«زارعي» کداميک از اينهاست؟
نوشابه اميری
طرح امنيت اجتماعي با شدت و حدت بيشتري در حال اجراست. شهر، پر از "زارعي" شده. سردار زارعي ها، قبل از دستگيري در شرايط نماز جمعه خصوصي.
آن وقت ها ما، به عنوان مردماني که بايد براي سر و مو و لباس مان جواب مي داديم، نمي دانستيم سردارها، عصر و شب که به خلوت مي روند، چه مي کنند. حالا مي دانيم. پس سئوال اين است: از ميان اينان، کدام شان زارعي ست؟ يا "زارعيه". زارع، مونث هم دارد، ندارد؟
مي گويند همه تراژدي ها با يک سوء تفاهم آغاز مي شوند. از همين رو ما سال هاي سال کوشيديم براي پرهيز از تراژدي، به سوء تفاهمات راه ندهيم. هي گفتند و گفتند که اينها حرف دشمنان انقلاب است. برنامه است براي بدنامي ؛ براي خراب کردن. براي ترور شخصيت....و ما گريه کرديم پاي منبرهاي واعظان. و لابد گريه براي بيداريست. ملت بيدارتر مي شود. و شد.
حالا خودتان گفته ايد که دو نماينده مجلس، فساد اخلاقي دارند. شما خبر داده ايد که سردار زارعي نماز جمعه خصوصي برپا مي دارد و به نماز مي ايستد در پس پيشنمازان عريان. خبر از شما رسيد که قاضي مرتضوي، پرونده فساد جنسي دارد؛ قاضي مقيم کردستان، اهل لواط است و وزير اسبق در اتاق کارش، همان کارهايي را مي کرده که مردمان عادي در خانه هايشان و با محارمين شان....
و اينها تازه خبرهاي فساد جنسي و اخلاقيست.
حالا در همين يک قلم، اين سوء تفاهم است اگر فکر کنيم در ميان اين پليس هاي مذکر و مونثي که به خيابان فرستاده ايد، زارعي ها مشغول انتخاب پيشنمازان بعدي خود هستند؟ اشتباه است اگر بهراسيم که پسران جواني که مي گيريد، براي قاضيان لواط کار هستند؟ از کجا بدانيم بچه هايي که سوار ماشين هاي گشت شما مي شوند، سالم به خانه بر مي گردند؟
اصلا از کجا بدانيم که زارعي دوباره ميان اينها نيست؟ آن هم بعد از آنکه صد تومان داده و يک شب بيرون خوابيده.و آن هم بعد از آنکه ديده است و ديده اند که در "جمهوري اسلامي" مي توان نه فقط به حريم زنان ايران، که به حريم "اصول مقدس و پايه اي" هم پا گذاشت و پاسخ نداد.
يادش به خير نباد، روزهايي که براي ملاقات به زندان قزل حصار مي رفتيم، . در آنجا ميني بوس هايي بودند که خانواده هاي زندانيان را از سر جاده تا واحد هاي مختلف زندان مي رساندند.هم خانواده زندانيان سياسي، هم وابستگان زندانيان عادي. در ميني بوس ها، پاسداري هم مي نشست و نظارت مي کرد بر آرامش حضار. ما که وابستگان زندانيان سياسي بوديم، همه غمگين، سر در گريبان داشتيم. خانواده قاچاقچيان و قاتلين و کلاهبرداران اما، انگار به "پيک نيک" آمده بودند. بلند بلند مي گفتند ـ از بالا تا پايين حکومت را ـ و مي خنديدند و بي خيال "برادر پاسدار".
روزي پاسدار تازه از راه رسيده اي، وقتي حرف ها به بالاتري ها هم رسيد، به تشر گفت: دهانتان را ببنديد! از ميان جمع، زني که همسرش 13 نفر را عصمت دريده بود به نام اسلام، بلندتر پاسخش داد که: چه خبرته داداش! مگر شوهران ما جرم شان سياسي ست که با ما اينطوري حرف مي زني! و پاسدار خاموشي گرفت.
حکايت امروز که وابستگان سردار زارعي ها، در پيک نيک سرزمين باستاني ما، به وقاحت مي گويند: مگر شوهران ما از حقوق بشر حرف زده اند که آنها را زير شکنجه مي گيريد؟ چند مورد تجاوز و چند کيلو فساد که اين حرف ها را ندارد!و تازه در زماني که هر کار بايد "کرد" الا سخن گفتن از "حق".
راستي در ميان اين پليس ها و پليسه هايي که در شهر ريخته ايد، کدام شان زارعي ست کدام شان زارعيه؟ دختران و پسران ما را به سردار اهل نماز مي سپاريد يا قاضي اهل لواط؟ و خود شب چگونه سر بر بالين مي گذاريد با نظامي که امروز بيش از هر چيز زارعي پرور شده است و مرتضوي سرور!
برگرفته از سايت : سازمان دانش آموختگان ايران اسلامی ادوار تحکیم وحدت
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: و يا مستقيماً در اينجا: ای - ميل شما (در صورت تمايل به دريافت پاسخ لازم است!)
لطفاً از افزودن تصوير در اين ای ميل خودداری کنيد چرا که انتقال آن بدين وسيله ممکن نيست. Your message: : پيام شما
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |