی، به مثابه یك مفهوم مدرن، هم با هویت سنتی مذهبی و هم با ایده ایران كهن كه [در مسائل] قومی، جغرافیایی و حتی یك احساس فراخ هویت سیاسی متجسد میشود، در تعارض است.(1)
پنداشت مدرن هویت ملی، از نیمه پایانی قرن نوزدهم در میان روشنفكران ایرانی پرورانده شد و در جریان انقلاب مشروطه در سالهای 1911-1905 به اوج خودرسید. از همان ابتدا، پنداشت "دولت- بود" (Nationhood)، دولت- ملت، كشور، ملیت، شهروندی و هویت ملی با ایده مدرنیته در هم تنیده شده بود. روشنفكران ایرانی به مدت بیش از یك قرن، در جهد برای برپایی دولت مدرن دل مشغول یك چنین مسائلی بودهاند؛ سنت در مقابل مدرنیته، مذهب در برابر سكولار[یسم] و خودكامگی در مواجهه با لیبرالیسم.(2) رویارویی با دو ستون اقتدار سنتی مذهبی هویت ملی ایرانی- [یعنی هویتهای] سیاسی و مذهبی- شعار پرچمداران مشروطهخواهی، سكولاریسم و برابری، همانانی كه در آرزوی مدرنیزه و عقلانی گشتن دستگاه دولتی در ایران بودهاند، شد.ل
با این همه، تفاوت در دستور كارها (agenda)، برای برپایی دولت مدرن، روشنفكران ایرانی را در قرن بیستم به گروههای متعدد متخاصم تقسیم کرد.
گروهی از روشنفكران سكولار، كه متعهد به ایجاد نظم و معتقد به تقدم نوسازی و توسعه اقتصادی بودند، از ایده مدرنیزه نمودن اقتدار سنتی شاه پشتیبانی میكردند و 25 قرن شاهنشاهی را میستودند.ل
گروه دیگری از روشنفكران، كه تحت تاثیر ایدههای لیبرال ملی بودند، به اولویت گذار ملت از رعیت شاه به شهروند آزاد بودن، باور داشت.
گروه دیگری، كه به وابستگی تاریخی ایران و اسلام اعتقاد داشتند، هویت ملی مدرن را برپایه ایرانیت و تشیع پی میریختند.
در سالهای اخیر، گروهی از اسلامگرایان رادیكال در تلاش بودند كه هویت ایرانی را با «ملت اسلام» یا «پان اسلامیسم» پیوند دهند.
سرانجام دسته آخر كه از چپهای رادیكال بودند، مفهوم «ملت ایران» را رد مینمودند و
از ایده «خلقهای ایران» حمایت میكردند و «مسئله ملیتها در ایران» را پدید
آوردند. آغاز را با ذكر مقدمهای بر ایده رمانتیك ایرانی شروع میكنیم.
آنچه در
زیر میآید، سنجشی صریح از این تخاصمات ایماژهای هویت ملی است.
پنداشتهای رمانتیك ایران (Romantic
notions of
iran)
نگر (view) رمانتیك هویت ملی، عصر طلایی تاریخ ایران، به گستره 2500 تا 6000 یا 7000 سال، را ستایش میكرد. پنداشت تاریخی ایران، پدیداری مدرن یا مصنوعی ساخته شرقشناسان یا دیگران نبود.(3) [این امر] ریشه در اوستا، اسطورههای آفرینش نخستین انسان، نخستین پادشاه و دودمانهای اسطورهای پیشدادیان و كیانیان و همچنین ایده جغرافیایی ایران كه [این كشور] در مركز عالم به پا شده دارد. كه همه و همه پنداشتی كلگرایانه (holistic notion) از [تمدن] ایران بود. [این پنداشت] در آغاز قرون سوم تا پنجم توسط ساسانیان ادغام شده [و قوام یافته] است.(4) این ایماژ اسطورهای ایران به واسطه قصههای عامیانه و شاهنامه به دوران اسلامی منتقل شده و قریب به دو هزار سال در حافظه تاریخی [ایرانیان] ماندگار شده است. اینچنین است كه ما شاهد اشارات بیشماری از ایران، ایرانیان، سرزمین ایران، دودمانهای اسطورهای پیشدادیان و كیانیان و همچنین انسانهای اساطیریای چون جم، فریدون و دارا، رستم و اسفندیار (برای هویت ایرانی) و افراسیاب، سلم و تور (برای پادهویت ایرانی) در ادبیات كلاسیك ایران و نوشتههای تاریخی و جغرافیایی دوره اسلامی هستیم.(5)
هنگامیكه ایدههای جدید ملیت و دولت- بود در شرق خیز برداشت، [شاهد] گذار آگاهی
تاریخی و اساطیری به پنداشت مدرن هویت ملی بودیم، [و در این هنگام] آگاهی از گذشته
اساطیری در میان روشنفكران، با جهتگیریهای متفاوت، در خلال دهههای پایانی قرن
نوزدهم، مورد علاقه واقع شد. ایده نوین هویتهای ملی در جریان انقلاب مشروطه به
سالهای 1911-1905، هنگامی كه ملت كهن شش هزار ساله شعار بسیاری از مشروطهطلبان
بود، بهطور فزایندهای مورد توجه قرار گرفت. این تنها پس از آن بود كه ایماژهای
اساطیری پیدایش ایران به «آگاهی تاریخی» تغییر یافت و یاد دودمانهای ازبینرفته
ماد و هخامنشی در یادگاه تاریخی ایرانیان احیا شد. انجام كاوشهای باستانشناسی
جدید، [در] این گذار از اسطوره به تاریخ، سبب شد تا تاریخ ایران از 6000 سال به
2500 سال نزول [و تمركز] یابد. پنداشت رمانتیك هویت ملی، قلبها و اذهان بیشتر طبقه
متوسط ایرانی در دوران مدرن را تسخیر كرد و بر انواع اصلی هویت ملی ایرانی از
سلطنتطلب تا لیبرال ملی و تا ملی- مذهبی اثر گذاشت.ل
هویت سنتگرای محافظهكار
(conservative-traditionalist
identity)
بیشتر پنداشت محافظهكارانه از هویت ملی، ستایش 25 قرن پادشاهی ایرانی است. این
ایده هنگامی كه برخی باستانشناسان امپراتوری هخامنشی را نخستین نمودگار هویت سیاسی
و ملی ایران دانستند [و] با برآمدن خاندان پهلوی در سال 1930، برگزیده شد. این
پنداشت با برگزاری سالگرد بیست و پنجمین قرن برپایی امپراتوری ایران، به وسیله
كوروش كبیر [جشنهای 2500ساله شاهنشاهی]، به سال 1971 به اوج خود رسید. شمار اندكی
از سلطنتطلبان و ملیگرایان افراطی بر این باور بودند كه نژاد خالص آریایی، شالوده
هویت ملی ایرانی را تشكیل میدهد. اینان هنگامی كه لیبرالها در اهداف [برنامه] شاه
و ملت دخالت کردند، از استبداد منور شاهنشاه جانبداری کردند، به لیبرالیسم و
انسانیتگرایی حمله و فردیت لیبرالی را رد كردند. [به علاوه اینان] انزجار از
رقابتهای ملی و گروههای قومی را تشویق و از امپریالیسم و نظامیگری حمایت كردند.ل
هویت لیبرال ملی
(liberal
national
identity)
اكثریت روشنفكران ایرانی، اقتدار مطلق سنتی شاه را با اقتدار قانونی- عقلایی، مصرح در فرمان مشروطه به سال 1906، ناسازگار یافتند. آنان استدلال میكنند نگریستن به مردم به مثابه رعیت شاه، بسیاری از پایههای هویت ملی مدرن «شهروندی» را نقض میكند. واپسین شاه، سعی داشت فرمانروایی خویش را با درآمیختن نهاد سنتی پادشاهی، قانون اساسی و انقلاب سفید، مشروعیت بخشد، [كه این مسئله] منجر به شكلگیری یك سیستم مستبدانه سست بنیاد با تعهد ایدئولوژیكی ناچیز نخبگان، روشنفكران و طبقه متوسط شد. در دوران پس از انقلاب، كسانی كه طرفدار یك پادشاهی مشروطه بودند از مدل اصلاحشدهای از شیوههای سلطنتی هویت، جانبداری مینمودند. پنداشت هویت ملی دارای ویژگیهای فراوانی است كه با هویت لیبرال ملی مشترك است.
