بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

 فروردين 1387 ـ   آوريل  2008

 

فرار قلب ها

عليرضا نقی پور

سالانه بسياری از شهروندان کشورهای در حال توسعه به روشهای گوناگون از کشور خود گريخته و به کشورهای در حال توسعه پناهنده ميشوند.بر اساس آمار ساليانه کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل،کشور ايران جزو ده کشوراصلی پناهنده فرست محسوب ميگردد.بر اساس آمار منتشره طی چهار سال گذشته ، ايران درفرستادن پناهنده به ترتيب دارای رتبه های پنجم در سال 2004، ششم در سال 2005، پنجم در سال 2006 ونهم در سال 2007 بوده است. همچنين بر اساس همين آمار در دو سال گذشته نزديک بيست هزار نفر پناهجو با تابعيت ايرانی در کشورهای صنعتی به ثبت رسيده اند ، در حالی که پناهجويانی که با هويت مخفی و بدون ثبت درخواست پناهندگی در کشورهای صنعتی زندگی ميکنند نيز کم نيستند .صد البته اينان جزو پناهجويان خوش شانسی هستند که توانسته اند از مرز های مرگبار کشورها جان سالم بدر برند زيرا هيچ آماری از ايرانيانی که هنگام خروج از کشورو در راه رسيدن به سرزمينهای ديگر کشته شده اند در دست نيست، برخورد با ميدان مين در مرزهای غربی کشور،کشته شدن توسط قاچاقچيان به خاطر چند صد دلار،غرق شدن در دريای مديترانه ويا رودخانه های مرزی کشور بوسنی ويا يخ زدگی در مرزهای يونان و ترکيه نمونه هايی از خطرهای اين راه ناامن به شمار می آيند.

در سال 2006 کشتی کوچکی به ظرفيت حداکثر پنجاه نفر با بيش از سيصد پناهجو در آبهای بين ترکيه و يونان غرق شد خدمه کشتی با ديدن غرق شدن کشتی پناهجويان را به حال خود رها کرده و با سوار شدن به قايقها جان خود را نجات داده بودند.تنها بازمانده ايرانی اين کشتی جوانی بود که پس از يک شبانه روز شنا کردن خود را به ساحل رسانده و مقامات محلی و پليس را از حادثه مطلع نمود،اجساد کشته شدگان هرگز پيدا نشدند و همچنين هيچ اوراق هويتی که نشان دهد اين کشته شدگان چه کسانی بودند نيز در ميان نبود. اين خبر تنها يک روز از تلويزيونهای محلی شهرهای جنوبی ترکيه پخش گرديد و اين سيصد نفر نيز به جمع ديگر ناپديدشدگان و قربانيانی پيوستند که هنوز خانواده هايشان چشم به راه ايشانند.

براستی پرداختن اين هزينه های سنگين مالی و حتی جانی و پا گذاشتن به سفری پر مخاطره وبا سرنوشتی نامعلوم برای چيست؟ و چرا ايران بايد بين کشورپناهنده فرستی مانند عراق، سريلانکا، سومالی، افغانستان و چچن باشد؟ و مگر نه اينکه در اين کشورها هر روزه دهها و يا صدها تن با بمب و گلوله کشته شده يا گرفتار جنگهای داخلی فرسايشی بی انتهايی شده اند؟ايران دچار کدام قحطی يا جنگ داخلی است که ساليانه هزاران تن از فرزندانش آواره کوه و بيابان و دريا ميشوند؟

نکته قابل توجه اينجاست که در اکثر مقالاتی که در مورد خروج ايرانيان از کشور نگاشته شده است عموما به خروج تحصيلکردگان دانشگاهی ،اساتيد و مخترعين يا به عبارتی ديگر فرار مغزها پرداخته شده است. حال اينکه اين هزاران پناهجويی که الزاماً دانشگاهی نيستند قلبی داشته اند مملو از مردم و ميهنشان. اگر بهای فرار مغزها با هزينه های سال های دانشگاهی قابل احتساب باشد بهای فرارقلب ها را چگونه مي توان محاسبه نمود؟

باشد که روزی حاکمان کشور ايران با خود بيانديشند که با اين مردم نجيب چه کرده ايم که «حديث حب وطن» به کنار نهاده قدم در راه وادی مرگ نهاده اند.

منابع:
ASYLUM LEVELS AND TRENDS IN
INDUSTRIALIZED COUNTRIES, 2007
Statistical Overview of Asylum Applications Lodged
in Europe and Selected Non-European Countries
18 March 2008

برگرفته از سايت «گويا نيوز»

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630