|
||||
آرشيو موضوعی ===============
|
تاريخ: 16 آبان 1386 ـ 7 نوامبر 2007 دعوای دبستان ومکتب "اکثريت معلمان موجود براساس مکتب سکولاريسم تربيت شده اند و برحسب مکتب مذکور متعلمان را آموزش مي دهند. آموزش وپرورش موجود بر پايه هاي مکتب استعماري سکولاريسم بنا گرديده و در جهت منافع مستکبران طراحي شده است." نويسنده جملات بالا يک جوان احساساتي وپر شورتازه به دوران رسيده نيست، بلکه پيرمردي است بالاي 70 سال که اتفاقا قائم مقام وزير آموزش وپرورش ايران است. او به جاي ساختن در فکر ويران کردن سيستمي است که در راس آن قرار دارد. نام اين مرد غلامحسين حيدري است. مهندسي فکر دبيرکل شوراي عالي آموزش وپرورش اخيرا از تدوين و يراست نخست الگوي مهندسي وچرايي تحول در آموزش وپرورش خبر داد. حجت الاسلام بهرام محمديان که با حفظ سمت از سوي فرشيدي به عنوان رئيس ستاد تحول بنيادي در اين وزارت منصوب شده، افزود که ويراست نخست فلسفه آموزش و پرورش نيز تهيه شده است. در حالي که مرتبا برتدوين فلسفه آموزش وپرورش که از موضوعات مورد علاقه وزير است تاکيد مي شود وگاهي سخن از انقلاب فرهنگي مي رود، سند ملي آموزش وپرورش که به مراحل نهايي رسيده وگروهي از نخبگان وصاحب نظران مسائل آموزشي از چند سال پيش تهيه ان را بر عهده دارند همچنان در محاق به سر مي برد.همه مقامات وزارت از تحول سخن مي گويند. تحول در آموزش وپرورش يک نياز واقعي است، اما معلوم نيست که مديران آموزش وپرورش پشت اين کلمه چه خوابي براي اين وزارتخانه ديده اند؟ مقدمه نظري اين پروژه حملات راديکال به آموزش وپرورش نوين در ايران وابراز نگراني از کمرنگ شدن اموزه هاي ديني در مدارس و ارزوي باز گشت به سال هاي اول دهه 60، دوران خلوص ايدئولوژيک است. مهندسي فکر، تدوين فلسفه، مبارزه با سکولاريسم، تقويت مراکز تربيت معلم، تاکيد بر گزينش عقيدتي وسياسي معلمان همگي اجزاي تفکري هستند که در پي نابودي بناي صد ساله آموزش وپرورش مدرن در ايران است. مکتب به جاي دبستان به موازات فعاليت هاي مجري طرح سند ملي ونيز ستاد تحول بنيادي که به صورت رسمي انجام مي شود، از سوي برخي از نزديکان محمود فرشيدي تحرکاتي غير رسمي اغاز شده که هدف آن انجام نوعي انقلاب فرهنگي در آموزش وپرورش است. مضمون اين تحول پاکسازي گسترده چند ده هزار معلم به اصطلاح سکولار ويا معترض، تغيير بنيادي همه کتاب هاي درسي با رويکرد ديني، سختگيري هاي بيشتر در گزينش معلمان و تاکيد بر فعاليت هاي پرورشي وامنيتي کردن فضاي مدارس است. قرار است شيوه هاي آموزشي در حوزه هاي علميه به عنوان الگوي عمل در مدارس عادي جايگزين شود وبرنامه هاي آموزشي مدارس هر چه بيشتر به مدارس حوزوي نزديک گردد وطلاب علوم ديني نيز به عنوان مربي وارد مدارس شوند ومعلمان نيز براي کاراموزي به مراکزي در قم فرستاده شوند. گفته مي شود که غلامحسين حيدري معاون پيشين مشارکت هاي مردمي وقائم مقام فعلي وزير يکي از پيش قراولان انقلاب فرهنگي در وزارتخانه است. وبحث هاي بسيار تند وافراطي وي در خصوص انهدام نظام کنوني آموزش وپرورش وتصفيه معلمان با مخالفت برخي از همفکران او روبه رو شده است. آنها نگران واکنش فرهنگيان در مقابل اين تند روي ها هستند ومعتقدند که اين کار را بايد با شيب ملايم پيش برد. حيدري سالها پيش از آموزش وپرورش باز نشسته شده است. وي که از دوستان دهه 60 فرشيدي است، پس از باز نشستگي چندسالي درتشکيلات استان قدس رضوي کارکرده و پس از انتصاب فرشيدي، با سمت معاون وزير دعوت به کار شده است. ظاهرا در دوره جديد با عقد قرار داد وبا حق الزحمه يک ميليون وششصد هزار توماني کار خود را از سر گرفته است. معلمان سکولارند گروهي از مقامات اجرايي ونظريه پردازان
مسائل تربيتي، در مباحث خود تجربه بيش از يکصد سال آموزش وپرورش مدرن را هم
در محتوا وهم در شکل به عنوان يک طرح استکباري واستعماري مردود مي دانند. به
گمان آنها در اين 28 سال پس از انقلاب نيز نه تنها تعليم وتربيت اسلامي پياده
نشده بلکه آموزش وپرورش همچنان سکولار ودر خدمت استکبار باقي مانده است.
غلامحسين حيدري يکي از اين افراد است. وي در نامه اي به فرشيدي مي نويسد:
«آموزش وپرورش موجود بر پايه هاي مکتب استعماري سکولاريسم بنا گرديده ودر
جهت منافع مستکبران طراحي شده است.». د ر بخش ديگري از نامه مي خوانيم:
«اکثريت معلمان موجود براساس مکتب سکولاريسم تربيت شده اند وبرحسب مکتب
مذکور متعلمان را آموزش مي دهند.». حيدري معتقد است که اکثر قريب به اتفاق
کتب درسي ومجلات آموزشي نيز براساس «مکتب استثماري سکولاريسم» تاليف شده
وبايد تمام کتاب هاي درسي توسط «مولفان متغهد وانقلابي ومتخصص» مورد باز
نويسي قرار گيرد. وي در پيشنهاد ديگري در کنار نام امام ومقام رهبري خواهان
عنايت خاص به رهنمودهاي ايت الله مصباح يزدي در تاليف کتب درسي مي شود. نامه حيدري يک بيانيه سياسي تند عليه آموزش وپرورش مدرن وهتاکي وتوهين به صدها هزار معلم ايراني است.اين نظرات افراطي نزاع ودرگيري مکتب داران با اموزگاران دبستان دراواخر عصر ناصري را زنده مي کند. دعوايي که ظاهرا با پيروزي دبستان بعد از انقلاب مشروطه خاتمه يافت. حيدري بدون هيچ قيدي آموزش وپرورش موجود را طراحي شده در جهت منافع مستکبران مي داند واکثريت معلمان را تربيت شده مکتب سکولاريسم معرفي مي کند والبته دليلي براي اين ادعاي خود بيان نمي کند.اين درحالي است که بيش از 95 درصد معلمان کنوني بعد از انقلاب وبراساس ضوابط گزينش عقيدتي واخلاقي استخدام شده اند. جنبه اهانت اميز نوشته وي وقتي اشکارتر مي شود که در نامه خود در کنار کلمه سکولاريسم، از واژه هاي استکبار، استعمار، استثمار به عنوان صفت استفاده مي کند اين در حالي است که در ادبيات سياسي جناح اصولگرا سکولاربه تنهايي وبدون اين صفت ها هم به اندازه کافي داراي بار اهانت اميز است. سکولار نه در معناي حقيقي ان، بلکه به معناي بي دين وحتي ضد دين به عنوان يک دشنام سياسي به کار مي رود. معلمان وخسارت دنيا واخرت معلماني که اين نامه را خوانده اند با تعجب مي پرسند که چگونه عده اي در راس امور قرار گرفته اند وبه جاي انجام وظايف معمولي وشناخته شده خود نقشه انهدام دستگاه تحت امر خود را مي کشند؟ افرادي نظير حيدري با کدام توجيه عقلي ويا شرعي در دستگاهي قبول مسئوليت کرده اند که به زعم آنها در جهت اهداف استکبار طراحي شده است وبايد از بيخ وبن زير ورو شود؟ ايا گرفتن حقوق از اين دستگاه توجيه شرعي دارد؟ ايا نوشتن اين گونه مطالب سياه نمايي نيست؟ کجايند مربيان تربيتي اصولگرا که در برابر چنين توهين بزرگي از خود واکنش مردمي وخودجوش نشان دهند؟ اگر مردم متدين به استناد اين نظريه مدارس را تحريم کنند وبچه هاي خود را به مدارس دولتي نفرستند، وزير چه جوابي به آنها مي دهد؟ مربي ومعلمي که عمري نداري ومحروميت را با اين انگيزه تحمل کرده که کار در اين دستگاه داراي اجر معنوي است با شنيدن حرف هايي از اين قماش چه حالي پيدا مي کند؟ ايا خود را خسرالدنيا والاخره تصور نمي کند؟ کار وزير نظريه پردازي نيست شگفتي معلمان وقتي بيشتر مي شود که اظهار نظر وزير را در پايين نامه مي خوانند. وزير نوشته است که اين نامه «جهت استحضار وبهره گيري به معاونين ذيربط منعکس گردد». آيا چنين اظهار نظري به معناي موافقت وزير با طرح پيشنهادي حيدري است؟ از نگاه وزير کدامين نکات اين نامه قابل بهره برداري بوده است؟ در انتهاي هر بند از طرح، اقاي حيدري پيشنهاد مي کند که جلسه اي با حضور علي باقرزاده، بهرام محمديان، محدث خراساني، ذوعلم، باقر پيش نمازي، حيدري و...در محضر مقام عالي وزارت جهت برنامه ريزي تشکيل شود.اکنون که بخشهايي از اين طرح فاش شده ونامه حيدري در بين معلمان دست به دست مي گردد ايا وزير اجازه انتشار متن کامل اين طرح ومباحث مطروحه پيرامون ان را در بولتن آموزش وپرورش مي دهد؟ ايا طرح حيدري به صورت رسمي در جلسه شوراي معاونان وزارتخانه مطرح شده است؟ اين پرسش ها را مي توان ادامه داد اما دلجويي از معلمان تنها يک راه دارد: عزل غلامحسين حيدري از سمت هاي اداري وارجاع پرونده او به هيات تخلفات اداري وتوضيحات شفاف وزير در مورد نظرات ويرانگري که خواهان هرج ومرج در بزرگترين دستگاه کشور هستند. وزير بايد به جاي اينکه دنبال فلسفه تعليم وتربيت باشد مسائل اجرايي وزارتخانه را سر وسامان دهد مسائلي مثل بخاري هاي چکه اي، سقف وديوار لرزان مدارس، کلاس هاي انباشته از دانش آموز، فقدان لوازم کمک آموزشي، کمبود فضا هاي ورزشي، گسترش اعتياد، افت تحصيلي، مطالبات معوق معلمان، هدر رفتن بودجه وامکانات، مشکل دانش آموزان باز مانده از تحصيل و... درست همانگونه که در شرح وظايف وزير در قانون برنامه چهارم توسعه پيش بيني شده است. برگرفته از سايت «روز آن لاين» http://www.roozonline.com/archives/2007/11/post_4646.php
|
نويسنده: شيرزاد عبداللهی
|