بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

26 اسفند 1385 ـ  16 مارچ  2008

 

در وبلاگ ها آمده بود...

 

دیروز چه قدر زیبا شده بودی، صدا و سیما!

بهزاد

آخی ی ی ی، دیروز چه قدر باحال بود. آهنگ های باحال، دخترهای خوش تیپ، خوشگلای خارجی، همه مهمون ناخونده صدا و سیما بودن...
دختر خانومای خوش تیپ و خوشگل که تا دیروز تصویرشون تو صدا و سیما شطرنجی می شد، و یا به جرم تحریک احساسات مردانه مورد مرحمت و توهین پلیس بودن، دیروز کلی عزیز شده بودن...   
انگار دیروز همهء علما واجب کرده بودن که نشون دادن دخترهای بی حجاب با موهای بیرون افتاده برای جذب افراد به انتخابات جایز است!
دیروز روز بدی نبود!
حداقل تونستیم پس از سالها آهنگهای به نسبت خوب رو هم از صدا و سیما گوش کنیم!
یا حداقل روی زیبای مجری های شبکه های خارجی رو ببینیم!
یا فجیع ترین صحنهء صدا و سیما تو این 30 سال رو ببینیم!
که اونم تو بخش اخبار چهارده بود که حتی سینهء چاک مجری هم تابلو نشون دادن!!!
دیروز انگار مردم عزیز تر شده بودن!
به هر حال، حالا دیگه عقده ای نیستیم، دیگه حداقل میدونیم میتونیم به زودی هر جور فیلمی که بخوایم رو تو صدا و سیما ببینیم!
دیروز بعد از مدتها دیگه آخوند ندیديم!
دیروز ما ارزشمون خیلی بالا رفت!
دیروز همش صحبت از ایران بود؛ صحبت از تاریخ ایران که خیلی ها نمیخوان این طور باشه. دیروز انگار شده بودم مثل ایرانی سی سال پیش!
اما چرا «امروز» مثل «دیروز» نیست؟ آخه باز هر شبکه که میزنم آخونده داره حرف میزنه!
دیگه دارم نا امید میشم!
ای خدا چرا این طوری شدن؟

http://noo-war.blogfa.com/post-15.aspx

شکست اما آبرومندانه

فربد طلایی

شکست آبرومندانه در نزد ما ایرانی ها هزار بار اصیل تر از هر پیروزی سخیف و صدقه محور بوده است. تاریخ خونبار ایران پر از سرافکندگی پیروزمندانی است که در محاسبه شعور تاریخ و وسعت سینه رازمدارش شک کرده بودند. تلاش بسیاری از ما در عرصه سیاست اگر چه به ظاهر به شکست می انجامد اما به لطف استمرار و آگاهی هرگز دستمایه یاس و نامیدی آیندگان نخواهد شد. سیا ست ورزی امروز در ساختار حاکمیت ایران حتی برای فرزندانش هم کاری است دشوار وای به احوال ما مغضوبین . اوضاع آشفته لایه های فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی توان کاری منسجم و تاثیر گذار را به حداقل رسانده است.
ثبات سیاسی حاکمیت در گرو مثلث مذهب، ولایت و سپاهیگری است. ترکیب مذهب سیاسی با رهبری ولایت مطلقه در زیر چتر حمایتی قدرت نظامی ایئدولوگ و اصولگرا بدون شک جدی ترین نظام سیاسی است که امروز جهان سیاست با او روبرو شده است. گلایه های نیروهای اصلاح طلب معتقد به نظام نمی تواند موجب تغییر بینش رهبری نظام شود. تفسیرهای افراطی اپوزوسیون سیاسی خارج هم آنچنان آغشته به بدبینی و نفرت شده که توقع تلاشی در مسیر همدلی و همکاری با نیروهای فعال در داخل را هزاران فرسنگ دور تر پدیدار می سازد.
طراح سیاسیت تلفیق سه ضلع این مثلث استادانه تلاش نموده است تا مردم مذهبی را به دست مدیران و مسئولین ولایت مدار اداره نموده و نهایتاً کیان سیاسی و امنیتی این ساختار را در پناه قویترین نیروی نظامی به پیش ببرد. تمام نیروهای خارج از این مثلث دوست محسوب نمی شوند و حضورشان در ساختار تحمل نمی شود.
تلاش بی وقفهء دانشجویان و زنان و کارگران و دیگر فعالان اجتماعی در محاسبات طراحان امنیتی حاکمیت، امری قابل کنترل تلقی می شود. پیروزی متعدد حاکمیت در کنترل و یا تخریب تلاشهای اجتماعی، اعتماد حاکمیت به مجریان امنیتی را دو چندان نموده است.
تفسیر محدود و سلیقه ای از قوانین اسلام در دستگاه قضایی کشور آنقدر آشکارا دست حاکمیت اسلامی را برای اعمال قدرت باز گذاشته است که نمی توان به صراحت راه حلی برای این اوضاع طرح کرد. بزرگان مذهب یا راساً خود مروج اسلام سیاسی شده اند و اعتراضی به این اوضاع ندارند و یا اینکه موافق نیستند و صلاح اسلام را در حاکمیت سیاسی نمی دانند، اما سکوت پیشه کرده اند.
عصبانیت مستولی در روح اپوزوسیون ادبیات سیاسی را تغییر می دهد و شانس گفتگو با بسیاری از خانواده های سیاسی داخل کشور را ناممکن می سازد. درک سرمای زمستان سیاسی ایران بدون حضور در محیط، کاری است اساساً ممکن اما سخت نیازمند انصاف.
نسل جوان فعال در حوزه سیاست در میان چرخ دنده های نفرت، کینه و دشنام ساحل نشینان آفیت طلب و کینه دشمنی انقلابیون حاکم، بد جوری گرفتار آمده است. خودخواهی و حس بزرگ بینی بسیاری از پیشگامان اندیشه و سیاست به حد اعلا موجبات تهوع را فراهم آورده و دعوای کسالت بارشان تا سرحد مرگ گزنده و حقیر است.حس بی اعتمادی و رقابت غیر اخلاقی در تار پود بسیاری از همین بزرگان مدعی علم وفضل چنان رخنه کرده است که از دیدن و شنیدن کوچکترین انتقادی بر می آشفتند و چشم می بنددند بر تمام باورهایشان.
شاید با تلاش آگاهانه نسل جوان و خروج تدریجی بزرگان مدعی و کم حوصله از سیاست فضای اندیشیدن بیشتر فراهم شود و جامعه در مسیر اندیشیدن راهکار نجات از جهل را بهتر در یابد.

http://farbodtalaee.blogspot.com/2008/03/blog-post.html

اميرفرشاد ابراهيمی

حساسیت این بازداشت و خبر سازی آن در این است که سردار زارعی مسئول مستقيم ‏اجراي طرح مقابله با اراذل و اوباش در استان تهران بوده است وی همواره به عنوان بازوی اجرایی سعید مرتضوی مطرح و پا به پای سردار رادان در طرح امنیت اجتماعی فعال بود طرحی که برای متلک گفتن به یک دختر و ایجاد مزاحمت برای وی عاقبتی مثل آفتابه به گردن انداختن و در محله گرداندن داشت ، طرحی که در آن به جرم پیدا بودن گوشه هایی از موی یک دختر صورت وی باید غرقه به خون می شد (ماجرای میدان هفت تیر را در ماههای گذشته و یا همین میدان صادقیه در چند هفته گذشته را که فراموش نکردید ؟) آنوقت خبر می رسد که فرمانده این طرح سردار پاسدار رضا زارعی ‏در حالي که با شش فاحشه در وضعيتي زننده در يک خانه بوده دستگير شده ! زناني که در حالت لخت وعريان با سردار متشرع مشغول اقامه نماز جماعت بوده اند .

بله، تصور ماجرا هم چندش آور است حتما سردار شلاقی در دست گرفته بوده و زنان لخت و عریان را می زده و می گفته حالا رکوع ، حالا سجود ! نمی دانم واقعا اگر کسی غیر از این سردار متشرع مبتکر این فانتزی س ک سی شرعی بود چه عاقبتی پیدا می کرد ؟ راستی کفن پوشان قم کجایند ؟ رزمندگان و حزب اللهی های تهران چرا این بار غیرت دینی و شیعی شان به جوش نمی آید ؟ آنهایی که از دست دادن خاتمی با یک دختر ایتالیایی رگ غیرت دینی شان باد کرده بود و انا لله و انا الیه راجعون گویان می خواستند عملیات استشهادی انجام بدهند و خودشان و خاتمی این جرثومه فساد را بکشند چرا حالا دم نمی زنند ؟

يادتان هست همین دو ماه پیش بود که سرداران رشید اسلام زارعی و رادان به تلویزیون آمدند و ازلزوم جلوگيري از فساد در جامعه سخن گفتند و همین سردار زارعی مبارز فاتحانه آمار می داد و می گفت از آغاز طرح ارتقاي امنيت اجتماعي در سطح ‏استان تهران نيروي انتظامي بيش از ۳۵ هزار نفر را مورد ارشاد و تذکر قرار داده است و در همين خصوص ‏هزار نفر به نيروي انتظامي احضار شدند و ۱۲۴ نفر به مراجع قضايي معرفي شدند. در ۵۲ روز ابتداي سال ‏به ۷ هزار و ۹۳۳ نفر از اراذل و اوباش تذکر داده شد و چهار هزار نفر از آنان نيز دستگير شدند و در ‏مجموع هزار و ۱۰۱ پرونده در اين زمينه در مراجع قضايي تشکيل شده است اما حالا که نوبت خود خیاط هست تا به کوزه برود چه کسی جرم او را برای مردم بازخوانی می کند ؟ کدام نقاب پوش پلیس پیرهن بر تن او پاره می کند و فریاد می زند که این زنا کار هست ؟ کدام کلانتر محل بر گردن وی آفتابه می اندازد و او را در شهر می گرداند ؟

اينجاست که شهامت و صداقت قوه قضائیه و یا مجریان قانون معلوم می شود گرچه این حضرات بارها و بارها امتحان خود را پس داده اند و رسوا شده اند ، همان زمان که فرهاد نظری فرمانده اسبق انتظامی تهران که همه شاهکار وی را در کوی دانشگاه و واقعه 18 تیر بیاد داریم بخاطردست داشتنش در جنایات کوی دانشگاه و خوش خدمتی اش برای حکومت در پرونده ای که شصت میلیون تومان اختلاس کرده بود تبرئه شد ! ، همان زمان که سردار سرتیپ پاسدار فرج مردایان ( همانی که عضو ارشد انصار حزب الله هست و قرار بود با چاقو عبدالله نوری را بکشد ) در پرونده قوادی برای تعدادی از حضرات سرشناس تبرئه شد ! ، و یا چرا راه دور برویم همانزمان که سردار سرتیپ پاسدار دکتر حسین الله کرم که همواره داد سخن از مستضعفین و پابرهنگان انقلاب می زند اسلحه بر شقیقه برنده مناقصه پروژه معدن سنگ گل گوهر گذاشته بود که کنار برو تا من برنده این مناقصه بشوم و بعدها دردادگاه بخاطر این گانگستر بازی تبرئه شد باید در این قوه قضائیه و قانون و مجریانش شک می کردیم ! همین روزهاست که سردار را هم در خیابانها ببینیم که آزادانه دارد قدم می زند مگر یادتان رفته بود که قوه قضائیه اعلام میکرد سعید عسگر در زندان هست اما خبرنگاران عکس او را در حالی نشان دادند که داشت تجمع دانشجویان را تارومار میکرد ؟! دیگر سردار زارعی که ارزشش از سعید عسگر کمتر نیست ؟

http://www.goftaniha.org/2008/03/blog-post_13.html

آميختگی های فرهنگی

(ارسالی يک خواننده)

آمیختگی این شیوه­های «ایرانی» یا «ایرانی_اسلامی» با شیوه­های اروپائی در سالگرد کشتگان راه مشروطیت و نیز آنچه در نخستین جشن مشروطه رخ داد، «مشروعه­خواهان» و پیروان شیخ فضل­اله­نوری را به خشم آورد. در یکی از «لوایح» مشروعه­خواهان بست­نشسته در حرم عبدالعظیم، که «شرح مقاصد حضرت حجه الاسلام و المسلمین آقای­حاجی شیخ فضل­الله سلمه الله و سایر مهاجرین زاویه مقدسه از علماءِ عظام و غیرهم» است، از جمله در واکنش به چگونگی مراسم سرسال کشته­شدگان جنبش مشروطه­خواهی، چنین می­نویسند: «... و دیگر افتتاح رسوم و سیر معموله بلادکفر در قبه الاسلام، تاریخ هجری هیچ خبر نمیدهد که در ممالک اسلامیه، مجلس ترحیم و ختم قرآن را بدستور فرنگستان تشکیل داده­باشند، در مسجد جامع پایتخت اسلام فاتحه ذراری صدیقه طاهره سلام­الله­علیها بسیرۀ خاصه فرنگان گلریزی کردن و دستمالهای مشکی بر بازوی دستجات اطفال مسلمین بستن و جماعت زردشتیها را در خانه خدا وارد ساختن و در مجلس فاتحه مخصوصاً آلا فرنگها و پاریس پرستها را مستخدم قرار دادن و ارباب عمایم و بزرگان شریعت را طوعاً یا کرهاً [خواسته یا ناخواسته] بآن محضر مطهر کشیدن، ای پیروان دین اسلام هیچ ختمی باین شکل دیده یا شنیده بودید»

همین «لایحه» که روزدوشنبه هیجدهم جمادی الثانی (1325) یعنی تنها چند روز پس از نخستین جشن سالروز مشروطیت، منتشر شده بوددر واکنشی خشم­آلود­تر به این جشن، حضور «رؤسای­روحانی» در مجلس شورای ملی، در ردیف «مادام­های فرنگان» و «بازارشام» و «شیپورسلام» و «آتش­بازی» را بر نمی­تابد و می­نویسد: «و هیچ دیده و شنیده بودید که رؤساء روحانی شما را عنفاً در مجلس در قطار [در ردیف] مادامهای فرنگان کشیده و در ازدحامی که سراپا علی­رغم اسلام و اسلامیات است حاضر و مستبشر داشته باشند. آن بازارشام آن شیپورسلام آن آتشبازیها آن ورود سفراء آن عادیات خارجه آن هوراکشیدنها و آنهمه کتیبه­های زنده­باد زنده­باد و (زنده باد مساوات) و (برادری و برابری) می­خواستید یکی را هم بنویسید (زنده‌باد شریعت) (زنده­باد قرآن) (زنده­باد اسلام)... شمارا ای مسلمانها ای اهل تهران بقرآن مجید بامیرالمؤمنین بسیدالشهدا و بامام زمان ارواحنالهم الفدا قسم میدهیم که اگر پیغمبر شما حاضر بود و آن هنگامه جلو نگارستانرا [بهارستان] میدید چه میفرمود آیا نفرین میکرد یا تبریک میگفت و آیا میفرمود خوب جشنی برای مجلس گرفته­اید یا میفرمود خوب ختمی برای اسلام گذاشته­اید آیا میفرمود زنده باد مشروطه یا میفرمود اهکذا تخلفون محمداً فی امته. [ای علما آیا این­گونه و با این روش­ها محمد را در میان امتش نمایندگی (جانشینی) می­کنید؟] الها که نعمت مجلس شورای ملی اسلامی خصم لامذهبان باد»

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630