پنداشت دموكراتیك، لیبرال و ملی از هویت، پایفشاری بر صورت مدرن جامعه مدنی،
شهروندی و سیاست دموكراتیك عمومیترین شیوه هویت جمعی در میان روشنفكران پس از
انقلاب و دوران پساشوروی است. جانبداران این مسئله، گروههایی چون ملیگرایان
لیبرال (به عنوان نمونه حامیان جبهه ملی)، شمار زیادی از چپگرایان، كه در سال 1980
نگرشهای ضدلیبرال داشتند، اسلامگرایان لیبرال و شماری وسیع از طرفداران پادشاهی
مشروطه، هستند. پارهای از حامیان پنداشت لیبرال هویت ملی استدلال میكنند كه «هویت
ملی» هنوز در حال شكلگیری است و صورتبندی آن به ایجاد یك جامعه مدنی وابسته
میباشد.(6)ل
هویت ملی ایرانی- شیعی
(The
shi’ite-iranian
national ldentity)
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران پنداشت سلطنتی از هویت ملی ایرانی را با دو هویت
اسلامی بدیل، جایگزین کرد. [این دو هویت اسلامی] شامل؛ [نخست] هویتی اسلامی كه به
امت اسلام گره خورده و [دوم] هویت ملی ایرانی- شیعی. گروههای مذهبی سنتی عمدتا
جانبدار هویت اسلامی بودند، [آنان] ملت ایران را به مثابه جزئی از «ملت اسلام» در
نظر میگرفتند. دو نسل طول كشید تا معنای اصطلاح «ملت» كه در اصل به معنای اجتماع
دینی بود، به معنای «ملیت» در گفتمانهای روشنفكری و رسمی تبدیل شود. با این همه،
ایماژ عمومی «هویت اسلام» از جانب بخشی از گروههای ستیزهجو در جنبشهای اخیر
اسلامی اختیار شده است. علاوه بر این، یك مفهوم جدید ملی- مذهبی هویت از جانب علی
شریعتی ارائه شده است. او [منابع] هویت ملی ایرانی را، یعنی ملیت ایرانی و تشیع، به
مثابه دو پایه همعرض برابر، ادراك مینمود. این فهم ایرانی- اسلامی از هویت
ایرانی، بازنمایی تلاشی برای پل زدن میان تقدس و سكولار[یسم]، سنت و مدرنیته است و
این [مسئله] بهطور فزایندهای از طرف رهبران رده پایین حكومت اسلامی ایران، دنبال
شده است.(7)
مسئله هویتهای قومی
(The
guestion of
ethnic identities)
در دهههای پایانی قرن بیستم شاهد برآمدن آرمانهای ملی میان شماری از گروههای قومی هستیم كه [این امر] در دوران اخیر جای خود را به درخواستهای قومی- ناسیونالیستی و همچنین یافتن یا كشف دوباره هویتهای اجدادی داده است. این گروههای قومی در طلب موقعیتی مستقل برآمدند، آنان استدلال میكنند كه مرزهای قانونی بایستی با همنهش عناصر قومی خویش منطبق باشد. پارهای از نیروهای مدرنیزه كننده به برآمدن هویت ملی مدرن ایرانی در قرن حاضر منتهی شد و همچنین [این مسئله] به ظهور هویتهای قومی مدرن همراه با آرمانهای ناسیونالیستی در میان گروههای عمده قومی- زبانی همچون آذریها، كردها و بلوچها انجامید. این امر به افزایش تعارضات هویتهای رقیب بین هویت ملی ایرانی و هویتهای قومی در حال ظهور منجر شد. این هویتهای قومی- ملی از جانب دو گروه از روشنفكران مورد حمایت واقع شدند؛ روشنفكرانی كه خود عضو این گروههای قومی بودند و روشنفكرانی كه خاستگاهشان [قوم] فارس بود. حامیان تندرو هویتهای قومی- ملی- بیتوجه به خردگرایی و جوهر ضدرمانتیك ایدئولوژی چپ- هم از جانب لیبرالها و هم از سوی ملیگرایان محافظهكار ایرانی [به سبب] در پیش گرفتن گفتمان فئودالیته و روی آوردن به رمانتیسم قوی، مورد انتقاد قرار گرفتند.
هویت فرهنگی: یك مخرج مشترك
(Cultural
identity: a common denominator)
آنانی كه توصیف كننده ایده رمانتیك از ایران هستند غالبا زبان پارسی و گویشهای مرتبط با آن، سنت و تاریخ مشترك، قلمروی قراردادی (compact) فلات ایران و مذهب مشترك (تشیع) را به مثابه اجزای مهم در برپایی هویت ملی ایرانی در نظر میآورند. با این همه، غالب روشنفكران ایرانی بر میراث فرهنگ پارسی و خصایص مشترك فرهنگی به مثابه پایههای هویت ملی، صحه میگذارند. نژاد، مذهب، دولت و قلمروی مشترك به ندرت به مثابه عناصر اصلی در صورتبندی هویت ایرانی پیگرفته میشود. تشیع همچنین از جانب اكثر روشنفكران سكولار به عنوان پایههای هویت ملی نادیده گرفته شده یا به سادگی رد میشود. دولت نیز به مثابه عنصری مهم در صورتبندی هویت نادیده گرفته میشود و تنها اندك نویسندگانی بر دولتسازی مدرن به مثابه صورتبندی هویت تاكید میكنند.
گروه زیادی از روشنفكران زبان پارسی را به مثابه مولفه بنیادین هویت ایرانی در نظر میآورند. آنان استدلال میكنند كه [زبان پارسی] عمیقا با شیوههای تفكر و نمایش زندگی و حالات ایرانی، نمودگار ویژهای از روح ملی، نمایش اصلی فرهنگ ایرانی، و خصایص فرهنگی همساز بوده و عنصر متحدكنندهای است كه حتی پیش از پیدایی دولت مدرن وجود داشته است. علاوه بر این پیدایش طبقه متوسط كه هویت خود را با [زبان] پارسی به مثابه زبان ملی تعریف میكند، به علاوه بر زبان كمك میكند كه نقش محوری را در صورتبندی یك هویت ملی بازی كند.
پینوشتها:
1- هویت ملی، به مثابه یك پنداشت، [مفهومی] است مبهم و به سختی قابل تعریف. جانشینی
پنداشت رمانتیك «شاخص ملی» هویت ملی در علوم اجتماعی و انسانی [مفهومی] تازهوارد
به حساب میآید. برای مثال، هیچ مدخلی در باب «هویت ملی» در دایرهالمعارف
ناسیونالیسم كه در سال 1990 توسط لوئیس سنایدر [كه] از مشهورترین دانشمندان این
حوزه است، منتشر شده، وجود ندارد. بااین همه، بهطور طبیعی هر رشتهای دلبسته به
ساحتی معین از هویت ملی است. در میان رشتههای گوناگون علوم اجتماعی و انسانی،
انسانشناسی، روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی، علاقه بیشتری به این مفهوم نشان
میدهند. مرزهای بین پنداشت سیاسی جدید هویت ملی و بسیاری از پنداشتهای قدیمیتر
هویت قومی مبهم است، منتهی شده است. مهم است به این نكته توجه كنیم كه هویت ملی
اساسا دلمشغولیای از آن طبقه متوسط و نخبگان است نه تودههای شهری و روستایی.
در محافل روشنفكری، نشریات ادواری فارسی، كنفرانسهای علمی و مطبوعات فارسی اخیر،
میتوان اشارات فراوانی را به پنداشت هویت ملی و قومی یافت. دلمشغولی روشنفكران به
ایده هویت ملی و مجادلات در حال تزاید در باب معانی، مولفهها، ساحتها و
كاربستهای آن نهتنها بازتاب ظهور متاخر و پیچیدگیهای [این] مفهوم است، بلكه
همچنین بحرانهای هویت ملی و قومی در دوران پساانقلاب و پساشوروی است.
2- برای گفتارهای نویسندگان ایرانی در باب سنت و مدرنیته ن.ك
M.Hillman, “Epilogue: An Iranian Identity Crisis, past and
present”, in Iden, ed, Iranian culture, A persianist view (New York, 1990),
173-88
3-
For a summary of this view see Iranshenasi 4, no. 2. (summer 1992):
234-5
4-
See, for example, G.Gnoli, The idea of Iran: An Essay on its Origin
(Rome,
1989); see also E.Yarshater.”
Chera dar shahnameh az padesahan-e mad
va Hakhamnesai zekri nist? In Iran- Nameh3, no2 (Winter 1984): 191-213
5-
See, for example, Jalal Matini and Jalal khaleghi-Motlagh, “iran dar gozasht-e
ruzegaran,” in Iranshenasi4, no.2 (Summer 1992): 233-68
6-
for a democratic
leftist view see, foe example, B.Hekamt, “Fotupashi-ye dawlat va takassor-e
qodrat”, in Iran dar astane-ye sal-e 2000 (paris, 1992) 107-127; Babak Amir
Khosravi, “Mosharekat dar bahs-e mas’ala-ye melli va barrasi-ye ejmali-ye an dar
Iran.” A series of articles in Rah-e Azadi (1991-2), various issues. For a
liberal nationalist view see A. Pishdad and M.A.H Katouzian. Melli kist va
nahzat-e melli chist? – London, 1990); and idem, Nahzat-e malli-ye Iran va
doshmanan-e an (London 1991). For the view that the formation of civil society
is a prerequisite of a modern national identity, see A.A. Hajj Sayyed Javadi’s
response to and interview, “Kistim va az koja’im? In Mohajer8, nos, 71-72
(1992).
7-
See ‘A. Shari’ati. Bazshenasi-ye hoviat-e Irani-Eslami (Tehran,
1982);
see also M. Bazargan, “Nahzat-e zed-e Irani,” in kayhan, 14 September
1980.
منبع اصلی:
164-159، 10؛26 Iranian studies
ترجمه در سايت «کارگزاران»:
http://kargozaaran.com/ShowNews.php?16107
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: و يا مستقيماً در اينجا: ای - ميل شما (در صورت تمايل به دريافت پاسخ لازم است!)
لطفاً از افزودن تصوير در اين ای ميل خودداری کنيد چرا که انتقال آن بدين وسيله ممکن نيست. Your message: : پيام شما
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |