چند نظر دربارهء «تأملى بر مقوله ى آلترناتيو سازى» و...
تورج پارسی
دانا استوار انديش
افشا
رضا عموزاده
درود آقاى دكترنورى علا !
دست مريزاد؛ «تأملى بر مقوله ى آلترناتيو سازى» را خواندم و با شما همراهم. همانطور كه نوشته ايد «اپوزيسيون دموکراتيک نداريم»؛ اما شايد غرب باز در حال ساختن آلترناتيوى در نوفل لوشاتو است؛ شايد فردا باز از طريق راديو و تلويزون ها از زبان آلترناتيو واژگان آزادى ، دموكراسى و... خروار خروار جارى بشود و به محض ورود به مهر آباد جوخه هاى اعدام از غير خودى ها برپا گردد.
آنچه مرا سخت اندوه گين و هراسان مى سازد اين است كه غرب اهل معامله است و آنچه را که مطرح مى داند تنها حفظ منافع هميشگى خويش است.
در هيچ كجاى دنياى، آنهم در عصرپرشتاب كنونى، کشورى را نمى توان اين چنين صحنه ى تراژدى- كميكى ساخت كه جهت زدودن حكومت پلشت آخوندانش ـ كه مى خواهند خورشيد راهم گل بپوشانند ـ يا بايد شاهد جنگ باشد يا چيزی از همان قماش را، اما با نام آلترناتيو دموكرات، بياورند وبه تخت بنشانند ؟
آلترناتيوتراشى هاى غرب مرا به باب هشتم در آداب صحبت گلستان سعدى مي برد:
نصيحت از دشمن پذيرفتن خطاست و ليكن شنيدن رواست تا به خلاف آن كنى كه عين صوابست !
آيا ما مردم هنوز بايد تاوان آنروزرا كه به گفته ى سعدى «از بسيط زمين عقل را منعدم كرديم» پس بدهيم؟
گمان مى كنم در اين دوره كه ـ به گفته ى پير توس ـ «شده بر بدى دست ديوان دراز» جهت رهايي نبايد اجازه بدهيم كه باز خياطان براى ما اندازه و رنگ و نوع پارچه راانتخاب كنند. هوشيار باشيم.
بى گمان ايران پيش از ۵۷ هم آفت داشت، اما به جاى مبارزه با آفات به شخم آن وادارمان كردند و ديديم حاصل كار را در اين سى سال.
با تائيد نوشته ى سركار، بر اين امر آشكار و تجربه شده بيشتر بينديشيم كه دين و دموكراسى باهم همخوانى ندارند و كسانى كه به هر شيوه بخواهند اين دو را بزور به هم پيوند دهند صرفاً براى رسيدن به قدرت است. و آنگاه هم كه به تخت نشستند صحنه ى
احمقانه ى ضحاك ماردوش و هزار سال پادشاهى او به اضافه ى سى سال حكومت پر تزوير خمينى و اعوانش تكرار خواهد شد :
چو ضحاك بر تخت شد شهريار
برو ساليان انجمن شد هزار
سراسر زمانه بدو گشت باز
بر آمد برين روزگار ى دراز
نهان گشت كردار فرزانگان
پراگنده شد كام ديوانگان
هنر خوار شد جادويى ارجمند
نهان راستى ، آشكارا گزند
شده بر بدى دست ديوان دراز
به نيكى نبودى سخن جز به راز
سرانجام با ضرب المثلى كه گمان مى برم ميراث سرخپوستانست سخن را به پايان مى برم : كسى كه با تفنگ به در خانه ات آمد براى گفتگو نيامده ، آمده حرفش را به كرسى بنشاند !
با مهر هميشگى
تورج پارسى
*****************
دوست گرامی جناب نوری علا ، سلام پس از خواندن سخنان شما و آقای زعیم در سمینار مریلند و جمعه گردی اخیرتان (که بسیار عالی بود) اتفاقا به مقاله ضمیمه از دکتر محمود صناعی (*) در مجله سخن 1338 یعنی نزدیک به نیم قرن پیش برخوردم و یکبار دیگر متاسف شدم که ما روشنفکران! ایرانی سالهاست درجا میزنیم و بقول این فرنگیها «چرخ را دوباره کشف میکنیم». فکر کردم آنرا برای شما و سایتتان بفرستم. بد نیست که با مقدمه کوتاهی از خود شما بین "پیران کنار گود نشین" پخش ( و شاید کمی موجب شرمساری) شود.
ارادتمند. الف. ط.
(*) دکتر محمود صناعی، استاد دانشگاه تهران، روانشناس اجتماعی و يکی از روشنفکران شاخص ايران، چند سال پيش از انقلاب از ايران به لندن مهاجرت کرد و يک روز صبح در ايستکاه همپستد هيث لندن در زير قطار شهری جان سپرد. روايت قوی تر اين ماجرا آن بود که او خود به قصد خودکشی به جلوی قطار پريده است. من سه سال شاگرد او بودم و از درس هايش بقدر ظرفيتم بهره بردم. ياد اين روشنفکر گريزان از «وطن بی آزادی» هميشه روشن باد. همچنين از دوست گرانقدرم آقای الف. ط. عذر می خواهم از اينکه روزگار مرا هم به اختراع مجدد چرخ واداشته است. گفت، مثل اينکه نرود ميخ آهنين در سنگ! (اسماعيل نوری علا)
اين مقاله را در اينجا بخوانيد >>>>
***************************
جناب نوری علا
با سلام و با تشکر از مقاله ی اخیر شما با عنوان «تاملی بر مقوله آلترناتیوسازی»،
پیشنهادی در این زمینه دارم که ممنون می شوم اگر نظرتان را در این خصوص بیان بفرمایید. پیشنهاد من تدوین «میثاق ملی» است. بدین معنا اصولی به عنوان هدف و خواسته مردم ایران تدوین شود تا بر این اساس نیروهای سیاسی باهم متحد شوند ومرز بین برخی جریان های مخالف و دیگران مشخص گردد. داشتن این میثاق به مردم کمک میکند که بدانند چه میخواهند، و همچنین بدانند به جای اهمیت دادن به افراد باید به اصول پای بند باشند.
ویژگی هایی که میثاق ملی باید داشته باشند:
· برآورده کننده خواست و خوشبختی مردم ایران باشند، یعنی در صورتی که حکومتی در چارچوب میثاق ملی قرار گرفت، بتوان آن را یک حکومت قابل قبول دانست.
· فراگیر باشند و تا جای ممکن گروه بیشتری از مردم را شامل شود.
· تا جای ممکن ساده و مختصر باشند، به گونه ای که درک و شناخت آن برای تعداد زیادی از مردم به راحتی امکان پذیر باشد.
به نظر من اقدامات عملی زیر را در این زمینه میتوان انجام داد:
1. پیشنهاد میثاق ملی
2. در معرض نظر و نقد گذاشتن اصول برای مدتی و سپس اصلاح آن.
3. ارائه کردن اصول نهایی شده به اشخاص و جریان های سیاسی و ایجاد یک اتحاد سیاسی برای تحقق آن اصول.
4. تلاش برای پیروزی سیاسی در راه تحقق میثاق ملی، همزمان با کار فکری برای رفع موانع عملی تحقق و اجرای آنها.
برای نمونه من موارد زیر را به عنوان پیش نویسی از میثاق ملی ایران پیشنهاد میکنم:
· مردم ایران باید از آزادی بیان، گفتار، پوشش، عقیده و مذهب برخوردار باشند. با هیچ کس نباید به خاطر داشتن یک عقیده و با بیان مطلبی برخورد شود.
· تمام امور کشور باید بر اساس قانون اداره شود و مبنای قانون گذاری باید عقل، علم و تصمیم گیریهای جمعی باشد و هیچ گروهی حق ندارد ایدئولوژی خود را به سایر مردم تحمیل کند.
· اموال و درآمد های ملی ایران باید صرف تمام ایرانیان شود (و نه گروه خاصی از ایرانیان و نه غیر ایرانیان).
· ایرانیان با هر نوع زبان، قومیت، جنسیت، دین و مذهب از حقوق برابری برخوردارند.
· خشونت جسمی (اعدام، سنگسار، شلاق، آسیب و قطع اندام ها) ممنوع است. · تمامیت ارضی ایران حفظ گردد.
ارادتمند
دانا استوار اندیش
(*) در اين مورد وبلاگی تهيه ديده شده در آدرس مقابل: http://misghmeli.blogspot.com
****
مقالهء آقای نوری علا ممکن است اين توهم را بوجود آورد که مشکل ما فقط يک مشکل سياسی و در نهايت مثلاً نبود دموکراسی است. با اطنکه دموکراسی يک رکن اصلی در اين مورد است ولی همهء مشکلات فقط سياسی نيست. مشکل ما از عدم پيروی از عقل در ادارهء اجتماع است. منظور عقلی است که خود محور و آزاد و رها و منطقی است و جز خودش بکسی يا چيزی ديگر (مثلاً کتب آسمانی و...) تکيه نمی کند؛ عقلی که مأموريتش کشف حقيقت و جستجوی منافع بشر امروز و مردم ان آينده است. اين عقل منجر به عدالت و حقوق بشر می شود و دموکراسی هم زائيدهء همين عقل است.
بعد از انقلاب مشروطه دو مورد بی عقلی و عدم مراجعه به عقل مورد نظر را داسته ايم. يکی وطن پرستی افراطی و ايدئولوژی پان ايرانيستی که پنجاه و سه سال طول کشيد، و دومی هم حکومت ايدئولوژيک ملايان دين ندار دين مدار که فعلاً سی سال طول کشيده است.
نتيجهء اين دو بی عقلی بر پشدن حکومت دلال وابسته به توليدات غربی و فعاليت های ضد بشری و ضد ايرانی اين دو رژيم بوده است.
رهائی ايران با ايجاد دموکراسی و خودکفائی علمی و اقتصادی توأم با آن است وگرنه دوباره يک ايدئولوژی ديگری همين حکومت دلال وابسته را بشکل ظاهری و خشن تر و يا معتدل تر از ملايان برقرار خواهد کرد.
اپوزيسيون به اتحاد نمی رسد برای اينکه نمی خواهد حول عقل موصوف گرد هم بيايند و اهداف طبقاتی و ضد دموکراتيک خود را، عليرغم ضديت واقعی با ولايت فيه، دنبال می کند ـ ضديتی از جنس سلطنت طلبان با خمينی و نه برای حقوق بشر و دموکراسی و آزادی و برابری (افشا)
*******
استاد گرامي دكتر نوري اعلا ,درود بر شما وبا خسته نباشيد.
مطلب با ارزش شما در مور د تاملي بر مقوله الترناتيو سازي را خواندم . تصور ميكنم اين ايده جرقه ورود بر يك مبحث عالي ازنظر مقوله بندي وبا درجه اساسي است .
با در نظر گرفتن ارزشمندي موضوع , نياز دارد که هم درست طرح شود و هم صحيح و كافي مقولات گوناگوني كه يكي بعد از ديگري وارد موضوع ميشود با دقت خاص و حرفه اي صيقل خورد و در جاي درست خود قرار گيرند , و هم نياز است وقت و شكيبائي كافي به مسئله اختصاص يابد.
اين آن نياز حياتي است كه جامعه ما دارد و با تاسف هنوز كاري روي آن انجام نشده است و اين وظيفه احزاب و تشكيلات ما بوده است و همچنان نيز ميباشد , و اميدوارم روند تلاش هاي دوستاني چون شما , موضوع را در اذهان آنان جا بياندازد و ورود آنان به قضييه را تعجيل دهد.
نوشتن مقالات تهييج كننده , مطالبه گر , حماسي .....ووو , اگر به اساس نخواهد بپردازد , جز پراكنده كاري و محفل گرائي , چيز بيشتري نخواهد بود ودر دشت هاي بي حاصلگي روزگاران به هرز خواهد رفت .
سادگي و ساده ديدن , مصيبت بزرگيست كه از ورود به كنكاش هاي پر شكيب اصلي امتناع ميكند و در نهايت نيز نه تنها امكاناتي اگر داشته باشد , براي ورود به مباحث پرتعمق هزينه نخواهد كرد , بلكه مانع هم خواهد شد.
بزرگترين پيامد منفي سادگي آن است كه از درك روزگار عاجز است و با گذشت بيشتر زمان هم عاجزتر خواهد شد و نهايتا , هم فلج ميگردد و هم مانع جلو رفتن ديگران خواهد شد.
سادگي امنيت را با ظرفيت كم سيستم عصبي خود تعريف ميكند و با مدد آن , نهايتا قدرت راهم ,با همان سيستم همگن ميكند و اين يعني تكرار فاجعه اي ديگر در ميهن ما , آنچنان كه تا امروز بوده است.
من ده شماره مطلب نوشتم
به نام به سوي انكشاف ضرور منافع ملي و عبور از طلسم عجائب خميني .غرض آن بود كه
افكار دانشمندان و سياسيون ما به موضوعي جلب شود و اگر چه تمام محتويات آنچه گفتم
را به نام مبتدي بودن كنار اندازند
.
اين مطالب از يك
تا ده درلينك زير تحت نام رضا عموزاده قابل دسترسي است
:
http://www.alefbe.com/article.htm
انتظار ندارم با ضييق
وقتي كه داريد تمام مطالب را بخوانيد , ولي اگر مايل باشيد نگاهي به آن بياندازيد و
اگر دوست داشتيد و آمادگي آن برايتان فراهم بود وارد بحثي اصولي شويم كه بتواند
فرصت يك جمع بندي دقيق و ماندگار را فراهم آورد و شروع آن هم نگاهي باشد به مفاهيمي
كه شما در مطلب الترناتيو آورده ايد.
با احترام
رضا عموزاده
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: و يا مستقيماً در اينجا: ای - ميل شما (در صورت تمايل به دريافت پاسخ لازم است!)
لطفاً از افزودن تصوير در اين ای ميل خودداری کنيد چرا که انتقال آن بدين وسيله ممکن نيست. Your message: : پيام شما
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |