آزادي هاي سياسي و فرصت هاي مطلوب
بررسي ديدگاه آمارتيا سن (*)
دکتر حسين راغفر
آمارتيا سن به داشتن نگاه انساني به علم اقتصاد مشهور است. البته نظرات و آراي سن عمدتاً متاثر از چهار شخصيت عمده در تاريخ انديشه است و کتاب «توسعه به مثابه آزادي» چکيده تمام صحبت هاي او است.
آراي « سن» متاثر از ارسطو، آدام اسميت، مارکس و جان رالز است. سن آميزه يي از انديشه هايي است که اين اشخاص با خود دارند. امسال هفتادمين سال عمر سن است و در سال 1998 هم برنده نوبل اقتصاد شد. علت اعطاي اين جايزه نوبل را معاضدت هاي او در تبيين هرچه روشن تر مباحث فقر و نابرابري و قحطي ذکر کرده اند. او در 1980 اولين مقاله خود را در اين زمينه نوشت. از اين مرحله به بعد يک نوع استمرار روي هرچه روشن تر کردن مفهوم ارسطويي به نام قابليت دارد و سعي مي کند اين مفهوم را جايگزين مفهوم مطلوبيت کند که عمدتاً کل اقتصاد مدرن و علم اقتصاد مرسوم متاثر از تفکر مطلوبيت گرا است. اين مفهوم کل زيرساخت ها و مباني فکري نظريه هاي اقتصادي جديد را شکل مي دهد. سن سعي کرد با ارائه مفهوم ديگري به نام قابليت، آن را جايگزين مطلوبيت کند.
لازم به ذکر است يکي از دستاوردهاي بزرگ رالز که نگاهي کانتي مبتني بر فردگرايي دارد، نقدي مستدل بر پايه هاي مطلوبيت گرايي است که آراي خود را در قالب بحث عدالت اجتماعي مطرح مي کند که در واقع نظرات او در ادامه مفهوم مطلوبيت گرايي است.
مفهوم قابليت (capability) از چند مولفه تشکيل مي شود که عمده ترين آنها دو عنصر کارکردها و آزادي است. منظور او از کارکردها، موقعيت ها و توانايي ها است که انسان مي خواهد و مي تواند داشته باشد و رسيدن به آن امکانات، براي او مطلوب است. پس آنچه را مي توانند يا قابليت انجام آن را دارند که در آن موقعيت قرار بگيرند به عنوان کارکرد نام مي برد.
مفهوم ديگر، آزادي است که منظور او آزادي مثبت در مقابل آزادي منفي است. بحث از آزادي منفي نفي عوامل بازدارنده است در حالي که در بحث آزادي مثبت موضوع توانايي انجام کار است. مثال ساده اين است که من آزاد هستم فرزندم را در مدرسه يي ثبت نام کنم و منع قانوني وجود ندارد اگر منعي بود حذف آن، منع آزادي منفي است اما اينکه مي توانم اين کار را بکنم مربوط به بحث آزادي مثبت است که اساس نظريات سن روي آزادي مثبت است.
در تعريف توسعه، «سن» تاريخ انديشه اقتصادي را بررسي مي کند که از کلاسيک ها شروع و خيلي به آدام اسميت متمايل مي شود. «سن» در دوران اوليه خيلي به مارکس متمايل و به عنوان اقتصاددان چپ مشهور بود اما از يک دوره يي به بعد نگاه ديگري متاثر از آدام اسميت را مطرح مي کند. آدام اسميت فيلسوف اخلاقي بود و درس اخلاق مي داد. اما بعد از مدتي هم که مباحث اقتصادي را مطرح مي کند کتاب ثروت ملل را مي نويسد. «سن» بسيار متاثر از نگاه اخلاقي آدام اسميت است و سعي کرده چهره بسيار پررنگ تري را از اسميت نشان دهد. در تعريف توسعه سن معتقد است که آزادي به معناي آزادي مثبت هم هدف و هم ابزار اصلي توسعه است و اصولاً توسعه نمي تواند چيزي غير از آزادي باشد.
کتاب «توسعه به مثابه آزادي» محصول شش سخنراني او در بانک جهاني است که به 12 فصل تقسيم شده است. او در تعريف توسعه مي گويد که آزادي هم هدف و هم وسيلهء توسعه است و توسعه حذف همه انواع خلاف آزادي است. در بحث کارکردها اگر بخواهيم نظرات سن را در اقتصاد تبيين کنيم عمدتاً در سه حوزه نظرات او شکل گرفته؛ 1- فقر، 2- نابرابري، 3- قحطي. بحث نابرابري با مقاله يي تحت عنوان «نابرابري در چي؟» آغاز مي شود.
در فصل 3 اين کتاب، بحث عدالت را مطرح مي کند که نظرات او متاثر از رالز است. برجسته شدن رالز معطوف به اين است که براي بحث عدالت پايه هاي عقلي و تحليلي مي گذارد؛ برخلاف آنچه که از زمان افلاطون به اين طرف انسان ها عمدتاً از حوزه زماني و مکاني خود به بحث مي نگريستند و تا پيش از نظرات رالز شاهد نوعي وقفه در تلاش براي گسترده تر کردن نظريات عدالت اجتماعي هستيم. علت هم اين است که باعقلاني تر شدن روش هاي برخورد با مسائل اجتماعي انسان ها بيشتر از موضع شخصي و ارزش هاي اجتماعي خود به پديده ارزش اجتماعي نگاه مي کنند لذا خيلي نمي توان نظرات را به جوامع ديگر تعميم داد. کار رالز اين است که به اين مفهوم پايه هاي عقلي داده و اينکه مستقل از زمان و مکان بتواند ابزارهايي را که تعريف مي کند در جامعه پياده کند.
رالز جامعه يي را تصور مي کند و چون مي گويد اگر هر کدام از ما بخواهيم عدالت را فرض کنيم همه از موضع خود به آن نگاه مي کنيم بنابراين براي اينکه اين نقيصه عمده را در نوع نگاه و رويکرد به مساله عدالت حذف کند، جامعه فرضي را در نظر مي گيرد و اسم آن را موقعيت اوليه مي گذارد. چون نمي دانيم که چه خواهيم شد و چه چيز در انتظار ماست بنابراين دچار جهلي هستيم که رالز آن را پرده جهل مي داند و اگر در پس اين پرده که ما نمي دانيم از ما درباره عدالت بپرسند از موضع شخصي پاسخ مي دهيم که رالز انسان ها را از موقعيت اجتماعي خود جدا مي کند.
از ديگر برجستگي هاي نظرات رالز با اينکه فردگرا است اين است که مي گويد نابرابري در هيچ جامعه يي و به هيچ وجهي قابل دفاع نيست، مگر پايين ترين سطوح اجتماعي از حداقل کالاهاي اوليه برخوردار باشند. کالاهاي اوليه مجموعه يي از کالا هستند که برخي از آنها مثل حقوق، آزادي ها و فرصت ها و درآمد و ثروت است و از ديگر کالاها که سن از آن متاثر است بحث مباني اجتماعي عزت نفس است که وقتي مفهوم فقر را مطرح مي کند اين عنصر بسيار برجسته در نگاه «سن» قابل مشاهده است.
يکي از کارهاي اساسي «سن» بحث فقر است. اولين بار کتابي در باب نابرابري اقتصادي در سال 1973 نوشت که اصول موضوعه يي را در بحث نابرابري پايه گذاشت و بعدها اين نوع نگاه به پديده فقر، مبناي مطالعات فقر و نابرابري به شيوه جديد و متفاوت از گذشته مي شود. بنابراين در ادبيات فقر «سن» چهره بسيار برجسته يي است ولي از سال 1990 به بعد سن عنصر ديگري به نام فقر قابليتي را وارد بحث مي کند.
تا پيش از اين فقر را از درآمد محاسبه مي کرديم يعني فرمول ها تنظيم شده بود تا از روي سبد مصرفي خانوارها کيفيت زندگي آنها محاسبه و فقر اندازه گيري شود ولي «سن» فقر قابليتي را مطرح مي کند.
در فقر درآمدي به درآمد افراد نگاه مي شود و چون درآمد را نمي توان اندازه گرفت به مصرف توجه مي شود. اشکالات عمده اين رويکرد اين است که بدون در نظر گرفتن ويژگي مشخص اگر فردي درآمدي زير خط شاخص فقر داشته باشد، فقير محسوب مي شود. اما سن مطرح مي کند که بدون در نظر گرفتن ويژگي شخصي نمي توان فقر را محاسبه کرد. مثلاً دو نفري که سطح درآمد يکساني دارند ولي در مثال سن يکي داراي مشکل کليه است، پس نيازهاي اين دو متفاوت است و نمي توان آن دو را فقير دانست يا برعکس. پس ما بايد نگاه ديگري به مساله فقر داشته باشيم و آن نگاه به قابليت هاي انسان ها و توانايي انجام کار است. مثلاً اگر کسي بي سواد است داراي نوعي محکوميت است حتي اگر درآمد بالايي داشته باشد. پس وقتي مي خواهيم آدم فقير را براساس معيارهاي«سن» تشخيص دهيم، او قابليت هاي اساسي را مطرح مي کند و آن قابليت ها شامل توانايي انجام کار يا قرار گرفتن در يک موقعيت اساسي است. از جمله اينکه انسان ها دسترسي کافي به غذا داشته باشند. بنابراين توانايي دسترسي به غذا نوعي قابليت است که همه انسان ها بايد از آن برخوردار باشند. قابليت دسترسي به آموزش قابليتي اساسي است يا قابليت داشتن مسکن قابل قبول نوعي قابليت است. توانايي گريز از بيماري هاي قابل اجتناب و اينکه ما دچار مرگ و مير زودرس به خاطر عدم دسترسي به امکانات بهداشتي نشويم، نوعي قابليت اساسي و ابتدايي است.
پس فقرا را نبايد فقط با درآمد و مصرف آنها مشخص کرد و بايد به نوع قابليت هاي آنها نگاه کرد که اين مطالب مشکلات روز جامعه ما نيز است. مثلاً مسوولان ما بعد از سياست هاي تعديل ساختاري مرتباً مي گويند فقر در جامعه کمتر شده است.
صرف نظر از اينکه روش هاي محاسبه و پايه هاي اطلاعاتي آنها نيز اشکال دارد در تعريف از فقر هم دچار همين مشکل هستند. بعد از دوره سياست هاي تعديل ساختاري شاهد پديده جديدي هستيم که خانواده ها چندشغله هستند و تعريف هاي اوليه يي که در دهه 1840 در انگليس از فقر صورت مي گيرد اين است که انسان ها در قالب زمان کاري که انجام مي دهند نتوانند نيازهاي اساسي خود را تامين کنند و نه اينکه افراد جامعه براي تامين نياز خود مجبور به انجام چند کار باشند و اگر براساس همين نگاه سن به فعاليت هاي جامعه خود نگاه کنيم، مشاهده مي کنيم که آدم ها دچار محروميت هاي جدي قابليتي هستند. يعني فرد فرصت اوقات فراغت و تربيت بچه ها را بايد صرف به دست آوردن کالاي مصرفي کند. حتي اگر سبد کالاي مصرفي او (که با آن فقر را محاسبه مي کنيم) نشان دهد که مصرف زياد داشته اما او فقر قابليتي دارد چون نشان مي دهد چقدر وقت گذاشته است. در واقع اندازه گيري فقر درآمدي محروميت ديگري را که فرد با آن مواجه است به ما نشان نمي دهد. مطالعات ديگر نشان مي دهد فقر در ايران در همين دوره چه در روستاها و چه در شهرها افزايش پيدا کرده است. بنابراين درآمد پايين، دليل اصلي براي فقر نيست، ممکن است دليل عمده باشد اما به تنهايي کافي نيست و بايد به قابليت هاي ديگر آدم ها نگاه کنيم.«سن» بحث ديگري در مورد قابليت و بهداشت مطرح مي کند و در مقايسه يي که بين کشورهاي فقير انجام مي دهد، نشان مي دهد يک سياهپوست که در امريکا زندگي مي کند درآمد او حتي با ملاحظه مقاومت شاخص هاي قيمتي در کشورها بالاتر از درآمد فرد هندي است که در هند زندگي مي کند. اما همزمان اميد زندگي سياهان امريکايي از اميد به زندگي يک فرد هندي يا چيني پايين تر است. بنابراين مي گويد قابليت يک سياه امريکايي بالاتر از يک فقير در هند است.
او بحث قحطي ايرلند را مطرح مي کند و نشان مي دهد با اينکه توليد غذا در اين دوره بالا بوده اما کشاورزان دچار آفت مي شدند و با اينکه غذا در انبارها وجود داشته ولي کشاورزان قدرت خريد را از دست دادند. نمي توانستند به بازار رجوع کنند و غذا بخرند و غذاي خود ايرلند به انگلستان منتقل مي شد که يکي از پايه هاي خصومت تاريخي بين ايرلند و انگليس است و جمعيت عظيمي از ايرلند به خاطر گرسنگي مي ميرند. او در دوره هاي جديد قحطي هايي را که در هند پيش از استعمار انگليس رخ داد بررسي مي کند و قحطي بنگلادش را که در سال 1974 چند ميليون کشته داد و قحطي چين را در دوره جهش بزرگ به پيش که استراتژي توسعه مائو بود که شديداً هم شکست خورد و حدود 30 ميليون نفر چيني جان خود را از دست دادند، مطرح مي کند. پيش از اين قحطي ها، او نتيجه گيري مي کند که شناسايي قحطي ها و مقابله با آن نيز ساده است ولي قحطي ها هميشه در جايي رخ دادند که در آن استبداد وجود داشته و علت آن اين است که حاکمان مستبد نيازي به راي و آراي مردم نداشتند بنابراين حتي اگر شناسايي مي شدند توجهي به قحطي نداشتند و قحطي باعث مرگ و مير مي شد. در قحطي بنگلادش در 1974 بيشترين ميزان گندم توليد شده و بالاترين موجودي انبار نيز در همان سال است. تحليل سن اين است که قحطي فقط به خاطر کمبود غذا نيست بلکه به علت عدم قدرت خريد مردم و همچنين وجود حکومت هاي مستبد است و مي گويد قحطي ها هيچ گاه دامن حاکمان را نگرفته است بنابراين آنها نسبت به قحطي ها حساس نيستند و اگر توده هاي اين کشورها آسيب ببينند در منزلت اجتماعي آنها هيچ تغييري حاصل نمي شود ولي در کشورهايي که مردم راي مي دهند و دولت ها موظف به پاسخگويي هستند قحطي مي تواند دولت ها را تغيير دهد و اين چيزي است که در هند بعد از استقلال رخ داد. هند پس از استقلال بارها با خشکسالي ها و قحطي هاي شديد روبه رو شد اما چون وسايل لازم براي اطلاع رساني از جمله رسانه هاي آزاد و احزاب سياسي آزاد وجود داشته اين فشارها به بالا منتقل مي شد و اگر دولت ها در مقابل اين فشارها حساسيت از خود نشان نمي دادند، قطعاً در انتخابات برنده نمي شدند بنابراين سن از همين منظر بر دموکراسي و آزادي تاکيد دارد.
سن آزادي را داراي دو نوع نقش ابزاري و هدفي مي داند يعني توسعه به مثابه آزادي هدف توسعه است و توسعه يعني آزادي و جامعه يي که آزادي نداشته باشد توسعه نيافته است. در آزادي هاي ابزاري به بررسي نقش ها و ارتباط هاي متقابل بين آزادي هاي خاص و اساسي اشاره مي کند که عمدتاً پنج نوع آزادي ابزاري داريم که بايد مورد توجه برنامه ريزان توسعه قرار گيرد. يکي از آنها فرصت هاي اقتصادي است، دوم آزادي هاي سياسي، سوم تسهيلات اجتماعي. چهارم اينکه بايد ضمانت هايي براي شفافيت فعاليت ها مطرح کرد و پنجم حمايت هاي تاميني است.
منظور سن از آزادي هاي سياسي فرصت هايي است که در اختيار مردم قرار مي گيرد که تعيين اينکه چه کسي و چه اصولي بر آنها حکومت کند در واقع موضوع آزادي هاي سياسي است که بحث آزادي بيان، مطبوعات آزاد و بدون سانسور و بهره مندي از آزادي انتخاب بين احزاب مختلف در اين زمينه مطرح مي شود. بحث آزادي هاي تسهيلات اقتصادي به فرصت هايي اطلاق مي شود که افراد براي بهره برداري از منابع اقتصادي به منظور مصرف، توليد يا توزيع يا مبادله از آنها برخوردارند. مباحثي که به موضوعات مالکيت، شرايط مبادله در اجتماع، کارکرد بازارها و به طور کلي محيط اجتماعي، اقتصادي، سياسي و ملاحظات توزيعي مربوط مي شود. آزادي سوم فرصت هاي اجتماعي است که به ترتيباتي اطلاق مي شود که جامعه براي تحصيلات، مراقبت هاي بهداشتي و... براي مردم فراهم مي کند تا آزادي هاي اساسي افراد را تضمين کند. در واقع براي تامين فرصت هاي برابر در جامعه لازم است که اين فرصت ها مهيا شود و بدون وجود اين آزادي ها امکان مشارکت وجود ندارد. آزادي چهارم ضمانت ها و شفافيت است که فعاليت هاي جامعه بايد شفاف و آشکار باشند و اگر معاملاتي در جامعه صورت مي گيرد همه بايد بدانند. آخرين مورد امنيت حمايتي و تاميني است که فراهم آوردن نوعي تور ايمني است که اگر مردم آسيب ديدند، دولت ها موظف هستند اين گروه آسيب خورده را حمايت کنند و تحت پوشش خود قرار دهند. کمک هاي خاص به قحطي زدگان و بيمه هاي بيکاري جزء اين نوع حمايت ها است.
تا اينجا 80 صفحه اول کتاب را به طور خلاصه عرض کردم و از فصل سوم به بعد، اين کتاب شامل بحث عدالت است که سن اين بحث را از سه منظر بررسي مي کند ولي عمدتاً نظرات خود را در آن دخيل نمي کند. او خود را عمدتاً طرفدار رالز مي داند و فقط ايرادي که از رالز مي گيرد بحث سبد کالا است که بايد به جاي آن از قابليت هاي اساسي استفاده کرد. او تاکيد مي کند عنصر عزت نفس را بايد به عنوان کالاي نهايي در نظر بگيريم و خط فقر را بايد جايي قرار دهيم که عزت نفس در جامعه تامين شود يعني فقير نبايد دچار احساس خفت و ذلت شود و اين نوع نگاه با آموزه هاي ديني ما نيز مطابقت دارد.
در فصل چهارم بحث فقر و محروميت قابليتي و در فصل پنجم بازارها، حکومت و فرصت هاي اجتماعي را مطرح مي کند. در اين فصل نقدي از سياست هاي تعديل ساختاري دارد که اشاره مستقيم به اين سياست ها نمي کند اما سياست هاي پولي را زير سوال مي برد و محاسبات اقتصادسنجي را که برونو انجام داده و رابطه بين تورم بالا و پايين بودن رشد اقتصادي کشورها را مطرح مي کند و نوع نگاه سياست هاي پولي را محافظه کاري مالي افراطي نام مي گذارد و مي گويد ما نبايد دچار افراط گرايي هاي اينچنيني شويم؛ افراط گرايي هايي که فقط حذف تورم را مورد توجه قرار دهد. حذف تورم ممکن است به آسيب هاي ديگري منجر شود مانند بيکاري هاي گسترده و آسيب هاي اجتماعي که بيکاري، بسيار گسترده تر از تورم بالا است.در فصل ششم به بحث اهميت مردم سالاري مي پردازد. در فصل هفتم قحطي را مطرح مي کند. در فصل هشتم به نقش زنان در توسعه مي پردازد. در فصل نهم غذا، آزادي و رابطه آنها با جمعيت و نظريه هاي جمعيت را مطرح مي کند. در فصل دهم فرهنگ حقوق بشر را مطرح مي کند و از تسامح اسلامي بحث مي کند و اينکه تلقي غرب نسبت به اسلام نيز جنبه هاي سياسي دارد ولي اسلام در طول تاريخ نشان مي دهد که همواره تسامح داشته است. با وجود اينکه اين فرد اصلاً دين ندارد ولي دفاع نسبتاً منطقي را از اسلام مي کند که به تلقي او از اسلام در هند برمي گردد. فصل يازدهم رابطه بين عقلانيت و پيشرفت را بررسي مي کند. در اين فصل ديدگاه هاي اسميت را روشن و نقش ارزش ها در سرمايه داري را بررسي مي کند که برخلاف تلقي هاي برخي از سرمايه داري است که آن را برابر با حرص و آز مي دانند. همچنين مساله فساد اقتصادي و روش هاي مقابله با آن را مطرح مي کند. در فصل دوازدهم ارتباط آزادي با مسووليت را مورد بررسي قرار مي دهد.
(*) آمارتيا کومار سن Amartya Kumar Sen در سوم نوامبر 1933 در بنگال هندوستان متولد شد و در 1998 جايزهء نوبل اقتصاد را «بخاطر دهش هايش به اقتصاد رفاه» در زمينهء مبارزه با قحطی، تئوری توسعهء انسانی، اقتصاد توسعه، مکانيسم های زيرساختی فقر، و نيز ليبراليسم سياسی دريافت داشت. برای اطلاع بيشتر رجوع کنيد به:
http://en.wikipedia.org/wiki/Amartya_Sen
برگرفته از سايت «اعتماد»:
http://www.etemaad.com/Released/87-02-29/223.htm
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد: (توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد) تنها اظهار نظرهائی که نکتهء تازه ای را به بحث بيافزايند در پايان مقالات ذکر خواهد شد |
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |