مبارزه در خارج
جهانشاه رشيديان
امروز هر ايرانی خارج از کشور، بویژه آنانی که خود را دموکرات و سکولار میدانند، باید کلاه خود را قاضی کندو از خود سئوال کند: تکلیف چیست؟ اگر مردم ما فعلاً نتوانند رژیم جمهوری اسلامی را به زباله دان تاریخ بفرستند چه باید کرد؟ ایا ما ایرانیان خارج از کشور باید تنها به امید چنین روزی شاهد نابودی کامل کشورخود باشیم و یا میتوانیم اعتراض خود را رساتر به گوش جامعه جهانی برسانیم و افکار آنان را به رژیم توتالیتر بنام جمهوری اسلامی و زندانی بنام ایران جلب کنیم؟
بگذارید با شهامت خواستار تحریم سیاسی و حقوقی ج.ا. در جهان شویم، همان نوع تحریمی که باعث سقوط رژیم اپارتایدشد و با تلاش ما باعث سقوط این اپارتاید جنسی هم خواهد شد. تحریم اقتصادی نتیجه ای جز تضعیف مردم و تقویت رژیم ندارد. چنين تحريمی تجرباّ باعث تقويت مافيای رژيم،اختناق و ضربه پذيری بيشتر مردم ميشود. تهاجم نظامی هم مخرب و غیر انسانیست و هیچ معلوم نیست به سقوط کل رژیم منتهی شود.
با طرد تحریم و راه حل نظامی، ما باید بفکر تحريم جود رژیم باشیم. تحریم رژیم و یا تحریم، هشيار، وقتی است که رژيم تحريم میشود و نه مردم. چنين تحريمی شامل ارتش، دستگاه سرکوب، نهاد های اداری و مالی رژيم ميشود که برای هر ايرانی ازاده ابزار زور و سرکوبند. چنين تحريمی بايد باعث تضعيف رژيم و رشد جنبش اعتراضی مردم شود. در کنار تحريم رژيم هر نوع کمک سازمان ملل به جنبش مردم ضرری است. بايد از حد اکثر ظرفيتهای موجود در اي نسازمان اسفاده کنیم.
نوع کمک جامعه بشر نه مالی است و نه نظامی بلکه باید حمایت از خواسته های مشروع مردم در چارچوب منافع ملیایران، سکولاریسم و دموکراسی برای مردم باشد. بهمین دلیل ما ایرانیان خارج باید با میتینگها، راه پهمائیها، طومارها... مسائل مبرم مردم را مطرح کنیم و خواستار انزوای مطلق و تحریم رژیم شویم. تحريم سياسی مهمترين حربه مردم بر عليه ج.ا. است که انزوای کامل جهانی رژيم و ايدئولوژی تهاجمی ان، اسلام سياسی، را شامل ميشود.
سازمان ملل بايد همچنانپرونده ج.ا. را به دادگه لاهه و ديگر مراکز حقوقی ارجاع کند. در اين روند سوابق ج.ا. در حقوق بشر، فساد مالی ، سوئ استفاده از ثروت ملی و خلاصه مشروعيت ج.ا. بررسی شوند.
کميته خاصی با شرکت حقوقدانان سکولار و دموکرات ايرانی بايد در پيشبرد و نظارت تحريم و مجازات سران رژيم با سازمان ملل، مجلس اروپا و دادگاه لاهه همکاری کند. اين کميته بايد با شواهد و مدارک موجود از جنایات و غیر قانونی بودن ج.ا. و ايدئولو ژی اسلامی ان رژیم را در سطح يک سازمان جنائی مانند نازی، نژاد پرستی، اپارتايد جنسی، و در ضديت با ازادی و صلح بشر معرفی کند. طرد ج.ا بدون ایدئولوژی ان مثل نازیسم بدون هیتلر است که منتهی به هیتلر های دیگر میشود .
در عمل امر تحريم با اخراج رژيم از سازمان ملل و ارگانهای ان شروع و به انزوای رژيم در تمام شئون سياسی، فرهنگی، ورزشی و غيره منتهی خواهد شد. بنظر من برنده نهائی تحريم هوشيار مردم هستند که با کمک جامعه بشر رژيم ضد بشری ج.ا را تا حد سرنگونی به زبالهدان تاریخ نزدیک میکنند.
اما برای بعضی از ناراضیان این خواستها لقمه ای بزرگ و یا در چیزی در حد خیانت است. انان ج.ا. را سنگر مبارزه با غرب و نظام اقتصادی غرب تصور میکنند.
از نظر اقتصادی،"نئو کولونيزاسيون" و يا در واقع سيستم نئو ليبراليسم فعلی جهانی و به دنبال بازارهای ارزان کار و بازار گران مصرف است چرا که تابع عرف قانون اوليه سرمايه داری است ( حداقل مخارج حداکثراستفاده). اين محافل با وجویکه از حمايت اکثريت روشنفکران غربی برخوردارنيستند، کماکان گردانندگان بازار جهانی کار و سرمایه اند و متاسفانه با سو استفاده از دو مکر اسی، که ثمره مبازات همان روشنفکران ناراضی است ، تا بالاترين مراجع جهانی حتا تا راس سازمان ملل مستقرند( کميسيون حقوق بشر، تا مدتی پیش از رفورم، زير نظر کميسيون مالی ان سازمان است!). در برابر اين واقعيت تلخ واقعيت تلخ تری اينست که عملاً هر دولت،صرفنظر از ماهيت ايدئولوژيک خود، ممکن است برای حل معضلات مالی به اين محافل نيازمند شود.
هردولتی، چه ج.ا. چه دولت دموکراتیک در ايران نيز مستثني نيست و بايد سيستم غالب در جهان امروز را، تا تغيير و يا ترميم ان، بپذيرد. ضديت مطلق با سيستم سرمايه داری بدون توجه به واقعيات عينی و نبود راه حل بهتر ريشه در دگم ايدئولوژی چپ و يا تضاد فرهنگاسلامی با غرب دارد که هر دوی انها در فرم سيستم توتاليتر کشورهای سابق کمونيست و يا ج.ا. نتايج دردناکتری از سرمايه داری بجا گذاشته اند. اين سيستمها نتواسته اند نظام اجتماعی خود را توجيه کنند (به همين دليل به قهر"انقلابی و یا جهاد" متوسل شده اند). چنين سيستمی ، حتا باانتقاد از کشورهای"با اصطلاح"کمونيستی گذشته، امروز هيچ الگوی تاريخی و شانس موفقيت در ترکيب طبقاتی جامعه ندارد. همانطور که مارکس در مورد فلسفه مدعيست " تحليل وانتقاد يک سيستم کافی نيست بلکه راه حل مهمتر است" اين در مورد هر سيستم از جمله اقتصادی هم درست است. تا وقتی که راه حل مشخصی نيست ، "ضد سرمايه" خود يک شعار پوچ است.
نکته گنگ و نارسای افکار اینان در این است که واقعیت استثماررژیم ج.ا. را وارد عقاید "دموکراتیک" خود نمی کنند و توضیح نمی دهید که این "دموکراسی" چطور می تواند از این رژیم را که جرثومه فرهنگ برده داریست ریشه گیرد.
واژه" جامعه ملل" خنثی و ربطی به نئو کانها و ايدئولوژی خاصی ندارد. همانطور که واژه" ضد سرمايه" نبايد ربطی به دوران استالينيسم داشته باشد (وقتيکه ميليونها انسان به جرم عوامل " سرمايه" قربانی شدند). چنين اتيکت هائی بی محتوی و متعلق به فرهنگ سياه و سفيد ايدئولوژيهای غير دمکراتيک است که بيشتر پشتوانه پديده هائی لومپنی مثل ال احمد، احمدی نژاد و يا چکمه بوسان استالينيسم است.
اينکه سرمايه داری مشکلی است که روی دست بشر متمدن مانده شکی در ان نيست، ولی برجسته کردن ان در حد تنها پاراديگم (Paradigm) سياسی ـ اجتماعی و يا "افيون" جامعه با واقعيات روز مره مردم ايران رابطه عقلانی ندارد. به عبارتی شکل مالکيت و يا تعبير ان در حکومتاسلامی ماهيت ارتجاعی رژيم را تغير نميدهد. ضديت با جهان سرمايه داری در کشورهای عقب مانده اسلامی که طالب يک راه حل مارکسيستی يا اسلامی باشند خود يک اغتشاش فکری است که در کارنامه جامعه بی طبقه"توحيدی" ج.ا و يا "کمونيستی" طيف توده با مبازه متحد" ضد امپريالليستی" انها بر عليه مردم ايران گره خورده است (بينش توده ای حتا هنوز هم از سيستم ج. ا منهای ولايت "مطلقه" فقيه دفاع ميکند).
دوران تلخ استعمار قابل تجديد نيست، همانطور که دوران برده داری ميسر نيست. اين قانون دياليکتک تاريخ است. از نظر اجتماعی، جدا از مخالفت طبقه روشنفکر (Intelligentsia) اکثريت افکار عمومی غرب با چنين برگشتی مخالفند و دولنها که نماينده مردم اند بايد خواسته های اکثريت را رعايت کنند. کسانی که در غرب زندگی و با فرهنگ سياسی و تاثير عنصر"انسانی" در سياست اشنا هستند بايد اين پاراديگمهای ساد را متوجه بی دليل خود را غرق تئوری تو طئه نکنند.
در جهان سرمايه داری هر دولت بايد با حفظ استقلال رفا و پيشرفت کشور خود را در چارچوب دموکراسی تامين کند. من فکر نميکنم اکثر کشورهای جهان مستعمره استعمار گران و يا نئو استعمار گران هستند.
معدود روشنفکران سکولار ایرانی، شاید بدون نوکر صفتی بودن نوع توده ای، رژیم ج.ا. را مهد مبازه ضد امپریایستی و یاضد سرمایه داری رقم میزنند و این تصور غیر واقعی و غیر علمی را مستمسکی برای دفاع از رژیم ضد بشری، ارتجاعی و ضد دموکراتیک ج.ا. میکنند. انان خواستار حفظ رژیم و تلفیق ان به یک سیستم دموکراتیک هستنند. و در این روند به ابزار یک بار مصرف رژیم میشوند. بعضی از انان با این خیال واهی جذب جریانات و گروهای لوبی وابسته به رژیم میشوند و در این روند ابروی مفاهیمی مانند"چپ، دموکراتیک..." را پاک برده اند. و در عمل در خلاف جریان اب شنا و مغلطه میکنند. انچه تمام سکولارها و دموکراتها از جمله طیف چپ را میتواند به مردم نزدیک کند همانا مبارزه قاطع و بی قید و شرط با رژیم ضد ایرانی ج.ا. است.
برگرفته از سايت «ايرانيان.دات.کام»:
http://www.iranian.com/main/node/26298
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد: (توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد) تنها اظهار نظرهائی که نکتهء تازه ای را به بحث بيافزايند در پايان مقالات ذکر خواهد شد |
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |