از سايت ها و وبلاگ های ديگر
روز جهانی کارگر و جامعه کارگری ایران
کورش زعيم
هرچند که در جامعه کارگری جهان، دهها سال است که کارگران از حقوق کامل مدنی، حق تشکیل اتحادیه و حق اعتراض ازراه اعتصاب برخوردارند، در جمهوری اسلامی هنوز کارگران نه تنها حق تشکل و گردهمایی و اعتصاب ندارند، بلکه در صورت اعتراض به شرایط کاری و عدم دریافت دستمزد، مضروب می شوند، به زندان می افتند و از بازگشت به کار محروم می شوند.
در حالیکه بیشتر کشورها یک روز سال را برای بزرگداشت جامعه کارگری که چرخ اقتصاد را بگردش در می آورند، تعطیل می کنند، در جمهوری اسلامی که به بهانه های مختلف و گاه نا مرتبط با فرهنگ و تاریخ و منافع ملی ایران روزهای زیادی را تعطیل می کنند، به اهمیت روز کارگر بی اعتنا هستند. این در حالی است که ایران از بیست و شش سده پیش برای بیش از هزار سال، در زمانی که کشورهای دیگر با شلاق و فقط برای خوراک از کارگران کار می کشیدند و یا از بیگاری اسیران و بردگان استفاده می کردند، ایران عاری از برده داری و بیگاری، با پرداخت دستمزد کافی، زمان کار معین روزانه، داشتن تعطیلات هفتگی و سالانه، تامین خوراک متناسب با نوع کار و سن و جنسیت کارگر، مرخصی بارداری برای زنان کارگر و پرداخت اضافه کار، پایه گذار حقوق کارگری در تاریخ بشریت بوده است.
در حالیکه سیاستهای غلط اقتصادی جمهوری اسلامی با توسعه اقتصاد دلالی و ضد تولید، آزادی بی برنامه و آسیب زای واردات ارزان و بی کیفیت در رقابت با تولیدات صنعتی و کشاورزی داخلی، گستردگی قاچاق کالا، فساد فراگیر حیرت انگیز، بذل و بخشش ها و سرمایه گذاری های میلیاردی در کشورهای خارجی بجای توسعه صنعت و کشاورزی کشور و بی اعتنایی به نیازهای تولیدگران، باعث ورشکست یا تعطیل شدن پیوسته کارخانه ها و کارگاههای تولیدی، رشد قراردادهای موقت خدمات انسانی و درنتیجه کاهش کیفیت وامنیت شغلی شده است، کارگران این کشور ثروتمند که همگی در زیر خط فقر زندگی می کنند، حتا حق اعتراض به تاخیر چندماهه در پرداخت دستمزدهایشان را ندارند.
کارگران ایرانی از حق تشکل و ایجاد اتحادیه، اعتصاب، حداقل دستمزده برای یک زندگی آسوده و آبرومند، حقوق زمان بیکاری، مزایای طبقه بندی مشاغل، آموزش رایگان، امکان بهبود و روزآمدسازی مهارت ها، مرخصی مناسب برای زنان کارگر در دوران بارداری و پس از زایش محروم هستند. زنان و مردان از فرصت و دستمزد برابر در شرایط برابر برخوردار نیستند، امنیت شغلی ندارند و شرایط ایمنی کارگر در کارگاههای رعایت نمی شود. از سوی دیگر، کارآفرینان و تولیدگران ما زیر فشار انواع مقررات دست و پاگیر، متضاد و هزینه زا و رقابت های مخرب نهادها و اشخاص نزدیک به منابع قدرت با واردات ارزان و حمایت شده، کمر خم کرده اند. دولت با هزینه کردن درآمدن نفت برای افزایش واردات و عدم اعتنا به نیازهای تولیدگران و سرمایه گزاریهای پایدار در راستای توسعه صنعتی، کشور را تبدیل به زباله دانی کشورهای در حال توسعه کرده است.
کارگران عزیز و ملت بزرگ و بردبار ایران به خوبی می دانند که تنها با برقراری مردم سالاری و استقرار حاکمیت ملی است که می توان حقوق سیاسی و اجتماعی و صنفی همگان و در نتیجه پیشرفت، سربلندی و استقلال کشور را تضمین نمود؛ و این وظیفه دولت ملی و مردمی آینده است که این محرومیت ها را از جامعه کارگری ایران بزداید.
http://kouroshzaim.blogfa.com/
سكولارها مردمسالاري ديني را بحثي انحرافي ميدانند
واعظی، رييس دانشگاه باقرالعلوم
خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) ـ قم ـ سروي: سياسي ـ اولين پيش همايش حوزه و روشنفكري علمي صبح روز پنجشنبه در دانشگاه باقرالعلوم برگزار شد. به گزارش خبرنگار ايسنا واعظي رييس دانشگاه باقرالعلوم در سخناني با اشاره به ديدگاههاي مختلف در مورد روشنفكري ديني گفت: «نميتوان موضوع روشنفكري ديني و سكولار را جدا انگاشت». وي با بيان اينكه «دين همواره مورد توجه روشنفكران سكولار بوده است» ادامه داد: «روشنفكر ديني نوعي تعلقات ديني دارد ولي روشنفكر سكولار دينباور است روشنفكر ديني داراي نوگرايي و نوانديشي ديني است». وي به تفكرات سكولارها در مورد سياست و ارتباط آن با دين پرداخت و اظهار كرد: «روشنفكران كه معتقد به اصلاح ساختار ديني بودند، اسلام را از سياست جدا دانسته و عقلانيت را نيز از قيد و بند شريعت جدا ميدانستند. اينان ديدگاه مردمسالاري ديني را بحثهاي انحرافي ميدانند». واعظي درباره ديدگاه ديگري درمورد روشنفكري ديني افزود: «در اين ديدگاه اصلي كردن دين مورد توجه و با مدرن شدن دين موافقند». وي در بخش ديگري از سخنان خود به روشنفكري حوزه اشاره كرد و افزود: «خرافهزدايي و پالايش ديني، وفاداري به آزادانديشي ويژگيهاي روشنفكري حوزه است». واعظي معرفت شناسي مبنا گرايانه، نفي خودآييني و نفيگرايي را مولفههاي تفكر حوزوي دانست و خاطرنشان كرد: تفكر حوزوي دين را عاليترين مرجع ميداند.
http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-1123339&Lang=P
اماميهء مشهد: نمادي از عدالت محوري!
حق جو
فروردين امسال نيز مانند سالهاي گذشته براي ديدار اقوام و آشنايان راهي شهر مشهد شديم. در مجالس شبانة خودماني مسئله غصب زمين عدة زيادي از مردم، واقع در روبه روي نمايشگاه بين المللي مشهد مطرح بود. زمينهايي كه به زمين اماميه مشهور هستند.
در صحبتهاي آشنايان حرفهايي رد و بدل ميشد كه به نظرم غلو ميآمد و غير قابل باور بود. با خودم گفتم اگر اين صحبتها درست است چرا تا به حال در هيچ رسانهاي درج نشده؟ آن هم در دولتي كه شعار عدالت محوري را سرلوحه خود قرار داده است!
تصميم گرفتم اين مسئله رو از نزديك بررسي كنم و روز بعد با يكي از اقوام راهي اين منطقه شدم و با صحنهاي مواجه شدم كه از تعجب خشكم زد!! عدة زيادي از مردم در چادرهاي كنار هم (مانند جنگ زدگان) در زميني بسيار وسيع با امكاناتي بسيار اندك، تجمع كرده بودند. شايد هم اگر مسافري حكايت اين چادرها را نميدانست و اين وضع را ميديد (چادرهاي مسافرتي رنگ و رو رفته، مردم با لباسهاي خاكي، دستشوييهاي صحرايي و ....) گمان ميكرد كه اين مردم دچار زلزله زدگي شدهاند.
سر ظهر بود و آفتاب وسط آسمان بود. كمكم از شدت تابش آفتاب داشت حالم به هم ميخورد و اين در حالي بود كه متوجه شدم مردم (اعم از زن و مرد، كوچك و بزرگ) داخل چادرها روز را سپري ميكنند. وضعيت عجيبي بود و شديد تحت تاثير قرار گرفتم. وضعيتي كه رئيس جمهور محترم و ديگر مسئولان حكومت يك روز هم نميتوانند تحمل كنند و اين مردم يك ماه و اندي در اين وضع به سر ميبردند!؟!
بيشتر اين نكته برايم نقطه ابهام بود كه چرا با وجود اين جمعيت عظيم و اين وضع فجيح، رسانه ها اعم از نشريات، راديو و تلوزيون سراسري و محلي مهر خاموشي بر لب زده و سكوت اختيار كردهاند؟
اين طور به نظرم آمد، كه مسئولين خداناشناس اين فاجعه، با بلاك كردن اين خبر مهم و به تصوير نكشيدن آن و منع رسانه ها از درج اين خبر، اميد به اين دارند كه با آغاز فصل گرما مردم دست از چادرها بكشند و به دنبال كار خود بروند. غافل از اين كه اين مال باختگان اكثرا سرپناهي به جز همين چادر ندارند و تنها سرپناهشان همين زمينهاست كه در بيست سال قبل، زماني كه وضعيت زمين و ملك هنوز به اين وضع فلاكت بار و فاجعه آميز نرسيده بود توانسته بودند تهيه كنند.
آرام و ساكت بودند. نه شعار ميدادند و نه ناسزا ميگفتند. بر روي بعضي از چادرها عكس رهبر يا رئيس جمهور به چشم ميخورد. بر روي برخي ديگر هم آياتي از قرآن يا احاديثي از معصومين. يك ماه و اندي در همين چادرها در باد و طوفان و باران زندگي كرده اند، به اين اميد كه زميني كه حق مسلمشان است را از دست ندهند و شايد در اين فكر بودند كه بعد از مدتها اجاره نشيني، در واپسين سالهاي عمر خود سرپناهي براي خود داشته باشند.
هوشنگ اميراحمدی، کيهان تهران و اسفنديار رحيم مشاعی
کيهان:
آقاي مشايي معاون محترم رئيس جمهور و رئيس سازمان گردشگري و ميراث فرهنگي در پاسخ
به خبر ويژه كيهان 87.2.1 جوابيه اي ارسال كرده است. اين جوابيه اگر چه چندين برابر
خبر ويژه كيهان است و به لحاظ قانوني فقط 2 برابر آن مجاز است ولي متن كامل آن از
نظرتان مي گذرد؛
بسمه تعالي
برادر گرامي جناب آقاي حسين شريعتمداري
مدير مسئول محترم روزنامه كيهان
با سلام و احترام
روزنامه كيهان در مورخ اول ارديبهشت ماه جاري با ذكر بخشنامه صادره از سوي حوزه
همكاري هاي علمي- بين المللي وزارت علوم به دانشگاهها و مراكز آموزش عالي (مبني بر
اعلام تمايل آقاي هوشنگ اميراحمدي به همكاري علمي- آموزشي با مراكز مذكور، در
راستاي «طرح حضور سبز دانشمندان و متخصصان ايراني خارج از كشور» به عنوان يكي از
فعاليت هاي كارگروه علمي- آموزشي و درخواست بررسي تقاضاي همكاري مذكور و گزارش
نتيجه اقدامات بعمل آمده) و ذكر اينكه فرد مذكور جاسوس و دلال رابطه با آمريكاست،
آورده است: «... مدتي قبل پس از اطلاع از ورود او به ايران كه متاسفانه با همراهي و
وساطت آقاي مشايي معاون رئيس جمهور صورت پذيرفته بود، كيهان نسبت به اين اقدام
ناپسند و زيانبار هشدار داد.» سپس ادامه داده است: «يك خبر موثق نيز حكايت از آن
دارد كه مدير صادركننده بخشنامه ياد شده در وزارت علوم با استناد به تلاش معاون
رئيس جمهور در دعوت هوشنگ اميراحمدي به ايران، اقدام خود در صدور بخشنامه مزبور را
حركتي در جهت اجراي خواسته معاون رئيس جمهور تلقي كرده است!» و در پايان اضافه كرده
است كه: «و اما علي رغم قطعي بودن خبر دعوت اميراحمدي از سوي معاون رئيس جمهور و با
وجود اسناد غيرقابل انكاري كه از وابستگي اميراحمدي به سازمان هاي اطلاعاتي و
امنيتي آمريكا حكايت مي كند، هنوز آقاي مشايي درباره اقدام ناپسند و ضد ملي خود
توضيحي نداده است.»
در رابطه با اين خبر ويژه! لازم است چند نكته را متذكر شوم:
1- نخست آنكه سفر آقاي اميراحمدي به ايران نه به دعوت، نه به وساطت و نه با همراهي
اينجانب صورت نگرفته است و لذا لازم است شخصا آن را به صراحت و تاكيد تكذيب نمايم و
نظر به جايگاه مسئوليت اداري خود، از مصاديق آشكار افتراء بدانم.
2- اينجانب مثل گذشته، از سفر آقاي اميراحمدي به ايران از طريق روزنامه كيهان باخبر
شدم و تا لحظه نوشتن اين جوابيه، هنوز نمي دانم ايشان در چه تاريخي به كشور وارد و
در چه تاريخي خارج شده است.
3- حقير حتي از صدور بخشنامه مذكور نيز تا روز درج خبر در كيهان بي اطلاع بوده و در
همان روز در جريان اولين جلسه مشورتي كارگروههاي دبيرخانه شوراي عالي امور ايرانيان
خارج از كشور از آن اطلاع يافتم.
4- در طول مدت حضور وي در كشور (كه نمي دانم چند روز بوده است) از هيچ يك از برنامه
هاي او تا اين ساعت اطلاعي به من نرسيده است و البته بايد باشند كساني كه مسئولند
تا بدانند او كي آمده است؟ چطور آمده است؟ چه كرده است؟ با كي ملاقات كرده است؟
و... و خلاصه كي و چگونه رفته است؟
5- طرح موسوم به «حضور سبز دانشمندان و متخصصان ايراني خارج از كشور در داخل» بصورت
دائمي يا موقت، مصوب كارگروه علمي- آموزشي شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور
است كه البته طرح بسيار خوبي است كه زمينه هاي همكاري و مشاركت علمي نخبگان ايراني
خارج از كشور را در جريان پيشرفت و تعالي كشور تعقيب مي نمايد و صدالبته چنين طرحي
در راستاي سياست هاي نظام و دولت است كه در شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور
به رياست رئيس جمهور محترم مورد توجه و حمايت قرار مي گيرد. و هر يك از سه كارگروه
ديگر شورا يعني كارگروههاي اقتصادي، فرهنگي و حقوقي- كنسولي نيز بطور متناظر اين
سياست را دنبال مي كنند. بديهي است جزييات اقدامات بر اساس سياست ها، از سوي همه
دستگاههاي اجرايي حسب وظايف ذاتي طراحي و اجرا مي شود. تا آنجا كه اينجانب مطلع است
تاكنون در جهت همكاري هاي مشترك علمي مذكور افراد زيادي از متخصصان به كشور و
دانشگاهها معرفي شده اند. و روشن است كه انتخاب مصاديق بر اساس نگاه كارشناسي صورت
مي گيرد.
برداشت بنده اين است كه اقدام حوزه مذكور از وزارت محترم علوم قطعا بدون ملاحظات
سياسي و ساده انديشانه بوده است و صدور بخشنامه اي عمومي و فراگير و درج آن در سايت
نشان مي دهد كه حساسيت مذكور مورد غفلت قرار گرفته است و به يقين جنابعالي اذعان مي
كنيد كه ساحت مقدس علم از عنوان استفاده از عامل سيا به دور است.
.6 در اين گزارش در چند جا تلاش شده است تا صحت خبر انتساب موضوع سفر مشاراليه به
اينجانب، با عبارات «خبر موثق» و «قطعي بودن خبر» براي مخاطب يقيني شود. بلكه
ساختار اين خبر ويژه بگونه اي است كه «مشايي» هدف حمله باشد كه البته اين تازگي
ندارد! حتي در روزنامه وزين كيهان! كه حضرتعالي از سابقه آن آگاهيد و پاره اي از
موارد نظير قبلا بطور شفاهي بعرض رسيده است.
.7 در اين خبر ويژه بطور بسيار غيرمنطقي از بنده خواسته شده است كه درباره كاري كه
انجام نداده ام توضيح دهم. چگونه مي شود درباره كاري كه انجام نداده ام توضيح بدهم؟
آيا قبل از اين خبرسازي مگر كسي چيزي از من پرسيد تا پاسخي بشنوند؟
.8 احساس عصبانيت از سفر فردي با مشخصات مذكور و يا شوق به دست آوردن فرصتي ديگر
براي زدن افترائي جديد به اينجانب هر كدام كه باشد موجب شد تا خارج از منطق انصاف و
صواب و با سوء استفاده از يك داده غلط و اشتباه، تازيانه اي در يك محكوميت از پيش
تعيين شده فرود آيد. تنها خدا مي داند ... .
.9 خدشه در متن مشهود است. اتهامات متضاد «دعوت»، «وساطت» و «همراهي» در جاهاي
مختلف خبر نشان از عدم وثوق در خبر است. اگر بنده دعوت كرده ام در اينصورت وساطت و
ياهمراهي بي معناست. اگر بنده وساطت كرده ام پس در اين حال دعوت كننده نبوده ام اگر
همراهي كرده ام ايضا چه جايي براي دعوت يا وساطت باقي مي ماند؟ اگر همراهي كرده ام
بايد معلوم باشد با چه كسي يا كساني و چگونه همراهي كرده ام؟ اگر وساطت كرده ام
بايد معلوم شود كه پيش چه كسي وساطت كرده ام؟ و آنكس كه پيش او وساطت كرده ام چه
اقدامي بايد انجام مي داد؟ و در اينصورت آيا آنكس چه كرده است؟ و از همه مهمتر
اينكه اگر من دعوت كرده ام اين دعوت چگونه انجام شده است؟ مستند آن چيست؟ آيا دعوت
چه از حيث انجام و چه از حيث نتايج آن آدابي ندارد؟ آيا كمترين چيزي هست كه به
بهانه آن با بيشترين اغماض، بپذيريم كه دعوتي صورت گرفته است؟ و خلاصه خيلي آياهاي
ديگر و ... و آيا مي شود كه همه اين آياها را گفت؟
.10 از آن برادر گرامي انتظار اين است كه دستور دهيد پاسخم را مطابق قانون درج
كنند. اما چه درج كنند و چه نكنند و چه با عبارت «توضيحات» اقدام خود را «توجيهات»
كنند، خيلي فرق نمي كند. برادر كوچك شما چونان دفعات پيشين بنا را بر صبوري و سكوت
گذاشته بود و قصد پاسخگويي نداشت و در همان روز انتشار دوبار قصد گله و توضيح به
برادر بزرگتر خود را داشت اما دفتر عالي با اعلام درگير بودن جنابعالي و عدم امكان
گفتگوي تلفني، آن را به بعد موكول كرد كه البته هرگز حاصل نشد. اكنون چند روز از
انتشار خبر و سكوت اينجانب گذشته است. حال در كمال آرامش اما با دلتنگي بسيار و در
پي اصرار دوستان مشترك و تاكيد آنها بر مسئوليتم نسبت به «پرهيز از موضع اتهام» اين
مختصر را از انبوه ستم هاي آشكار از آن جهت برشمرده ام تا مديري مسئول به وظيفه
قانوني خود عمل كند و حق برادري محفوظ بماند... و اما دل ريش كه بايدش ترسيد!
در پايان تاكيد مي نمايد كه انقلاب اسلامي ايران چون طوفاني سخت، بنياد سست عنصران
را برمي كند و نظام ولايي جمهوري اسلامي چون دريايي مواج مردگان را پس مي زند.
دل قوي دار كه موكب يار مي آيد، دير و زود دارد!، آري! سوخت و سوزش اما، نخواهد
بود.
چهارشنبه 87.2.4
اسفنديار رحيم مشايي
معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي
صنايع دستي و گردشگري
كيهان: وقتي آقاي مشايي دعوت از هوشنگ اميراحمدي و
كارسازي براي ورود او به كشور را تكذيب مي كند ما هم اصراري نداريم كه نپذيريم ولي
اين دلال رابطه با سوابق سوء فراواني كه در ضديت با نظام اسلامي دارد وارد كشور شده
و با برخي از مقامات دولتي نيز ملاقات داشته است. بنابراين سؤال اين است كه چه كسي
در دولت با ورود او موافقت كرده است؟ به يقين دعوت كننده نمي تواند از افراد معمولي
و رتبه چندم دولتي باشد و البته كيهان از سفارش يك مقام عالي رتبه دولتي به وزراي
محترم امور خارجه و اطلاعات براي فراهم آوردن تسهيلات ورود هوشنگ اميراحمدي به
ايران باخبر است و منتظر مي ماند تا يكي از مقامات رسمي دولت چگونگي ورود اين عامل
سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا به ايران و انگيزه و چرايي ملاقات و مذاكره برخي از
مقامات دولتي با وي را براي افكار عمومي توضيح بدهد. و اميدواريم آقاي مشايي نيز كه
خود از هويت فرد ياد شده باخبر است در اين اطلاع رساني گام مؤثري بردارد.
ضمناً آقاي مشايي در حالي از بخشنامه شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور درباره
بهره گيري مراكز علمي از هوشنگ اميراحمدي ابراز بي خبري مي كنند كه خود رياست اين
شورا را بر عهده دارد و ابراز بي اطلاعي يكي از مشاوران وزارت علوم- صادركننده
بخشنامه كذايي- درباره هويت هوشنگ اميراحمدي نيز قابل تامل است زيرا اين آقاي مشاور
رابطه فاميلي نزديكي با هوشنگ اميراحمدي دارد.
http://kayhannews.ir/870208/2.HTM#other205
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد: (توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد) تنها اظهار نظرهائی که نکتهء تازه ای را به بحث بيافزايند در پايان مقالات ذکر خواهد شد |
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |