تقابل اسلام و سكولاريسم در ترکيه؟
عماد بهاور
متن كامل يادداشتي كه در روزنامه شرق منتشر شده است
چه کسي گفته است که در ترکيه سکولارها و اسلامگراها در مقابل هم صف آرايي کرده اند؟ در ترکيه تاکنون هيچ کس با سکولاريسم مشکلي نداشته است. اصول سکولاريسم کاملاً ميان تمام گروه هاي مختلف (چه مذهبي و چه غيرمذهبي) پذيرفته شده است. مگر طيب اردوغان خود نگفت که حامي ارزش هاي سکولاريسم بوده است و خواهد بود؟ اگر به دنبال اختلافي مي گرديد شايد آن را ميان سکولارهاي مسلمان و سکولارهاي لائيک بيابيد. آنچه مورد اختلاف است سکولاريسم نيست، بلکه مذهب و لائيسيته است. به قول ابراهيم يزدي اين لائيک ها هستند که نوعي «سکولاريسم شرقي» را مستقر کرده اند که بيشتر از آنکه بر اصول سکولاريسم تکيه داشته باشد رنگ و بوي ضدديني به خود گرفته است. چه كسي گفته است كه سكولاريسم ضد دين است؟ اين تنها اختراع نظاميان ترک بود تا استبداد خود را به بهانه استقرار ارزش هاي سکولاريسم بر مردم ترکيه تحميل کنند.
ما مي خواهيم به ترکيه برويم. پيشنهاد مي کنيد به استانبول برويم يا آنتاليا؟ خوب اگر فردي مذهبي باشيم شايد آنتاليا براي ما زياد مناسب نباشد. با اين حال کسي شما را از رفتن به سواحل مديترانه منع نمي کند. اين تنها يک انتخاب است. در ترکيه همه چيز انتخاب است. انتخاب ميان استانبول (اسلام پول - شهر اسلام) و آنتاليا. يا انتخاب ميان اسلامگرايان و لائيک ها. لذت انتخاب آزادانه است که مردم را ترغيب مي کند آن چيزي را انتخاب کنند که با درونيات شان بيشتر مانوس است. كسي در تركيه اسلام را به شما تحميل نمي كند و يا منعي براي شنا در سواحل مختلط مديترانه وجود ندارد. اسلامگراها مي گويند ما اسلام را بر کسي تحميل نمي کنيم، پس چرا لائيک ها اسلام زدايي را بر ما تحميل کرده اند؟ چرا نمي گذارند در محل کار خود نماز بخوانيم؟ يا چرا مسوولان دولتي اجازه ندارند براي خواندن نماز جماعت به مسجد بروند؟ اگر قرار است اصل انتخاب را محترم بدانيم، اين انتخاب هيچ تحميلي را برنمي تابد.چه از نوع اسلاميش و چه از نوع لائيك اش. تنها چيزي که ارزش دارد همان انتخاب آزادانه است به اضافه تمام جوانب و لوازمات آن.
مشکلي که اسلامگراهاي ترکيه با لائيک هايشان دارند، روشنفکران و نوانديشان ديني ايران هم با لائيک هاي ايراني دارند. تنها فرق کوچکش اين است که لائيک ها در ترکيه قدرت را در دست دارند، ولي در ايران ندارند. اين البته در وجه نظري زياد اهميتي ندارد. لائيک هاي ايران (شامل چپ ها و ليبرال هاي لائيک) مي گويند که اساساً شعار «دين - اصلاح گري» روشنفکران ديني از پايه بي اساس است و دين را هيچ نسبتي با آزادي و دموکراسي نيست. آنها روشنفکران ديني را متهم مي سازند که تنها با جملات قشنگ شان بنيادگرايي ديني را بزک مي کنند. با اين حال تلاش صدساله روشنفکران ديني ايران از سيدجمال گرفته تا بازرگان، شريعتي و سروش اين است که نشان دهند مي توان قرائتي از دين را با قرائتي از مدرنيته طوري پيوند داد که در عمل تضادي ميان شان رخ ندهد.اين پيوند همچنين شامل مجموعه ترجمه هايي است که زبان ديني را به زبان مدرن برمي گرداند و بالعکس. حال اگر اين عمل پيوند به جاي اينكه در اتاق هاي جراحي ايران صورت بگيرد در تركيه انجام شده است، بازهم مي تواند به عنوان يك نمونه و الگوي موفق مطرح باشد.
دوستي به کنايه مي گفت روشنفکران ديني ايران هرگاه مي خواهند نمونه عملي موفقي از نظريات شان نشان دهند به ترکيه اشاره مي کنند. خدا مي داند لائيک هاي ايران چقدر از اسلامگرايان ترکيه بدشان مي آيد. اگر اسلامگرايان ترکيه بتوانند نمونه موفقي از سازگاري مذهب با سکولاريسم را به نمايش بگذارند، ديگر لائيک هاي ايران چه بهانه اي خواهند داشت تا روشنفکران ديني ايران را متهم به تضاد و تقابل با سکولاريسم و دموکراسي کنند؟ بايد نشست و نظاره گر حوادث پاييز داغ در ترکيه بود؛ زماني که مردم ترک براي اولين بار يک رئيس جمهور اسلامگرا را بر بلندترين جايگاه قدرت رسمي خواهند نشاند. آيا امريکا و غرب اين پيروزي را تحمل خواهند کرد؟ بنيادگرايان منطقه چطور؟
برگرفته از:
http://www.shafafsazan.blogfa.com/post-79.aspx