22 اسفند 1385 ـ 12 مارچ 2008 |
بیم های نادرست و امیدهای واهی: «کوزوو»، به عنوان یک کشور اسلامی
کنراد کلوینگ
برگردان: علیمحمد طباطبائی
جدیدترین عضو در جامعه کشورها یعنی کوزوو با خودش امیدها و شادیهای بسیاری همراه
آورده است، اما به همان اندازه نیز گرفتاریها و نگرانیهای فراوان.
امیدها بر روی این باور متمرکز است که بالاخره یک خط روشن در خصوص مناقشه طولانی
مدت در منطقهای میان اکثریت آلبانیتبار و صربها کشیده شده است، مناقشهای که از
هر دو طرف مخاصمه تلفات بسیاری به بار آورده.
البته شادیهای ایجاد شده هم منحصر به خود کوزوو است، جایی که در
17
فوریه اعلامیه استقلال را
۹۵
درصد مردم این کشور مورد استقبال قرار دادند. اما گرفتاری و ناراحتی در این حال در
بلگراد و صربستان است که میجوشد، زیرا در این مکانها احساس میشود که بخشی مهم از
سرزمین مادری آنها دزدیده شده است.
در این رابطه در سراسر جهان نگرانیهایی به چشم میخورد و علت آن عواقب و
عکسالعملهای احتمالی در قوانین بینالمللی است، آنهم اگر معلوم شود که این وضعیت
جدید با توجه به حق تعین سرنوشت و به هزینه اختیاری که قوانین کشورها بر یکپارچگی
منطقهای دارند میتواند در واقع در حکم یک رسم و روال جدید مطرح شود.
از جهت دیگری نیز نگرانیهایی به چشم میخورد، یعنی در رابطه با پیامدهای احتمالی
برای دیپلوماسی بینالمللی و برای هراس از ضعف و فقدان در توان کشور و با توجه به
نتایج احتمالی در خود صربستان و آخر از همه ظهور کوزوو به عنوان یک کشور اسلامی.
ترور اسلامی یا اسلام دموکرات؟
در اینجا و در مرکز اروپا یک دژ و پناهگاه آتی برای اسلام گرایی در حال شکل گرفتن
است، و این همان چیزی است که میتواند به عنوان تخته پرشی به سوی ترور اسلامی عمل
میکند. یک چنین ادعاهایی را که بسیاری به آن باور دارند نه فقط میتوان در بلگراد
شنید که در حتی در کشورهای همسایهای مانند رومانی و در جلسات بحث و تبادل نظر
اینترنتی در آلمان.
از طرف دیگر امیدهای بسیار متفاوت تری با توجه به یک کوزووی «اسلامی» در معرض قضاوت
گذاشته شده است. برای مثال در روزنامه فرانکفورتر روندشاو در تاریخ
20
فوریه آوی پریمور سفیر پیشین اسرائیل در آلمان این بینش را مطرح ساخته است که کوزوو
میتواند در مفهوم و برداشتی غربی تبدیل به اولین کشورمسلمان شود که حقیقتاً
دموکراتیک و سکولار است و تبدیل به الگویی برای تمامی اقلیتهای اسلامی در غرب
اروپا.
دولت ایالات متحده امیدوار است که همچون ده سال پیش، هنگامی که حمایت خود را نثار
مسلمانان بوسنی کرد اکنون نیز اقداماتش در کوزوو به مسلمانان در تمامی جهان نشان
دهد که واشنگتن به هیچ وجه ضداسلام و ضد مسلمان نیست.
اکثریت مسلمانان کوزوو
لیکن هم نگرانیها و هم امیدهایی که پیرامون « کشور اسلامی » در جریان است هر دو به
یک اندازه اشتباه هستند. این یقیناً درست است که بیش از
90
درصد جمعیت کوزوو خود را مسلمان یا حداقل به عنوان انسانهایی با پیشینهی اسلامی
میداند. کوزووهای آلبانی تبار که
90
درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند تقریباً به طور کامل در این دسته جای
میگیرند، آنهم با وجود یک اقلیت کوچک کاتولیک در آنجا.
در میان اقلیتهای محلی فقط صربها هستند که مسلمان نیستند. از طرف دیگر گروه
بندیهای کوچکتر ترکها، بوسنیاییها و دیگر مسلمانانی که به زبان اسلاو سخن
میگویند در مفهوم و برداشت مرسوم جزو پیروان اسلام به حساب میآیند.
یک پروژهی ملی و نه مذهبی
هرچند برخلاف توهمات جامعه بین المللی کشور کوزوو اساساً یک کشور چند قومی نیست و
طرح تشکیل کشوری که کوزوو خوانده میشود یقینا نمیتواند به عنوان چیزی مگر یک
پروژه آلبانیایی فهمیده شود.
در پاراگراف
2
بیانیه استقلال کوزوو این کشور خود را نه فقط به عنوان کشوری « دموکراتیک » که
همچنین کشوری « سکولار » تلقی میکند و تناقضی که در صحنه باشکوهی که در
17
فوریه در آن رئیس جمهورهاشم تاچی به همراه مفتی نعیم ترناوا مشاهده شد و به نظر یک
تناقض آمد بیشتر ظاهری بود و نه واقعی، زیرا در حالی که در یک طرف تاچی مفتی
ایستاده بود در طرف دیگر او اسقف کاتولیک کوزوو دیده میشد. این درواقع نشانهی
روشنی است که منظور از آن ارائه یک تصویر برای مقابله با این گرایش متداول میان
صربها بود که آلبانیها را با مسلمانان «خطرناک» معمولاً یکی میگیرند.
اول ملت، دوم دین
با این وجود این صحنه به مورد بنیادین دیگری نیز اشاره دارد. موضوع فقط این نیست که
مسلمانان کوزوو معمولاً و به درستی به عنوان کسانی که عمیقاً دیندارنیستند تلقی
میشوند و یا این که آنها را به عنوان کسانی درنظر میگیرند که دستوارت و آداب دینی
را با جدیت و به طور دقیق به جا نمیآورند یا این که مشاهده میشود مسجدها معمولاً
خالی هستند و کمتر کسی در آنها دیده میشود.
خیر. مسئله در اینجا است که تمامی ملت سازی معاصر آلبانی از همان آغاز خود در اواخر
عصر عثمانی در داخل و خارج قلمروی کشور آلبانی به طور کاملاً روشنی بر این اصل
مبتنی بود که ملت در جایگاه به مراتب بالاتری از دین قرار میگیرد.
یکی از مبانی اصلی این کشور سازی که در فضای دینی و با توجه به جمعیتی متشکل از
80
درصد مسلمان (سنیها و چندین گروه قومی) و
20
درصد مسیحی (ارتدکسها در جنوب، کاتولیکها در شمال ناحیه آلبانی زبان) بوقوع
پیوسته، این بود و هنوز هم این است که جوهر و اصل کشور اسلامی نیست و سایر
اقلیتهای غیراسلامی قرار نیست که صرفاً به عنوان جریاناتی حاشیهای تحمل شوند.
بنابراین به نظر میرسد که آلبانی در جهان اسلامی حقیقتاً یک مورد ویژه است، زیرا
هرگاه وابستگی دینی وفاداری ملی را به مخاطره انداخته، اهمیت جایگاه دین از طریق
مدافعین جماعت آلبانی تبار به حاشیه رانده شده است. از این جهت آلبانیاییها را
نمیتوان یک کشور «اسلامی» تلقی کرد، یعنی نه آن کشور و یا ملتی که دین در آنجا و
نزد آنها نقش اصلی را به عهده دارد.
واقعیت این کشور بیشتر به این ترتیب است که تمامی سه (یا چهار) مذهب مرسوم به عنوان
مذاهبی که ارزش و اهمیت برابر با یکدیگر در کشور دارند نگریسته میشوند (و یا طی
دوره دیکتاتوری ضد دینی کمونیستها به یک اندازه ضد ملی تلقی میشدند).
اسلام تشکل یافته
نمایندگان اسلام تشکل یافته آلبانیایی که در سرتاسر آلبانی، کوزوو و مقدونیه پخش
شده اند، هرگاه که میخواهند به کوزوو اشاره کنند نقطه نظرات خود را در اصطلاحات
ملی و نه دینی بیان میکنند.
سلیمان رکسهپی بالاترین مرجع دینی مقدونیه در اولین دیدار خود از کوزوو یا دقیقتر
گفته شود از جامعه اسلامی جدیدالتاسیس در کشور همسایه شادباشهای خود را در رابطه
با استقلال « کشور جدید آلبانیایی » بیان کرد و آن را به عنوان تحقق « قرنها رویای
دیرینه که مردم آلبانی سزاوار تحقق یافتن آن بودند » مورد ستایش قرار داد. در اینجا
هیچ اشارهای هم به اسلام دیده نمیشود.
و با وجودی که از
1999
پول اعراب به نحو روزافزونی به عنوان منبعی برای فشار یا برای تشویق اعلان نگرشی از
اسلام به سبک « خاورمیانهای » به کوزوو سرازیر شده است، احتمال اندکی وجود دارد که
چنین خواستهای بتواند به تفوق ملیت گرایی در سالهای آینده صدمهای وارد آورد.
چشم انداز آینده
شاید همه اینها مایه دلگرمی برای اروپا باشد، لیکن این که کمک و یاری اروپا و
آمریکا برای کوزوو بتواند اعتبار و اهمیت غرب را در نگاه مسلمانان به نحو قابل
توجهی بهبود بخشد چندان روشن نیست و جزء اسلامی مسئله کوزوو همچنان در حاشیه قرار
دارد.
اما مورد دیگری که احتمال بیشتری برای آن وجود دارد این است که شاید اکثریت
مسلمانان سکولار در کوزوو موفق شوند درکشورهای همسایه خود در اروپا این تصور را
ایجاد کنند که اسلام همچون در کشور خودشان آنقدرها هم که تصور میشود تاثیر نافذ و
فراگیر بر زندگی و رفتار سیاسی تمامی مسلمانان ندارد.
پيوند به متن اصلی:
http://www.qantara.de/webcom/show_article.php/_c-476/_nr-935/i.html
برگرفته از ايران امروز:
http://www.iran-emrooz.com/
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد: (توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد) |
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |