بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

ارديبهشت 1387 ـ   مه  2008

 

نامه به خانم جميلهء کديور

مهرداد وجدانی

آقای نوری علای گرامی (*)،

اين یاداشت، در واقع، "کامنتی" ست در بارهء تحلیلی که خانم جمیله کدیور از حادثه انفجار بمب (؟) در مسجدی در شیراز کرده اند . ایشان لیستی از گروه های مظنون ارائه داده اند، از جمله القاعده، مجاهدین، و بهائیان! من در این یادداشت، با رعایت تمام اصول ادب و "عفت کلام"، نشان داده ام که چگونه ايشان در تحلیل خود و متّهم کردن بهائیان، بسیار بی منطقی و بی انصافی کرده اند. ولی گویا ایشان خیلی از حرف حساب خوششان نمی آید و "کامنت" مرا سانسور کرده اند. لذا آن را برای شما می فرستم تا در صورتی که مناسب دانستید در سایت خود درج کنید.

 

خانم کدیور سلام،

شما در پاسخ "کامنت" یکی از دوستان عزیز پیرو دیانت بهائی در واکنش به مقاله اتّفاق و یا انفجار بمب چنین نوشته اید : "حجم نگارش دوستان معترض به این مقاله و تعابیری که استعمال شد، با نکات اخلاقی که در نوشته هایتان به عنوان اصول بهائیت ذکر شد، اصولاً هم خوان نیود. بود؟ به هر حال خوشحالم که یک جمله مقاله من مجالی داد برای تبادل نظر میان شهروندانی که شاید در عالم غیر مجازی امکان چنین گفتگوهائی را نیابند". 

به نظر می رسد که شما در این سه دههء بعد از انقلاب فقط در عالم مجازی به سر برده اید و نه واقعی. چون تنها گروهی که هرگز از  گفت و گو نا امید نشد و با شهامت و بدور از هر گونه خشونت از بی گناهی خود دفاع کرد و به مقامات رسمی کشور با صبر و تحمّل و بردباری تظلّم و دادخواهی کرد، جامعهء صلح دوست و بی پناه بهائی بود. بهائیان در زندان ها در زیر سخت ترین شکنجه های جسمی و روانی جان می دادند ولی توبه و تقیّه نمی کردند، هیچگاه از گفت و گو و استعمال کلمات نرم و تعابیر پر مهر و محبّت، حتّی وقتی که با زندانبانان و شکنجه گران خود در تماس بودند، کوتاهی نکردند. (بهائی یعنی، جامع جمیع کمالات انسانی ـــ عبدالبهاء)

من چند بار همهء "کامنت" ها را خواندم و حتی به یک کلمه و یا جمله بر نخوردم که نشانه ای از بی ادبی و یا خدای نا کرده توهینی به شما باشد. آیا خدای نا کرده شما هم نقد را  همردیف توهین به مقدّسات، مشوش اذهان عمومی و یا اقدامی علیه امنیت ملی تلقی می کنید؟ بنا بر این، چون هیچ    تعبیری و یا عبارتی که خارج از ادب و اخلاق انسانی (شما بخوانید بهائی) باشد در کامنت ها دیده نمی شود، به نظر من، شما بحث را به یک مسیر انحرافی کشیده اید با هدف پاک کردن صورت مسئله. به عبارت دیگر، شما به جای عنایت کردن به نقد های زیبا، منطقی، و کاملاً با ادبانه به مقالهء شما و احتمالاً قبول نقد ها (درخواست پوزش از ناقدان) و یا رد منطقی آنها، به نوعی فرا افکنی پرداخته اید. مثل اینکه به آنها یادآور شوید که: شما ها آنقدر ها هم که می خواهید تظاهر کنید و بگوئید بچّه های خوب و سر به راه بهائی هستید ، نیستید! (= نا خوانی تعابیری که آنها استعمال کرده اند با اصول دیانت بهائی؟)

مطلب دیگر اینکه شما نه تنها تعابیر ناقدان خود را با اصول دیانت بهائی نا خوانا یافته اید، بلکه حجم کامنت ها را هم با اصول دیانت بهائی نا خوانا دانسته اید. من هر چه فکر کردم نتوانستم بفهمم چگونه حجم کامنت ها می تواند با اصول دیانت بهائی ناخوانی داشته باشد. 

آنچه تا اینجا آمد نقدی بود بر نقد شما از ناقدانتان؛ و از آنجا که ابراز خوشحالی کرده اید که یک جمله از مقالهء شما مجالی داده به محرومان از آزادی بیان و اندیشه (= پیروان دیانت بهائی) تا به گفت و گو و درد دل، حداقل در عالم مجازی، بپردازند، فرصت را مغتنم دانسته، ضمن قدر دانی و تشکر از این لطف و مرحمت، به طرح مطالبی چند در رابطه با مقاله شما می پردازم :

شما مقالهء خود را با ابراز نگرانی و همدردی با قربانیان این حادثه غم انگیز و نا خواسته، که بیانگر احساسات هر انسان آزاده و صلح دوست است، آغاز می کنید . سپس با به کـارگیری دلایل منطقی، نظر مسئولین امور مبنی بر اتّفاقی بودن حادثه را رد می کنید و، تقریباً در پایان مقاله، به همفکری و همنوائی با آقای انجوی نژاد می رسید و مثل یک دادستان کلّ حادثه را ناشی از خرابکاری می دانید، و نظر حاکمان را ـ که دال بر هوشیاری و قدرت سربازان گـمنام امام زمان است ـ خنثی و بی اثر می کنید  و گـمانه زنی برای کشف عاملان این حادثه را اولویت اصلی و دغدغهء اساسی همه می دانید. آنگاه، در راستای این وظیفهء «انسانی / الهی»، انگشت اتهامتان، اوّل از همه، نیرو های القاعده را نشانه می رود، توجیحتان «ماهّیت» (تروریستی؟) این نیرو هاست. ولی این نکته (يعنی تروریست بودن این گروه) که کشف بزرگی نیست و شما برای «متّهم کردن آنها» باید اطّلاعات دقیقی ارائه دهید مبنی بر نفوذ آنها و دامنه این نفوذ در داخل ایران. آیا آنها هم اکنون تا قلب کشور ما رخنه کرده اند؟ همین پرسش ها در مورد وهّابیون هم مطرح  است. (آیا القاعده وهّابی نیستند؟) به هر حال، این دو گروه در آدم کشی تجربه و استعداد سرشاری دارند و هرزمان که لازم بدانند در راه جهاد علیه کافران دوانند . 

اما آنچه که قابل قبول نیست متهم کردن بهائیان در کنار اين خونخواران است. در دیانت بهائی حکم جهاد لغو شده است. حضرت بهاءالله به پیروان خود تعلیم می دهد حتّی اگر کشته شوید بهتر از این است که بکشید. او پند و اندرز می دهد که: «نزاع و جدال شأن درندگان ارض بوده و هست و اعمال پسندیده شأن انسان». و همچنین: «ای دانایان امم، از بیگانگی چشم بر دارید و به یگانگی ناظر باشید، همه بار یک درخت دارید و برگ یک شاخسار».

خانم کـدیور شما اگر به دلایلی (که حتماً برای من محترم است) از خواندن کتاب های بهائی خود داری می کنید (و به همین دلیل با اصول دیانت بهائی آشنائی ندارید)، حتماً در این سه دههء اخیر کاملاً از آنچه که بر بهائیان گذشته آگاهید و به خوبی می دانید که حتّی یک بار حرکتی که بوی خشونت داشته باشد از یک بهائی سر نزده است. شما ببینید که جوانان بهائی با چه حوصله و وقاری محرومیّت از دانشگاه را تحمّل نموده و صبر پیشه می کنند. شما می شنوید که "سربازان گمنام امام زمان" به بهائیان نامه تهدید آمیز می نویسند و به آنها نوید میدهند که بزودی در آتش به سزای اعمالشان می رسند. داستان را شما تا پایان به خوبی می دانید، و مطّلعید که به خواست خدا بنزین شقاوت و نادانی در دیدار با آتش تعصّب و بی مهری سرد و بی تفاوت ماند و بهائی مظلوم آغشته به بنزین و بسته به درخت با قفل و زنجیر، توانست چهارمین کبریت را با پایش خاموش کند. خلاصه آتش زبانه نکشیده به سردی گرائید و آنها (سربازان گـمنام) و دیگران دیدند و رفتند و پند نگرفتند. (به یاد شعر سهراب سپهری می افتم که می گوید: خانه هاشان پر داوودی بود / چشمشان را بستیم  / دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش / جیبشان را پر عادت کردیم ). 

شما همهء این وقایع غم انگیز و شرم آور را شنیدید و دیدید و به سکوت بر گذار کردید. نه تحلیلی و نه مقاله ای نوشتید و نه گمانه ای زدید و نه کوششی برای شناسائی عاملان آن کردید . آیا در نظام فکری شما نيز خون مسلمان و غیر مسلمان قیمتی یکسان ندارند؟ و اکـنون کـه سکوتتان را شکست اید، نه برای دفاع از مظلومان ، که برای متّهم کردنشان است!  

خانم کدیور، به نظر می رسد که شما تصمیم گرفته اید تراژدی را با کـمدی به پایان ببرید . (دوستی می گفت: صد تومان به یک کسی قرض بده و شش ماه سراغش نرو، طولی نمی کشه که او به سراغت میاد و صد تومان از تو طلبکاری می کنه).  

اگر بد رفتاری با بهائیان دلیلی باشد برای متّهم کردن آنها، چرا شما اصلاح طلبان را متّهم نکردید؟ من به شما قول می دهم که نفرتی که گروه هائی چون حجّتیه و یا سربازان گمنام امام  زمان نسبت به شما ها (اصلاح طلبان) دارند، خیلی بیشتر از نفرتی ست که به بهائیان نشان می دهند. چرا که، به نظر من، دعوای آنها بر سر مذهب نیست بلکه بر سر تقسیم غنائم است. آنها شما ها را، در کوتاه مدّت، رقیب واقعی خود می دانند، اما شکی نیست که در دراز  مدّت، اين پیام دیانت بهائی ست که خواب آنها را آشفته می کند.

در پایان، بگويم که من هم با شما در اين نظر موافقم که: "تلخی این حادثه برای بازماندگان با هیچ واژه ای تسکین پذیر نیست، مگر آرزوی صبر و استقامت برای آنها".

***

یک پیشنهاد برادرانه : اگر برای شما منع مذهبی ندارد ، برای شناختن اصول دیانت بهائی می توانید به این آدرس مراجعه کنید:

http://reference.bahai.org/fa/

 مقاله خانم کـدیور "اتّفاق یا انفجار بمب" را اینجا بخوانید:

http://kadivar.maktuob.net/archives/2008/04/14/1035.php

وبلاگ نويسنده:

http://mehrdadvojdani.blogfa.com

نظر:

 

(*) توضيح سردبير: من اين نامه را بيشتر از آن روی در اينجا منتشر می کنم که حقی را ضايع شده می بينم؛ و الا، در عين تأييد تعديات و ظلم هائی که بر بهائيان ايران رفته، اين نامه را جزو ادبيات فرصت طلبانهء تبليغاتی هم می گذارم؛ چرا که نويسنده از حدود پاسخ دادن به اتهام وارده از جانب خانم کديور خارج شده و در چند جا به تبليغ مرام و دين خود و قلمداد کردن خاموش شدن کبريت همچون يک معجزه پرداخته و در پايان هم مدعی آن شده اند که، در بلند مدت «اين پیام دیانت بهائی ست که خواب گروه هائی چون حجّتیه و یا سربازان گمنام امام  زمان را آشفته می کند». نمی دانم ايشان که مبنای دفاعشان در برابر اتهامات وارده از جانب خانم کديور ر بر صلحجوئی و مسالمت خواهی مخلد در ديانت بهائی عنوان می کنند، قصد دارند با چه وسيلهء صلح طلبانه ای «خواب گروه هائی چون حجّتیه و یا سربازان گمنام امام  زمان را آشفته کنند» و اگر کردند آيا جمهوری اسلامی ايران بايد شاهد تبديل شدن خويش به جمهوری بهائی ايران باشد؟ در چنين وضعی، سکولاريسم نو در برابر اينگونه هل من مبارز طلبيدن ها و خرافه پراکندن ها نيز جبهه خواهد داشت.

 

 

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

تنها اظهار نظرهائی که نکتهء تازه ای را به بحث بيافزايند

در پايان مقالات ذکر خواهد شد

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630