29 بهمن 1386 ـ 18 فوريه 2008 |
کمیسیون ارزيابی شورای هماهنگی
پیش گفتار
روشن است که هرکس بنا بر شیوه نگاه و چشم داشت خود از يک گردهمایی گسترده چون همایش پاريس، به ارزيابی آن می نشيند. برای به دست دادن يک ارزيابی نقادانه و پیشرو از "همايش همبستگی پاريس"، بایسته است به همه انتقاداتی که از آن شده ، در چهار چوب و بر مبنای برنامه و اهداف بیان شده برای "نشست پاريس" از سوی "نشست لندن" ، پرداخته شود تا در پرتو آن از نارسائی ها، نقاط ضعف و قوت و دستاورد های همایش برای یک داوری واقعی و هدفمند بهره گیری شود.
در اسناد "نشست لندن" ، هدف اصلی "همايش پاريس"، " آسان سازی امر ضرور همکاری و همسوئی آزاديخواهان طرفدار استقرار دموکراسی در ايران" ابراز شده است. بر پايه این اسناد ، نشست لندن و به دنبال آن همايش پاريس خود را " بخشی از يک پروژه سياسی می دانست تا اهداف بيان شده را عملی کند". هدف نهایی نيز " ... شکل گيری يک نهاد ملی که توان و امکان آن را داشته باشد تا به هدف مورد نظر برسد" ، بیان شده است. نشست لندن نيروهایی را که برای نشست گسترده تر"همايش همبستگی پاريس" در نظر داشت، چنين معرفی می کند : " نشست آينده به روی همه نيروهائی که با اهداف و باورهای مشترک نشست لندن همسوئی دارند و آماده اند تا در يک فعاليت مشترک با ديگر نيروهای طرفدار دموکراسی و حقوق بشر، به صورت دموکراتيک همکاری کنند، باز است".
ماده پنج بيانيه سياسی نشست لندن به دقت در مورد وظيفه ی نشست آتی می گوید : " ما تلاش خواهيم کرد در آينده نزديک به برگزاری يک نشست گسترده با مشارکت شمار بيشتری از هم ميهنان که با اهداف ما برای سامان دهی يک نهاد ملی در راستای برقراری دموکراسی و حقوق بشر در ايران همآهنگی دارند بپردازيم". بدین گونه نشست لندن هيأت همآهنگی را موظف کرده بود که با تلاش پيگير، برگزاری یک نشست گسترده را با "مشارکت شمار بيشتری از هم ميهنان " و نیز در هماهنگی با اهداف "پروژه"، عملی ساخته و به دنبال این وظیفه، گزارش فعاليت های خود را به نشست آتی ارائه نماید.
اکنون باید دید که با توجه به رويکرد و اهداف روشن شده از سوی نشست لندن ، آیا کمترین چشم داشت از نشست یعنی فراهم آوردن "هم رائی وهمبستگی گسترده تر" ، برآورده شده است ؟ و اگر نه، دلیل و عامل ناکامی چیست ؟
ما اين بررسی را در چهارچوب وظيفه واگذار شده از سوی نشست لندن و با توجه به انتقادات ابراز شده از زاویه های گوناگون به همايش همبستگی پاريس و با تمرکز بر روی محورهای زيرين به دست می دهيم:
1- تدارکات
هيأت همآهنگی به اطلاع رسانی عمومی در مورد فعالیت های خود در فاصله دو نشست لندن و پاریس، از طریق تارنمای نشست لندن ، جلسات عمومی پالتاکی، حضور در رسانه ها، انتشار برخی گزارشات داخلی و نیز با رایزنی های پیاپی، گسترده و سیستماتیک با مدعوین به همایش پاریس ، بسنده نموده و گزارش پایانی و فشرده ای از فعاليت های خود به همايش پاريس ارائه نکرد. بنا بر این بررسی جزئیات تدارکات انجام شده و تعیین دقیق تر سایه روشن تصمیمات گرفته شده امری دشوار بنظر می رسد . با توجه به کمبود های زمانی و نیروی انسانی در دسترس در محل همایش و با وجود تلاش بی دریغ گروه تدارکات برای برگزاری چنین نشست بزرگی، واقعیت امر در ورای هر توجیه و توضیحی ، ازتراز انتظارات پدید آمده پایین تر بود و در برابری با موارد مشابه، تدارکات در بیان ساده برگزیدن مکان برگزاری وامکانات پیرامونی ازچگونگی خوبی برخوردار نبود.
انتخاب پاریس وتا اندازه ای کمبود جا برای برگزاری جلسات، نبود گروه یا افراد استقبال کننده از شرکت کنند گان و معرفی نکردن آنها به همایش،نارسایی سازمان دهی در امر تبلیغات وتماس با رسانه های ایرانی و خارجی، شیوه آرایش فضای همایش و آغاز به کار آن با مراسمی آیینی به گونه ای ناسازگار با یک همایش فراگیر، سکولار و دموکراتیک و... ، همگی از زمره مواردی است که در نقد نوشتاری و گفتاری شرکت کنندگان اشاره شده است.
پای بندی و تلاش آشکار هیأت هماهنگی برای خودداری از سپردن نقش کلیدی به فرد یا کسانی،نمی بایستی به آنجا بیانجامد که نارسایی تدارکات و سامان نیمه کاره آن،همایش و شرکت کنندگان را در تنگنا قرار دهد.
2- مديريت همايش
با آنکه مدیریت نشست نتوانست برخی اقدامات را به دلیل نارسایی تدارکات به خوبی به سرانجام برساند ولی پس از انتخاب و قرار گرفتن در جایگاه خود "آیین نامه" را نیز به رأی نگذاشت . از این روی با وجود تلاش های مسئؤلانه دراداره نشست، این تصور در برخی از شرکت کنندگان پدید آمد که گویا حضور و شرکت آنها جنبه نمایشی و ساختگی دارد.
بجا می بود تا به گونه ای اعضا و میهمانان نشست از یکدیگر تمیز داده می شدند و دامنه تأثیر اراده آنها در گفتگوها ورأی گیری ها صراحت آشکارتری می یافت. توجه به این امر از آن روی بایسته بود که اعتبار مصوبات و جدی بودن کار همایش را نشان داده، و ویژگی قانون مداری ودموکراتیک تصمیمات گرفته شده را برجسته تر می کرد.
تشکیل کمیسیون های کاری بدون رعایت برخی مفاد مربوطه در آیین نامه ( حداکثر15نفر و عضویت اعضای همایش در آن) مانع از بازدهی مطلوب ونتیجه بخشی هدفمند تر در کار کمسیون ها گردید. هیات رئیسه نظارت دقیق بر کار و وظایف کمیسیون ها نداشت.
برای بیانیه سیاسی طرحی از پیش اندیشیده نشده بود وصرف تنها چند ساعت درآخرین شب همایش برای تهیه و نوشتار آن نمی توانست پاسخگوی انتظارات بیشترین شرکت کنندگان باشد. تنگی زمان به ویژه در روز آخر همایش، دشواری های جدی را برای مدیریت و برنامه ریزی نشست، طرح و بحث مسائل و به ویژه نتایج کار کمیسیون ها و برگزاری انتخابات شورای هماهنگی، با توجه به گوناگونی گسترده نظرات به وجود آورد .آهنگ شتاب آلود نشست در ساعات تنگ پایانی و همزمان با انتخابات، مایه نگرانی و تردید می شد.
همه این نارسایی های بارز را می باید با نگاه به این واقعیت دید که به راستی اداره نشستی همانند همایش پاریس با توجه به طیف گسترده شرکت کنندگان آن ازحساسیت و پیچیدگی بالایی برخوردار بوده و پیش بینی برخی رویدادها آسان نیست و بهترین مهارت های مدیریتی نیز قادر نخواهد بود انتظارات گوناگون و در مواردی متضاد شرکت کنندگان را سراسر برآورده نماید.
3- پروژه "اقوام"
شرکت فعال نمايندگان احزاب و گروه های اتنيک ايران در همايش همبستگی پاريس، نقطه درخشان آن بود. برای نخستين بار در تاريخ جنبش سياسی ايران، ايرانيان با دلبستگی های قومی گوناگون ، برای دست يابی به هم رأیی و همبستگی زير يک سقف گردآمدند و با يکديگر با روشنی و شفافيت به گفتگو نشستند. اين پدیده نمایش آشکار ژرفش نگاه دموکراتيک در درون جنبش همبستگی، و نشانه ی پايبندی آن به خواست " ايران برای همه ايرانيان" است. این خود گواهی بر آن اراده اي است که از همين آغاز خواهان مشارکت همه ايرانيان؛ چه احزاب و سازمان های سراسری و چه احزاب قومی و سازمان های محلی و نيز شخصيت ها و کوشندگان منفرد، در شکل گيری و پایه ریزی یک "نهاد ملی" به مثابه ی نماد و نماينده ی آلترناتيو سکولار- دموکرات در برابر جمهوری اسلامی است.
متأسفانه در زمینه استراتژی یکپارچگی ملی و همبستگی ايرانیان به طور عام و همايش همبستگی پاريس به طور خاص، این همایش آماج کينه توزی، تفرقه افکنی، تهمت زنی و جوسازی های غرض ورزانه ای قرارگرفت که هرچند بی اعتبار شده و فروکش کرده، اما هنوز ادامه دارد!
بی تردید نقطه درخشان همایش همبستگی پاریس می توانست پرتو بیشتری یابد، چنانچه گروه کاری شکل گرفته در نشست لندن گزارشی به همایش همبستگی پاریس ارائه کرده و روشن مینمود که کدامین "بسترسازی فکری و سامان دهی گفتگوها." با نمایندگان اقوام فراهم شده و"رایزنی ها وتماس ها با شخصیت ها وسازمانها"به کجا انجامیده است و نیز چه اقداماتی در راستای روشن نمودن " نقاط مشترک واختلاف" انجام داده است.
در نبود چنین گزارشی، پیش زمینه های بایسته برای ایجاد هماهنگی در گفتگوها و کار کمسیون ها به وجود نیامد و زمان بسیاری صرف بحث هایی شد که برخی می بایست مورد توافق همایش قرار گیرد و برخی دیگر می توانست در رایزنی های آتی مورد گفتگو باشد .
موارد اختلاف با نمايندگان سازمانهای قوم با وجود آشفتگی و ناتوانی در به سرانجام رساندن آن، در دو زمینه " فدراليزم به جای نظام غير متمرکز " و " کثيرالمله شناختن ايران" تبلور يافت.
- در مورد فدراليزم
جهت گيری گفتگو ها در همسوئی با سرشت و ماهيت "همبستگی ملی ايرانیان" بود. ازجمله این موارد، شرط قرار ندادن شکل نظام دموکرا تیک آينده ايران ( جمهوری- پادشاهی پارلمانی- فدراليزم و...) برای همکاری در راستای پایه گذاری یک "نهاد ملی" برای نجات ایران، همفکری برای تلاش همگانی در راه رشد و بالندگی جنبش مردم ايران برای برچیدن حکومت اسلامی و برقراری سکولاريسم- صلح – دموکراسی و حقوق بشر در راستای نفی هرگونه ساختار قدرت متمرکز و تماميت گرا در چهار چوب ايران، بود.
- در مورد کثير المله شناختن ايران
با وجود تندی گفتگوها نمايندگان سازمان های قومی، خواهان ارائه صورت بندی از مفهوم هويت و به رسميت شناختن حقوق سياسی، فرهنگی و اجتماعی هستند که همه ی ايرانيان را عليرغم گوناگونی و فراوانی در همبود های قومی، زبانی ، دينی و فرهنگی، در طراز برابر حقوق و بدون هرگونه تبعيض، در معنایی همبسته و جدا ناپذير به تعريف در آورد.
واگزاری نتيجه گيری نهائی از موضوعات مورد اختلاف به رایزنی و کار تخصصی و کارشناسی، از طريق برگزاری کنفرانس هائی در اين باره با شرکت کارشناسان و پژوهشگران ايرانی با همکاری دو طرف، ادامه گفتگوهای رسمی و پیگیری توسط کمیسیون اقوام و در پایان ارائه نتیجه کار به همایش، تصميمی سنجيده و پيشرفته بوده است؛ زيرا بحث ها و مقوله های طرح شده دارای جنبه های مردم شناختی، زبان شناختی، جامعه شناختی، تاريخی و حتی فلسفی هستند و تنها با برخورداری از گنجينه ی انديشه گی جهان و ايران معاصر، پاسخ در خور دست يافتنی خواهد بود.
4-"تيمرمن" تنها سخنران خارجی
يکی از بحث برانگيزترين رویداد های "همايش همبستگی پاريس" سخنرانی آقای "تيمرمن" بود که هم در همايش و هم در کل اپوزسيون واکنش هائی را برانگيخت. در اينجا نيز هدف ما بررسی حملات از قبل سازمان دهی شده ی تهمت زنی ها و افترا پراکنی ها نيست، بلکه ارزيابی اين امر در راستای اهداف همايش است.
آقای "تيمرمن" که سمت گيری های خود را همانند هر کس ديگری از زاويه طرز نگاه و علايق سياسی خود برگزیده و بدان پايبند است، از اين اختيار وآزادی بر خوردار بود که هرآنچه را که انديشيده و درست می داند، در همايش همبستگی پاريس با مخاطبان ايرانی خود در ميان بگذارد. اما از اين سو، هيأت رئيسه همايش که شماری گردآمده با نام "همبستگی ملی ايرانیان" را نمايندگی می کرد، وظيفه داشت از اهداف و سمت گيری های همايش همبستگی پاريس پاسداری کرده و در چهارچوب آن نسبت به چگونگی گفتار و کردار آقای "تيمرمن" و هر سخنران ديگری واکنش سنجيده و اصولی نشان دهد. چنان که وقتی يک تن از نمايندگان سازمان های قومی سخنان خود را از تريبون رسمی همايش به پايان آورد، رئيس نوبتی در هيأت رئيسه، چون برخی نظرات سخنران را مغاير با سمتگيری و مواضع اعلام شده در اسناد رسمی نشست تشخيص داده بود، به درستی اعلام کرد که سخنران محترم نظر شخص خود را بيان کرده است. متاسفانه اين واکنش در مورد آقای "تيمرمن" پيش نيامد و اين در حالی بود که وی درسخنرانی خود سخنانی نيز بر زبان راند که با اصول و سمت گيری پذيرفته شده ی ما در رویارویی قرار داشت و هم از اينرو با اعتراض بخش چشم گيری از شرکت کنندگان روبرو شد .
علیرغم حملات سخت و متمرکزی که از سوی مخالفین همایش همبستگی پاریس به حضور آقای تیمرمن در همایش بعمل آمد و بهانه گیران و رقبای ما می پنداشتند که از زاویه "استقلال طلبی" پاشنه آشیل ما را یافته وهدف قرار داده اند، حضور ایشان در همایش مانند نمایندگان سایر رسا نه های گوناگون خارجی و ایرانی بدون توجه به گرایش و علایق سیاسی و رسانه ای آنها ، نه نقطه ضعف که نشانه ای از قدرت همایش می باشد. البته با یاداوری و پذیرش این نکته که مدیریت همایش می باید به سه بار تذکر دادن به آقای "تيمرمن" برای ادامه سخنان خود علیرغم پایان مدت مقرر آن از سه دقیقه قبل – مدت ایشان به دلیل داشتن مترجم دو برابر سایر سخنرانان بود - بسنده نمی کرد و بر خط قرمز دیپلماسی خارجی که در اسناد نشست های ما باز تاب یافته است، تأکید دوباره می نمود.
جنبش همبستگی ملی ايران دارای چنان آمیزه سياسی است که امکان برخورداری از يک ديپلماسی پویا به سود اهداف ملی و ميهنی را، می یابد. بررسی نقادانه تجربه ی همايش پاريس، ما را تشويق می کند تا از اين امتياز و توانایی به گونه ای شفاف، هدفمند و اصولی ، بهره مند شويم.
5- انتخاب هیأت همآهنگی
انتخابات برای گزينش هيأت همآهنگی بيشترين انتقادات را از سوی شرکت کنندگان در همايش متوجه خود ساخت.
نظام نامه پيشنهادی – که به رأی گذاشته نشد- انتخاب هيأت همآهنگی را چنين پيش بينی کرده بود:
1) هيأت همآهنگی از ميان اعضای نامزد حاضر در همايش انتخاب می شوند.
تبصره: برای پيشبرد کار همايش همبستگی ملی پيشنهاد می شود که انتخاب هيأت همآهنگی به شیوه ليستی باشد.
2) ليست های پيشنهادی با رأی مخفی و کتبی انتخاب می شود.
تبصره: انتخاب ليست هيأت همآهنگی همايش با رأی مطلق است.
هيأت رئيسه نتوانست انتخابات را یکسره بر پایه این موازین هدایت نماید و در مواردی از انجام آن باز ماند. تصمیم گیری در مورد انتخابات لیستی در دستور کار کمیسیون ساختار بود . این کمیسیون شیوه پیشنهادی انتخابات لیستی را تایید نموده و در گزارش خود از نتایج بررسی و تدقیق سند ساختار در کمیسیون، به همایش ارائه نمود. بدون این تایید چنین انتخاباتی امکان اجرایی نمی داشت. متاسفانه در عمل نیز نه زمان رایزنی کافی برای توافق روی یک شیوه انتخاباتی در دست بود و نه حتی امکان چنین توافقی با توجه به گسترده گی، گوناگونی و چشمداشت شرکت کنندگان وجود داشت.
افزون بر نارسایی نسبی تدارکاتی و ارتباطاتی، از دیگر سر چشمه ها و زمینه های مهم در بروز مشکلات همایش پاریس، آن بود که افراد دیدگاه های گوناگون و در برخی موارد مبهمی، در زمینه امور اجرایی و شورایی داشتند. این امر به مخدوش شدن مرزهای این دو مفهوم بسیار متفاوت ونبود شفاف سازی در پاره ای امور اساسی انجامید. از جمله در مورد شیوه انتخابات هیأت هماهنگی، برخی با نگاه وبرداشت اجرایی نگریسته و لذا شیوه لیستی را به منظور انتخاب یک تیم کاری آشنا و با بیشترین شانس همکاری، مناسب می دانستند.
در حالی که برخی دیگر، با نگاه و برداشت شورایی نگریسته و لذا شیوه غیر لیستی و یا لیستی نسبی را برای انتخاب یک هیأت هماهنگی در چهره ملی و با میانگین نیروهای دمکرات گوناگون سیاسی ایران ، مناسب تر می دانستند. متاسفانه این دو دیدگاه هرگز فرصتی نیافتند تا قبل از همایش، یکدیگر را شناسایی و چالش و توافق کنند و هر کس حتی در کمیسیون ساختار و در همایش، برداشت خود را در این زمینه و بدون هماهنگی با دیگران، داشت.
همایش بدون آمادگی وتدارک لازم و هماهنگی برای تهیه لیست های انتخاباتی وبدون وقت کافی برای تبادل نظرکاندیداها با یکدیگر وارد پروسه انتخابات گردید. شیوه دموکراتیک تر این بود که هر لیستی می توانست تا به نسبت آرای خود نماینده در شورای هماهنگی داشته باشد
لیستی کردن انتخابات بدون پرداختن به موارد بالا و به عنوان یک تجربه نو در چنان شمار گسترده ای، یک ریسک و یک اشتباه بود و کاستن لیست ها از راه کناره گیری از لیست های دیگر، به چشم ساختگی و تبانی می آمد و به اعتماد برخی آسیب رساند.
اما با همه این کمبود ها، دستاورد پدید آمده از آن انتخابات با استقبال و شرکت حاضرین در رای گیری همراه بود ولیست برنده کاملا مشروعیت داشت.
سخنی در پايان: بيم ها و اميد ها!
ما باور داریم اراده ای که می خواهد امروز ما را از پیشروی باز دارد، فردا، ای بسا همراه و همیار ما باشد . از این رو ما با اراده ای استوار تلاش می کنیم تابا فعالیت شفاف و روشن خود، اعتماد آن دسته از دوستانی که می توانند و باید با ما باشند را جلب کرده و تمامی انرژیهای منفی را به مثبت تبدیل کنیم . ما ریشه های این بی اعتمادی را می شناسیم و از این رو برخی صداهای مخالف را نیز از آن خود میدانیم و به آنها می گوییم : همراه شوعزیز !
شرکت کنندگان در همايش همبستگی پاريس، هم برپا دارندگان و هم شرکت کنندگان هستند ! . بدون اين يک، آن يک معنای خود را از دست می داد، و بدون آن يک، اين يک را مفهومی نبود ! . از اين رو همايش پاريس آنگونه که برگزار شد، بازده همگرایی و همگونگی برپا دارندگان و شرکت کنندگان آن است. هرآينه این همگرایی و همگونگی ميان برپا دارندگان و شرکت کنندگان ، در کارنبود، این همايش یک لحظه دوام نمی آورد و هرکس از همان لحظه های آغازین، راه تنهای خودرا می گرفت ! . دور نیست اگر بگوئيم اين همگرایی و همگونگی سرشت ملی دارد و تار وپود آن را "کهنه" و "نو" ی فرهنگ امروز ما و "خوب" و " بد" کنش و منش اکنون ما؛ به هم بافته است.
ديدن کاستی های همايش همبستگی پاريس در بستری که گذرگاه مشترک همه ماست، ديدن ايرادها و نارسائی ها در تاريک روشن فرهنگ و بينش و منش مشترک که هم خواستار پاسخ گوئی به نياز پيشروی است و هم چهره پرداز گفتار و کردار بازدارنده در نزد ماست، اين روحيه را شکل می دهد که به جای زشت و زيبا کردن های يک سويه، به جای جداسازی يکديگر به پاک دامنان و خطاکاران، به جای پناه جستن در پارانويای ديو- فرشته، با همیاری کوشا و پیگیر در راه برقراری مناسباتی بکوشيم که ما را در چیره گی بر سستی و کژی های بازدارنده، توانا می کند و به ما نیرو و توان پيشروی در راه "هم رأیی ملی" و "همبستگی ملی ايرانیان" را می بخشد.
از "برلين" تا "پاريس"، رنج راهی که پيموده ايم، ره آورد ارجمندی داشته است : سر برافراشتن نياز ايران به هم رأیی و همبستگی ملی !
رويکرد ما به فراخوان هم سخنی و همگامی برای برپا ساختن ايرانی برای همه ايرانيان؛ در دموکراسی و حقوق بشر، بی پژواک و بی ثمر نبوده است. ما چرخشی مثبت و آينده ساز در فرهنگ سياسی ايران پديد آورده-ايم؛ ما سهم خود را در ايجاد يک دگرگونی مثبت در اپوزسيون ايران به معنای برگشت اپوزسيون از واگرائی به سوی همگرائی ادا کرده ايم.
رويکرد هم رأیی و همبستگی ملی ايران، به مثابه يک واقعيت در فرهنگ سياسی ايران، خود را قطعی کرده و به ثبت رسانده است. رويکرد ما امروز يک واقعيت انکار ناپذير در اپوزسيون ايران است، بی آن که هرگز ادعای آن را داشته باشيم که هم رأیی وهمبستگی ؛ تنها از آن ما و بر عهده ماست ! چنين ادعایی، کوته بينی خود خواهانه و مايه بی اعتباری است.
هم رأیی وهمبستگی ملی نياز حياتی ايران است و کار سترگ برپایی "نهاد ملی" که همراهی وائتلاف آزاديخواهان ايران را نمايندگی کند، امر مشترک همه ی ماست. ، هيچ ايرانی ميهن دوست و مردم خواهی را از اين نياز گريزی نيست!
گرچه ما در اين بررسی به طور عمده روی نقاط ضعف و نارسائی های "همايش همبستگی پاريس" متمرکز بوده ايم، ولی نبايد ازیاد برد که در تجربه ای تازه گام می سپاريم که در ايران فاقد پيشينه تاريخی- سياسی و فرهنگی است و از اين روی به ناگزیر با آزمون و خطا همراه است.
بايد واقع بين بود و پذیرفت که گردهمائی نمونه وار کوشنده گان سياسی، اجتماعی، فرهنگی و اتنيک ايران؛ عليرغم گوناگونی آرمان، آرا و عقیده ، زير يک سقف و طرح آزادانه نظر ها، خواست ها و نيازها در فضائی مناسب همراه با گفتگوی شفاف در باره مواضع يکديگر، با همه ی ضعف ها و نارسائی هائی که داشت، يک گام بلند به سوی هم رأیی ملی و در مسير برپایی "نهاد ملی" و دست يابی به سکولاريسم، صلح، دموکراسی و حقوق بشر برای ايران بوده است. اکنون بر ماست که اين دستاورد را پاس بداريم و با اعلام اراده خود مبنی بر شناسائی نارسائی ها و کمبود ها و هم زمان کوشش برای از میان برداشتن آن، خود را از پشتوانه ی اعتماد برانگیزی برخوردار کنيم که بی آن، رسيدن به سرمنزل مقصود امکان ناپذیر است!
ما در راهی نو گام می سپاريم و طرحی نو در سر داريم. با روش های کهنه وشیوه های از کار افتاده نمی توان راهی نو پيمود و طرحی نو در انداخت ! پس بايد پروای گذار از خط قرمز ها و تابو ها را داشته باشيم و با بیان ضعف ها و ايراد های خود برای مردم، اراده خویش برای بهسازی آن را اعلام نماییم. چنين شجاعتی روشنای اميدها را می تاباند و ناتوانی در ابراز آن، سايه بيم ها را می گسترد. بر ماست که پرتواميد بیفکنیم.
با درود و احترام
کمیسیون ارزيابی شورای هماهنگی همبستگی ملی ایرانیان (هما)
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد: (توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد) |
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |