10 دی 1386 ـ 31 دسامبر 2007 |
بچه های هر دهه و ايدئولوژی!
وبلاگ «نگاه نو»
با توجه به اخبار به دست آمده آقای سیدرضاشکراللهی نویسنده وبلاگ خوابگرد، یک پستی زدن در بلاگشون و از دهه شصتی ها انتقاد کردن و گفتند که ” دههي شستيها به طرز باورنکردنياي، پيشبينيناپذيرند و با همين خصلت، دهان دههي پنجاهيها را نه يک بار که چند بار، با دقتِ کامل و در کمترين زمان ممکن سرويس ميکنند. اگر يکي از آنها تا کنون چنين نکرده، منتظر بمانيد، حتماً آن يکي هم خواهد کرد!” و این پست ولوله ای را در وبلاگستان فارسی به راه انداخته و همه پنجاهی ها و شصتی ها رو به جون هم انداخته که خلاصه ای از این داستانو میتونید از این لینک که متعلق به سایت روز هستش رو برسی بفرمایید.
سوما، نظر ما که از جمله دهه شصتی ها هستیم اینه که یک نفر جامعه شناس عادل و بیطرف بیاد و این واکنش ها رو در وبلاگستان فارسی برسی کنه، مطئنا به نتایجی مهمی میرسه، ازجمله نتایج مختصر زیر .
دهه پنجاهی ها دریک نگاه :
دهه پنجاهی ها و چهلی ها، مردمانی آرمانگرا،اراده گرا و رادیکال بوده اند که توقع داشتند که برای رسیدن به ایده آل هایشان باید یک شبه همه چیز را عوض کرد، این نسل که حاصله به بن بست رسیدن احساس اصلاح و محبوبیت انقلابی گری بوده اند، قصد داشتند که راه صد ساله را یک شبه بروند که حاصل کارشان شد، انقلاب، جنگ، افزایش بی رویه شاخص زاد و ولد در کشور (عامل بوجود آمدن دهه شصتی ها) و کارهایی مانند تسخیر سفارت امریکا (که دیپلماسی را فلج کرد) و انقلاب فرهنگی (که دانش اندوزی را زایل ساخت) و هزار دستاورد دیگر که نتیجه ای جز به لجن کشیدن اجتماع و سیاست ایران و تحویل دادن یک نسل به نام دهه شصتی و یا به اصطلاح خودشان دهه شستی نشد!
دهه پنجاهی ها به دلیل قرارداشتن در یک فضای ایدئولوژیک همیشه به دنبال ایجاد مرزبندی و خط بندی و تفکیک خودی از غیر خودی و ایجاد جنجال های ثانویه هستند، آنها به دلیل ماهیت فضای اجتماعی که در آن بزرگ شده اند. معتقدند که باید برای رسیدن به آرمانها جنگید و هزینه داد و متوقع هستند که نسل جدید یعنی دهه شصتی ها به آرمانهای آنها پشت کرده اند، اخلاق را زایل کرده اند، عقده ای هستند و غرب گرا و ….. و به راستی آنها صورت مساله را پاک کرده اند چون به این توجه نکرده اند که همه اینها حاصل از رفتارهای رادیکال خودشان بوده است.
دهه پنجاهی ها، به دلیل آن فضایی که در آن بزرگ شده اند که در آن همیشه دشمن خارجی مسئول بوده است و این دشمنی خارجی روزی شاه بوده است، روزی آمریکا، روزی فرهنگ غربی، روزی امپریالیسم، روزی ……. و حتی روز برادر خودشان، برای همین همیشه به دنبال پیدا کردن متهم و مجازات و ملامت اویند، فلذا دهه شصتی ها را متهم میکنند به اخلاق ستیزی، دنیاگرا و مادیگرایی، بی هویتی، غرب گرایی، بچه سوسول بازی و …… در صورتیکه همه اینها برمیگردد به اینکه نسل جدید برخلاف نسل قبل از خود، تعلقی به این ایده آلها ندارد و بیشتر رئال ( واقع گرا) است تا ایده آل و خود را همسان با همسالان غربی خود متعلق به جنبش زندگی بهتر میداند، جنبشی که برطبق آن « هم صحبتی چندساعته با دوست دختر به از زیر بار باتوم رفتن و زندان کشیدن و جنگ و گلوله است »، جنبشی که خود حاصل از دلزده گی از آرمانهای رادیکال گذشته و روی اوری به سمت واقع گرایی و تفکر هزینه فایده است که این برای دهه پنجاهی ها و چهلی ها که انقلاب کرده اند و جنگیده اند غیر قابل حضم است.
دهه پنجاهی ها خود انتقاد گر نیستند و انعطاف پذیر نیز نیستند اما همواره ایدئولوژیک اند و دگر منتقدان خوبی اند و دهه شصتی ها خودانتقاد گرهای خوبی هستند و اکثر بعد از مدتی حاضراند اشتباه خود را بپذیرند و بر اشتباه خود اعتراف کنند و سعی بر جبرانش بکنند. خصلتی که برادران و پدران دهه چهل و پنجاهی ما کمتر از آن بهره برده اند، خصلتی که از آن به تساهل و تسامح یاد کرده اند.
دهه شصتی ها در یک نگاه :
دهه شصتی ها نسلی برآمده از ایدئولوژی به شدت چپ گرا و انقلابی اند که در بحبوحه جنگ و ویرانی و سوخته گی و اوج تفکرهای دگر ستیزانه و فضای بسته و به شدت احساسی بعد از انقلاب حاصل آمده اند، آنها از زمانی که چشمشان را به دنیا باز کرده اند در فضای پس از انقلاب بوده اند که همه اش پر بوده از تفکرات رادیکال حال چه مذهبی و چه سنتی و چه ایدئولوژیک، این نسل حاصله یک تفکر خطراناک است که تعدد فرزند را بدون توجه به آثار سوء اجتماعی اش، امری خوب تلقی میکرد و به یک باره باعث به وجود آمدن یک موج بزرگ و مهیب اجتماعی به نام دهه شصتی ها شد که شاخص زاد و ولد اجتماعی را چند برابر کرد و با رشد بی سابقه مواجه ساخت و باعث چند برابر شدن جمعیت و پیامدهای حاصله از آن شده اند، این نسل به راستی قربانیان عقده های دهه های چهل و پنجاه اند که به یک باره خود را به صورت یک موج بزرگ اجتماعی ظاهر کرده اند.
دهه شصتی ها در فضای خفقان به وجود آمده اند و رشد پیدا کرده اند و به همین دلیل به صورت دیالکتیک در صدد تخریب هرآنچه که این محدودیتها را به وجود آورده است برآمده اند، آنان تخریب گران اخلاق دینی، آرمان، ایدئولوژی، انقلابی گری، غرب ستیزی و ….. اند، آنها تمایل عجیب به پورزونوگرافی دارند چون در فضایی بزرگ شده اند که هیچ آموزش و امکانی برای یادگیری مسائل جنسی نیست، اینها همه باعث شده است که همه این عقده ها را با تخریب هر آنچه که به گذشته مربوط است، برطرف سازند، کاری که به با واکنش نسل های قبلی ( چهلی و پنجاهی ) همراه است و همواره باعث سرزنش این نسل ها از آنها و ….. میشود.
دهه شصتی ها، نه قصد انقلاب دارند و نه به دنبال ایدئولوژی های خشونت آمیز و پر جاروجنجال اند، آنها خود را متعلق به جنبش زندگی بهتر میدانند و برطبق آن زندگی دنیوی و لذت بخش، بهتر از زندگی آرمانی و فرازمینی است، فلذا بسیار مادیگرا و رئالیست ( واقع گرا ) هستند تا مالیخولیایی و ایده الیست. اینها یک بوسه از معشوق را به شنکجه و باتوم و جنگ و ….. ترجیح میدهند و حاضر نیستند هزینه بدهند، آنهم بدون فایده لحظه ای، فلذا از دیدگاه نسل های پیشین منحرف و تهاجم فرهنگی شده و نامرد و ….. خوانده میشوند.
دهه شصتی ها، بی آزارند و خود انتقاد گر و منعطف، آنها فقط به دنبال فضایی برای تنفس، امکانی برای اشتغال و بهره مندی از زندگی مناسب اند، آنها به دنبال تفکیک مرزها و دگرستیزی نیستند چون معتقدند اگر منافع حکم کند حتی با دشمن هم میشود صلح کرد، فلذا اینها بر خلاف نسل های پیشین خود، بیشتر عملگرایند تا رادیکال و این عملگرایی باعث سوء تفاهمات بسیاری در ارتباط برقرار کردن این نسلها میشود و باعث میشود که شکاف بی اعتمادی بین نسلهای گذشته و آنها عمیق شود و متهم به منفعت طلبی شوند، آنها به دنبال پیداکردن دشمن نیستند بلکه به دنبال راهی برای بهبود اند، آنان نسل آغاز گر اصلاح گری اند و عملگرایی و …..
دهه شصتی ها، مشتی آدم سربار که حاصل از آمیزش شتابزه سنت و مدرنیته اند، آنها فرزدان ناخواسته ایران اند، فزرندانی که ایران را دچار بحران اشتغال و کمبود منابع کرده اند، آنها تخریب گر انند، آنها حاضر به هزینه دادن نیستند، آنها عقده ای اند، آنها بیتوجه به همه چیز اند و انها دارنده همه شمایل زشتی اند که نسل های قبل از خودشان به آنها میچسپانند و به طور کل آنها همین هستند که هستند و دهه شصتی اند!
***
حال با مطالعه این نتایج و اضافه کردن نتایج دیگر از دیدگاه های دیگر میتوان به این نتیجه گیری رسید که خلقیات نسلها حاصل از واقعیات اجتماعی است که در دوران رشدشان وجود داشته و محیط پیرامونشان را میساخته، اگرکه سی و چهلی ها به دنبال مبارزه بودند، یک نسل مبارز به وجود آوردند و با آن انقلاب کردند و ….. و حالا در درون همین نوزاد برآمده از دهه سی و چهل، یک نسل سومی درست شده است که هیچ وجه قرابتی با نسلهای پیشین خود ندارد، این نسل نیز حاصل از به بن بست رسیدن رادیکالیسم و افراط گرایی و ایدئولوژی ( به خصوص چپ ) است، نسلی تخریب گر که میخواهد ریشه های سنت گذشتگان را از بن قطع کند و با عملگرایی آینده را بسازند، مطئنا این نسل نیز همانند نسلهای پیشین خود رگه هایی از رادیکال را دارد. اما نه در ایده آلیسم بلکه در رئالیسم، نه در انترناسیونالیسم ( جهان وطنی ) بلکه در ناسیونالیسم ( ملی گرایی ) نه در چپ گرایی و سوسیالیزم و استالیزنیزم و مائویسم و …… بلکه در راست گرایی و لیبرالیسم و …… ودرنهایت رادیکال اند در عمل گرایی و پراگماتیسم و میخواهند با این رادیکالیزمشان گذشته را محود و آینده را بسازند، بدون شک از دل این نسل نسلهایی سازنده پا خواهد گرفت که به مانند پسامدرن ها قصد بازگشت به خویشتن را دارد، میانه رو است و از رادیکالیزم بیزار و …… که به نظر من این نسل جاده صاف کن دهه هفتادی ها و هشتادی ها و ….. اند و از تکرار چند چیز ازجمله انقلابی گری، دگر ستیزی و بطور کل حرکات بدون محاسبه شده جلوگیری خواهند کرد و همینهایند که چون قربانی افزایش جمعیت اند، شاخص زاد ولد را به تعادل خواهند رساند و گرچه که خود در مدرن شدن رادیکال اند اما باعث گذار ایران به دنیای پسا مدرن خواهند شد و میانه روی و اعتدال و تشکیل جامعه مدنی و پیشرفت دموکراسی از راه های مسالمت آمیز و ……
دوستان من، با هم دعوا نکنید همه اینها کشک است دوغ و ماست، چرا الکی خودمان را بکشیم و خودمان را این وسط بسوزانیم، بیاییم و به جای این حرفها کاری به کار دهه هفتادی ها نداشته باشیم و بگذاریم آنها رشد طبیعی شان را بکنند که تا نه عقده ای بشوند و نه تخریب گر، بگذاریم این دهه هشتادی ها از زندگی بهتر لذت ببرند، دوستان پنجاهی من دست بردارید و بی خیال شوید ! مارو که شما سوزاندید و دیديد که چی شدیم پس شما را به هرآنچه که به آن اعتقاد دارید قسم میدهم دیگر دست از این تئوری مهندسی اجتماعی تان بردارید و بگذارید نسل های آینده در غیاب ایدئولوژی گرایی، انقلابی گری، دگرستیزی، آرمان گرایی و مهندسان اجتماعی نسلی خودباور و نیک بارور شود و نشود عقده ای برای نابود کردن خودتان ! (هرچند که میدانم این جملات را فقط هم نسلانم بلغور میکنم و پنجاهی ها در واقعیت این را قبول ندارند و کماکان میخواهند گیر بدهند!)
برگرفته از :
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد: (توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد) |