بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

تير 1387 ـ   ژوئن  2008

من يك "برانداز" تابع گفتمان دموكراتيكم  نه خشونت

در نقد " مبارزه خوب!ايدئولوژي بد!

اشكان رضوی

نوشتاري بر روي تارنماي وزين نئوسكولاريسم  به قلم  آقاي محمد هادي توجه ام را جلب نمود كه بي شباهت به نوشتار اعضاي سازمان مجاهدين نبود.

آنچه كه عنوان  اين نوشتار بود "(مبارزه خوب!ايدئولوژي بد!)"نيز جاي بسي تامل دارد كه چگونه مي شود يك انديشه و ايدئولوژي بد پيروان خود را به يك مبارزه خوب هدايت و مبدل كند.

با يك بررسي كوتاه و نه چندان عميق به خط مشي جريان سازمان مجاهدين مي توان به صرفا به يك نتيجه كلي و بنيادين اين سازمان رسيد و آن نيز خشونت و خشونت است و بس.

سير تكاملي اين سازمان از بدو تولد تا كنون پروسه و يك سيكل معيوبي را طي نموده كه بسياري از شرايط موجود در كشور و حتا اقدامات خشونت آميز رژيم حاكم بر ايران در دهه نخست بعد از سال 57 را مي توان ناشي از عملكرد اين سازمان دانست.

نگارنده مقاله بيان مي دارد كه: "مجاهدين از جمله تنها نيروی جهان سومی، مسلمان و ايدئولوژيک باقيمانده از دنيای دو قطبی و دوران جنگ سرد است که عليرغم فروپاشی شوروی و عقب نشينی تفکرات چپ و راديکال، همچنان قدرتمند و با استحکام تشکيلاتی و سازمانی در صحنۀ سياسی ايران حضور فعال دارند. بيشتر و مهمّ تر از آن حتی توانسته اند بدنۀ اصلی ارتش آزاديبخش خود را در قلب يکی از خطرناکترين نقاط روی کرۀ زمين-عراق- بحالت فعال و آماده باش برای نبرد آخرين حفظ کنند!"

در اينجا وي تلويحا اعتراف به وابسته بودن اين سازمان به اردوگاه شرق و شوروي مي كند و سپس براي تاييد سخنان خود به عنوان رمز ماندگاري اين سازمان به حضور فعال آنان در صحنه سياسي و همچنين آماده باش آنان براي آخرين !نبرد اشاره مي كند.

آنچه كه به عنوان حضور فعال در صحنه سياسي ايران عنوان نموده ايد آنچنان خطاست كه مطرح كردن اين موضوع در بين جوانان و دانشجويان و فعالين سياسي حاصلي جز پوزخند نخواهد داشت .در رويكرد سياسي نسل جوان و جامعه كنوني ايران سازمان مجاهدين به تاريخ پيوسته و اگر نامي هم از آن برده شود نه به نيكي بلكه به عنوان سازماني از آن نام برده مي شود كه اشاعه دهنده گفتمان خشونت در جامعه و يار و ياور دشمن قسم خورده و در حال جنگ با ميهن است نه يك سازمان ميهن پرست .

و آنچه كه به تعبير شما رمز ماندگاري اين سازمان است دريابيد حمايت كشورهاي غربي و امريكا و شيخ هاي منطقه را.

از بدنه اصلي اين ارتش آزاديبخش و شما بخوانيد ارتش "صدام حسين" در قلب عراق و آن هم در حالت آماده باش سخن مي گوييد!؟ شما يا چرايي و چگونگي تولد وحضور اين ارتش به اصطلاح ارتش آزاديبخش در عراق رژيم بعث را نمي دانيد و يا اينكه از اخبار دنيا و منطقه بسيار غافل هستيد كه از آماده باش اين ارتش براي نبرد آخرين سخن مي گوييد.نا گفته پيداست آنچه كه به عنوان نيروي نظامي سازمان مجاهدين در عراق موجود است حدود حداكثر 30 هزار نفر زن و مرد سالخورده و خلع سلاح شده است كه در زندان بزرگي به نام قرار گاه اشرف روزگار مي گذارنندو سرخورده از رهبري سازمان و خجل از هم ميهنان وخانواده خويشندو در نهايت دلخوش به نيشخند سربازان امريكايي هستند.

از بردار" مسعود" هم كه سالها خبري نيست تا پيروان خود را براي سرگرم نمودن بشارت دهنده انقلاب ايدئولوژيك ديگري همچو "طلاق ايدئولوژيك و ازداوج ايدئولوژيك باشدو شعار از تهران تا مهران را فرياد كشد.

از مد شدن گفتمان ضد ايدئولوژيك گفتي و نادانسته دستاورد بزرگ بشريت را كه گامي براي پرهيز از خشونت تحت لواي ايدئولوژهاي هفت رنگ و اخلاقيات به باد ده  و جهان ويران كن  بود را آنچنان تنزل دادي كه اگر كمي پيرامون خود را مطالعه مي كردي حتما به اين نتيجه مي رسيدي كه گفتمان دگم ايدئولوژي ديگر پاسخگوي نيازهاي بشري نيست و گفتمان ضد ايدئولوژي نه تنها مد نشده بلكه در جامعه بشري در حال نهادينه شدن است .

شما گفتگو بر روي يك ميز و راه حل مبارزه دموكراتيك را مطرح مي كني مي خواهم بدانم در كدام مكتب سياسي سخن گفتن از لوله تفنگ يك مبارزه دموكراتيك معنا مي شود .

آماده باش ارتش آزاديبخش براي آخرين نبرد را باور كنيم يا پارادوكس مبارزه دموكراتيك را؟

از شجاعت و مبارزه سي ساله مجاهدين با آخوندها گفتي "مي خواهم بدانم ترور ،قتل،غارت و بدتر از همه همكاري با دشمن در حال جنگ با ميهن از كي تا به حال مبارزه براي آزادي قلمداد مي شود.در كدام مكتب مبارزاتي و آزاديخواهي آمده كه شما مي توانيد دست در دست دشمن روبروي برادران ميهني خود قرار گيريد و آنان را به خاك و خون بكشيد؟ اين چه مبارزه اي است كه به شما اجازه مي دهد حتا منتقدين خود را سالها در زندانهاي خود حبس كنيد و سرانجام آن را به استخبارات و يا زندان ابوغريب رژيم صدام تحويل دهيد؟ اين است مبارزه دمكوراتيك شما؟

آيا شما مي توانيد ايدئولوژي فرقه اي سازمان مجاهدين را كه هواداران خود را ودار به خود سوزي براي آزادي خواهر مريم ! مي كند براي نسل كنوني جامعه ايران قابل فهم كنيد؟

آيا مي توانيد به جوان 20 ساله و يا دانشجوي اين آب و خاك بگوييد سازمان مجاهدين سالها در كنار دشمن شما بوده و پدران و برادرانت را براي خوشايند دشمن متجاوز كشته و حال نيز مي خواهد براي تو آزادي را به ارمغان بياورد؟

نه دوست عزيز هرگز ملت ايران آنچه را سازمان مجاهدين مرتكب شده فراموش نخواهد هر چند كه اكنون با توجه به شرايط موجود و از سر ضعف گفتمان دموكراتيك را مطرح كند.گيريم كه پوسته ظاهري اين سازمان دگرگون گشته با آن انديشه ولايت مداري و خشن اين سازمان چه مي كنيد؟با "بينه " رهبري و سيدالنساء بودن خواهر مريم و آن انقلاب هاي مضحك چه مي كنيد ؟

گيرم كه ملت همه اينها را فراموش نمود آيا اين سازمان به اصطلاح آزاديبخش و آماده براي آخرين نبرد مي تواند از حقارت تاريخي خويش رهايي يابد كه ناشي از نابخردي رهبران آن است؟

من شخصا امروز به اين باور رسيده ام كه آينده روشن اين سرزمين در گروه دگرگوني ساختار حاكميت موجود است كه ميسر نخواهد شد مگر دريك فرايند مبارزه دموكراتيك و بدور از هر گونه اعمال خشونت و با پاراديم عدم سازشكاري .

جامعه ما سالهاست كه زمان را از دست داده و آينده خود را فداي آزمون و خطاي انديشه هاي وابسته و نخ نما شده كرده ما نمي خواهيم تاريخ تكرار شود و دچار دور باطل شويم.

و اما شما جناب "محمد هادي"

يا شما از شرايط اجتماعي ايران خيلي دور هستي و يا آنكه آنچه ما مي بينيم غلط است.فرداي ايران بي گمان يك فرداي دموكراتيك است كه حتا نهضت آزادي و جريان موسوم به ملي مذهبي نيز در آن نقشي نخواهند داشت سازمان مجاهدين كه جاي خود دارد.

پاينده ايران 

بازگشت به خانه