بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

 اسفند 1386 ـ   مارچ  2008

 

عيبه ديگه، مگه نيست؟!

کيوان

امروز كه اومدم سر كار، لاغری مفرط و بيش از اندازه تقويم روميزیم نگرانم كرد! وقتی با دقت بهش نگاه كردم ديدم بـلـه فقط هفت هشت روز ديگه به پايان سالِ نحس 83 باقی مونده. هر چند سالها كه با هم هيچ فرقی نداره فقط هر سال همين موقع‌ها كه ميشه دوست داريم همه ندونم‌كاريها و بی‌فكری‌های خودمون رو بندازيم گردن سال و نحسی و شومی اون اسب و الاغ و مرغ و خروسی كه هميشه اول سال با سلام و صلوات، سال رو به اسم اون حيوونهای زبون بسته مشخص می‌كنيم و آخر سال كه ميشه، همه با فحش خواهر مادر ميگيم مرده‌شور ريخت و قيافه‌اش رو ببره، بره كه ديگه برنگرده. آره هفت، هشت روز ديگه بهار ميرسه در حاليكه هيچ بويی از عيد و نوروز به مشام نميرسه. توی اين آشفته بازار خرتوخر، هر بويی كه فكر كنید به مشام ميرسه الا بوی عيد. هر چند، چه عيدی؟! " عيدی " كه رسيدنش واسه خيلی‌ها " عيب " بشمار بره كه ديگه عيد نيست.

خُب، نخريدن لباس واسه بچه‌ايی كه از خيلی وقت پيش‌ها بهش قول داده بودی شب عيد براش كفش و كلاه بخری و ميدونی اون هم از سه ماه پيش تا حالا همش داره روزها و شبها و تعداد بيست‌هايی رو كه خانم معلم بهش داده، رو می‌شماره تا ببينه كی عيد ميرسه و كلی بين دوست و همكلاسی‌هاش پُز اينو داده كه بابام بهم قول داده شب عيد برام لباس نو بخره و تا حالا هم پونزده‌تا بيست گرفته و به قولش عمل كرده و حالا تو موندی و يه دختره 9 ساله و قولی كه هيچ جوری نميتونی بهش عمل كنی، خب عيبه ديگه، مگه نيست؟!

باز هم شرمنده شدن از ديدن رخت و لباسهای وصله‌پينه شده زنی كه قرار بود همسرت باشه ولی سالهاست نقش همسری و مادری رو فراموش كرده و اينقدر درگير اين زندگی نكبت و اِيكبيری شده كه ديگه خودش هم يادش رفته اون لباس سفيدِ عروسيش رو كه كلی خاطره‌های خوب ازش داشته رو توی كدوم سوراخی قايم كرده و حالا پس از اين همه سال از اينكه كلفت و مستخدم باقی بمونه خيلی راحت‌تره، چون اصلاً يادش رفته قرار بوده خانم و كدبانوی اين خونه باشه و تو ميمونی و اون چين و چروك‌های دست و صورت و گَل و گردنی كه ديگه نه دستبندی داره و نه گردنبندی، لخت و عوره و حلقه نامزدی كه تنها يادگاری باقی‌مونده از اون روزهای خوب و پُر‌خاطره است كه خب اونهم مجبوريد امسال بفروشيدش تا بتونيد از پس خرج و مخارج كمر‌شكن زندگی بربياييد. خب همه اينها عيبه ديگه، مگه نيست؟!

وقتی با كمال افتخار و سربلندی دو تا ماهی‌سفيد رو می‌گيری دستت و به نشون اينكه اين منم رستم‌دستان، توی خيابون دور افتخار ميزنی و دُم ماهی رو هم از كيسه پلاستيك بيرون انداختی تا عينهو پرچم دزدان دريايی كه از فتح نبرد دريای شمال و جنگ با وايكينگ‌ها برميگردن، هی تكون‌تكون بخوره و اونوقت از همون چهارراه استانبول كه ماهی رو خريدی تا وقتی برسی به خونه بايد از نگاه گرسنه و ملتمسانه خيلی‌ها كه با حسرت و افسوس به اون دو تا ماهی چشم دوختند، ‌فرار كنی و اونوقت تازه ميفهمی چه گُهی خوردی كه اون ماهی‌ها رو اونجوری دستت گرفتی تا هزارويك چشم و دل گرسنه كه ديگه خوردن يه وعده سبزی پلو با ماهی شب عيد هم شده براشون آرزو و كعبه آمال، اونجوری حريصانه تو رو نگاه نكنند ،خب عيبه ديگه، مگه نيست؟!

حالا بر فرض كه خودت و ننه بابا و تموم كَس و كارت هم دست‌شون به دهن‌شون رسيد ولی وقتی می‌خواهی به استقبال عيد بری و توی باغچه خونه‌ات گلهای بنفشه بكاری ولی همسايه ديوار به ديوارت داره گلهای قالی نخ‌نما شده‌اش رو برای بار هزارم رفو ميكنه تا اينجوری آبروداری كنه و رنگ و لعابی بزنه به اون خونه بی‌رنگ و روحش، خب عيبه ديگه، مگه نيست؟!

وقتی يكی از همين روزهای آخر اسفند توی ماشينت لَم دادی و پشت چراغ‌ قرمز در حاليكه داری كريس‌دی‌برگ گوش ميدی از آژانس مسافرتی بهت زنگ ميزنند و ميگن بليط دوبی‌ات برای روز سی‌ام اسفند OK شده و ترتيب بليط كنسرت ابی و ليلا‌فروهر هم داده شده و توی اين فكری كه ديگه سال بعد تعطيلات عيد رو بری تايلند تا يه سری به حوری‌ها و فرشته‌های اونور آب بزنی و ببينی تن و بدن چشم بادومی‌ها چه مزه‌ايی داره، بعدش يهويی می‌بينی يه حاجی‌فيروز كه يه كمی مُسن‌تر از حاجی‌فيروز‌های هميشگی هستش و چهره‌اش خيلی شبيه آقای مرادی، دبير بازنشسته‌ همسايه‌تون هست و اتفاقاً مثل همون آقای مرادی هم يه پاش يه كمی می‌لنگه و واسه صدتومن دويست‌تومن داره اونجوری وسط خيابون شيلنگ تخته ميندازه و سرخی صورتش از زير اون همه دوده و واكس، بد جوری توی چشم ميزنه، خب عيبه ديگه، مگه نيست؟!

http://www.k1-online.com/archives/000668.html

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630