بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

ارديبهشت 1387 ـ   مه  2008

 

من هم طرفدار مبارزه‌ی چریکی بودم!

گفتگو با ویدا حاجبی (*)

گفتگو گر مریم محمدی

 

خانم حاجبی، روز اول ماه می است و گویا شما راهی مراسم این ماه در خیابان‌های پاریس هستید.

ویدا حاجبی: بله، در واقع تظاهرات عمومی است. این هم خودش یک موضوع است برای این‌که ایرانیان خودشان یک صفی دارند؛ ولی من هر سال در تظاهرات عمومی اول ماه می شرکت می‌کنم چون از جنبه‌های مختلف من با این جریاناتِ استثمار شده یا زیر ستم سرمایه‌داری، همیشه همبستگی احساس کردم.

 

می‌توانید به ما بگویید که الان در فرانسه این روز چگونه برگزار می‌شود؟

ویدا حاجبی: در فرانسه سنتی خیلی قدیمی دارد که اول ماه می معمولاً سندیکاهای کارگری دعوت به راهپیمایی می‌کنند و به هر حال به یک نوعی، راهپیمایی عمومی انجام می‌گیرد.

ولی امسال به‌خصوص ویژگی‌اش این است که بعد از ریاست جمهوری سارکوزی، یک نوع اتحاد خیلی نزدیکی بین سندیکاهای کارگری پیش‌ آمده که این کم‌سابقه است. معمولاً این‌ها جدا هستند؛ یکی‌ از آن‌ها در یک شهر دیگری دعوت می‌کرد و دیگری در پاریس دعوت می‌کرد. «‌C.J.T‌» (کنفدر اسیون عمومی کار) هست، «‌C.F.D.T‌» هست. ‌(کنفدر اسیون دموکراتیک کار فرانسه‌) از سندیکاهای بزرگ کارگری. «‌LutteOuvrier»‌  هست (پیکار کارگری)‌، این‌ها گاهی اوقات نمی‌توانستند با هم به توافق برسند ولی امسال با توافق با هم دعوت کردند. از این جهت یک اهمیت زیادی پیدا کرده و خواست‌های خیلی مشخصی دارند که از جمله مساله‌ی بازنشستگی و قدرت خرید است و یک سری مسایل خواست‌های این‌گونه دقیقی دارند و امسال با این خواست‌های مشخص با هم توافق کردند و دعوت به تظاهرات را با همدیگر انجام دادند.

 

اولین ماه می که شما در آن شرکت کردید چه سالی و کجا بود؟

ویدا حاجبی: جواب این سوال برای من خیلی سخت است چون خاطراتم خیلی دقیق نیست. ولی من سال ۱۹۵۷ به فرانسه آمدم و خودم خیلی آن زمان‌ها سیاسی نبودم. تحت تاثیر خواهرم و در کل فضای عمومی فرانسه هر زمان که بوده، شرکت کردم.

 

خانم حاجبی، به عنوان یک فعال جنبش دهه ۶۰ که هم ناظر بودید و هم در این تظاهرات شرکت داشتید؛ ویژگی این دوران در چه می‌دیدی؟

ویدا حاجبی: دهه ۶۰، دوران خیلی خاص جهانی است. یعنی دوران پایان استعمار کهنه و ورود به استعمار نوین است. یعنی دورانی است که تقریباً تمام مستعمرات اروپا خواهان استقلال بودند و مبارزات استقلال ‌طلبانه را شروع کرده بودند.

 

 

پیدایش جنبش مسلحانه را در مبارزات رهایی‌بخش یا مبارزات عدالت‌خواهانه در سراسر جهان به نوعی در ارتباط با جنبش دهه ۶۰ ارزیابی می‌کنند، تحلیل شما از این مساله چیست؟

ویدا حاجبی: دهه‌ی ۶۰، دهه‌ای است که جهان دنبال یک تغییری بود. حالا من در اینجا نمی‌توانم دقیق وارد این بحث شوم، ولی به دلایل مختلف، آن دوران تمام شد و وارد یک دوران جدیدی می‌شدیم. جنگ ویتنام بود که خیلی اهمیت داشت، مبارزات مردم الجزایر بود که خیلی اهمیت داشت و خیلی از کشورهای آفریقایی بودند. لومومبا‌، اگر یادتان باشد، مال آن دوران است. این‌ها در مجموع یک فضای عمومی را به‌وجود آورده بود که تغییر و تحول را به خواست عمومی تبدیل کرده بود. در اروپا هم این تحولات و به خصوص جنبش‌های دانشجویی در فرانسه و ایتالیا شروع شد، ابعاد گسترده‌ای به خودش گرفت و یک نوع اتحاد و همبستگی بین دانشجویان و کارگران به‌وجود آورد.

 

اما چطور شد که این تقاضاها و این خواسته‌ها با جنبش مسلحانه بروز پیدا کرد؟

ویدا حاجبی: شکست این جنبش‌ها... البته نمی‌توانم شکست بگویم، ولی...

 

مقابله با آن‌ها؟

ویدا حاجبی: بله، یک نوع مقابله با این جنبش‌ها که در اروپا انجام گرفت، که با نوعی شکست روبرو شد به‌خصوص در آفریقا و در جاهای دیگر، این‌ها یک فضایی را ایجاد کرد که جنبش‌های مسلحانه را در واقع تقویت کرد؛ و جنبش‌های مخفی و مسلحانه را حتی در اروپا به‌وجود آورد. «‌بریگاد سرخ» بود؛ «بادرمانهوف» در آلمان بود و در فرانسه «اکسیون دیرکت» بود. اما این جنبش‌ها، در جهان سوم و جهان عقب‌افتاده به شکل جنبش‌های چریکی شکل گرفتند. و همان دورانی است که ما می‌بینیم «چه گوارا» در سال ۶۷ رفت به بولیوی و می‌بینیم که در واقع یک مجموعه جهانی بود که باعث شد این جنبش‌های چریکی شکل بگیرند که خب، حالا الگوی کوبا هم یک الگوی مهمی بود برای این جنبش‌ها.  بنابراین اگر بخواهم به پرسش شما پاسخ دهم این می‌شود که جنبش‌های چریکی بعد از این قیام‌های ماه می ۱۹۶۸ اتفاق افتاد.

 

اگر ممکن است بیشتر در مورد تاثیر این جنبش در بروز مبارزه مسلحانه در ایران توضیح دهید.

ویدا حاجبی: جنبش چریکی اساساً از آمریکای لاتین شروع شد و بعد در آفریقا این جنبش به‌وجود آمد‌. در شکل‌های مسلحانه، در جاهای دیگر به‌وجود آمد؛ و در ایران هم، شما اگر به نوشته‌های احمدزاده رجوع کنید، که اولین نوشته‌های جنبش چریکی در ایران است؛ می‌بینید که در واقع تحت تاثیر جزوه «انقلاب در انقلاب» رژیس دبره که الگوی کوبا را تحلیل کرده بود، شکل گرفته است.

بنابراین این جنبش‌های چریکی بعد از شکست بسیاری از این جنبش‌های رهایی‌بخش و بعد از شکست قیام‌هایی که در اروپا هست، اتفاق افتاد.

به این ترتیب این رویکرد به مبارزه مسلحانه در جهان، رویدادی بود که در نتیجه‌ی ناامیدی از موفقیت در مبارزات مسالمت‌آمیز شکل گرفت یا این‌که توسل به خشونت حکومت‌ها موجب بروز خشونت در مبارزه شد؟

ویدا حاجبی: من فکر می‌کنم که نمی‌توان یک عامل را تعیین کننده دانست. عوامل متفاوتی بود. می‌تواند بخشی از آن، همین شکست‌ها باشد، می‌تواند سرکوب خشونت‌بار حکومت‌ها نسبت به این جنبش‌ها باشد.  مثلاً لومومبا را در آن دوران کشتند. فضای خشونتی که در جهان به‌وجود آمده بود و در عین حال خواست تغییری که وجود داشت، این‌ها باید با هم دیده شود. این خواست وقتی که خیلی بالا بود و با سرکوب روبه‌رو شد می‌توانست به شکل‌های انحرافی خودش را نشان دهد یا شکل‌های متفاوت به خودش بگیرد.

 

تاثیر قدرت‌های جهانی در این مبارزات چه بود؟

ویدا حاجبی: به نوعی در آن دوره اختلافِ بین چین و شوروی وجود داشت. شوروی تا آن زمان نتوانسته بود پاسخ‌های جدی به نیازهای عمومی جهان سوم بدهد و حتی به احزاب کمونیستی که ‌در کشورهای سرمایه‌داری وجود داشتند و چشم به شوروی داشتند، نتوانسته بود پاسخ دهد و این خودش خیلی مهم است. اختلاف چین و شوروی خیلی مهم است! برای این‌که اکثر این جنبش‌ها گرایش‌های چینی پیدا کردند، چون از شوروی سرخورده شده بودند.  جنبش‌های اروپایی هم اکثرشان طرفداران چین بودند. حتی در فرانسه در آن دوران ماه می ۶۸ که من هم بودم، حزب کمونیست و سندیکای وابسته به جزب کمونیست، مخالف این جنبش بود و به این علت گرایش‌های چینی در این فضاها خیلی تقویت شده بودند.  به‌خصوص الگوی کوبا هم از این جنبه اهمیت فوق‌العاده داشت که با مبارزه چریکی به پیروزی رسیده بود. که آن تبدیل شده بود به یک الگو برای کشورهای دیگر و گروه‌های افراطی، که من فکر می‌کنم لغت «‌رادیکال» معنای دیگری دارد و ما همه چیز را با «رادیکالیسم» توضیح می‌دهیم، ولی به نظر من لغت افراطی درست است همان چیزی که در فکر و اندیشه اروپایی به نام «‌extremes‌» یعنی افراط بوده، این گرایشات افراطی طبعاً در اینگونه فضاها تشدید می‌شوند.

 

پس شما جنبش ماه می ۶۸ را در ارتباط مستقیم با جنبش مسلحانه یا جنبش چریکی نمی‌بینید؟

ویدا حاجبی: جنبش عمومی ماه می ۶۸ در اروپا، شعار اساسی‌اش صلح و ضدیت با اوتوریته بود. با قدرت مطلق و انحصاری حکومت یا دولت.

 

تاثیر جنبش می ۶۸ در مبارزات کارگری چه بود؟

ویدا حاجبی: شکل مبارزات کارگری، به هر حال متفاوت بود با این جنبش‌هایی که بعداً به شکل مسلحانه درآمد.

 

سندیکاهای کارگری آیا با این اشکال مبارزه در ماه می موافقت داشتند؟

ویدا حاجبی: سندیکاها حتی با جنبش عمومی کارگری هم در آن دوران ۶۸ مخالف بودند.

 

پس چه چیزی می‌خواستند؟

ویدا حاجبی: ببینید، دو بحث هست که باید از هم تفکیک شود. در ماه می ۱۹۶۸ من خودم در فرانسه حضور داشتم که به انقلاب ماه می معروف شد. یک جنبش دانشجویی و همبسته با جنبش کارگری بود که کارگران شاغل در «رنو» و «پژو»، کارخانه‌های مهم صنعتی فرانسه، به اعتصاب برخاستند و این کارخانه‌ها را اشغال کردند و یک نوع همبستگی عمومی بود که در فرانسه و به‌خصوص در ایتالیا اتفاق افتاد و در آلمان این‌گونه نشد. ولی می‌خواهم بگویم در همان موقع «‌C.J.T » که یک سندیکای وابسته به حزب کمونیست فرانسه بود ـ حالا گرچه در این سال‌ها استقلال خودش را به‌دست آورده ـ ‌در آن زمان نه حزب کمونیست در آن تظاهرات شرکت کرد و نه « C.J.T‌» که سندیکای کارگری بود. حالا من دقیقا نمی‌توانم بگویم که دلایل دقیق‌اش چه هست. ولی یکی از دلایلی که گفته می‌شود، این است که اصلا از آن جنبش می‌ترسیدند. خودشان رهبری جنبش را نداشتند، از دستشان درآمده بود و نمی‌توانستند کنترلش را داشته باشند و نمی‌دانستند عواقب آن به کجا می‌کشد. و بخصوص که گرایش‌های مائويیست قوی شده بودند در این جنبش.  من توی خیابان های فرانسه می‌دیدم که کارگرها آن ‌موقع «اومانیته»، روزنامه‌ی معروف فرانسه را که خیلی هم محبوبیت داشت، توی خیابان پاره‌ می‌کردند. چون ارگان حزب کمونیست بود و خود کارگرهایی که شرکت کرده بودند توی این تظاهرات، در اعتراض به عدم حمایت حزب، این‌ها را پاره می‌کردند. این جنبش‌های دانشجویی و کارگری توی فرانسه ورای تشکل‌های سیاسی حرکت می‌کردند. یک گروه‌های کوچک مائوییستی بوجود آمده بود که خیلی هم فعال بودند، ولی اینها اصلا قدرت سازماندهی یک چنین جنبشی را نداشتند. این جنبش یک جنبش خیلی خودبه‌خودی بود از دانشجویان و کارگرها! توی فرانسه کارگرها با دانشجویان با هم شروع کردند این مبارزات را. در آلمان این اتفاق نیفتاد و جنبش بیشتر در سطح دانشجویی باقی ماند. توی ایتالیا هم همینجور بود که کارگرها به آن پیوستند.

 

خانم حاجبی، به ایران برمی‌گردیم و از سفر شما به ایران شروع بکنیم. شما اواخر دهه‌ی شصت به ایران رفتید، ۱۳۴۹ شمسی. چرا به ایران رفتید، با چه اندیشه‌ای؟

ویدا حاجبی: من تحت تاثیر کوبا بودم. من از کوبا باز می‌گشتم. در آن سال‌ها جنبش‌های چریکی در افریقا و آسیا و آمریکای لاتین شکل گرفته بود، با الگوی کوبا. و بعد از این جریان ۶۸ بود که آنجا خیلی قوی شد. و بعد من در کنفرانس سه قاره که در کوبا تشکیل شده بود، شرکت داشتم که تحت تاثیر آن فضا و الگوی کوبا و تمام این جنبش‌های چریکی که آنجا حضور داشتند رهبران و سران‌شان.

 

ممکن است از بعضی از این جنبش‌ها و رهبرانشان اسم ببرید؟

ویدا حاجبی: امیر کان کبرل، مال یکی از کشورهای آفریقایی، اگر اشتباه نکنم گینه بیسائو بود، که بسیار در آن دوران معروف بود و نقش بسیار مهمی داشت که او هم بعدها در مبارزاتش کشته شد. «دوگلاس براوو» از ونزوئلا بود که آنها هم یک گروه چریکی تشکیل داده بودند، برادر«پکف» بود، پکف معروفی که در ونزوئلا بود. «ریکاردو» مال گواتمالا که سی سال مبارزه‌ی چریکی را در گواتمالا پیش بردند و کسی بود که مذاکرات با رژیم گواتمالا را پیش برد و بعد خودشان را خلع سلاح کردند و با رژیم کنار آمدند. به امتیازاتی دست یافتند و سازش‌هایی کردند. او از شخصیت‌های مهم آن دوران بود.«رژیس دبره» بود که خب البته خودش مبارزه‌ی چریکی نمی‌کرد، ولی همانجا بود که «انقلاب در انقلاب» را نوشت.

 

پس شما چه گوارا را آنجا ندیدید. در کجا شما چه گوارا را ملاقات کردید؟

ویدا حاجبی: چه گوارا؟ آنجا؟ نه.. من چه گوارا را در کنفرانس آسیا­ آفریقا در الجزایر دیدم که بن بلا دعوت کرده بود، چون بن بلا در آن‌زمان خودش را سوسیالیست می‌دانست و در واقع یک کانون دومی بود مثل کوبا که به جریان‌های چریکی جهان سوم بسیار کمک می‌کرد. چه گوارا از هنگ کنگ آمد آنجا و همان سخنرانی بسیار جالبش را کرد که همسر من سخنرانی‌اش را به فرانسه ترجمه کرد. همسر من رژیس دبره را به او معرفی کرد. چه گوارا سخنرانی بسیار جالبی کرد علیه تمام اردوگاه سوسیالیسم که به کشورهای جهان سوم و بخصوص کشورهای سوسیالیستی جهان سوم و کوبا کمک نمی‌کنند. پیشنهادش این بود که یک اتحادیه کشورهای جهان سوم درست بشود. بحث بسیار جالبی کرد آنجا و بعد از آنجا هم رفت به کوبا و از کوبا هم بعدا دیگر اصلا مخفی شد و از آنجا هم رفت به بولیوی.

 

برگردیم به این که شما چرا به ایران رفتید خانم حاجبی؟

ویدا حاجبی: من هم طرفدار مبارزه‌ی چریکی بودم و وقتی به ایران رفتم، فکر می‌کردم که فقط باید وارد عمل چریکی شد. ولی من در ایران هیچ گونه فعالیتی نداشتم.

 

اما شما دستگیر شدید، چرا؟

ویدا حاجبی: برای این که از روزی که وارد ایران شدم، تحت تعقیب ساواک بودم. بنابراین هیچ دست از پا خطا نمی‌کردم و خیلی تعجب کردم وقتی من را دستگیر کردند. چون واقعا هیچ کاری نکرده بودم توی ایران.

 

شما چه مدت قبل از دستگیری در ایران زندگی کردید و توی آن مدت چه کار می‌کردید؟

ویدا حاجبی: من در واقع سه سال قبل از دستگیری در ایران زندگی می‌کردم. یعنی از سال ۴۹ تا ۵۱. من «موسسه‌ی علوم تحقیقات اجتماعی» در بخش روستایی کارهای پژوهشی می‌کردم، سفرهایی به روستاها داشتم و کارهای پژوهشی می‌کردم. در عین‌حال همواره هم زیر نظر ساواک بودم و این را هم اینجا بگویم که خیلی جالب است که آن موقع حتا به روستاهای ایران هم نمی‌شد راحت رفت. باید حتما ساواک اجازه می‌داد، وگرنه نمی‌گذاشتند.

 

ولی شما تحت این پوشش می‌رفتید؟

ویدا حاجبی: بله، تحت این پوشش می‌رفتم که اجازه را ساواک می‌داد و سفر می‌کردیم و کارهای پژوهشی می‌کردیم.

 

شما این پژوهش‌ها را در اختیار گروههای سیاسی هم می‌گذاشتید؟

ویدا حاجبی: ما کتاب‌های مختلفی درآوردیم، که البته اینها همه زیر نظر ساواک بود و انتشار بیرونی پیدا نمی‌کرد. ولی خب از طرف موسسه منتشر می‌شد و برای دانشگاه بود. ولی خب یکی دوتا ازاین کتاب‌ها به خارج درز کرد، آن موقع که من در زندان بودم و تا آنجایی که شنیدم در اینجا گویا به طور گسترده‌ای چاپ و پخش شده بود، راجع به شرکت‌های زراعی و مسایل روستایی در ایران که ما روی آنها کار کرده بودیم.‌

 

برگردیم به همان سوال، در حالی که شما ظاهرا کار سیاسی نمی‌کردید، چطور شد که دستگیر شدید؟

ویدا حاجبی: گویا که سازمان سیا از من یک گزارش داده بود به ساواک که این را تهرانی در آن دادگاهی که توی جمهوری اسلامی برایش تشکیل شد، آنجا این را بیان کرد که همکاری‌های ساواک با سازمان سیا و از جمله من را مثال زده بود که گزارش داده بود سازمان سیا که من رفتم کوبا. من نمی‌دانستم که سازمان سیا می‌داند، ولی خب رفتم ایران تحت تعقیب بودم و در نتیجه هیچ کاری نکردم، تا وقتی که افتادم به زندان.

 

شما تا کی در زندان بودید؟

ویدا حاجبی: من تا انقلاب زندان بودم. و دیگر وقتی فضای انقلابی و آزادی زندانیان پیش آمد، تقریبا دو سه ماه به پایان محکومیت‌ام مانده بود، جزو گروهی بودم که آزاد شدم در آن موقع. مثل این که گروه دومی بود که آزاد می‌کردند.

 

خانم حاجبی شما هم از کسانی بودید که بعدها مبارزه‌ی مسلحانه را رد کردید. این اتفاق در زندان افتاد یا بیرون از زندان؟

ویدا حاجبی: زندان! در زندان هم تا دو سه سال اول از مشی چریکی دفاع می‌کردم، ولی سال‌های بعد که دیگر شکست این جنبش در ایران خیلی بارز شده بود، گرایش بیژن جزنی برایم مطرح بود و فهمیدم جنبش چریکی به نتیجه نمی‌رسد. بنابراین با گرایش بیژن جزنی حرکت می‌کردم که بعد هم با سازمان فداییان و بعد هم که دیگر مخالف شدم بطور جدی با سازمان فداییان، با خطی که داشت. و بعد فعال شدم برای تشکیل دادن جناحی به اسم جناح چپ.

 

خانم حاجبی بعنوان یک فعال چپ که فضای چپ سیاسی را در اروپا می‌شناخت و در آمریکای لاتین، شما در ایران با چی مواجه شدید؟ چقدر آن چپی که شما در ایران دیدید، شباهت داشت به چپ اروپا یا آمریکای لاتین، چقدر تفاوت داشت؟

ویدا حاجبی: ببینید، من فضای چپ را در ایران در واقع در زندان شناختم. دو موضوع به نظرم اینجا مهم است. یکی این که خب چپ ایران ویژگی‌های خودش را دارد، گرچه یک‌جوری در چپ جهانی بود، ولی بهرحال تحت تاثیر فرهنگ خاص جامعه ایران هم بود. مثلا این جریان‌های چریکی و گرایش‌ها و طرز فکر چریکی که من در زندان شناختم، هیچ ‌گونه شباهتی با آنچه که در آمریکای لاتین شناخته بودم نداشت. یعنی بسیار بسته‌تر و بسیار جریانهای اخلاقی در آنها قوی بود که من توی زندان این را می‌دیدم؛ و بسیار می‌توانم بگویم که تحت تاثیر جریان‌های مذهبی بودند. چنانچه جنبش چریکی ایران با مجاهدین تقریبا تفاوت فکری چندانی نداشت و از جریان های مذهبی هم به نوعی حمایت می‌کرد.  یعنی فقط مخالفت با شاه برایش مطرح بود و خودش هم دچار تابوها و قید و بندهای بسیار شدیدی بود که این را در آمریکایی لاتین من ندیدم و آنچه مربوط به اروپا می‌شود که اصلا شباهتی نداشت به مبارزات اروپا. چون اروپا یک چپی بود که تاریخی طولانی پشت سر داشت و یک چپی بود که جامعه‌اش را می‌شناخت و با جامعه حرکت می‌کرد و علنی حرکت می‌کرد. قانونی بودند اینها؛ خیلی متفاوت بود با آن شکل مخفی مبارزه و اصلا هیچ نمی‌شود مقایسه کرد اینها را باهم. آن شکل مخفی داشت و خیلی بسته و به طور کلی متفاوت از آنچه در اروپا بود. ولی همان شکل مخفی و بسته‌اش هم، بسیار متفاوت بود با آنچه در آمریکای لاتین من دیدم. بسیار بسته‌تر و دگم‌تر از آن.

 

ولی در آمریکای لاتین هم جنبش مخفی بود!

ویدا حاجبی: بله، بله. ولی فضای فرهنگی آمریکای لاتین با فضای فرهنگی مذهبی ما بسیار متفاوت بود. بنابراین خیلی بازتر بودند و این اخلاقیات و قید و بندهایی که توی جنبش ایران بود که از طرز لباس، از طرز زندگی و از طرز خوراک، اصلا وجود نداشت آنجا.

 

 

خانم حاجبی می‌دانید که در اروپا بخصوص کشورهایی که جنبش ماه مه آنها را فراگرفت، این سوال خیلی مطرح است و موافق و مخالفینی دارد که آیا جنبش ماه مه ۶۸ در مجموع حرکتی به سود دموکراسی بود یا خیر. شما در این مورد چه نظری دارید؟

ویدا حاجبی: بله، اینجا هم «سارکوزی»، رییس جمهور فرانسه، جزو برنامه‌های سیاسی‌اش این بود که: لغو فضای دوران شست و هشت. ولی من فکر می‌کنم دستاوردهای بسیاری داشت این جنبش سال شست و هشت در اروپا، ضد اتوریته بود و خیلی تابوهای انحصاری را شکست.

 

اگر بخواهیم مشخص کنیم، در چه زمینه‌هایی؟

ویدا حاجبی: جنبش فمینیستی زنان از آن دوره بود که بسیار گسترده شد. مثلا خواست برابری، خواست شرکت در سرنوشت خود. دستاوردهای بسیار جالبی داشت و از جمله برای زنان. می‌دانید که مثلاً قبلا سقط جنین اصلا وجود نداشت در اروپا و البته یکی دو سال بعد از آن جنبش این قانون در فرانسه اجرا شد. ولی بهرحال تحت تاثیر آن جنبش بود. بسیاری از قید و بندهای سنتی شکسته شد در اروپا و بسیار فضای سیاسی بالایی بوجود آورد. مخالفت «سارکوزی» رئیس جمهور فرانسه، با جنبش ۶۸ برای این است که آن جنبش ضد اتوریته بود و سارکوزی دارد خرد خٌرد دستاوردهای آن جنبش را پس می گيرد.

 

______________

(*) امسال ۴۰ سالگی جنبش ماه می برگزار شد و فعالان این جنبش تقریباً در همه‌ی جهان در حالی‌که خود اغلب در دهه‌ی هفتاد عمر خود به سر می‌برند، محور مراسم، یادبودها و مصاحبه‌ها بودند و نیز ایرانیانی از آن نسل در بسیاری از نقاط جهان به‌ویژه غرب از فعالان و کوشندگان این جنبش بوده‌اند. ویدا حاجبی، از فعالان قدیمی جنبش چپ در فرانسه که در ماه می ۶۸ در پاریس حضور داشت و نیز زندانی سیاسی قبل از انقلاب که تا آخرین روز پیروزی انقلاب در زندان بود و نویسنده دو جلد کتاب داد و بیداد که در برگیرنده خاطرات زنان زندانی قبل از انقلاب ایران است. درباره‌ی خروج مجدد او از ایران اگر بپرسیم خودش به سادگی خواهد گفت پس از دو سال زندگی مخفی، از ترسم درآمدم.

برگرفته از سايت «راديو زمانه»:
http://radiozamaaneh.com/special/2008/05/post_532.html

 

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

تنها اظهار نظرهائی که نکتهء تازه ای را به بحث بيافزايند

در پايان مقالات ذکر خواهد شد

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630